علی بن جعفر علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۰ توسط Mohammadi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

محدث کبیر، حضرت علی بن جعفر (۱۳۰ - ۲۲۰ ق) فرزند امام صادق علیه السلام، از کسانی است که حدیث فراوان نقل کرده و روشی استوار داشته است. بسیار پارسا و دانشمند و ملازم خدمت برادر ارجمندش امام موسی بن جعفر علیه السلام بود. برجسته ترین فضیلت علی بن جعفر این است که نه تنها امر امامت و ولایت را خوب شناخت، بلکه خود را تسلیم ولایت امامان معصوم علیهم السلام ساخت.

نسب و القاب علی بن جعفر

گرچه در کتاب‌های رجالی و تاریخی از تاریخ تولد وی ذکری نشده، با دقت در بعضی از روایات[۱] آشکار می شود که او از برادر والامقامش امام موسی بن جعفر علیه السلام بیش از یکی دو سال کوچکتر نبوده است و تولدش نزدیک سال‌های ۱۲۹ یا ۱۳۰ هجری می باشد. پدر ارجمندش امام جعفر صادق علیه السلام در سال ۸۳ هـ.ق متولد و در سال ۱۴۸ هـ.ق در ۶۵ سالگی به تحریک منصور عباسی مسموم و شهید گردید.[۲]

حضرت صادق پنج فرزند داشت که علی کوچکترین آن‌ها بود و در همان اوائل زندگی، پدر را از دست داد و در کنار برادرش امام کاظم علیه السلام رشد نمود و به درجات عالی علمی و اخلاقی رسید.[۳]

ابوالحسن علی بن جعفر به سبب انتسابش به خاندان وحی و امامت، «حسینی»، «هاشمی» و «علوی» خوانده می شد. و به موجب رشد و نمو در مدینه وی را «مدنی» می خواندند. اما مشهورترین القابش که جز بر او اطلاق نمی شود «عُرَیضی» است. چون بیشتر عمر شریفش را در قریه «عُرَیض» (در یک فرسخی مدینه) سپری نموده و فرزندان وی نیز به عُرَیضیون معروفند.[۴]

پیروی از خط ولایت و امامت

در روزگاری که ائمه معصومین علیهم‌السلام در اختناق شدید حکام جور بسر می بردند شیفتگان اهل بیت عصمت علیهم‌السلام به وسیله افرادی آگاه و از جان گذشته با پیشوای محبوب خود در ارتباط بودند و جواب مسائل و مشکلات خویش را بدین طریق از امام علیه السلام دریافت می کردند. یکی از افرادی که با شیوه خاصی توانست ارتباط برادر بزرگوارش امام کاظم علیه السلام را با مردم حفظ کند و پاسخ سؤالات شیعیان را از امام علیه السلام دریافت دارد، «علی» فرزند برومند امام جعفر صادق علیه السلام است.

در آن ایام، گروه‌های انحرافی زیادی چون اسماعیلیه،[۵] سَمیطیه[۶] و فطحیه به وجود آمدند و نیز جو اختناق شدیدی که حاکمان وقت به وجود آورده بودند تشخیص حق، یعنی امامت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را بر بسیاری دشوار ساخته بود و پیروی از امام بدون گذشت و فداکاری ممکن نبود. از این رو شمار انبوهی از مردم حتی بعضی از نزدیکان امام علیه السلام به دشمنان پیوستند.

علی بن جعفر در گفتاری چنین اظهار می دارد: «عمره ماه رجب را گزارده و در مکه بودیم. محمد بن اسماعیل (نوه امام صادق علیه السلام) نزدش آمد و گفت: عموجان، می خواهم به بغداد بروم و دوست دارم با عمویم ابوالحسن (موسی بن جعفر) خداحافظی کنم. می خواهم تو نیز همراهم باشی! من با او به سوی برادرم که در منزل «حُوبه» بود رهسپار شدیم. اندکی از مغرب گذشته به آن‌جا رسیدم. من در زدم، برادرم جواب داد و در را باز کرد. حضرت پیش آمد در حالی که پارچه رنگ کرده ایی به گردنش بسته بود. پایین آستانه در نشست. من به جانب او خم شدم و سرش را بوسیدم و گفتم: برای کاری آمده ام که اگر تصدیق فرمایی از توفیق خداست (بر ما) و اگر غیر از آن باشد چنین معلوم شود که ما خطای بسیار داریم. فرمود: چه کار است؟ گفتم: این برادرزاده شماست که می خواهد با شما خداحافظی کند و به بغداد رود. فرمود: بگو بیاید. من او را که در کناری ایستاده بود، صدا زدم. نزدیک آمد و سر حضرت را بوسید و گفت: قربانت، مرا سفارشی کن. فرمود: سفارشت می کنم که درباره خون من از خدا بترسی! او پاسخ داد: هر کس بدی شما را بخواهد خدا آن بدی را به خودش رساند. آنگاه به بدخواه او نفرین کرده و باز سر حضرت را بوسید و گفت: عمویم، مرا سفارش کن. فرمود: تو را سفارش می کنم که درباره خون من از خدا بترسی! گفت: هر که بد شما را بخواهد، خدا به خودش رساند. باز سرش را بوسید و گفت: ای عمو! مرا سفارش کن. فرمود: سفارشت می کنم که درباره خون من از خدا بترسی! باز او بر بدخواهان حضرت نفرین کرد و به کناری رفت.

من نزدیک برادرم رفتم، وی به من فرمود: علی، اینجا باش! من ایستادم. حضرت به اندرون خانه رفت و مرا صدا زد، به نزدش رفتم. پس کیسه ای که صد دینار در آن بود به من داد و فرمود: به پسر برادرت بگو این پول را در سفر کمک خرجش سازد. من آن را گرفتم و در گوشه عبایم گذاشتم. باز صد دینار دیگرم داد و فرمود: این را هم به او بده. سپس کیسه دیگری داد و فرمود: این را هم به او بده. گفتم: قربانت، اگر به آن‌چه فرمودی از او می ترسی چرا او را علیه خود کمک می کنی؟! فرمود: هرگاه من به او بپیوندم و او از من ببرد، خدا عمرش را قطع می کند. سپس کیسه دیگری که سه هزار درهم خالص در آن بود برگرفت و فرمود: این را هم به او بده.

من نزد محمد رفتم و صد دینار اول را به او دادم. بسیار خوشحال شد و عمویش را دعا کرد، سپس کیسه دوم و سوم را دادم. چنان خوشحالی کرد که گمان کردم منصرف شده و به بغداد نمی رود. در آخر سه هزار درهم را به او دادم ولی او راه خود را در پیش گرفت و نزد هارون رفت و با عنوان خلیفه به او سلام کرد و گفت: من گمان نمی کردم که در روی زمین دو خلیفه باشد، تا آن که دیدم مردم به عمویم موسی بن جعفر به عنوان خلافت سلام می کنند. هارون صد هزار درهم برایش فرستاد ولی خدا او را به بیماری خنازیر و خناق مبتلا کرد و نتوانست به یک درهم از آن اموال دست برساند.»[۷]

پس از آن بود که هارون با شنیدن سخن محمد و امثال او برای از بین بردن امام موسی بن جعفر علیه السلام نقشه کشید و حضرت را به وسیله سم شهید گردانید. اما علی بن جعفر هرگز از برادر بزرگوارش امام کاظم علیه السلام جدا نشد و همیشه همراه و پشتیبان وی بود.

علی بن جعفر می گوید: همگام با برادرم در حالی که اهل و عیالش را همراه داشت چهار مرتبه پیاده به عمره مشرف شدم. یک بار ۲۶ روز، بار دگر ۲۵ روز، دگربار ۲۴ روز و بار آخر ۲۱ روز طول کشید.[۸]

بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام نیز گروهک‌های انحرافی چون «واقفه» و امثال آن مردم را به سوی گمراهی سوق دادند. اما علی بن جعفر پیرو هیچ یک از این گروه‌ها نشد و امامت به حق فرزند برادرش امام رضا علیه السلام و بعد از او فرزندش امام جواد علیه السلام و سپس امام هادی علیه السلام را پذیرفت و از مدافعان آن‌ها بود. دو روایت زیر بیانگر این عقیده صحیح و راسخ وی می باشد.

حسن بن فضال می گوید: از علی بن جعفر شنیدم که می گفت: «نزد برادرم موسی بن جعفر علیه السلام بودم در حالی که او ـ به خدا سوگند ـ بعد از پدرم حجت خدا روی زمین بود. ناگاه فرزندش علی (امام رضا علیه السلام) وارد شد. برادرم به من فرمود: ای علی! این صاحب (امام) تو است. او نسبت به من منزله من است نسبت به پدرم. خداوند تو را بر دین او ثابت قدم بدارد. من گریستم و با خود گفتم به خدا سوگند، پیام مرگ خود را می دهد. باز فرمود: ای علی، ناچار حکم پروردگار درباره من جاری می شود. من نیز به راه رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام می روم. آن حضرت سه روز قبل از این که هارون الرشید دوباره او را جلب نماید این سخنان را با من در میان گذاشت».[۹]

زکریا بن یحیی می گوید: شنیدم که علی بن جعفر به حسن بن حسین فرزند علی بن الحسین علیه السلام می گفت: خداوند ابی الحسن، علی بن موسی الرضا علیه السلام را یاری نمود زمانی که برادرها و عموهایش بر او ستم روا داشتند.[۱۰]

برجسته ترین فضیلت علی بن جعفر این است که نه تنها امر امامت و ولایت را خوب شناخت و آن را از دیگر ارزش‌های ظاهری دنیا بسی والاتر دانست، بلکه خود را تسلیم ولایت امامان معصوم علیهم السلام ساخت از این رو با افتخار، امامت برادرش امام کاظم علیه السلام و فرزندش حضرت امام رضا علیه السلام را پذیرفت و چون کمترین مردمان در مقابل آن‌ها سر اطاعت و تسلیم فرود آورد. تبلور این فضیلت هنگامی است که وی در کهنسالی ـ بعد از آن که خود عالمی بزرگ، دارای منزلتی عظیم و شخصیت اجتماعی والایی است ـ در مقابل فرزندِ فرزند برادرش -امام جواد علیه السلام- در حالی که کمتر از هشت سال دارد، سر تعظیم فرود آورده است، او امام را چنان معرفی می کند که برای دوستانش تعجب انگیز است و بر او خرده می گیرند. اما وی بر صحت رفتار و اعتقاد خویش تأکید می کند.

محمد بن حسن بن عمار می گوید: من دو سال نزد علی بن جعفر (عموی امام رضا علیه السلام) بودم و هر خبری که او از برادرش امام کاظم علیه السلام شنیده بود، می نوشتم. روزی در مدینه به خدمتش نشسته بودم که ابوجعفر محمد بن علی (حضرت جواد علیه السلام) در مسجد رسول خدا بر او وارد شد. علی بن جعفر برجست و بدون کفش و عبا نزد او شتافت و دستش را بوسید و احترامش کرد. ابوجعفر به او فرمود: ای عمو! بنشین. خدایت رحمت کند. او گفت: آقای من، چگونه بنشینم و شما ایستاده باشی؟! چون علی بن جعفر به جایگاه خود برگشت اصحابش او را سرزنش کرده، گفتند: شما عموی پدر او هستید، با او این گونه رفتار می کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خداوند متعال (صاحب) این ریش سفید را سزاوار (امامت) ندانست و این کودک را شایسته دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟! از سخن شما به خدا پناه می برم. من بنده او هستم.[۱۱]

اساتید و شاگردان

علی بن جعفر علیه السلام عصر پنج امام معصوم را درک کرده و از محضر سه تن از آن بزرگواران بهره مند گردیده است:

  • ۲- برادرش امام کاظم علیه السلام، که حاصل بهره مندی وی از حضرتش در کتابی به نام مسائل علی بن جعفر جمع آوری شده است.

وی زمان امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام را نیز درک کرد اما مشاهده نشده است که از آن دو بزرگوار حدیثی نقل کرده باشد.[۱۲]

دیگر مشایخ علی بن جعفر عبارتند از:

  • ۱- حسین، فرزند زید بن علی بن الحسین علیه السلام که تا اندازه ای شناخته شده است. کنیه اش ابوعبدالله و ملقب به مدنی است.[۱۳]
  • ۲- سفیان بن عُیینَه، فرزند عمران هلالی است که جدش ابوعمران، از عمال خالد قسری بود.[۱۴]
  • ۴- عبدالملک بن قدامه.
  • ۵- معتب غلام امام صادق علیه السلام، اهل مدینه و مورد وثوق بود. در روایتی آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: ده غلام دارم که معتب بهترین آن‌هاست. وی مرا از دیگران احق می داند.[۱۵] معتب از غلامانی است که برای امام صادق علیه السلام بسیار خدمت کرد.[۱۶]
  • ۶- ابوسعید مکی.

چنانچه در کتاب‌های رجالی و مجموعه های روایی آمده است، بیش از چهل راوی از خوان نعمت علمی وی بهره مند شده اند که اسامی بعضی از آن‌ها از این قرار است:

  • ۱- احمد بن علی بن جعفر (فرزندش)؛
  • ۳- اسحاق بن محمد بن اسحاق بن جعفر؛
  • ۴- اسحاق بن موسی بن جعفر (فرزند برادرش)؛
  • ۵- اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن جعفر (فرزند پسر برادرش)؛
  • ۷- حسین بن زید بن علی بن الحسین؛
  • ۸- حسین بن موسی بن جعفر (پسر برادرش)؛
  • ۱۰- زید بن علی بن الحسین؛
  • ۱۱- عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر (نواده وی)؛
  • ۱۲- عمرکی بن علی بوفکی خراسانی؛
  • ۱۳- محمد بن علی بن جعفر (فرزندش)؛
  • ۱۴- نصر بن علی جَهُضَیمی.[۱۷]

علی بن جعفر در منظر عالمان

علی بن جعفر یکی از راویان بزرگواری است که فقها و محدثان در فضیلت، وثاقت و اعتماد به روایتش اتفاق نظر دارند. ابوالحسن محمد بن احمد بن داود (متوفی ۳۷۸ هـ.ق) وی را در ردیف موثقین نام برده است و او را ستوده است.[۱۸]

شیخ مفید (متوفی ۴۱۳ هـ.ق) در مورد او چنین می گوید: «علی بن جعفر و برادرش اسحاق دو شخصیت اند که هیچ کس در فضل و تقوایشان اختلاف نکرده است» و در جای دیگر از او این گونه یاد کرده است: «علی بن جعفر از کسانی است که حدیث فراوان نقل کرده و روشی استوار داشته است. بسیار پارسا و دانشمند و ملازم خدمت برادر ارجمندش امام موسی بن جعفر علیه السلام بود و خبرهای زیادی از آن حضرت نقل نموده است».[۱۹]

شیخ طوسی (۳۸۵ـ۴۶۰ هـ.ق) درباره وی چنین اظهارنظر کرده است: «علی بن جعفر برادر موسی بن جعفر علیه السلام شخصیتی بزرگوار و مورد اطمینان است. کتاب مناسک و مسائل از اوست».[۲۰] علمای متأخر از این‌ها نیز همه وی را مورد وثوق دانسته اند.[۲۱]

آثار علمی

یکی از کتاب‌های معتبری که از مصادر کتاب پر ارج بحارالانوار می باشد، کتاب «مسائل علی بن جعفر» است که از آثار باقیمانده و پربرکت این فرزند برومند امام صادق علیه السلام می باشد.

رجال شناسان همگی بر این عقیده اند که علی بن جعفر کتابی دارد که مطالبش را از برادرش، امام کاظم علیه السلام دریافت کرده است. اما در نامگذاری آن بیانات گوناگونی دارند. بعضی گمان کرده اند وی دارای دو یا سه کتاب است اما در واقع یک کتاب بیشتر نیست. نجاشی وی را صاحب یک کتاب می داند، اما در یک جا می گوید: او کتابی در حلال و حرام دارد. و در جای دیگر آن را «المسائل» می نامد.[۲۲] شیخ طوسی می گوید: «علی بن جعفر دارای کتابی به نام مناسک و مسائل است».[۲۳]

دو نمونه از احادیث او در اینجا ذکر می شود:

  • علی بن جعفر می گوید: «از برادرم موسی بن جعفر علیه السلام چنین شنیدم: کسی که حاجت شخص ضعیفی را به صاحب قدرتی برساند، در حالی که خودش به تنهایی چنین قدرتی ندارد، خداوند متعال وی را بر صراط ثابت قدم می دارد».[۲۴]
  • علی بن جعفر می گوید: «برادرم امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: پدرم دستم را گرفت و فرمود: پدرم امام سجاد علیه السلام این چنین دستم را گرفت و فرمود: پسرجان، هر کس از تو خیری خواست بجای آور. اگر از اهل خیر باشد که بجا انجام داده ای و اگر از اهل خیر نباشد تو از اهل خیر هستی، و اگر شخصی از طرف راست تو را دشنام داد سپس از طرف چپ قرار گرفت و عذرخواهی کرد، عذرش را بپذیر».[۲۵]

وفات و مدفن

در تاریخ وفات علی بن جعفر اتفاق نظر وجود ندارد. بعضی رحلت او را در سال ۲۱۰ هـ.ق دانسته اند.[۲۶] و عده ای سال ۲۲۰ هـ.ق[۲۷] و برخی دیگر، طول حیات وی را تا سال ۲۵۲ نیز بعید نشمرده اند.[۲۸] اما با دقتی که به عمل آمد روشن شد که تولد وی حدود سال ۱۳۰ هـ.ق و وفاتش نزدیک سال ۲۲۰ هـ.ق و سن شریف وی هنگام وفات حدود ۹۰ سال بوده است.

محدث نوری می گوید: «مرقد شریف علی بن جعفر در عُرَیض (حدود یک فرسخی مدینه) است و من در بعضی از سفرها آن‌جا را زیارت کرده ام. دارای قبه و بارگاه مجللی است».[۲۹] محدث قمی و جمعی از نسب شناسان نیز بر همین عقیده اند.[۳۰]

اما ملا محمدتقی مجلسی (۱۰۰۳ـ۱۰۷۰ هـ.ق) می نویسد: «قبر علی بن جعفر در شهر قم مشهور و معروف است. شنیدم که اهل کوفه از او تقاضا کردند به کوفه بیاید، علی بن جعفر دعوت آن‌ها را پذیرفت و به کوفه رفت و مدتی در آن‌جا مانده، مردم کوفه از وی احادیثی آموختند و او نیز از آن‌ها روایاتی نقل کرد. سپس مردم قم از وی خواستند به قم بیاید. او به قم آمد و تا آخر عمر در آن جا ماند و بعد از رحلت در قم به خاک سپرده شد».[۳۱]

محدث نوری با چند دلیل این نظر را نادرست شمرده و مرقد علی بن جعفر را در عریض می داند.[۳۲] محدث قمی وقتی فرزندان علی بن جعفر را می شمارد چنین می گوید: «از او چهار پسر به نام‌های محمد، احمد اشعری، حسن و جعفر باقی ماند. از جعفر اصغر نیز فرزندی به وجود آمد که علی نام داشت و حال وی پوشیده است. احتمال دارد این قبری که در قم است قبر همین علی بن جعفر بن علی بن جعفر صادق علیه السلام باشد».[۳۳]

با این بیان مزار موجود در قم مقبره نواده امام صادق علیه السلام و نوه ابوالحسن علی بن جعفر علیه السلام است. بعضی نیز این قبر را به نواده دیگر علی بن جعفر به نام «علی بن حسن بن عیسی بن محمد بن علی بن جعفر عریضی» نسبت داده اند.[۳۴] از نوشته روی قبر معلوم می شود که زیر این بقعه دو تن از نوادگان امام علیه السلام مدفون می باشند. یکی از آن‌ها، از فرزندان امام موسی بن جعفر علیه السلام به نام «محمد» می باشد و دیگری همان نواده امام جعفر صادق علیه السلام به نام «علی» می باشد.

همچنین در خارج شهر سمنان، در وسط باغی سرسبز و خرم، بقعه و بارگاه مجللی وجود دارد که به علی بن جعفر عریضی منسوب است. اما بعید است که او نیز علی بن جعفر عریضی باشد بلکه شخصی همنام، یا از نوادگانش می باشد.[۳۵]

خاندان علی بن جعفر

علی بن جعفر فرزندانی داشته است که به عریضیون مشهور بوده اند و اسامی آن ها بدین شرح است:

  • ۱- محمد اکبر؛ ۲- محمداصغر؛ ۳- حسن؛ ۴- احمد شعرانی؛ ۵- علی؛ ۶- جعفر اصغر؛ ۷- کلثوم (ام‌کلثوم)؛ ۸- ملیکه؛ ۹- خدیجه؛ ۱۰- حمدونه؛ ۱۱- زینب؛ ۱۲- فاطمه، و بعضی فرزندی به نام عبدالله نیز برای وی شمرده اند.[۳۶]

از فرزندان و نوادگان علی بن جعفر عریضی خانواده بزرگی شکل گرفته که بیشتر شهرها به سبب مهاجرت این بزرگواران بدان سرزمین از برکت وجودشان بهره مند گردیدند. امروز نیز مراقد شریف آن‌ها در دورافتاده ترین نقاط عالم چشم و چراغ آن دیارند. اسامی بعضی از آنها از این قرار است:

  • ۱- ابوالحسین احمد بن قاسم بن احمد شعرانی فرزند علی بن جعفر عریضی، که از امامزادگان مشهور قم می باشد.[۳۷]
  • ۲- سید کمال الدین، که مزارش در قریه «سین خوار» در استان اصفهان زیارتگاه مؤمنان است. عالم بزرگوار سید مجدالدین حلبی نیز که از اساتید محقق حلی است از نوادگان وی می باشد.[۳۸]
  • ۳- سید علی امامی، عالم متقی سید علی فرزند سید محمد اصفهانی از شاگردان برجسته علامه مجلسی است که به خاطر انتسابش به امامزاده ابوالحسن علی زین العابدین بن نظام الدین احمد بن شمس الدین عیسی بن جمال الدین محمد بن علی عریضی فرزند امام صادق علیه السلام به امامی مشهوری است و قبر این امامزاده ابوالحسن علی زین العابدین، در محله جملان اصفهان می باشد. در شهرهای دیگر نیز افراد این خاندان بزرگوار دارای مراقدی هستند که زیارتگاه مؤمنین است.
  • ۴- در نائین سلطان سید علی فرزند عبیدالله بن احمد اشعری.
  • ۵- در یزد، امامزاده ابوجعفر محمد، فرزند علی بن عبیدالله بن احمد بن علی بن جعفر.
  • ۶- امامزاده سید جعفر، فرزند علی بن عبدالله بن احمد بن علی بن جعفر.
  • ۷ و ۸- سید رکن الدین و سید شمس الدین که برای آشنایی با این بزرگان به کتب مفصلی که در تاریخ نائین و یزد نوشته شده مراجعه شود.

پانویس

  1. ر.ک: اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشی، ص ۳۵۵، روایت فیض بن مختار.
  2. اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج ۲، ص ۳۷۷؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی. ج ۲، ص ۳۷۳.
  3. ر.ک: معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خویی، ج ۱۱، ص ۲۹۱ و ۲۹۲؛ تاریخ قم، محمد بن حسن قمی، ص ۲۲۴ و...
  4. ر.ک: رجال النجاشی، ص ۱۷۶؛ مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، مؤسسه آل البیت، ص ۱۷ و شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، عبدالحی ابن العماد، ج ۲، ص ۲۴؛ تاریخ الاسلام وفیات المشاهیر و «الاعلام» ذهبی، ج ۱۴، ص ۲۶۳.
  5. اسماعیلیه؛ لقبی است برای همه فرقه هایی که به امامت اسماعیل پسر امام صادق علیه السلام و پسرش محمد بن اسماعیل قایل بودند. شعبه هایی از ابن فرقه به نام‌های دیگری چون: قرامیطه، تعلیمیه، باطنیه، ملاحده نیز خوانده شده اند. (فرق الشیعه، نوبختی، ترجمه و تعلیقات محمدجواد مشکور، ص ۱۰۱، زیرنویس)
  6. سمطیه: گروهی که بعد از امام صادق علیه السلام امامت محمد بن جعفر ملقب به دیباج و فرزندانش را گردن نهادند به نام پیشوای خود، یحیی بن ابی سمیط نامیده شدند. (فرق الشیعه، ص ۱۱۲)
  7. اصول کافی، ج ۲، ص ۴۰۰ـ۴۰۲؛ اختیار معرفة الرجال، ص ۲۶۳ و ۲۶۴.
  8. قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری، ص ۱۲۲.
  9. کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص ۳۸.
  10. سفینة البحار، محدث قمی، ج ۲، ص ۲۴۴.
  11. اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج ۲، ص ۱۰۶ و ۱۰۷ و روایات دیگر. ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۰۴؛ اختیار معرفة الرجال، ص ۴۲۹.
  12. ر.ک: رجال البرقی، ص ۲۵؛ الارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۲۹ و ۲۸۷؛ رجال شیخ طوسی، س ۲۴۱ و ۳۵۳؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۸۰؛ رجال ابن داوود، ص ۲۳۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۶۲۶؛ مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص ۵۶ و ۵۷؛ رجال العلامه، ص ۹۲.
  13. مجمع الرجال، القهپابی، ج ۲، ص ۱۷۵.
  14. همان، ج ۳، ص ۱۳۳.
  15. همان، ج ۶، ص ۱۰۳.
  16. همان.
  17. مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج ۳، ص ۶۲۷؛ مسائل علی بن جعفر و مستدرکات‌ها، ص ۶۵ـ۶۸.
  18. رجال ابن داود، ص ۲۳۸.
  19. الارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج ۲، ص ۲۰۶ و ۲۰۸.
  20. الفهرست، شیخ طوسی، ص ۸۷.
  21. ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۲۵؛ رجال العلامه الحلی، ص ۹۳؛ بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۰۰.
  22. فهرست، طوسی، ص ۸۷ و ۸۸.
  23. منتهی الآمال، ج ۲، ص ۱۸۷؛ مهاجران آل ابیطالب، ابی طباطبا، ترجمه محمدرضا عطایی، ص ۳۰۳.
  24. قرب الاسناد، ص ۱۲۲؛ مسائل علی بن جعفر، ص ۳۴۲.
  25. الکافی، ج ۸، ص ۱۵۲؛ تنبیه الخواطر، ج ۲، ص ۱۴۷؛ مسائل علی بن جعفر، ص ۳۴۲.
  26. ر.ک: العبر فی خبر من غیر، ذهبی، ج ۱، ص ۳۵۸؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج ۲، ص ۳۳؛ الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۶۰.
  27. ر.ک: معجم رجال الحدیث، خویی، ج ۲۱، ص ۲۹۱ و ۲۹۲؛ عمدة الطالب، ابن عنبه، ص ۲۳۱.
  28. تنقیح المقال، مامقانی، ج ۲، ص ۲۷۳.
  29. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۶۲۷ و ۶۲۸.
  30. ر.ک: اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۸، ص ۱۷۷؛ اختران تابناک، ج ۱، ص ۳۳۶؛ گنجینه آثار قم، عباس فیض، ج ۲، ص ۳۲۴؛ تربت پاکان، ج ۲، ص ۴۳؛ انجم فروزان، عباس فیض، ص ۱۸۱.
  31. روضة المتقین، محمدتقی مجلسی، ج ۱۴، ص ۱۹۱.
  32. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۶۲۶ و ۶۲۷.
  33. منتهی الآمال، ج ۲، ص ۱۸۶، ۱۸۷؛ ر.ک: انجم فروزان، عباس فیض، ص ۱۸۳.
  34. گنجینه آثار قم، عباس فیض، ج ۲، ص ۳۲۲؛ تربت پاکان، ج ۲، ص ۴۲. به نقل از ترجمه کتاب تاریخ قم، ص ۲۲۴.
  35. رجال النجاشی، ص ۱۷۶ و ۲۱.
  36. مهاجران آل ابیطالب، ص ۳۳۷؛ گنجینه آثار قم، ج ۲، ص ۳۷۴.
  37. روضة المتقین، ج ۱۴، ص ۱۹۱؛ ریحانة الادب، ج ۵، ص ۱۸۶؛ منتهی الآمال، ج ۳، ص ۱۸۷.
  38. منتهی الآمال، ج ۲، ص ۱۸۸؛ ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۷۳.

منابع

  • احمد محیطی اردکانی، فرهنگ کوثر، شماره ۱۶، تیر ۱۳۷۷.