ابن ترکه اصفهانی
«صائنالدين على بن محمد بن تُركه» عارف بزرگ قرن هشتم و نهم هجرى و نویسنده کتاب معروف تمهید القوائد است.
علی بن محمد بن محمد بن حبیبالله ترکه خجندی اصفهانی ملقب به صائنالدّین و مکنی به ابومحمّد، از معروفترین افراد آل ترکه و از دانشمندان قرن نهم هجری در اصفهان است. وی جامع معقول و منقول بود و در کلام و تصوف و علم جفر و علم اعداد و علم حروف و دیگر علوم غریبه و حکمت و فلسفه تبحر داشت.
زندگی نامه
ابومحمّد صائنالدّین علی بن محمّد بن محمّد بن حبیبالله ترکه اصفهانی، در اصفهان متولّد شد. جد او سید محمد ترک و اصل آنان از خجند است، از این رو به «تُرْکه» معروف گردیده اند. از سال تولد و جزئیات زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست.
خاندان وى در زمان خوارزمشاهيان از خجند به اصفهان مهاجرت كرده و در آنجا سكونت اختيار نمودند. وى پس از تصرف اصفهان بدست تیمور گورکانی، به همراه برادرانش و علماى ديگر آن بلاد به سمرقند تبعید شد. او در همان اوقات بعد از بیست و پنج سال تحصیل از نزد برادر بزرگ خویش بطلب علم و کمال و زیارت مکه سفر کرد و به شام و مصر رفت و در مصر به خدمت شیخ سراج الدین رسید و پس از بازگشت از عراق خبر مرگ امیر تیمور را شنیده به اصفهان بازگشت و در آنجا به تدريس علوم دينى پرداخت.
صائنالدّین علی بن محمد ترکه معروفترین شخصیت این خاندان و از موقعیت بالای علمی و اجتماعی برخوردار بوده است و همین امر باعث گشت تا مورد تعرض و بدگویی حسودان و بدخواهان و تبعید و آزار و اذیت فرمانروایان زمان خود قرار گیرد.
صاحب کشف الظنون در ذیل عنوان لمعات فخرالدین عراقی و شرح آن مرگ او را در ۱۴ ذی حجّه سال 835 در هرات نوشته است.
تحصیل و اساتید
صاین الدین ابن ترکه ابتدا نزد برادر بزرگ خود که از فقهاء و متصوفان متشرع بود به تحصیل علوم پرداخت، سپس به امر برادر، پانزده سال به سیاحت بلاد و تحصیل علوم گذرانید.
ابن تركه از محضر بزرگان و عرفايى چون سيد حسين اخلاطى، شمس الدين فنارى و سراج الدين بلقينى بهره برد و در علومى چون عرفان و فلسفه و علم اعداد تبحر يافت. به همين خاطر در آثار ايشان اين گونه مباحث بيشتر به چشم مى خورد.
شخصیت علمی
صائنالدّین جامع علوم معقول و منقول بود و در کلام و تصوف و علم جفر و علم اعداد و علم حروف و دیگر علوم غریبه و حکمت و فلسفه تبحر داشت. تالیفات و آثار او حاکی از تسلط او در این موارد و نیز آگاهی او نسبت به آرای فقیهان و متکلمان و حکیمان و عارفان است. اشراف او بر منابع شریعت و آگاهی او از حکمت و عرفان و علم حروف به او این فرصت را داد تا برای اثبات مقاصد علمی خود از مزایای هر یک از آنها سود برده و در نهایت عقاید کلامی، فلسفی، عرفانی و حروفی خود را در نظامی واحد و در پرتو شریعت ترسیم نماید.
او در بیان مقاصد خود از فارسی و عربی و نثر و نظم سود برده و در استفاده از قالبهای کلامی مهارت فوق العاده خود را به ثبوت رسانیده است. مناظرات خمس او تواناییاش را در نثر فارسی و کتاب تمهید القواعدش قدرت او را در بهرهگیری از برهان و عرفان در قالب زبان عربی به خوبی نشان میدهد. این خصوصیات از او شخصیتی بی نظیر ساخته و او را مورد توجه و تکریم عالمان و عارفان بزرگی قرار داده است، چنانکه عارف بزرگ شیعی مرحوم سید حیدر آملی پس از اینکه او را در شمار کسانی شمرده که از حکمت و علوم نقلی به علم تصوف و عرفان روی آوردهاند، از او به این عناوین یاد نموده است: «و منهم الامام الفاضل و الحکیم العارف صدر الحق و الملة و الدین الاصفهانی المعروف بترکه.»
شیوه بیان حقایق عرفانی
با توجه به خصوصیاتی که در مورد شخصیت علمی علی بن محمد ترکه بیان شد، روش او در بیان مقاصد علمی و حقایق عرفانی از ویژگیهای زیر برخوردار است:
استفاده از علم الحروف
بسیاری از مباحث علمی و عرفانی در آثار و تالیفات وی با استفاده از علم حروف بیان شده است بهگونهای که برخی او را متمایل به حروفیان و مؤثر در آنان دانستهاند. وی غالبا در بیان عقاید و آرای گروهها و فرقههای مختلف پیرامون موضوعی از موضوعات، آن موضوع را از دیدگاه علم الحروف تحلیل نموده و آن تحلیل را بر سایر عقاید و نظرات ترجیح میدهد، چنانکه در آخر رساله انزالیه، مرجح بودن این روش را بر روشهای دیگر صریحا بیان نموده است.
بهرهگیری از قالبهای کلامی
صائنالدّین در بیان مقاصد خود از قالبهای کلامی به بهترین وجهی بهره گرفته است لذا در آثار او که به زبان عربی یا فارسی نوشته شده قالبهای شعر و نثر و مناظره و استدلال و رمز را میتوان مشاهده نمود.
استفاده از روش تلفیقی
صائنالدّین از جمله کسانی است که در تقویت روش تلفیقی که بعدها در حکمت متعالیه به نحو کاملتری به ظهور رسید نقش داشته و از همین روش در بیان مقاصد علمی و عرفانی استفاده نموده است، روشی که برهان و عرفان در آن هماهنگ شده است و هر دو در پرتو وحی و شریعت قرار گرفته و مجموعه آنها در خدمت یک نظام فکری منسجم قرار میگیرد. صائنالدّین در مقدمه تمهید القواعد بر این نکته تاکید دارد که عارفان و مکاشفان بی بهره از تفکر و برهان، و حکیمان بی نصیب از مشاهده و عرفان هر دو از راه یافتن به بارگاه توحید وجود محروماند، اما آنان که از دو منقبت علم علی و کشف عالی برخوردار شدهاند مشروط به اینکه حقیقت را به طریقت و طریقت را در سایه شریعت پذیرفته باشند و برهان و عرفان را با وحی و قرآن هماهنگ ساخته باشند به کمال نهایی رسیدهاند.»
آثار و تالیفات
آثار ارزشمندى از وى به يادگار مانده. تعدادى از اين آثار به چاپ رسيده ولى تعداد قابل توجهى به صورت خطى باقى است.
۱. شرح فصوص الحکم ابن عربی (عربی)؛ که در سال 814 پایان یافته است.
۲. رساله التمهید فی شرح قواعدالتوحید، به مشرب اهل کلام و تصوف و نزدیک به مذاق اشراقیان در شرح قواعدالتوحید جد خویش ابوحامد محمد ترکه (عربی)؛
[۲]
۳. اصطلاحات الصوفیه (عربی)؛
۴. الاربعینیة یا خصائص عدد الاربعین (شرحی است به زبان عربی بر حدیث من حفظ اربعین حدیثا)؛
۵- اجازه روایت کتاب المصابیح (اجازهای است به عربی برای یکی از فضلای عصر خود)؛
۶. رساله انزالیه (رسالهای است به زبان عربی در جواب پرسشی در مورد علت تقدم «باء» بر تمام حروف در قرآن کریم به روش حروفی مطابق مشرب متکلمان)؛
۷. تقدیم العقل علی النفس (به زبان عربی و با استفاده از علم الحروف)؛
۸. حاشیه بر خطبه کشاف زمخشری (عربی)؛
۹. رسالهای در شرح حقیقت وحدت مطلقه ذاتیه (عربی)؛
۱۰. شرح البسمله (به زبان عربی در بیان معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» به روش اهل حق)؛
۱۱. شرح تجلی ذاتی (شرح کلام ابن هود مغربی در تجلی ذاتی و به زبان عربی)؛
۱۲. شرح حدیث الایمان (شرحی است فلسفی، عرفانی و حروفی به زبان عربی بر دو حدیث «ان لکل شی ء قلبا و قلب القرآن یس» و «انزل القرآن علی سبعة احرف»)؛
۱۳. شرح حدیث «خیر الحدیث کتاب الله و خیر الهدی هدی محمد صلی الله علیه و آله» (عربی)؛
۱۴. شرح نظم الدر (شرح تائیه کبرای ابن فارض مصری به زبان فارسی)؛
۱۵. شرح نظم الدر (شرح تائیه کبرای ابن فارض مصری به زبان عربی)؛
۱۶. المحمدیه (به زبان عربی و در بیان این که چگونه احکام شرعی محمدی را بدون توسل به فنون عقلی و علوم ظاهری از خود آنچه بر پیامبر نازل شده میتوان استنباط کرد و نیز در بیان آثار و خواص کلمه محمد به روش عرفانی و علم حروف)؛رساله محمدیه در الفاظ و حکم قرآن و کشف اسم محمد، مطابق مشرب حروفیان
۱۷. المفاحص ( در علم حروف و اعداد مبتنی بر بیان توحید)؛
[۳]
۱۸. المناهج (به زبان عربی در منطق)؛
۱۹. مهر نبوت (عربی)؛
۲۰. مخزن الغرائب؛
۲۱. منشآت؛
۲۲. نفثة المصدور اول (فارسی)؛
۲۳. نفثة المصدور دوم (فارسی، در این دو کتاب از سرگذشت خود سخن به میان آورده و تهمتهایی را که ناروا به او بستهاند پاسخ میگوید)؛
۲۴. سؤال الملوک (فارسی است و در بیان علم حروف)؛
۲۵. شرح ده بیت از محیی الدین ابن عربی (فارسی)؛
۲۶. شرح گلشن راز (فارسی است و با تصحیح و تعلیق دکتر دزفولیان در سال ۱۳۷۵ ه. ش توسط انتشارات آفرینش نشر یافته است.)؛
۲۷. ضوء اللمعات (شرح لمعات عراقی به زبان فارسی)؛
۲۸. شق القمر و بیان ساعت (تفسیر آیه «اقتربت الساعة و انشق القمر» به روش فقیهان، محدثان، متکلمان، حکیمان، صوفیان، حروفیان و علماء اهل البیت به زبان فارسی)؛
[۴]
۲۹. شرح حدیث عماء (به روش عرفانی و حروفی و به زبان فارسی)؛
۳۰. مبدا و معاد (به روش اهل حق و عرفان و به زبان فارسی)؛
۳۱. مدارج افهام الافواج فی تفسیر آیة ثمانیة ازواج (به روش علماء ظاهر و باطن و به زبان فارسی)؛
۳۲. معنی علم صرف (به زبان فارسی و به روش حروفی در بیان حقیقت علم صرف)؛
۳۳. مناظرات خمس (به زبان فارسی و مشتمل بر پنج مناظره به روش داستانهای فلسفی و عرفانی با عناوین مناظره عقل با عشق، وهم با عقل، وهم با خیال، سمع با بصر و عاشق با معشوق)؛
۳۴. اسرار الصلوة (به زبان فارسی و در بیان رموز و اسرار نماز به روش عرفانی)؛
[۵]
۳۵. اعتقاد (به زبان فارسی و در باب اعتقادات مؤلف)؛
۳۶. اعتقادات (به زبان فارسی و در پاسخ به بدخواهان خود)؛
۳۷. بزم و رزم (مناظرهای است به زبان فارسی میان قلم و شمشیر)؛
۳۸. تحفه علائی (فارسی)؛
۳۹. ترجمه احادیث (فارسی)؛
۴۰. رساله انجام (به زبان فارسی و در تمییز علم حروف از تصوف)؛
۴۱. مقبول الملوک یا خواصّ الحروف؛
[۶]
۴۲. رساله معما (فارسی)؛
۴۳. رساله قابلیت (فارسی)؛
۴۴. رساله نقطه (شرحی است به زبان فارسی بر حدیث «اَنَا نُقْطَه الَّتی تَحْت الْباء»)؛
[۷]
۴۵. سلم دار السلام (به زبان فارسی و در بیان احکام ارکان ایمان و اسلام)؛
۴۶. اطوار ثلاثه یا اطوار الصّوفیه؛ (شرحی است به زبان فارسی در بیان سه طور از اطوار صوفیان که هر یک به گروه خاصی مربوط است)؛
[۸]
۴۷. شرح نهج البلاغه؛
[۹]
۴۸. منظومههای فارسی و عربی.
رساله بائیه در اعداد و حروف و جفر، مختصر
تألیفات فارسی او:
- شرح قصیده تائیه ابن فارض به پارسی و نثر فنی
- اسرار الصلوة مطابق اصول تصوف
- در اطوار ثلاثه تصوف و شرح «فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد، و منهم سابق بالخیرات».
- تحفه علائیه، در اصول و آداب دین اسلام بر طبق چهار مذهب سنت و جماعت. این کتاب را در گیلان به نام امیر علاءالدین حاکم آنجا که مذهب حنبلی داشت و از امرای نیمه مستقل محلی بود، به تاریخ 831 نوشته است.
- مدارج افهام الافواج فی تفسیر ثمانیة ازواج. این رساله را در مازندران بسال 831 به نام سید مرتضی بن سید کمال الدین بن سید قوام الدین از ملوک رستمدار ساری متوفی در سال 837 تألیف کرده.
- رساله در اعتقاد به نام شاهرخ برای رد تهمت تصوف، مختوم به حکایتی از امام غزالی
- مناظره بزم و رزم، ادبی با عبارات شیرین محتوی چند حکایت
- رساله ای در شرح لمعات عراقی
- رساله شق القمر و بیان ساعت
- رساله انجام در تصوف
- رساله نقطه در معنی: انا النقطة التی تحت الباء
- رساله در معنی ده بیت از شیخ محیی الدین اعرابی
- رساله مبداء و معاد. این کتاب را درچالو (=چالوس) هزارجریب به سال 832 بنام ناصرالدنیا والدین علی نگاشته
- رساله سؤال الملوک در علم حروف و اعداد بنام میرزا بای سنقر
- رساله سلم دارالسلام فی بیان حکم احکام ارکان الاسلام
- ترجمه احادیثی از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ناتمام که در ساری نوشته است.
- رساله ای کوچک در معنی خواص علم صرف به مشرب تصوف
و اتهام تصوف
وی در دستگاه امیرزادگان تیموری، صاحب شهرت و احترام بود، در زمان حکومت شاهرخ به قضاوت شهر یزد منصوب شد؛ امّا پس از مدّتی به فساد عقیده متّهم شد، و به دستور شاهرخ به هرات رفت، و با نوشتن کتاب نفثه المصدور به دفاع از خود پرداخت. در سال ۸۳۰ق پس از آن که احمدلر که از پیروان فضلاللّه استرآبادی پیشوای حروفیّه بود، در مسجد هرات، شاهرخ را کارد زد، صائنالدّین نیز به همکاری با توطئه گران متّهم، و مدّتی محبوس، و اموالش مصادره شد. عاقبت با خانوادهاش آواره شهرها گردید. پس از مدّتها دربهدری به بایسنغر فرزند شاهرخ توسّل جست، و از او امان یافت، و مدّتی به قضاوت نیشابور مشغول شد.
در سالهای ۸۰۸ و ۸۰۹ ه.ق پیرمحمد نوه تیمور و پسر شاهرخ والی فارس شد و صائنالدّین را به شیراز دعوت کرد و چون حکومت اصفهان به میرزا اسکندر رسید، صائنالدّین مورد عنایت او قرار گرفت و به اصفهان بازگشت و از نفوذ و اعتبار فراوانی برخوردار شد. پس از طغیان میرزا اسکندر بر شاهرخ و گرفتار آمدن او به دست شاهرخ، صائنالدّین انزوا اختیار نمود و لکن به سبب تقرب او به اسکندر از کید دشمن ایمن نبود لذا دو بار از اصفهان به خراسان سفر کرد و در سفر دوم به آن دیار مورد عنایت شاهرخ قرار گرفت و منصب قضا در یزد به او سپرده شد. انتصاب او به این مقام، بدخواهان را بیشتر برانگیخت و او را به عدول از طریقه سنت و جماعت و گرایش به تصوف متهم ساختند، اتهامی که نوشتهها و تالیفات وی نیز آن را تقویت میکرد لذا به هرات دعوت شد تا در این مورد از او بازجویی شود.
او کتاب نفثة المصدور اول را در شرح این اتهامات و دفاع از خود نوشته است. وی در این رساله میگوید: «در این مملکت مردم به علم هیئت و نجوم که بسا مواد مخالف صریح شرع در آنها موجود است مشغولاند و کسی اعتراض نمیکند ولی به من که در جوانی چیزی در باب تصوف نوشتهام اما در عمل همواره به علم فقه و حدیث مشغولم و شغلم از عهد تیمور تا به حال قضاوت و رسیدگی به امور شرعی است اعتراض میکنند و این اعتراض مبتنی بر اغراض است زیرا گذشته از اینکه شیوه من صوفیگری نیست، خود علم تصوف نیز از علوم اسلامی است و مشایخ بزرگوار همه از اهلسنت و جماعت بودهاند و در عهد ما خواجه محمد پارسا که از علما و کبار مشایخ و متصوفه بود، تیمور و کافه ناس از او فراوان احترام میکردند و کسی بر وی اعتراض نداشت پس هرگاه من صوفی باشم کسی را حق اعتراض نیست.
[۱۰]
منابع
- حدیث نت، بازیابی: 28 اسفند 1392.
- صائن الدین، لغتنامه دهخدا، در دسترس در واژه یاب.
- نرم افزار عرفان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. مهدوی، سید مصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۱، ص۵۸.