آیه ۹ حشر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه

و کسانی که پیش از آمدن مهاجران در دیار خود بوده اند و ایمان آورده اند، آنهایی را که به سویشان مهاجرت کرده اند دوست می دارند و از آنچه مهاجران را داده می شود در دل احساس حسد نمی کنند و دیگران را بر خویش ترجیح می دهند. هر چند خود نیازمند باشند و آنان که از بخل خویش درامان مانده باشند، رستگارانند.

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره انصار نازل گردیده زیرا آن‌ها وارد مدینه شده بودند. پیش از آن که مهاجرین وارد شوند و گویند: هر کسى که قبل از هجرت رسول خدا صلى الله علیه و آله به مدینه وارد شده باشد، او از انصار خواهد بود.[۱]

پانویس

  1. شیخ در امالى خود بعد از هفت واسطه از ابوهریرة نقل نماید که مردى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از شدت گرسنگى مى نالید. پیامبر به خانه زوجات خود کس فرستاد که براى آن مرد گرسنه طعامى فرستند. در خانه زوجات رسول خدا صلی الله علیه و آله جز آب آشامیدنى چیزى یافت نمى شد سپس پیامبر به اصحاب فرمود: کیست که این مرد گرسنه را سیر نماید؟ على از جا برخاست و گفت: من این گرسنه را سیر خواهم کرد سپس به خانه فاطمه آمد و گفت: آیا نزد تو طعامى پیدا می‌شود؟ فاطمه گفت: جز غذاى یکى از دختران کوچک من چیز دیگرى یافت نمى شود. على از فاطمه خواست که غذاى دختر خود را به شخص گرسنه بدهد و نیز گفت: به هر ترتیبى باشد دختر را بخواباند و چراغ را خاموش کند. چنین کردند و مرد گرسنه را سیر کردند و خودشان نیز آن شب را در گرسنگى بسر بردند. هنگام صبح پیامبر از رفتار على و فاطمه باخبر شد و این آیه براى آنان نازل گردید. در تفسیر برهان از محمد بن العباس و او بعد از چهار واسطه از کلیب بن معاویة الاسدى و او از امام صادق علیه‌السلام روایت کند که فاطمه روزى به على گفت: چون امروز طعامى نداریم نزد پدرم رفته و مقدارى قرض بگیر و طعامى خریدارى کن. على نزد پیامبر آمد و دینارى به قرض گرفت. چون از نزد پیامبر بیرون آمد، مقداد بن الاسود را ملاقات نمود. مقداد شرحى از تنگدستى خود براى على ذکر نمود على دینار مزبور را به مقداد داد و خود چون چیز دیگرى نداشت و طعامى خریدارى نکرده بود به مسجد رفت و در گوشه اى از مسجد نشست و به خواب رفت. فاطمه که به انتظار على در خانه خود بود، او را نیافت نزد پیامبر فرستاد و از على جویا گردید. پیامبر به جستجوى على پرداخت سرانجام او را در مسجد به حال خواب یافت وى را از خواب بیدار نمود و فرمود: دینار را به چه مصرف رسانیدى على موضوع ملاقات خود با مقداد و دادن دینار را به خاطر تنگدستى به وى براى پیامبر شرح داد و جبرئیل این آیه را براى پیامبر درباره على نازل نمود، صاحبان مجمع البیان و کشف الاسرار از ابن عباس روایت کنند که پیامبر غنائم بنى‌النضیر را قسمت می‌کرد به انصار فرمود: اگر مایل هستید شما را در این تقسیم با مهاجرین شریک گردانم به شرط آن که مهاجرین در ضیاع و مال با شما شریک باشند و اگر هم مایل هستید تمام این غنیمت را به مهاجرین بدهم تا در ضیاع و مال شما شریک نباشند. از این دو یکى را برگزینید انصار راه جوانمردى را پیش گرفته و گفتند: در تقسیم غنائم با آن‌ها شریک نمى گردیم بلکه همه غنائم را به آن‌ها بدهید و در عین حال حاضریم که مهاجرین در ضیاع و مال و خانمان با ما شریک باشند سپس این آیه درباره ایثار و جوانمردى آنان نازل گردید (ابن المنذر در تفسیر خود از یزید الاصمّ روایت کند که انصار گفتند: یا رسول اللّه زمین را بین ما و مهاجرین به مناصفه تقسیم بنما ولى پیامبر قبول نکرد و فرمود: شما مؤنت و خرج مهاجرین را متحمل شوید و ثمره و بهره را بین خود تقسیم نمائید. تمامى زمین از مال شما باشد، انصار راضى شدند و این آیة نازل گردید) و نیز از انس روایت کنند که روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله براى یکى از صحابه سر گوسفند بریان شده اى فرستاد. آن صحابى آن را به همسایه خویش داد. آن همسایه براى همسایه دیگر فرستاد تا به نه همسایه رسید. آخرالامر به همان صحابى اول برگشت داده شد (این روایت را نیز واحدى از طریق محارب بن دثار از ابن عمر روایت کرده است) و صاحب مجمع البیان چنین افزاید که این آیه درباره هفت نفر در جنگ احد نازل شده. بدین توضیح که آنان در جنگ مزبور نیمه جان و تشنه بودند. از براى یکى از آن‌ها آب آوردند که بیاشامد آن مرد نیمه جان در همان حال بی‌حالى به دیگرى حواله داد و گفت: او از من تشنه تر است. نزد آن دیگر بردند او به فرد دیگرى حواله داد به همین ترتیب نزد هفت نفر تشنه بردند. آنان به یکدیگر حواله دادند تا به هفتمى که رسیدند، مرده بود سپس نزد اولى برگرداندند. او هم مرده بود آخرالامر هیچ یک از آن هفت نفر آب نیاشامیدند و خداوند آن‌ها را در این آیه ستایش فرمود.

منابع

پیوندها