تبریز
«تبریز» یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگترین شهر منطقهٔ شمالغرب ایران و مناطق آذرینشین و قطب اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته میشود.
جمعیت تبریز در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱٬۴۹۴٬۹۹۸ نفر بوده که این رقم با احتساب جمعیت ساکن در حومهٔ شهر به حدود ۱٬۸ میلیون نفر میرسد. تبریز در سال ۱۵۰۰ میلادی و در زمان پایتختی صفویان بهعنوان پنجمین شهر بزرگ جهان شناخته میشدهاست. این شهر همچنین بزرگترین، مهمترین و متجددترین شهر ایران در عصر قاجار بودهاست. زبان محاوره در بین مردمان تبریز زبان ترکی آذربایجانی و لهجهٔ تبریزی است. برخی اسناد و شواهد تاریخی نشان میدهد که تا سده یازدهم هجری زبان آذری، شاخهای از زبانی ایرانی، در این شهر تکلم میشدهاست. تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهیالیه مشرق و جنوب شرق جلگهٔ تبریز قرار گرفتهاست. این شهر از سمت شمال به کوههای پکهچین و عون بن علی، از سمت شمالشرق به کوههای باباباغی و گوزنی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنههای کوه سهند محدود شدهاست. آب و هوای تبریز در زمستانها بسیار سرد و در تابستانها خشک و گرم است.
نام تبریز
یاقوت حموی در «معجمالبلدان» گزارش میدهد که نام شهر در زمان دیدار یاقوت از تبریز در زبان محلی «تِبریز» تلفظ میشدهاست.[۱] با توجه به این، مینورسکی معتقد است که تلفظ تِبریز باید به گویش ایرانی آذری قدیم تعلق داشته باشد. این گویش به گویشهای موسوم به گویشهای ایرانی جنوب دریای خزر وابستهاست؛ یا به احتمال بیشتر، تلفظ تِبریز معربشدهٔ نام شهر در باب فِعلیل (در زبان عربی) است. همچنین شیوهٔ نگارش نام این شهر در زبان ارمنی و تجزیه و تحلیل صیغهٔ ارمنی، نمایانگر وابستگی واژهٔ تَوریژ به «زبان پهلوی شمالی» میباشد. مینورسکی در پایان چنین نتیجه میگیرد که این مسئله نشان میدهد که ریشهٔ نام شهر به زمانهای بسیار دور تا اوایل سلسلهٔ ساسانی یا شاید قبل از اشکانیان برمیگردد.
بنابر گفتهٔ مصطفی مؤمنی در دانشنامهٔ جهان اسلام، اهالی بومی آذربایجان تبریز را توری (چشمه یا رود گرم) میخواندهاند. تا اوایل سدهٔ چهاردهم خورشیدی نیز روستاییان اطراف تبریز این شهر را توری مینامیدهاند. حتی در حال حاضر مردمان «قنبرآباد» در اطراف تبریز به این شهر توری میگویند. در نوشتههای کهن (برای نمونه ابوالفداء) نام این شهر به شکل «تُوریز» آمده و هنوز هم در زبانهای کردی و تاتی «توریز» و «تُوْری» به کار میرود.
عدهای از شرقشناسان و منابع کهن، نام شهر را دارای ریشهای کهن در پارسی میانه و کهن و مرتبط با گرما و فعالیتهای گرمایی کوه سهند دانستهاند. همچنین منابع ارمنی که نام شهر را در سدهٔ پنجم (یا چهارم) میلادی، «تورژ» و «تَوْرِش» دانستهاند و به فارسی هم تَورز تلفظ کردهاند و با توجه به معنای متداول فارسی «تبریز» و «تبپنهانکن» و احتمالاً نام تبریز «پنهانکنندهٔ تف و گرما» و با «جنبشهای آتشفشانی کوه سهند» مرتبط بودهاست.[۲] دانشنامهٔ بریتانیکا نیز نظری مشابه دارد و تبریز را در اصل «تپ + ریز» میداند، چیزی که باعث روان شدن گرما میشود و احتمالاً بهخاطر چشمههای آبگرم اطراف آن است.
تبریز پیش از اسلام
بسیاری از باستانشناسان و تاریخنویسان، معتقدند جای دژِ «تارویی ـ تارمکیس»، تبریز کنونی است. از عبارتهای کتیبة سارگن معلوم میشود که شهر دو باروی تودرتو و خانهها و انبارهای گندم و علوفه و اصطبلهای بزرگ برای نگهداری اسبهای مادی و خندقی ژرف در گرداگرد باروها داشته است.[۲] اما این ارتباط تبریز با شهرها و قلعههای دوران مادها، مورد اختلاف بین محققین است.[۳]
در کتاب تاریخ ایران (چاپ دانشگاه کمبریج) آمده که تبریز در اوایل دورهٔ ساسانی (سدهٔ سه یا چهار میلادی) بنا شده یا به احتمال بیشتر در سدهٔ هفتم این واقعه روی دادهاست.[۴] شهر کنونی تبریز برروی خرابههای شهر «تَوْرِژ» (بارها) بنا شدهاست. تورژ یکی از بااهمیتترین مراکز بازرگانی منطقه بوده و به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب اهمیت فراوانی داشتهاست. این شهر در زمان حکمرانان اشکانیتبار ارمنستان، پایتخت این منطقه بودهاست.[۵][۶]
ولادیمیر مینورسکی در دانشنامهٔ اسلام بیان میکند، این داستان که شاه اشکانیتبار ارمنستان بهخاطر انتقام کشتهشدن اردوان (آخرین پادشاه اشکانی) به دست اردشیر بابکان (بنیانگذار سلسلهٔ ساسانی) تبریز را اشغال کرده و این شهر را پایتخت ارمنستان قرار داده، تنها براساس نوشتههای واردان (تاریخنگار ارمنی در سدهٔ چهاردهم میلادی) در منابع قدیمی به چنین چیزی اشاره نشده و این روایت ریشهای عامیانه دارد.[۳]
تبریز پس از اسلام
در زمان فتح آذربایجان به دست اعراب در سال ۲۲ هجری، آنگونه که در کتاب «فتوحالبلدان» بلاذری آمده، توجه سپاه اعراب بیشتر متوجه شهر اردبیل بوده و حتی نامی از تبریز در فهرست شهرهایی که مرزبان پارسی از آنها سربازگیری کرده بود، نیامدهاست. چنین پیدا است که تبریز همانگونه که «فاستوس بیزانسی» اشاره کرده، در سدهٔ چهارم میلادی ویران شده بود و در زمان حملهٔ اعراب، قریهای کوچک بیش نبودهاست.[۳]
پس از فتح آذربایجان، گروهی از اعراب در آذربایجان ساکن شدند. در زمان خلافت منصور عباسی (۱۵۸–۱۳۶) و در حدود سال ۱۳۷ هجری، مردی به نام «رَوّاد» از قبیلهٔ «اَزْد» از قبایل مشهور یمن در تبریز مسکن گزید و پسران او اقدام به ساخت نخستین دیوار شهر کردند.[۲] به گفتهٔ یاقوت حموی، تبریز قریهای بود تا آنکه رواد ازدی در زمان متوکل عباسی به آن درآمد. پس از رواد، پسرش «وجنا» با برادرانش در آنجا قصرها ساختند و گرد شهر دیوار کشیدند. سپس مردم به آن شهر درآمدند.[۱]
نویسندگانی مانند ابن خرداذبه،[۷] احمدبن یحیی بلاذری[۸] و طبری، تبریز را در بین شهرهای کوچک آذربایجان نام بردهاند.[۳] درحالی که مطهر بن طاهر مقدسی شهر را تحسین کرده و همعصر او ابن حوقل (حدود ۳۶۷ هجری) تبریز را آبادتر از اغلب شهرهای کوچک آذربایجان میشمارد.
تبریز از نیمهٔ نخست سدهٔ سوم هجری روبه گسترش نهاد و اهمیت آن در منطقهٔ آذربایجان به اندازهای بود که متوکل عباسی پس از زمینلرزهٔ سخت و ویرانگر تبریز در سال ۲۴۴ هجری، بیدرنگ فرمان بازسازی شهر را صادر نمود.[۲] این شهر که در دورهٔ فرمانروایی «ابومنصور وهسودان روادی» روبه گسترش و آبادانی نهاده بود، در اثر زمینلرزهٔ سال ۴۳۴ هجری مجدداً بهشدت آسیب دید.[۲] به طوری که ناصرخسرو که در ۴۳۸ هجری از این شهر دیدن کرده، مساحت تبریز را ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰ گام بیان کرده که بر این اساس به نظر نمیرسد مساحت شهر متجاوز از یک کیلومتر مربع بوده باشد.
اعضای خاندان روادیان تا ۴۴۶ هجری با چند وقفه، حاکمان تبریز بودهاند. در این سال طغرل سلجوقی، وهسودان روادی را خراجگزار خود کرد و به گفتهٔ ابن اثیر، طغرل در سال ۴۵۰ هجری «مملان بن وهسودان» را به حکمرانی آذربایجان گماشت. الب ارسلان (جانشین طغرل) در ۴۶۳ حملان را از حکومت آذربایجان برکنار نمود و نزدیک به چهارصدسال فرمانروایی خاندان روادی را در این سرزمین پایان داد.[۲]
در نوشتههای تاریخی از دوران سلجوقی، اشارههای زیادی به تبریز یافت نمیشود. در «راحةالصدور» آمده که طغرل جشن ازدواج خود را با دختر خلیفه در نزدیکی این شهر برپا ساخت.[۹] بعد از وفات سلطان محمود غزنوی (به سال ۵۲۵ هجری) بین داود پسر سلطان محمود و مسعود برادر وی تنشی جهت تصاحب تبریز پیش آمد که در این میان داود پیروز شد و تبریز را مقر حکومت خود ساخت. آنچنانکه از شواهد تاریخی برمیآید از زمان قزل ارسلان (۵۸۷–۵۸۲ هجری) به بعد تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان گردید. در ابتدای سدهٔ هفتم هجری مغولان دوبار به تبریز حمله بردند؛ ولی با دریافت غرامت بازگشتند. در سال ۶۲۷ هجری مغولها در نهایت بر تمام آذربایجان و به ویژه تبریز دست یافتند.[۳]
در دوران ایلخانان تبریز به اوج شکوفایی خود رسید. ابقا خان دومین پادشاه از سلسله ایلخانان تبریز پایتخت قلمرو این سلسله برگزید و حکمرانی خود را بر قلمرویی از نیل تا آسیای مرکزی در این شهر ادامه داد. در زمان حکمرانی غازان خان اصلاحات غازانی از این شهر شروع شد و بناهای متعددی از جمله بنای دو شهر اقماری و نمونه شنب غازان و ربع رشیدی در این دوران انجام شد. مارکو پولو جهانگرد ونیزی که در سال ۱۲۷۵ میلادی از این شهر عبور نمود دربارهٔ شکوفایی این شهر در آن دوران نوشتهاست: «... شهری بسیار بزرگ که با باغهای زیبا و دلانگیز محصور شدهاست. موقعیت قرار گرفتن این شهر بسیار عالی است بطوریکه کالاها از همه نقاط به این شهر آورده میشوند. بازرگانان لاتین و بویژه ژنویها به این شهر میروند تا کالاهایی که از سایر نقاط به این شهر آورده شدهاند را خریداری نمایند».[۱۰]
دوران شکوه تبریز در سلسلههای تیموریان، قراقویونلوها و اوایل سلسلهٔ صفویه ادامه یافت.[۴] به سال ۱۵۰۰ میلادی (۹۰۶ هجری) شاه اسماعیل تبریز را به تصرف خود درآورد و نخستین پایتخت ایران جدید در دورهٔ صفویه را در این شهر بنیان گذارد. در این زمان حدود دو سوم جمعیت ۳۰۰–۲۰۰ هزار نفری تبریز سنی مذهب بودند و بهزودی سیاستهای سختی جهت تحمیل مذهب شیعه بر سنیان اعمال گردید. نزدیکی این شهر به مرز ایران و عثمانی موجب شد که تبریز در برابر تهدیدهای این حکومت آسیبپذیر شود؛ به طوری که چندینبار به تصرف عثمانیان درآمد تا این که شاه طهماسب صفوی در سال ۱۵۱۴ میلادی (۹۲۰ هجری) پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل نمود.[۳] در اواخر دوران صفویان این شهر دچار خسارات فراوانی شد. در زلزله مهیبی در ۱۷۲۱ میلادی هشتاد هزار تن از ساکنان این شهر کشته شدند. در اشغال مجدد شهر توسط عثمانیها ما بین سالهای ۱۷۲۴–۱۷۲۵ میلادی حدود دویست هزار تن از مردم این شهر بدست قوای عثمانی کشتهشدند.[۱۱] در سال ۱۷۸۰ میلادی (۱۱۹۳شمسی) زلزله مهیب دیگری شهر را تقریباً بتمامی و حدود چهارصد روستا را ویران کرد. این زمینلرزه سختترین زمینلرزة تبریز تا آن زمان بود. مطابق با دانشنامه اسلامی شمار کشتهشدگان این زمین لرزه احتمالاً حدود پنجاه هزار تن بوده است، هرچند که بعضی، تلفات را تا بیش از دویست هزار تن دانستهاند.[۲] این بلایای متعدد باعث شدند تا در اواخر قرن هیجدهم میلادی تبریز با جمعیتی سیهزار نفری به شهر ارواح مبدل شود. در این سالها هر قسمتی از شهر توسط خانوادهای اداره میشد.
با آغاز دوران قاجار این شهر دوباره مورد توجه قرار گرفت. تبریز در دورهٔ قاجاریان به عنوان ولیعهدنشین این سلسله انتخاب شد.[۳] در این دوران با آغاز جنگهای ایران و روسیه این شهر یکی از اهداف قوای روس به شمار میرفت. روسها سرانجام در سال ۱۸۲۶ م. این شهر را به تصرف خود درآوردند. با امضای توافقنامه صلح بین ایران و روس این شهر دوباره به دست نیروهای ایرانی افتاد. با آرامش حاصل از صلح عباس میرزا ولیعهد وقت و والی آذربایجان، شروع به اصلاحات گسترده و مدرن سازی این شهر نمود. او نقشه جدیدی از شهر تهیه کرد و به بازسازی بقایای تبریز پرداخت. سیستم پستی و مالیاتی نوینی را در این شهر بنیان نهادهشد و صنایع جدید و همچنین مدرنسازی نظامی ارتش ایران در این شهر آغاز شد.[۱۲]
مردم تبریز شیعة دوازده امامیاند و تعدادی مسیحی، از ارمنیان، نیز در این شهر سکونت دارند. [۲]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۳
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ دانشنامه جهان اسلام، ج۶، تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، مدخل تبریز از مصطفی مومنی (ص۳۸۱)
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ Tabrīz, Encyclopaedia of Islam
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ William Bayne Fisher, J. A. Boyle (1968), p. 14
- ↑ Tabrīz, Microsoft Encarta
- ↑ Ramirez-faria, Carlos, p. 704
- ↑ ابن خرداذبه، المسالک والممالک، ۱۱۹–۱۲۰ و ۲۱۳.
- ↑ Al-Balâdhuri, The origins of the Islamic state vol 2 27
- ↑ ابن راوندی، راحةالصدور، ۱۱۱.
- ↑ Marco Polo , The travels of Marco Polo: the Venetian , G. Bell & sons , London 1854 , page44
- ↑ Tadeusz Jan Krusiński, Du Cerceau (Jean-Antoine, père), The history of the revolution of Persia, Volume 1, Edition of Father du Cerceau, London 1728
- ↑ Vartan Gregorian, The Road to Home: My Life and Times ,2008 Simon and Schuster, http://books.google.com/books?id=ItHMQaSdGEIC
منابع
- دانشنامه جهان اسلام، ج۶، تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، مدخل تبریز از مصطفی مومنی
- ویکیپدیای فارسی