مؤمن آل فرعون

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۴۷ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (بخشبندی و رده جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کلیدواژه: مؤمن آل فرعون، حضرت موسی علیه السلام، حزبیل، حزقیل، فرعون، مصر


شخصیت مؤمن آل فرعون

در قرآن کریم آمده است كه او مردى بود از فرعونيان كه به حضرت موسی علیه السلام ايمان آورده بود اما ايمان خود را کتمان می کرد، در دل به حضرت موسى عشق مى ورزيد و خود را موظف به دفاع از او مى ديد. او مردى بود هوشيار و دقيق و وقت شناس و از نظر منطق بسيار نيرومند و قوى كه در لحظات حساس به يارى حضرت موسى می شتافت.

اما در روايات اسلامى و سخنان مفسران توصيفات بيشترى درباره او آمده است. از جمله اين كه بعضى گفته اند: او پسرعمو يا پسرخاله فرعون بود و تعبير به "آل فرعون" را نيز شاهد بر اين معنى دانسته اند زيرا تعبير به آل معمولا در مورد خويشاوندان بكار مى رود هر چند در مورد دوستان و اطرافيان نيز گفته مى شود.

بعضى ديگر او را يكى از پیامبران خدا بنام "حزبيل" يا "حزقيل" مى دانند.

بعضى روايت كرده اند كه او خازن (سرپرست خزائن و گنجينه هاى) فرعون بوده است. بعضى نيز احتمال داده اند كه او از بنى اسرائيل بوده كه در ميان فرعونيان مى زيسته و مورد اعتمادشان بوده است، ولى اين احتمال بسيار ضعيف به نظر مى رسد چرا كه با تعبير "آل فرعون"، و همچنين "يا قوم" (اى قوم من) سازگار نيست ولى به هر حال نقش مؤثر او در تاريخ موسى و بنى اسرائيل كاملا روشن است، هر چند تمام خصوصيات زندگى او امروز براى ما روشن نيست.[۱]


مؤمن آل فرعون در قرآن

مؤمن آل فرعون در قرآن کریم به خاطر تلاش براى حفظ جان حضرت موسی، پيامبر زمانش، و نيز مخالفت با فرعون قدرتمند و ستمگر مورد ستايش قرار گرفته و داستان اعتراض و ارشاد او در برابر فرعونيان، باشكوه و جلوه خاصى در آيات سوره مومنون بيان شده است. که 17 آیه در قرآن کریم به او اختصاص داده شده است:

«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لايَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّاب»؛ مرد مؤمنى از فرعونيان كه ايمانش را پنهان مى داشت گفت: «آيا مى خواهيد مردى را بكشيد كه مى گويد: پروردگار من خداى يكتاست و دليل هاى روشنى از جانب پروردگارتان آورده است، اگر دروغ مى گويد دروغش به گردن خود اوست و اگر راست مى گويد پاره اى از وعده هايى كه داده است به شما خواهد رسيد، به راستى كه خدا اسرافكار دروغگو را هدايت نمى كند. (سوره غافر، آیه 28)

مؤمن از آل فرعون كه به موسى عليه السلام ايمان آورده ولى بظاهر ايمان خود را پنهان مي نمود. به فرعون مي گفت: و او را تهديد مي نمود از اجراى دستور قتل موسى عليه السلام و مي گفت چگونه شخصى و رادمردى را مي خواهى بقتل برسانى كه تو را دعوت به خداپرستى مي نمايد و مي گويد آفريدگار من در حالى كه دلايل و معجزات بسيارى براى اثبات دعوى رسالت خود ارائه داد كه همه معجزه است مانند عصا كه بهيئت اژدها ظهور كرد و دست درخشان و ساير معجزات ديگر.

وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ: از نظر احتجاج به فرعون مي گفت: چنانچه به فرض كه موسى با اين دلايل و معجزات برخلاف حقيقت دعوى رسالت نمايد نسبت ناروا و برخلاف واقع به پروردگار دهد به هلاكت خواهد افتاد و عقوبت او مورد ندارد.

وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ: و چنان چه موسى در دعوى خود به رسالت صادق باشد لامحاله تهديدات او نيز مبنى بر صدق بوده و اگر هر چه تهديد نموده اجراء نشود لااقل شما را به هلاكت خواهد افكند.

إِنَّ اللَّهَ لايَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ: در صورت صدق دعوى موسى هر كه با او مبارزه نمايد به ضلالت بوده آفريدگار جهان را تكذيب نموده و نعمت او را ناسپاسى نموده مورد تهديد و عقوبت قرار خواهد گرفت. پروردگار هر كسى را كه در مقام انكار دعوت رسولان برآيد ناسپاسى نموده او را هدايت نخواهد فرمود.

يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا: (سوره غافر، آیه 29) مؤمن آل فرعون در مقام رد فرعون به قوم خود مي گفت و آنان را تقويت نموده كه نفوذ و فرمانروائى در اين سرزمين از آن شما است و دشمنان شما بنى اسرائيل در اقليت بوده و محكوم هستند و هرگز قوم خود و مردم قبط را مورد خطر عقوبت قرار ندهند و چون فرعون پند و نصيحت مؤمن آل فرعون را نپذيرفت با قوم خود سخنانى مي گفت كه آنان را هم عقيده خود نمايد.

نظر به اين كه مؤمن آل فرعون را درباره قتل موسى رد مي نمود و اظهار داشت كه نمي توان دعوت او را تكذيب كرد به اين كه فرعون دعوى الوهيت ننمايد از اين جهت مردم قبط را تهديد به خطر هلاكت مي نمود.

و مي گفت كه ملت مصر بر مردم مخالف خود سلطه دارد و در سرزمين مصر نهايت استيلاء دارد بر اين اساس آسايش و استقلال زندگى خود را معرض خطر قرار ندهيد و متعرض رسولى مانند موسى نشويد و چنانچه عقوبت كه موسى ما را تهديد مي نمايد.

به مردم مصر روآورد هرگز نمي توانند از آن دفاع نموده و يا فرار نمايند و اين گفتار و سخنان مؤمن آل فرعون از نظر آن بود كه خود را ناصح معرفى نمايد ناگزير در خطر شريك خواهد بود و همانطور كه دفع خطر را براى خود مي خواهد درباره قوم خود همان را پيشنهاد مي نمايد در نتيجه عاقبت و سلامت موسى را از خطر قتل و تهديد فرعون تأمين مي نمود.

فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا: از جمله سخنان پندآميز مؤمن آل فرعون آنست كه به منظور تهديد قوم خود و فرعون مي گفت كه درباره قتل موسى خطر نزول عذاب الهى است و از اجراى آن بايد در حذر بود و خود را نيز مورد خطر معرفى نموده و ايمان خود را به حضرت موسی عليه السلام پنهان نموده.

«قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ»؛ (سوره غافر آیه 29) فرعون درباره قتل موسى اصرار مي ورزيد در پاسخ مؤمن آل فرعون به قوم خود مي گفت: آن چه را پيشنهاد مي نمايم درباره قتل موسى طريق هدايت و نجاح است كه از خطر دعوت موسى چنان چه بخواهيم ايمن باشيم بايد ماده فساد و اختلاف و سبب فتنه را ريشه كن كرد و فقط طريقه امنيت و آسايش مردم مصر در اجراى تصميمى است كه پيشنهاد نموده ام.

«وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ»؛ (سوره غافر آیه 30) نظر به اين كه فرعون درباره تصميم قتل موسى به قوم خود اظهار نموده به جمله (ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى) استفاده مى شود كه قوم فرعون و اكثريت مردم مصر با تصميم فرعون مخالف بودند و نمي خواستند به موقع اجراء درآيد بدين جهت مؤمن آل فرعون با پنهان نمودن ايمان خود به موسى براى جلب نظر قوم خود كه با تصميم فرعون موافقت ننمايند.

به منظور تأكيد مي گفت: اى قوم و خويشان من بيم دارم از اين كه چنان چه فرعون تصميم خود را درباره موسى اجراء نمايد همان طور كه موسى ما را تهديد به هلاكت نموده قوم قبط نيز مانند اقوام پيشين مورد خطر و هلاكت قرار گيرند.[۲]

«وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ»؛ (سوره غافر آیه 32) از جمله سخنان تهديد آميز مؤمن آل فرعون است كه مردم را بروز قيامت متوجه مي سازد روزى كه مردم ستمگر در صحنه قيامت فرياد و زارى آنان طنين انداز است و كسى به فرياد آنان توجه ننموده گوش فراندهند.

«يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مالَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ»؛ (سوره غافر آیه 33) از نظر تأكيد مؤمن آل فرعون خطاب به قوم خود نموده آنان را تهديد مي نمايد به اين كه قيامت هنگامى است كه در دوزخ از شدت شعله هاى آتشين از اين سو به آن سو فرار خواهند نمود كه بتوانند از دوزخ رهائى يابند هرگز نتوانند از عقوبت پروردگار نجات يابند.

«وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمالَهُ مِنْ هادٍ»؛ (سوره غافر آیه 33) و هر كه را پروردگار از نظر مبارزه با ساحت او به ضلالت افكند و او را به همان مقصد كه برگزيده او را برساند و وسايل مقصد او را دسترس او گذارد هرگز نيروى ديگرى نمي تواند او را از ضلالت كه خود برگزيده و بدان رهسپار است او را از ادامه آن راه بازدارد و به هدايت او را رهبرى نمايد در صورتى كه از آن روگردان است.[۳]


سرانجام مؤمن آل فرعون

امام صادق علیه السلام مى فرمايد: قوم فرعون مؤمن آل فرعون را تكه تكه كردند، اما خداوند او را از اين كه ايمانش را از او بگيرند، حفظ فرمود.[۴]

واقعه مؤمن آل فرعون سرمشق بزرگى است. براى مؤمنين اين امت كه دريابند شرافت و بزرگوارى را به سبب ثبات و استقامتى كه در ديندارى ظاهر گردانيد به مرتبه اى كه منظور نظر خداوند رحمان واقع شد و وصف او را در كلام مجيد قرآن بيان و نام نيك او در عالم تا قيامت باقى ماند.

و حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: الصديقون ثلثه حبيب نجار مؤمن ال يس، و حزبيل مؤمن ال فرعون، و على بن ابى طالب مؤمن ال محمد عليهم السلام: راستگويان در گفتار و كردار سه نفرند: حبيب نجار، مؤمن آل يس و حزبيل، مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب، مؤمن آل محمد عليهم السلام.[۵]


ایمان همسر مومن آل فرعون

ابن عباس روايت كرده، رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبرئيل فرمود: هر وقت تو در نزد من مى آيى بويى بسيار خوش به مشامم مى رسد، اين بو از چيست؟ جبرئيل گفت: اين بو از آرايشگر مومن آل فرعون و اولاد اوست، روزى او مشغول آرايش دختر فرعون بود، شانه از دستش افتاد، بلافاصله گفت: بسم اللَّه، دختر فرعون گفت: منظورت پدر من است؟ او گفت: خير، بلكه الله پروردگار من و تو پدر توست، دختر فرعون اين خبر را به پدر رساند، فرعون هم او و فرزندانش را فراخواند و گفت: پروردگار شما كيست؟ او گفت: پروردگار من و تو الله است، آن گاه فرعون دستور داد تنورى از مس گداخته را داغ كنند، سپس او و فرزندانش را بياورند، وقتى چنين كردند، آن زن به فرعون گفت: از تو درخواستى دارم و آن اين كه استخوان هاى من و فرزندانم را جمع كرده و آن ها را دفن كنى، فرعون گفت: باشد، به خاطر حقى كه در برابر خدماتت برگردن من داريد، چنين مى كنم، سپس فرمان داد فرزندان او يكى يكى وارد آتش شدند تا نوبت به آخرين فرزند رسيد كه كودكى شيرخوار بود و به خواست خدا به سخن درآمد و گفت: اى مادر صبر كن، تو بر حق هستى، آن گاه مادر و كودك را با هم در تنور انداختند، اين بوى خوش از او و اولاد اوست.[۶]


مؤمن آل فرعون در روايات

  • محمد بن ابى ليلى از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه فرمود: صديقان (كسانى كه پيامبر زمان را مخلصانه تصديق كردند) سه نفر بودند: على بن ابى طالب و حبيب نجار و مؤمن آل فرعون.[۷]
  • يونس بن عمار گويد: به حضرت امام صادق عليه السلام عرض كردم اين بيمارى كه در چهره ام ظاهر شده مردم خيال مى كنند كه خداوند به هر بنده اى كه نياز ندارد او را به اين درد مبتلا مى كند، امام عليه السلام فرمود: مؤمن آل فرعون هم دستش معيوب بود ولى با همه آن ها تبليغ دين مى كرد.

بعد فرمود: هرگاه ثلث آخر شب شد برخيز و وضو بگير و خود را براى نماز آماده كن، و هنگامى كه به سجده آخر در ركعت اولى رسيدى در سجده بگو: يا على يا عظيم، يا رحمان يا رحيم، يا سامع الدعوات يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى من خير الدنيا والآخرة ما أنت اهله واصرف عنى من شر الدنيا والآخرة ما أنت أهله و اذهب عنى هذا الوجع فإنه قد غاظنى و أحزننى. در خواسته خود از خداوند كوشش كن، يونس گويد: من اين دعا را خواندم و هنوز به كوفه نرسيده بودم كه بيمارى من برطرف شد.[۸]

  • از حضرت امام صادق عليه السلام است كه: خداوند هيچ گونه قضائى در حق مؤمن ندارد مگر اين كه خير مؤمن در آن است و اگر مالك شرق و غرب زمين گردد خير او است. سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا». (سوره غافر، آیه 44)

خداوند مؤمن آل فرعون را از شر مكر و حيله فرعونيان مصون داشت. فرمود: به خدا سوگند فرعونيان بر او مسلط شدند و او را كشتند اما آن چه خداوند او را از آن حفظ كرد اين بود كه فرعونيان نتوانستند در دين او صدمه وارد كنند.[۹]

  • امام حسن عسکری علیه السلام از پدران اطهرش از امام صادق علیه السلام نقل مى كند: مؤمن آل فرعون قوم خود را بسوى توحيد الهى و نبوت حضرت موسی علیه السلام و برترى حضرت محمد صلی الله علیه و آله بر جميع انبياء الهى و همه مخلوقات و نيز برترى امام علی بن ابى طالب و اولاد اطهرش عليه السلام بر ساير اوصياء انبياء فرامى خواند و آن ها را از ربوبيت فرعون منع مى كرد و خود اعلام برائت از وى مى نمود.[۱۰]

پانویس

  1. تفسير نمونه، ج20، ص87.
  2. انوار درخشان، ج 14، ص: 326.
  3. انوار درخشان، ج14، ص328.
  4. قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص386.
  5. تفسير اثنا عشري، ج11، ص315.
  6. قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص386.
  7. خصال/ترجمه جعفرى، ج 1، ص 269.
  8. ايمان و كفر/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، ج 1، ص: 112.
  9. بحارالانوار/ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص166.
  10. قصص الأنبياء (قصص قرآن)، ص: 384.

منابع

  • تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى؛ تهران: دارالكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374 ش.
  • انوار درخشان، سيد محمد حسين حسينى همدانى؛ تهران، كتابفروشى لطفى، چاپ اول، 1404 ق.
  • قصص الأنبياء؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، 1381 ش.
  • تفسير اثنا عشري، حسينى شاه عبدالعظيمى حسين بن احمد؛ تهران: انتشارات ميقات، چاپ اول، 1363 ش.
  • خصال/ترجمه جعفرى، يعقوب جعفرى؛ قم، نسيم كوثر، چاپ اول، 1382 ش.
  • ايمان و كفر/ترجمه الإيمان والكفر بحارالانوار، عزيزالله عطاردى؛ تهران: انتشارات عطارد، چاپ اول، 1378 ش.
  • بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.