آیه ۲ عبس

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«أَن جَاءهُ الْأَعْمَى».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه

چون، آن نابینا به نزدش آمد.

نزول

شأن نزول آیات 1 و 2:

«شیخ طوسى» گویند: عده اى گویند: این آیات درباره مردى از بنى‌امیه نازل گردیده که با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم همراه بود. وقتى که ابن ام‌مکتوم آمد خود را جمع کرد و چهره خود را نسبت به او عبوس نمود و خواست با این عمل از ابن ام‌مکتوم اعراض نموده و دورى جسته باشد سپس خداوند با نزول این آیه روش او را مذمت فرمود.

عده زیادى از مفسرین و نیز حشویة گویند: خود پیامبر نسبت به عبدالله بن ام‌مکتوم عبوس شده بود و البته این قول فاسد است زیرا شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله بالاتر و اجل از این گونه رفتار است در حالتى که در قرآن به خلق عظیم متصف گشته است و نیز خداوند درباره او فرماید: «وَلَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک»[۱] و یا این که به او فرماید: «وَلا تَطْرُدِ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَالْعَشِی».[۲]

و همچنین از عادات رسول خدا صلی الله علیه و آله حسن خلق او بوده است بنابراین یک چنین نسبتى را نمى توان به انبیاء داد زیرا انبیاء منزه از این گونه رفتار مى باشند.[۳]

پانویس

  1. ترجمه، «اگر تو بدخو و سنگدل مى بودى هر آینه از اطراف تو (مردم) پراکنده مى شدند».
  2. ترجمه، «کسانى که خداى خود را در بامدادان و شامگاهان می‌خوانند از خود دور مکن».
  3. على بن ابراهیم در تفسیر خود گوید: این آیه درباره عثمان بن عفان و ابن ام‌مکتوم نازل شده و ابن ام‌مکتوم مؤذن رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله بوده است و در عین حال کور و نابینا هم بود. روزى نزد پیامبر آمد در حالتى که اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله با وى بودند. عثمان نیز نزد پیامبر بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله ابن ام‌مکتوم را بر عثمان مقدم داشت و عثمان رو ترش کرد و از ابن ام‌مکتوم روى برگردانید و این آیات نازل گردید. در صحیح ترمذى و نیز حاکم از عامه از عائشه و همچنین در مسند ابویعلى از انس روایت شده که موضوع رو ترش کردن درباره ابن ام‌مکتوم از انب رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است و صاحب کشف الاسرار از عامه جریان آن را چنین نقل کند که عبدالله بن عمرو بن الاصم معروف به ابن ام‌مکتوم مؤذن پیامبر بوده و در عین حال کور و نابینا بود. روزى پیامبر با جمعى از سران قریش نشسته بود که از آن جمله امیة بن خلف بوده. اینان با پیامبر مشغول صحبت بودند و پیامبر مشغول ارشاد آنان به خدا و اسلام بود در این میان ام‌مکتوم که کور بود، وارد شد. به محض ورود پیامبر را بنام یا محمد صدا زد و حتى آن را به دفعات مکرر تکرار نمود. پیامبر در اینجا عبوس گردید و رو ترش کرد و به نداى عبدالله پاسخ نداد. عبدالله با حزن و اندوه برگشت سپس این آیات نازل شد بعد از نزول این آیات هر وقت پیامبر او را مى دید. بسیار دلجوئى می‌نمود و عباى خود را براى نشستن او پهن می‌کرد.

منابع

پیوندها