شیخ محمدباقر بهاری
آیتاللّه محمدباقر بهاری (۱۳۳۳-۱۲۷۵ ق)، عالم ربانی و فقیه مجاهد شیعه در قرن چهاردهم قمری و شاگرد عالمان بزرگی چون ملا حسینقلی همدانی و میرزای شیرازی بود. از آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در رشتههای مختلف علوم اسلامی تألیفات فراوانی به جای مانده است. وی همچنین از ارکان مشروطه خواهی در همدان به شمار میرفت.
نام کامل | محمدباقر بهاری |
زادروز | ۱۲۷۵ قمری |
زادگاه | همدان |
وفات | ۱۳۳۳ قمری |
مدفن | همدان |
اساتید |
ملا حسینقلی همدانی، میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، محدث نوری،... |
| |
آثار |
النور فی الامام المستور، العلایم لاهتداء الهوائم، تسدید المکارم و تفضیح الظالم، ترجمه مکارم الاخلاق، البیان فی حقیقة الایمان،... |
محتویات
ولادت
شیخ محمدباقر بهاری، فرزند آخوند مولی محمدجعفر است. شیخ آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه» درباره تاریخ تولد وی چنین نگاشتهاند: «شیخ محمدباقر بن محمدجعفر کافی بهاری همدانی در سال ۱۲۷۵ هـ.ق تولد یافت».[۱] ولی سید محسن امین در «اعیان الشیعه» نوشته است: «آیت الله حاج شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۲۷۷ هـ.ق در بهار همدان متولد شد».[۲]
تحصیلات و استادان
شیخ محمدباقر بهاری دروس مقدماتی را در شهر بهار، زیر نظر پدر بزرگوارش گذرانید، آن گاه در درس عالم متقی و دانشمند بزرگوار، ملا جعفر بهاری حضور یافت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به همدان رفت و در درس ملا اسماعیل همدانی و میرزا محمود طباطبایی شرکت نمود؛ البته خود او نیز در همین زمان به تدریس مشغول بود و کتاب «البهجة المرضیه» سیوطی را برای طلاب مبتدی تدریس میکرد و گاه نظرات خود را به عنوان حاشیه بر کتاب مذکور میافزود.
بنابر نقلی، وی مقدمات عربی و فقه و اصول را در مدرسه آخوند ملا محمدحسین همدانی فراگرفت و پس از مدتی، عازم بروجرد گردید و در آن دیار در درس فقه و اصول مرحوم حاج میرزا محمود بروجردی -پدر آیت الله بروجردی- شرکت کرد و از ایشان اجازه اجتهاد گرفت.
هجرت به نجف:
شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۲۹۷ هـ.ق در ۲۲ سالگی عازم عتبات عالیات شد. وی در طی ۲۰ سالی که در نجف اشرف بود، از محضر استادانی چون: ملا حسینقلی همدانی، میرزا حسن شیرازی، محمدحسن مامقانی، محدث نوری، شیخ محمدحسین کاظمی، ملا محمد شربیانی، فاضل ایروانی، میرزا حبیب الله رشتی، آخوند خراسانی و شیخ محمد طه نجف (متوفای: ۱۳۲۳ هـ.ق) بهرهها برد و به درجه اجتهاد نایل گشت.
وی از شیخ لطف الله مازندرانی (متوفای: ۱۳۱۳ هـ.ق) و علامه میرزا حسین نوری (متوفای: ۱۳۲۰ هـ.ق) و آخوند خراسانی اجازه روایت یافت و تقریرات دروس آن ها را به رشته تحریر درآورد و در لابلای آن ها، به توضیح مبانی و آرای اصولی و فقهی خود نیز پرداخت.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
شیخ محمدباقر بهاری پس از درگذشت حاج سید عبدالحمید گروسی همدانی (۱۳۱۸ هـ.ق)، به درخواست اهالی همدان به ایران برگشت و به تقاضا و اصرار بزرگان این شهر، در همدان اقامت گزید و به تدریس، اقامه نماز جماعت و ارشاد مردم آن شهر همت گماشت.[۳]
بُعد مبارزات سیاسی و اجتماعی آیت الله بهاری، از دیگر ابعاد شخصیتی وی مهمتر و بارزتر است. تحصیل در حوزه علمیه نجف در زمانی که این حوزه فعالترین دوره سیاسی خود را میگذرانید، موجب شد که بهاری در متن مسائل سیاسی قرار بگیرد. میرزای شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمدتقی شیرازی، میرزا محمدحسین نائینی، شیخ محمد خالصی زاده و آخوند خراسانی از پیشتازان حرکتهای سیاسی تاریخ معاصر جهان اسلام بودند. اندیشههای سیاسی آنان در ذهن شاگردانشان ریشه دوانید و آن ها را به عرصه سیاست کشانید. بهاری پس از بازگشت به همدان، در رأس هرم رجال سیاسی، سکان این شهر را به دست گرفت.
شیخ بهاری رئیس اتحادیه مشروطه خواهان همدان است. علما وی را در زمره بیست نفر مجتهد جامع الشرایطی قرار می دهند که برای بحث طراز اولها به مجلس معرفی می شوند. ایشان را در مرحله دوم به عنوان یکی از فقهای خمسه طراز اول برمی گزینند که البته -به دلایلی- استعفا می دهد. بهاری در راه مشروطه ضجر فراوان دیده و نسبت های دروغین زیادی به وی داده شده است. آخوند خراسانی او را به تحمل این سختی ها فرامی خواند که «ان شاءالله اجر ما محفوظ خواهد بود».
نمونه ای از اقتدار او در بیگانه ستیزی:
خدمتکار شیخ محمدباقر، چنین نقل میکند: «یکی از دوستان مرحوم آیت الله بهاری خدمت ایشان رسیده، گفتند: آقا! پسرم هفت دانه مروارید از خانه سرقت نموده و در بانک انگلیس فروخته است. من برای مطالبه مرواریدها به بانک انگلیسها مراجعه کردم ولی آنان اظهار کردند که معامله صورت گرفته و غیرقابل برگشت است! آقا دستم به دامن شما، میگویید چکار کنم؟ میگوید: آقا فرمود: بروید بگویید شیخ گفت: مرواریدها را پس بدهید، پولتان را بگیرید! او چند بار مراجعه میکند، اما انگلیسیها حاضر به فسخ معامله نمیشوند! شیخ قاطعانه به کشور انگلستان تلگراف میزند و این جمله پرمغز را مخابره میکند: «بیایید دزدانتان را از ایران جمع کنید». انگلیسها نیز در جواب آقا چنین نوشتند: «اگر دزدی صورت گرفته، خودت مجازات کن!» این جوابیه سندی میشود در دست آقا به دوستش میگوید: بروید به آنها بگویید اگر مرواریدها را پس ندهید، آقا خود به سراغتان خواهد آمد و کشان کشان بیرونتان خواهد انداخت! انگلیسها چون از تلگراف آقا باخبر بودند، نگفته خودشان خدمت آقا رسیدند... به هر روی، با اقتدار کامل مرواریدها را از انگلیسها بازستاند و به دوستش برگردانید!».[۴]
آثار و تألیفات
از آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در رشتههای مختلف علوم اسلامی تألیفات فراوانی به جای مانده است. سید محسن امین به نقل از آیت الله شیخ محمدحسین بهاری (پسر بهاری) ۴۴ کتاب نام میبرد و مینویسد: «و هذه الکتب کلها رأیناها بخطه فی همدان عند ولده الشیخ محمدحسین»؛[۵] تمام این کتاب ها را که به خط بهاری بود در کتابخانه فرزندش، شیخ محمدحسین مشاهده کردم.
آقا بزرگ تهرانی مینویسد: «علامه معاصر، آیت الله شیخ محمدباقر بهاری فهرست کتابهای خود را که با خط شریف خودش نوشته بود، برای من ارسال کرده، نقل میکنم».[۶]
برخی از آن ها به شرح ذیل میباشد:
- النور فی الامام المستور، درباره امام زمان علیه السلام و فلسفه غیبت آن حضرت
- العلایم لاهتداء الهوائم، درباره نشانههای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه
- تسدید المکارم و تفضیح الظالم، نگارش یافته در ۱۳۰۵ هـ.ق
- ترجمه «مکارم الاخلاق» حسن بن فضل طبرسی: از آن جا که متصدیان چاپ این کتاب در مصر، پارهای از مطالب آن را مخالف عقاید خویش میدانستند، به تحریف و سانسور آن پرداختند. لذا شیخ محمدباقر برای مؤاخذه آنان، این کتاب را به صورت کامل تألیف و ترجمه کرد و استادان متعددی نیز بر آن تقریظ نوشتند. بعدها او این کتاب را به عربی بازگردانید و در سال ۱۳۱۰ هـ.ق به چاپ رسانید که در واقع، این اثر اولین نوشته وی در عراق بود.
- الوجیزه: بعد از رحلت میرزای شیرازی و مهاجرت آیت الله بهاری به نجف، بعضی از فضلای نجف بر این بودند که کتاب «مناقب خوارزمی» را به چاپ رسانند. او مقدمهای بر این کتاب نوشت و آن را «الوجیزه» نام نهاد. وی در این مقدمه به شرح حال خوارزمی (متوفی: ۵۶۸ هـ.ق) پرداخت و انتساب کتاب به او را اثبات کرد و تشکیکهای سستی را که درباره این انتساب صورت گرفته بود، برطرف ساخت. وی در آخر مقدمه، متذکر میشود که مطالب را مؤلف آن، شیخ محمدباقر در چند جلسه یادداشت نموده که آخرین آن چهاردهم ۱۳۱۱ هـ.ق در جوار حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. این کتاب دومین اثر ایشان است که در زمان حیات وی، در سال ۱۳۱۳ هـ.ق به چاپ رسیده است.
- بسط النور: ترجمه کتاب النور فی الامام المستور
- حاشیهای بر «البهجة المرضیه» تألیف جلال الدین سیوطی (متوفی: ۸۴۶ هـ.ق) این حاشیه ناتمام مانده است.
- شرح «قطر الندی» تألیف ابن هشام انصاری (متوفی: ۷۱۶ هـ.ق) این شرح نیز ناتمام است.
- الدرة الغرویه والتحفة الحسینیه: درباره حضرت سیدالشهداء علیه السلام از بدو خلقت تا سکون در جنت.
- مستدرک الدرة
- بدر الامه فی جغرلایه
- روح الجوامع: درباره علم رجال
- ایضاح الخطاء فی الردع عن الاستبداد: در بیان و تقبیح رژیم استبدادی است. این کتاب به زبان فارسی است و مؤلف در این کتاب کوشیده است بین مشروطه و مشروعه پیوند برقرار کند.
- آیه کن فیکون: در شرح آیه ۸۲ سوره یس
- الطلع النضید فی الرد علی من منع لعن یزید: در ردّ عقاید ابن حجر عسقلانی نوشته شده و در سال ۱۳۱۶ در تهران به چاپ رسید.
- مطلع الشمس فی فضل حمزه و جعفر ذی الجناحین
- أبهی الدرر: در تکمله «عقد الدرر فی اخبار الامام المنتظر» تألیف ابوبدر یوسف بن یحیی السلمی
- البیان فی حقیقة الایمان
- سلاح الحازم لدفع الظالم
- دعوت الحسینیه الی المواهب السنیه. در استحباب گریه برای حضرت سیدالشهداء از دیدگاه اهل سنت و شرع مقدس اسلام
- اعلان دعوه: تکمله کتاب موسوم به «دعوت الحسینیه»
- نثار اللباب فی تقبیل التراب
- تنزیه المشاهد عن دخول الاباعد
- حاشیهای ناتمام بر کتاب «قوانین الاصول» میرزای قمی.
- الفواید الاصولیه: این کتاب نیز ناتمام مانده است.
- حاشیهای بر «حکمت العین» ابوالحسن علی بن عمر دبیران کاتبی قزوینی (متوفی: ۶۷۵ هـ.ق)
- حاشیهای بر «الرضاعیّه» شیخ انصاری (متوفا: ۱۲۸۱ هـ.ق)
- حاشیهای بر «الملل و النحل» شهرستانی (متوفا: ۵۴۸ هـ.ق)
- التنبیه علی ما فعل بالکتب من التحریف
- حاشیهای بر «مکاسب» شیخ انصاری در علم فقه
- رساله الصحیح و الاعم: در علم اصول
- کتاب الصوم
- الحاشیه علی الرسایل
- شرح آیات فی جواب النصرانی
- الجمع بین الفاطمتین
- رساله تزویج الصغیره فی المدة القلیله
- رساله المولود من الزنا
- دین المقتول
- حاشیهای بر «منبع الحیاة» سید محمد جزایری
- معراج[۷]
بهاری در کلام بزرگان
- سید محسن امین جبل عاملی نویسنده «اعیان الشیعه» درباره او مینویسد: «کان عالماً فاضلاً محدّثاً رجالیاً اخلاقیاً آمراً بالمعروف و ناهیاً عن المنکر و کان من خواص تلامذه آخوند ملا حسینقلی الهمدانی الاخلاقی المشهور و عنه اخذ علم الاخلاق والتهذیب».[۸]
- آقا بزرگ تهرانی در «نقباءالبشر» درباره وی چنین نوشته است: «کان ورعاً تقیّاً شدیداً فی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، عارفاً سالکاً مهذّباً».[۹]
وفات
آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۳۳۳ هـ.ق (و بنابر نقلی، در سال ۱۳۲۲ هـ.ق)، در همدان درگذشت و در کنار مقبره حضرت امامزاده عبدالله (علیه السلام) در همدان، در مقبرهای که به قبر آخوند معروف است (ساختمان زینبیه کنونی) به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۰۹.
- ↑ همان، ج ۳، ص ۵۳۷.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج ۷، ص ۳۶۶.
- ↑ حکیم اصحاب، ص ۲۰۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۵۳۷.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۱، ص ۲۰۱.
- ↑ الذریعه، ج ۱، ص ۱۷، ۸۰ و ۱۸۱؛ ج ۲، ص ۴۹۴، ۴۹۹ و ۲۴۲؛ ج ۳، ص ۱۰۹؛ ج ۴، ص ۵۵، ۱۶۰، ۳۸۹ و ۴۰۷؛ ج ۵، ص ۱۳۷ و ۱۹۴؛ ج ۶، ص ۲۹، ۹۰، ۱۷۵، ۲۱۵، ۲۱۷، ۲۲۱ و ۲۴۲؛ ج ۸، ص ۲۰۸ و ۲۳۹؛ ج ۱۰، ص ۲۳۲؛ ج ۱۱، ص ۱۴۶ و ۲۰۸؛ ج ۱۳، ص ۵۵ و ۳۰۷؛ ج ۱۵، ص ۱۵، ۹۹، ۱۷۸، ۲۲۴، ۲۷۴، ۲۹۷، ۳۰۸ و ۳۳۲؛ ج ۱۶، ص ۲۵۷، ۲۷۱ و ۳۲۳؛ ج ۲۱، ص ۳۱۲ و ۳۷۸؛ ج ۲۲، ص ۱۰۲ و ۲۲۵؛ ج ۲۴، ص ۵۱ و ۳۷۴؛ ج ۲۵، ص ۴۶، ۱۲۰ و ۱۴۶.
- ↑ المشکوه فی الاحکام الخلق الواقع فی الصلاه، حاج شیخ محمدباقر بهاری، ج ۲، ص ۴.
- ↑ نقباءالبشر، ج ۱، ص ۲۰۱.
منابع
- گلشن ابرار، جلد۳، زندگی نامه "شیخ محمدباقر بهاری" از اسدالله حیدری.
- "شیخ محمدباقر بهاری"، محمدعلی نجفی کرمانشاهی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.