مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آتش در خانه وحی (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Ketab1.jpg
نویسنده سعید داودی
موضوع شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام
زبان فارسی
تعداد جلد ۱

«آتش در خانه وحی» اثر سعید داودی، کتابی است که به بررسی واقعه شهادت حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) می‌پردازد. نویسنده در این کتاب با ارائه اسناد محکم تاریخی، به نقد مقاله «افسانه شهادت فاطمه زهرا(ع)» پرداخته و از تحریفهایی که در این مقاله اتفاق افتاده است پرده برمی‌دارد.

معرفی کتاب

«آتش در خانه وحی» از سری کتاب‌های «مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام»، اثر سعید داودی است که در آن به بررسی یکی از وقایع صدر اسلام که همان آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) است، پرداخته شده است.

اخیراً یک فرد ناآگاه از تاریخ اسلام در منطقه سیستان و بلوچستان مقاله‌اى درباره دختر گرامى پیامبر(ص) نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(ع)» گذارده است. در این مقاله پس از ذکر مناقب و فضایل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى‌حرمتى را که درباره آن حضرت انجام گرفته، منکر شود و بعضى دیگر، در سخنرانى‌هاى خود بر آن تأکید دارند. از آنجا که بخشى از این مقاله، تحریف روشن تاریخ اسلام است، نویسنده بر آن شده تا به گوشه‌اى از این تحریف و بیان بخشى از این حقایق بپردازد تا ثابت شود شهادت بانوى اسلام یک واقعیت انکارناپذیر تاریخى است.

نکته حائز اهمیت پیرامون کتاب، آن است که تمام مطالب آن، از منابع معروف اهل سنت گرفته شده است.

محتوای کتاب

کتاب «آتش در خانه وحی» بدون مقدمه و تبویب یا فصل‌بندی خاصی، در سه گفتار، سامان‌دهی شده است. در گفتار نخست، به بررسی شخصیت حضرت زهرا(س) در لسان پیامبر(ص) پرداخته شده و به این نکته اشاره گردیده است که آن حضرت، از مقام والایى برخوردار بوده و سخنان پیامبر(ص) در حق ایشان، حاکى از عصمت و پیراستگى او از گناه است، آنجا که درباره او مى‌فرماید: «فٰاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَهٰا أَغْضَبَنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است». ناگفته پیداست که خشم پیامبر(ص)، مایه اذیت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن کریم چنین بیان شده است: «وَالَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللّٰهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (سوره توبه، ۶۱)؛ آنان که رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناکى است». به اعتقاد نویسنده، چه دلیلى استوارتر بر فضیلت و عصمت او که در حدیث دیگرى رضاى وى در گفتار پیامبر(ص) مایه رضاى خدا و خشم او مایه خشم خدا معرفى گردیده است و مى‌فرماید: «یٰا فٰاطِمَةُ إِنَّ اللّٰهَ یغْضِبُ لِغَضَبِک وَ یرْضىٰ لِرِضٰاک؛ دخترم فاطمه! خدا با خشم تو خشمگین و با خشنودى تو خشنود مى‌شود».

در دومین گفتار، به احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنت اشاره گردیده است. محدثان یادآور شده‌اند که «هنگامى که آیه مبارکه «فِى بُیوتٍ أَذِنَ اللّٰهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ...» (سوره نور، ۳۶) بر پیامبر(ص) نازل شد، آن حضرت این آیه را در مسجد تلاوت کرد، در این هنگام شخصى برخاست و گفت: اى رسول خدا! مقصود از این بیوت با این اهمیت کدام است؟ پیامبر(ص) فرمود: خانه‌هاى پیامبران! ابوبکر برخاست، درحالی‌که به خانه حضرت على و حضرت فاطمه(س) اشاره مى‌کرد، گفت: آیا این خانه از همان خانه‌هاست؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: بلى از برجسته‌ترین آن‌هاست».

همچنین به این نکته اشاره شده است که پیامبر(ص) مدت نه ماه به در خانه دخترش مى‌آمد، بر او و همسر عزیزش سلام مى‌کرد و این آیه را مى‌خواند: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً» (سوره احزاب، ۳۳)؛ و این نشانه آن است که خانه‌اى که مرکز نور الهى است و خدا به ترفیع آن امر فرموده از احترام بسیار بالایى برخوردار است.

نویسنده در ادامه، به این مطلب پرداخته که تا چه اندازه حرمت این خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شکستند و خودشان صریحاً به آن اعتراف دارند؟ این حرمت‌شکنان چه کسانى بودند و هدفشان چه بود؟

در آخرین گفتار، به موضوع هتک حرمت خانه حضرت زهرا پرداخته شده و به این نکته اشاره شده است که بااین‌همه سفارش‌هاى مؤکد، متأسفانه برخى حرمت آن را نادیده گرفته، و به هتک آن پرداختند و به نظر نویسنده، این مسئله‌اى نیست که بتوان آن را پرده‌پوشى کرد. وی در این مورد، نصوصى را از کتب اهل سنت نقل کرده تا روشن شود مسئله هتک حرمت خانه حضرت زهرا(س) و رویدادهاى بعدى، امرى تاریخى و مسلم است؛ نه یک افسانه و بااینکه در عصر خلفا سخت‌گیرى فوق‌العاده‌اى نسبت به نگارش فضایل و مناقب اهل بیت(ع) در کار بود، ولى به‌حکم اینکه «حقیقت شىء نگهبان آن است»، این حقیقت به‌طور زنده در کتاب‌هاى تاریخى و حدیثى محفوظ مانده است.

در نقل این مدارک، ترتیب زمانى از قرن‌هاى نخستین تا نویسندگان عصر حاضر در نظر گرفته شده است که برخی از آن‌ها، به‌قرار زیر است:

  • ابوبکر بن ابی شیبه (۱۵۹-۲۳۵ق)، در کتاب «المصنّف»، به سندى صحیح چنین نقل مى‌کند: «إِنَّهُ حینَ بُویعَ لِأبی بَکرٍ بَعْدَ رَسُولَ اللّٰهِ(ص) کٰانَ عَلی وَ الزُّبَیرُ یدْخُلاٰنِ عَلىٰ فٰاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّٰه، فَیشٰاوِرُونَهٰا وَ یرْتَجِعُونَ فی أَمْرِهِمْ. فَلَمّٰا بَلَغَ ذٰلِک عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ خَرَجَ وَ دَخَلَ عَلىٰ فٰاطِمَةَ، فَقٰالَ: یٰا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰه(ص) وَ اللّٰهِ مٰا أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَینٰا مِنْ أَبِیک وَ مٰا مِنْ أَحَدٍ أَحَّبَ إِلَینٰا بَعْدَ أَبیک مِنْک، وَ أیمُ اللّٰهِ مٰا ذٰاک بِمٰانِعی إِنِ اجْتَمَعَ هٰؤلاٰءِ النَّفَرُ عِنْدَک أَنْ أَمرْتُهُمْ أَنْ یحْرَقَ عَلَیهِمُ الْبَیتَ. قٰالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جٰاؤُوهٰا، فَقٰالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عَمَرَ قَدْ جٰاءَنی، وَ قَدْ حَلَفَ بِاللّٰهِ لَئِنْ عُدْتُم لَیحرِقَنَّ عَلَیکمُ الْبَیتَ، وَ أیمُ اللّٰهِ لَیمِضَین لِمٰا حَلَفَ عَلَیهِ؛ هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى‌پرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا(ص)، محبوب‌ترین فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن‌ها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى على(ع) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به على(ع) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامى که شما در آن هستید آتش مى‌زنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى‌دهد!».
  • بلاذرى (متوفی ۲۷۰ق)، در کتاب «أنساب الأشراف» نقل مى‌کند: «إِنَّ أَبٰابَکرٍ أَرْسَلَ إلىٰ عَلی یریدُ الْبَیعَةَ فَلَمْ یبٰایعْ، فَجٰاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتیلةٌ! فَلَقیتْهُ فٰاطِمَةُ عَلَى الْبٰابِ. فَقٰالَتْ فٰاطِمَةُ: یابْنَ الْخَطّاب، أَتَرٰاک مُحْرِقاً عَلی بٰابی؟ قٰالَ: نَعَمْ، وَذٰلِک أَقْوىٰ فیمٰا جٰاءَ بِهِ ابُوک...»؛ ابوبکر به دنبال على(ع) فرستاد تا بیعت کند؛ ولى على(ع) از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با آتش‌زا حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه‌رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى‌بینم درصدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت براى آن مبعوث شده است!».
  • ابن قتیبه دینوری (۲۱۲-۲۷۶ق) در کتاب «الامامة و السیاسة» مى‌نویسد: «إنّ أبٰابَکرٍ(رض) تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیعَتِهِ عِنْدَ عَلی کرَّمَ اللّٰهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَیهِمْ عُمَرُ فَجٰاءَ فَنٰادٰاهُمْ وَ هُمْ فی دٰارِ عَلی، فَأَبَوْا أَنْ یخْرُجُوا فَدَعٰا بِالْحَطَبِ وَ قٰالَ: وَالَّذی نَفْسُ عُمَرَ بِیدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّهٰا عَلىٰ مَنْ فیهٰا، فَقیلَ لَهُ: یٰا أبا حَفصٍ إِنَّ فیهٰا فٰاطِمَةَ فَقٰالَ، وَإِنْ!؛ ابوبکر از کسانى که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه على(ع) گردآمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به درِ خانه على(ع) آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش مى‌زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص در این خانه، فاطمه(س) هست، گفت: باشد!».

منابع

  • "آتش در خانه وحی"، ویکی نور.