آیه ۵۶ قصص
نسخهٔ تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۳ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی '==متن آیه== {{قرآن در قاب|«إِنَّكَ لَاتَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ ...' ایجاد کرد)
متن آیه
ترجمه
در حقيقت تو هر كه را دوست دارى نمى توانى راهنمايى كنى ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى كند و او به راه يافتگان داناتر است.
نزول
«شیخ طوسى» گویند: اين آيه از آن جهت نازل گرديد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله حريص بر ايمان آوردن قوم خود بوده و خيلى ميل داشت كه آنان ايمان بياورند و تابع دين او باشند، مخصوصاً اصرار او درباره اقارب و خويشاوندان بيشتر بوده.
از ابن عباس و مجاهد و حسن بصرى و قتاده و ديگران روايت شده كه اين آيه درباره ابوطالب نازل شده است ولى از امامين باقر و صادق عليهمالسلام روايت گرديده است كه ابوطالب مسلمان بوده است.[۱]
چنان كه اجماع اماميه بر اين عقيدهاند و اختلافى در آن نيست و اين موضوع را با ادله قطعيه كه موجب علم است، ثابت نمايند.[۲][۳]
پانویس
- ↑ صاحب مجمع البيان چنين گويد، گويند كه اين آيه درباره ابوطالب نازل شده و پيامبر به ايمان آوردن او علاقمند بوده و بر عكس از ايمان آوردن وحشى قاتل حمزه بدش مىآمده سپس درباره وحشى و ايمان آوردن او آيه 53 سوره زمر «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» نازل گرديد و نيز گويند كه ابوطالب ايمان نياورد و وحشى ايمان آورد و اين موضوع را از ابن عباس روايت كنند البته درباره اين موضوع بايد تأمل كرد زيرا جائز نيست كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با اراده پروردگار مخالفت كند، همچنانى كه جائز نيست با اوامر و نواهى او مخالفت نمايد و اگر خداوند بنا به پندار عدهاى ايمان ابوطالب را اراده نكرده و بلكه اراده كفر او را نموده ولى رسول خدا ايمان ابوطالب را اراده نموده و مايل به آن بوده است. در اينجا منتهاى اختلاف بين اراده خدا و اراده رسول او پيدا ميشود و در واقع بنا به عقيده مخالفين بايد گفت: خدا به رسول خويش مىگويد كه تو ايمان ابوطالب را اراده نمودهاى ولى ما چنين چيزى را نخواستهايم با وجود بر اين كه تكفّل تو را به عهده داشته است و در عين حال ايمان آوردن وحشى قاتل حمزه را كراهت داشتى زيرا عموى تو حمزه را كشته است ولى من كه خدا هستم ايمان آوردن وحشى را اراده نموده و آن را خواستهام (بديهى است كه ابراز چنين عقيدهاى كه موافق با عقايد برادران اهل سنت و جماعت درباره ابوطالب و ايمان نياوردن اوست مخالفت با عقل و منطق است، مؤلف) در صورتى كه اجماع اهل البيت بر آنست كه ابوطالب با حالت اسلام وفات يافته است و روايات در اين باره زياد است مخصوصاً از اشعار خود ابوطالب كه حكايت از ايمان و اسلام آوردن او مينمايد و در آن تصديق به نبوت رسول خدا صلى الله عليه و آله و وحدانيت پروردگار نموده است يگانه دليل بر ايمان و اسلام اوست.
- ↑ مسلم در صحيح خود و ديگران از علماء عامّه از ابوهريرة نقل نمايند كه پيامبر به عموى خود گفت: بگو لا اله الّا اللّه و من براى تو در قيامت شهادت خواهم داد. ابوطالب در جواب گفت: اگر عيبجوئى زنان قريش نبود و موضوع اسلام مرا حمل بر جزع و ناتوان بودن نمينمودند هر آينه چشمانت را به ايمان خود روشن ميكردم سپس اين آيه نازل گرديد و نيز نسائى در سنن خود و ابن عساكر در تاريخ دمشق از ابوسعيد بن رافع نقل نمايند كه گفت: از عبدالله بن عمر درباره اين آيه سؤال كردم و گفتم: آيا اين آيه درباره ابوطالب و ابو جهل نازل شده است؟ در جواب گفت: آرى، (دو حديثى كه صاحبان صحيح و سنن نقل نمودهاند و درباره آن به عدم ايمان آوردن ابوطالب استدلال نمودهاند، بايد دانست كه سلسله روايات آن به اشخاصى بازگشت مينمايد كه در اين مورد بخصوص ذى صلاحيت نبودهاند زيرا ابوهريرة به دروغ گفتن معروف بوده و به خاطر دروغ گفتن خويش به دستور عمر بن الخطاب خليفه دوم اسلام به حد شرعى تازيانه خوردن مجازات گرديد و عبدالله بن عمر نيز كسى است كه با پسر همين ابوطالب در موضوع خلافت مخالفت ورزيده و با او به عنوان خليفه مسلمين بيعت ننمود و البته كسى كه با پسر چنين نظر ناموافقى داشته باشد با پدر او به طريق اولى نظر موافق نخواهد داشت، مؤلف).
- ↑ در تفسير على بن ابراهيم چنين ذكر شده كه اين آيه درباره ابوطالب نازل گرديده زيرا پيامبر به وى فرمود كه شهادت لا اله الّا اللّه را بر زبان جارى سازد و نيز فرمود در صورت گفتن لا اله الّا اللّه در روز قيامت وسيله خير و خوبى و نفع از براى او خواهد گرديد. ابوطالب در جواب گفت: اى برادرزاده، من به كار خود و به كيفيت اوضاع و احوال خود واقفتر و داناترم و وقتى كه وفات يافت برادرش عباس در نزد پيامبر شهادت داد كه ابوطالب هنگام وفات كلمه لا اله الّا اللّه را بر زبان جارى ساخت. پيامبر فرمود: من از او ذكر اين كلمه را نشنيدهام و اميدوارم براى او در روز قيامت نافع باشم سپس فرمود: در روز قيامت در مقام محمود از پدر و مادر و عمّ خود شفاعت خواهم نمود، - و نيز در تفسير برهان از محمد بن يعقوب كلينى و او بعد از چهار واسطه از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد كه فرمود: مثل ابوطالب مانند مثل اصحاب كهف است كه ايمان خود را پنهان ميداشتند و به صورت ظاهر مشرك مينمودند و خداوند دو بار به آنان اجر و پاداش عطا خواهد فرمود چنان كه ابن بابويه نيز بعد از شش واسطه از مفضل بن عمر او از امام صادق عليهالسلام هم اين موضوع را با ذكر مسلمان بودن ابوطالب روايت كرده است و نيز ابن بابويه بعد از شش واسطه از اصبغ بن نباته نقل نمايد كه گفت: از امام على مرتضى عليهالسلام شنيدم كه فرمود: به خدا سوگند كه پدرم ابوطالب و جد من عبدالمطلب و نيز هاشم و عبدمناف در مدت عمر خويش بتپرستى نكردند سپس از امام سؤال كردند كه آنان بر چه دينى بودهاند؟ فرمود: در خانه كعبه بر دين ابراهيم نماز مىگذاردند و متمسك به آئين او بودهاند، - ابن طاووس در كتاب طرائف خود گويد: عجيبترين موضوعى كه متعصبين از دشمنان اهل البيت شايع كردهاند آنست كه گويند: ابوطالب ايمان نياورده و مسلمان نبوده است و اين آيه بدين سبب براى او نازل شده است در صورتى كه ابوالمجد بن رشادت در كتاب نزول القرآن خود از قول حسن بن فضل چنين گويد: ابوطالب در مكه با عنوان اسلام از دنيا رحلت نموده و اين آيه درباره حرث بن نعمان بن عبدمناف نازل شده كه پيامبر به وى علاقمند بود و تمايل داشت كه مسلمان بشود. حرث روزى به پيامبر چنين گفت: ما ميدانيم كه تو بر حق مىباشى و آنچه كه براى تو نازل شده حق و درست است ولى چيزى كه نفرات خود ما را خوار و زبون خواهند داشت و ما نيز در اقليت قرار خواهيم گرفت و ما طاقت تحمل چنين خوارى را نخواهيم داشت سپس اين آيه نازل گرديد.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 597.