آیه 107 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۴۲ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

مشاهده آیه در سوره


<<106 آیه 107 سوره بقره 108>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

آیا نمی‌دانی که پادشاهی آسمانها و زمین مختصّ خداوند است و شما را به جز خدا یار و یاوری نخواهد بود؟

آیا ندانسته ای که فرمانروایی و حکومت آسمان ها و زمین فقط در سیطره اوست و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاوری نیست؟

مگر ندانستى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست؛ و شما جز خدا سرور و ياورى نداريد؟

آيا نمى‌دانى كه خدا فرمانرواى آسمانها و زمين است و شما را جز او يارى و ياورى نيست؟

آیا نمی‌دانستی که حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلی در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست. (و اوست که مصلحت شما را می‌داند و تعیین می‌کند).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do you not know that to Allah belongs the kingdom of the heavens and the earth? And besides Allah, you do not have any guardian or helper.

Do you not know that Allah's is the kingdom of the heavens and the earth, and that besides Allah you have no guardian or helper?

Knowest thou not that it is Allah unto Whom belongeth the Sovereignty of the heavens and the earth; and ye have not, beside Allah, any guardian or helper?

Knowest thou not that to Allah belongeth the dominion of the heavens and the earth? And besides Him ye have neither patron nor helper.

معانی کلمات آیه

«مُلْکُ»: مملکت. حکومت. «مِن دُونِ اللهِ»: غیر از خدا. بجز خدا. «وَلِیٍّ»: سرور. سرپرست. یاور. «نَصِیرٍ»: مددکار. یاری‌دهنده. کمک‌کننده.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«107» أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ

آيا ندانستى كه حكومت آسمان‌ها و زمين از آن خداست؟ (و او حقّ دارد هرگونه تغيير و تبديلى را به مقتضاى حكمت و حاكميّت خود، در قوانين و احكام بوجود آورد.) و جز خدا براى شما هيچ ياور و سرپرستى نيست.

نکته ها

آنان كه درباره‌ى تغيير بعضى احكام و دستورات اعتراض و ايراد مى‌كنند، توجهّ به حاكميّت مطلق خداوند ندارند. حاكميّت خداوند دايمى وذاتى وعمومى است، ولى غير خدا، حاكميّت و حكومتشان محدود، موقّتى، قراردادى و غير ذاتى است. بنى‌اسرائيل از حاكميّت الهى چنين تصوّر نادرستى داشته و خدا را نسبت به اعمال حاكميّت، دست بسته مى‌دانسته ومى‌گفتند:

«يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» «1»، در حالى كه دست خداوند در آفرينش و خلقت و همچنين در وضع و جعل قوانين و تغيير و تحول آنها باز است. «2» «بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ»

«1». مائده، 64.

«2». خداوند مى‌تواند هرگاه اراده كند، در آفرينش ايجاد تغيير كند؛ مثلًا آب را تلخ كند؛ «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً» واقعه، 70. و يا درختان را خشك سازد؛ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً» واقعه، 65. و بالاتر از همه، تمامى مردمان را نابود و گروه ديگرى را بيافريند؛ «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ» ابراهيم، 19. چنانكه به گروهى از بنى‌اسرائيل فرمود: «كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ» بقره، 65. يعنى شما به شكل بوزينگان در آييد و آنان از شكل انسانى به صورت بوزينگان در آمدند. اين نوع تغيير و تحوّل را بنى‌اسرائيل در طول تاريخ زندگانى خويش بارها ديده است، خشك شدن دريا براى عبور آنان، اژدها شدن عصاى حضرت موسى عليه السلام، شكافته شدن سنگ‌ها و جارى شدن آب، چگونه است اين همه را با چشم خود ديده‌اند، ولى اكنون با تغيير مختصرى در احكام و دستورات بهانه‌گيرى مى‌كنند؟

جلد 1 - صفحه 178

پیام ها

1- حقّ حاكميتِ هميشگى ومطلقِ آسمان‌ها وزمين، مخصوص خداوند است.

«لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

2- تغيير قوانين، مخصوص خداوندى است كه حاكميّت آسمان‌ها وزمين را دارد. لذا شائبه‌ى هيچ هوس يا ترسى در اين تغييرها نيست. «ما نَنْسَخْ ... لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ ...»

3- راضى كردن كسانى‌كه بهانه‌گير و لجوج هستند، براى شما ارزش نباشد، چون غير از خداوند كسى شما را يارى و سرپرستى نخواهد كرد. «ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ ...»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (107)

بعد از آن دليل كمال قدرت خود را بر جميع مقدورات بيان مى‌فرمايد:

أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ‌: (استفهام تقريرى) آيا نمى‌دانى اى انسان بدرستى كه خداوند سبحان، لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: مر ذات او راست خاصه ملكيت و مالكيت و سلطنت آسمانها و زمينها، يعنى تمام موجودات آسمان و زمين در حيطه قدرت خداوند است از اعدام و ايجاد، و هيچكس را در اين سلطنت شركت نيست، پس هر چه را خواهد مى‌تواند. اگرچه در دنيا به حسب ظاهر دعوى مالكيت را نمايند، لكن: اولا- اين مالكيت در زمين آن هم نسبت به يك قسمت آن، و نسبت به بعض چيزها نه در تمام آن و

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 226

تماما. ثانيا- سلطنت كليه قاهره مطلقه براى هيچكس نيست. ثالثا- اين سلطنت و مالكيت عاريتى و بالاخره فنا و زوال يابد و سلطنت حقيقى خاصه مالك الملوك است.

وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: و نيست براى شما غير از ذات خداوند قادر متعال در دنيا و آخرت، مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ: دوستى كه نفع به شما رساند و نه يارى كننده‌اى كه از شما دفع ضررى نمايد. يعنى ذات يكّه يگانه خداوند تعالى، مالك امور شما و مدبّر شما است فقط نه غير او، و اجراى امور مى‌كند بر آنچه صلاح شما است، و تمام مردم بنده او هستند، بجا آورد آنچه را خواهد، و آنچه مقتضى لطف و رحمت سبحانى است نسبت به مؤمنين منظور فرمايد، و فوت نشود از او مؤاخذه و عقاب كافران به توحيد و نبوت و قرآن و معاد.

تنبيه: آيه شريفه بشارت است نسبت به فرمانبرداران اوامر الهى، و تهديد است نسبت به سركشان و طاغيان فرامين سبحانى، كه بدانند غير از حق تعالى ولىّ و ناصرى براى آنها نخواهد بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (107)

ترجمه‌

آيا ندانستى كه خداوند مر او راست پادشاهى آسمانها و زمين و نيست‌

جلد 1 صفحه 157

از براى شما جز خداوند صاحب اختيارى و نه ياورى.

تفسير

خداوند عالم است بتدبير آسمانها و زمين و مصالح آنها و او تدبير ميكند امور مردم را بعلم خود و نيست از براى خلق جز خدا صاحب اختياريكه عالم باشد بصلاح آنها و بتواند امور آنها را بر وفق مصلحت اداره نمايد و نه ياوريكه بتواند يارى كند آنانرا اگر خداوند بخواهد بلائى بر آنها نازل فرمايد در دنيا يا عذاب نمايد آنها را در آخرت حقير عرض مى‌كنم از اين بيان استفاده ميشود كه بشر نميتواند قانونى وضع نمايد كه مطابق با مصلحت خلق باشد و بينياز كند مردمرا از قانون الهى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ لَم‌ تَعلَم‌ أَن‌َّ اللّه‌َ لَه‌ُ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ ما لَكُم‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ مِن‌ وَلِي‌ٍّ وَ لا نَصِيرٍ (107)

(آيا نميداني‌ ‌که‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ ‌است‌ سلطنت‌ آسمانها و زمين‌، و يار و ياوري‌ جز ‌خدا‌ ‌براي‌ ‌شما‌ نيست‌) أَ لَم‌ تَعلَم‌ ‌اينکه‌ استفهام‌ نيز نظير استفهام‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌است‌ و نكته‌ اينكه‌ ‌از‌ خطاب‌ مفرد بخطاب‌ جمع‌ ‌در‌ وَ ما لَكُم‌ عدول‌ نموده‌ اينست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌در‌ اينجا «مالك‌» گفته‌ مي‌شد توهم‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌براي‌ ديگران‌ يار و ياوري‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌خدا‌ هست‌ و فقط ‌براي‌ مخاطب‌ ‌که‌ شخص‌ نبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌باشد‌ يار و ياوري‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌خدا‌ نيست‌ ‌از‌ اينجهت‌ بصيغه‌ جمع‌ آورده‌ و نكته‌ اينكه‌ ‌در‌ دو مورد اول‌ بصيغه‌ مفرد و خطاب‌ بشخص‌ نبي‌ ‌است‌ شايد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ تقرير ‌از‌ كسي‌ ميگيرند ‌که‌ آگاه‌ و عالم‌ و معتقد ‌بما‌ يقرّ ‌به‌ ‌باشد‌ و چون‌ همه‌ مردم‌ بواسطه‌ ضعف‌ ايمان‌ ‌ يا ‌ عدم‌ ايمان‌ معرفت‌ بعموم‌ قدرت‌ حق‌ و ملكيت‌ مطلقه‌ كليه‌ ‌او‌ نسبت‌ بهمه‌ سماوات‌ و زمين‌ و آنچه‌ ‌در‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ ندارند بلكه‌ ‌خود‌ و ديگران‌ ‌را‌ نيز مالك‌ بعض‌ اشياء مي‌پندارند لذا ممكن‌ ‌است‌ اقرار باين‌ حقايق‌ ننمايند.

و جمعي‌ ‌از‌ مفسرين‌ مخاطب‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ دو مورد انسان‌ منكر نسخ‌ دانسته‌ و استفهام‌ ‌را‌ انكاري‌ توبيخي‌ مانند أَ وَ لَم‌ يَرَ الإِنسان‌ُ أَنّا خَلَقناه‌ُ مِن‌ نُطفَةٍ«1»

1‌-‌ سوره‌ يس‌ ‌آيه‌ 76

جلد 2 - صفحه 142

و ‌ يا ‌ انكاري‌ ابطالي‌ مانند أَ لَم‌ نَشرَح‌ لَك‌َ صَدرَك‌َ دانسته‌اند«1» و بعضي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ دو جمله‌ ‌را‌ جواب‌ ‌از‌ دو اعتراض‌ ‌که‌ ‌در‌ مورد نسخ‌ ممكن‌ ‌است‌ بشود و ‌ يا ‌ ‌از‌ طرف‌ يهود اعتراض‌ ‌شده‌ دانسته‌.

(اول‌) اينكه‌ ‌هر‌ آيه ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ قرار داده‌ ميشود داراي‌ مصلحتي‌ ‌از‌ مصالح‌ عباد ‌است‌ ‌که‌ ‌غير‌ ‌آن‌ چنين‌ مصلحتي‌ ‌را‌ نداشته‌ و ‌اگر‌ ‌آن‌ ‌آيه‌ نسخ‌ شود مصلحت‌ ‌آن‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرود و چيز ديگر جاي‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌هم‌ نميگيرد.

(دوم‌) اينكه‌ اشيايي‌ ‌را‌ ‌که‌ خداوند ايجاد فرمود ‌پس‌ ‌از‌ ايجاد ‌از‌ تحت‌ تصرف‌ و تغيير ‌او‌ خارج‌ ميشود و باصطلاح‌ خداوند ‌پس‌ ‌از‌ ايجاد و خلقت‌ عالم‌ ديگر دخل‌ و تصرفي‌ ‌در‌ ‌آن‌ ندارد ‌تا‌ چيزي‌ ‌را‌ نسخ‌ و ‌ يا ‌ تبديل‌ كند چنانچه‌ گفتند يَدُ اللّه‌ِ مَغلُولَةٌ«2» ‌از‌ اعتراض‌ اول‌ جواب‌ داده‌ ‌به‌ اينكه‌ خداوند ‌بر‌ همه‌ چيز قادر ‌است‌ و ‌اگر‌ چيزي‌ ‌را‌ ‌که‌ وقتي‌ داراي‌ مصلحت‌ بوده‌ نسخ‌ كند ميتواند بهتر ‌از‌ ‌آن‌ ‌ يا ‌ مثل‌ ‌آن‌ ‌را‌ بياورد.

و ‌از‌ اعتراض‌ دوم‌ ‌به‌ اينكه‌ خداوند مالك‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ و ‌هر‌ طوري‌ ‌که‌ بخواهد و اراده‌ ‌او‌ تعلق‌ گيرد ‌در‌ ملكش‌ تصرف‌ ميكند.

بَل‌ يَداه‌ُ مَبسُوطَتان‌ِ يُنفِق‌ُ كَيف‌َ يَشاءُ«3» و كسي‌ و چيزي‌ مانع‌ ‌از‌ تصرفات‌ ‌او‌ نخواهد شد.

وَ ما لَكُم‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ مِن‌ وَلِي‌ٍّ وَ لا نَصِيرٍ ولي‌ بمعني‌ صاحب‌ اختيار و متصرف‌ ‌در‌ امور ‌است‌ ولايت‌ ذاتيه‌ كليه‌ مطلقه‌ مختص‌ بخداست‌ و اما ‌غير‌ ‌خدا‌ ولايت‌ ‌آنها‌ ذاتي‌ نيست‌ بلكه‌ بجعل‌ الهي‌ ‌است‌ و ‌آن‌ داراي‌ مراتبي‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ جزئيه‌ مقيّده‌ ‌است‌ مانند ولايت‌ مجتهد و پدر و جدّ و قيم‌ مجعول‌ ‌از‌ طرف‌ پدر ‌ يا ‌ جد ‌ يا ‌ مجتهد

1‌-‌ ‌سورة‌ الانشراح‌ ‌آيه‌ 2

2‌-‌ سوره‌ مائده‌ ‌آيه‌ 69

3‌-‌ سوره‌ مائده‌ ‌آيه‌ 69

جلد 2 - صفحه 143

و ‌ يا ‌ جعليّه‌ مطلقه‌ كليه‌ ‌است‌ مانند ولايت‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ائمه‌ اطهار صلوات‌ اللّه‌ ‌عليهم‌ اجمعين‌ چنانچه‌ ‌از‌ ‌آيه‌: النَّبِي‌ُّ أَولي‌ بِالمُؤمِنِين‌َ مِن‌ أَنفُسِهِم‌«1» و ‌آيه‌ إِنَّما وَلِيُّكُم‌ُ اللّه‌ُ وَ رَسُولُه‌ُ وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا الَّذِين‌َ يُقِيمُون‌َ الصَّلاةَ وَ يُؤتُون‌َ الزَّكاةَ وَ هُم‌ راكِعُون‌َ«2» استفاده‌ مي‌شود و ‌اينکه‌ مراتب‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر بيان‌ ‌شده‌.

و نصير بمعني‌ ياور و ياري‌ كننده‌ ‌است‌ و نصرت‌ مطلقه‌ ‌که‌ قدرت‌ ‌بر‌ رفع‌ همه‌ بليات‌ و آفات‌ و اعانت‌ ‌بر‌ همه‌ امور ‌باشد‌ بالذات‌ مختص‌ بخداست‌ اما نصرت‌ بعضي‌ نسبت‌ ببعض‌ ديگر مانند نصرت‌ مؤمنين‌ ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ائمه‌ اطهار «ع‌» ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ تعبير بانصار ميشود اولا بالذات‌ و بالاستقلال‌ نيست‌ بلكه‌ محتاج‌ باعانت‌ پروردگار ‌است‌ چون‌ انسان‌ ‌در‌ هيچ‌ فعلي‌ استقلال‌ ندارد، و ثانيا جزئي‌ ‌است‌ و ‌بر‌ همه‌ امور و رفع‌ همه‌ آفات‌ و شرور قدرت‌ ندارد، بلكه‌ ممكن‌ بالذات‌ محتاج‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌خود‌ هيچ‌ ندارد و نصرت‌ و ياري‌ ‌او‌ ‌هم‌ بنصرت‌ و ياري‌ ‌خدا‌ و قوت‌ و قدرتي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خدا‌ باو عنايت‌ ميكند و ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ انسان‌ بايد هميشه متوجه‌ بخدا بوده‌ و نظر و اميد و توكلش‌ بخدا ‌باشد‌ و نظرش‌ ‌از‌ ‌غير‌ ‌او‌ ‌هر‌ ‌که‌ و ‌هر‌ چه‌ ‌باشد‌ قطع‌ شود (فانّه‌ فعال‌ ‌لما‌ يشاء و حاكم‌ ‌لما‌ يريد)

1‌-‌ سوره‌ احزاب‌ ‌آيه‌ 6

2‌-‌ سوره‌ مائده‌ ‌آيه‌ 60

144

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 107)- «آیا نمی‌دانی حکومت آسمانها و زمین از آن خدا است» (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

او حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلی در احکامش طبق مصالح بدهد، و او نسبت به مصالح بندگانش از همه آگاهتر و بصیرتر است.

«و آیا نمی‌دانی که جز خدا سرپرست و یاوری برای شما نیست»؟ (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف


پانویس

منابع