ام القری
«امّ القُری» تعبیری قرآنی و از نامهاى مکه معظمه است. از دلایل نامگذارى مکه به این نام، آن است که آنجا نخستین نقطه تکوین زمین شناخته شده و کره زمین از آن نقطه گسترش یافته است.
واژهشناسی
«امّ القُری» ترکیبی اضافی از «امّ» و «القُری» است؛ «امّ» به معنای مادر، بنیاد، اصل و اساس هرچیز می باشد.[۱] هرچه قوامبخش و مصدر و منبع امور دیگر باشد، امّ خوانده میشود و این معنا در ترکیبهایی مانند امّالکتاب، امّالراس و امّالقری لحاظ شده است. و «قُری» جمع قَریه به معنای اجتماع است؛ با توجه به جمع شدن مردم در یک منطقه، روستا یا شهر، به آن قریه گفته میشود.[۲]
ام القری در قرآن
تعبیر «امّ القری» دو بار در قرآن کریم آمده است؛ آیه: «وَهَٰذَا کتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَک مُصَدِّقُ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا...» (سوره انعام، ۹۲) و آیه: «وَکذَٰلِک أَوْحَینَا إِلَیک قُرْآنًا عَرَبِیا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا...» (سوره شوری، ۷).
بنابر روایتی از امام صادق(ع)، ام القری از نامهای مکه است.[۳] چنین برمیآید که تعبیر امّ القری در منابع و ادبیات پیش از روزگار بعثت بهکار نرفته است. این نکته از تحلیل جواد علی در بحث از پیشینه نامهای مکه به دست میآید. او در این بحث، برای برخی نامهای مکه، تاریخی کهنتر یافته است؛ اما تصریح میکند که «ام القری» نامی قرآنی است.[۴]
در آیهای دیگر از قرآن، تعبیر امّ القُری به صورت جدا آمده است: «وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهلِکَ القُری حَتَّی یَبعَثَ فی اُمِّها رَسُولاً» (سوره قصص، ۵۹). این آیه درصدد بیان سنت الهی در نزول عذاب استیصالی است و به مشرکان مکه هشدار میدهد که با ارسال پیامبر در اُمّ القری (مکه) حجت بر آنها تمام شده است.[۵]
در تفسیر آیه: «الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکتُوباً عِندَهُم...» (سوره اعراف، ۱۵۷) آوردهاند که امی خوانده شدن پیامبر اکرم(ص) به سبب نسبت ایشان به ام القری یا ناخوانا و نانویسا بودن ایشان است. نیز در آیه: «وَ قُل لِلَّذینَ اُوتُوا الکِتابَ وَ الاُمِّیِّینَ أاَسلَمتُم...» (سوره آل عمران، ۲۰) اُمّیین منسوب به امّ القری و منظور از آن، مشرکان مکه است.[۶]
تعبیر «امّی» در یک احتمال به امّ القری اشاره دارد. به فرد منسوب به ام القری، امّی گفته میشود. در شعری منسوب به حضرت خدیجه(س) در مدح پیامبر گرامی(ص) این ترکیب به کار رفته است: نطق البعیر علی فضل احمد مخبرا / هذا الذی شرفت به اُمّ القری.[۷]
وجه تسمیه
درباره وجه تسمیه مکه به «ام القری»، سخنان گوناگون در میان است، از جمله: از آن رو که مکه بر دیگر شهرها تقدم دارد؛[۸] کعبه در این شهر مقدس است و مردمان برای انجام حج و عمره به آن رو میآورند؛[۹] مکه قبلهگاه دیگر سرزمینها است و همین به مکه منزلت و عظمت داده و آن را بر دیگر ناحیهها و شهرها برتری داده است.[۱۰] نیز این احتمالات را به میان آوردهاند: مکه نخستین ناحیه مسکونی جهان بوده؛ خداوند زمین را از زیر مکه یا کعبه گسترش داده است (دَحو الاَرض)؛ کعبه نخستین خانهای است که خداوند آن را آفرید.[۱۱]
در برخى روایات مىخوانیم اولین نقطهاى که سر از آب بیرون آورد مکه بود، لذا آن را «مادر آبادىها» (ام القری) خواندهاند. درباره تاریخ بسط زمین از کعبه یا مکه، مباحث جغرافیایی قابل طرح است و برخی دانشوران شیعه از جمله علامه مجلسی با تکیه بر این نکته، به توضیح و تبیین شکلگیری هفت زمین و گسترش آسمانِ هریک از این زمینها پرداختهاند.[۱۲]
درباره نامگذاری مکه به امّ القری، در تفسیر ثعلبی این تحلیل آمده که مکه منبع و مرکز دانشها و نیکیها است. ابن عطیه اندلسی مجموعه این سخنان را تلخیص کرده و گفته است: نامگذاری مکه به ام القری بدین دلیل است که خاستگاه دین و شریعت بوده یا زمین از آنجا گسترش یافته یا وسط زمین و نقطه مرکزی دیگر شهرها است و یا قبله همه سرزمینها است.[۱۳] نیز گفتهاند که این نامگذاری نشانه عنایت الهی به این حرم مقدس است؛ زیرا دعوت اسلامی و گسترش توحید از آنجا آغاز میشود.[۱۴]
پانویس
- ↑ مفردات، ص۸۵، «ام»؛ الصحاح، ج۵، ص۱۸۶۳؛ مجمع البحرین، ج۶، ص۹، «امم».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۷۸، «قری».
- ↑ بحار الانوار، ج۹۶، ص۷۷؛ نک: اخبار مکه، ج۲، ص۲۸۱؛ اعلام الساجد، ص۷۹.
- ↑ المفصل، جواد علی، ج۴، ص۹-۱۲.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۶۲.
- ↑ تفسیر سمعانی، ج۱، ص۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ الغدیر، ج۲، ص۱۷.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۲۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۳۸.
- ↑ معانی القرآن، ج۲، ص۴۵۷؛ التبیان، ج۴، ص۲۰۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۱۱۰.
- ↑ نور الثقلین، ج۴، ص۵۵۷.
- ↑ بحار الانوار، ج۵۴، ص۲۹؛ نک: مسند الامام الرضا، ج۲، ص۴۸۳.
- ↑ المحرر الوجیز، ج۲، ص۳۲۲.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۲۷۹.
منابع
- "ام القری"، دانشنامه حج و حرمین شریفین؛ ویکی حج و زیارت.
- "فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى"، محمد محمدحسن شرّاب، ترجمه حمیدرضا شیخی.