حسان بن ثابت

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۸ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حَسّان بن ثابت خزرجی، صحابی و شاعر معروف زمان رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بود[۱] که در دفاع از پیامبر و هجو دشمنان اسلام شعر مى سرود. حسّان از جمله افرادی بود که با داشتن موضع عثمانی،[۲] از بیعت با امام على (علیه السلام) سر باز زد،[۳] با اینکه خود در روز غدیر شعری در ولایت آن حضرت سروده بود.

ولادت و نسب

ابو ولید حسان بن ثابت بن منذر بن حرام ... بن یعرب بن قحطان، هشت سال قبل از ولادت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در یثرب به دنیا آمد. او از قبیله خزرج و از طایفه بنی‌نجار بود و بنابر نظر مشهور، صد و بیست سال زندگى نمود.

خاندان حسّان یکى از خاندان هاى شعر عرب است که افراد آن ید طولا و ریشه اى عمیق در ادبیّات و سرودن اشعار دارند. مرزبانى در «معجم الشعراء» مى نویسد: دعبل و مبرّد گفته اند: خاندان حسّان ریشه دارترین مردمان در شعر هستند.

ویژگی‌های حسان

حسّان ثابت یهودی بود، اما در شصت سالگی، با ورود پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به مدینه، اسلام آورد. حاکم نیشابوری از مصعب [ابن عبدالله زبیرى] نقل مى کند که حسّان شصت سال در جاهلیّت و شصت سال در اسلام زیست؛ بنابراین از مُعمّرین و مُخَضرَمین (کسانی که بخشی از عمرشان در جاهلیت گذشته باشند و بخشی در اسلام) به شمار می‌رود.

به حسان، لقب حُسام (= شمشیر بُرّان) داده بودند و دلیلش هم این بود که با اشعارش بسیار از اسلام دفاع کرده و در هجو دشمنان اسلام شعر مى سرود. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى او در مسجد خود منبرى قرار داده بود که بر آن مى ایستاد و از آن حضرت تمجید و ستایش مى کرد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرمود: «إنَّ الله یؤیِّد حسّان بروح القدس، ما نافحَ أو فاخر عن رسول الله»؛ (خداوند حسّان را تا زمانى که از رسول خدا دفاع کند و یا فضایل رسول خدا را بگوید، با روح القدس تأیید مى نماید).

حسان در خصوص بسیاری از وقایع مهم صدر اسلام شعر سروده است. این اشعار به گونه‌ای است که بعضا به عنوان سند‌های تاریخی مورد توجه قرار گرفته‌اند. به عنوان نمونه او در فتح مکه، روز غدیر، و در رثای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) شعر سرود. از جمله در روز عید غدیر و با اجازه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) شعری سرود که بخشی از آن چنین است:

ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم * بخُمّ و اسمع بالنبی منادیا...

فقال له قُم یا علی فانّنی * رضیتُک من بعدی اماما و‌ هادیا

فمن کنتُ مولاه فهذا ولیه * فکونوا له أتباع صدق موالیا...

بنابراین به گفته علامه امینی سروده او در غدیر خم اولین غدیریه تاریخ اسلام است.[۴]

اما حسّان به ترسو بودن شهره بود و برخی مانند ابن اثیر در «اُسد الغابة» گفته اند به‌ سبب ترس، در هیچ‌یک از غزوات شرکت نکرد.[۵] اما به نظر مى‌رسد، این بیان چندان درست نباشد؛ چرا که اشعار وى در بعضى از غزوات، نشانگر حضور او در آن جنگ مى‌باشد.

برخى مفسّران، مقصود از « الَّذِینَ آمَنُوا ...» در آیه ۲۲۷ سوره شعراء که پس از آیه ۲۲۴ این سوره (وَالشُّعَرَاءُ یتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ) آمده است را شاعران مؤمنى چون حَسان دانسته‌اند.[۶] ذیل آیه ۱۱ سوره نور نیز هنگام سخن از ماجراى افک، از وى با صفت تهمت‌زنندگان یاد شده‌ و مورد مؤاخذه قرار گرفته است.[۷] اما او با سرودن شعر و یادآوری سابقه خود در اسلام، از پیامبر عذرخواهی نمود.

حسان بعد از پیامبر

پس از به خلافت رسیدن امام علی (علیه‌السّلام)، عده‌ای از جمله حسان بن ثابت، از بیعت با آن حضرت امتناع ورزیدند. شیخ مفید می‌نویسد: «گروهی از بیعت با علی (علیه‌السّلام) سرباز زدند مانند عبداللَّه بن عمر، سعد وقاص، محمد بن مسلمه، حسان بن ثابت و اسامة بن زید. حضرت علی (علیه‌السّلام) پس از امتناع آنها از بیعت سخنرانی کرد و در بخشی از آن فرمود:... از جانب سعد و مسلمه و اسامه و عبداللَّه و حسان چیزهائی به من رسیده که آن را خوش ندارم و حق در میان من و ایشان حاکم است.»

حسان ثابت در اواخر عمر بینایی اش را از دست داد و به قولى در حالى که چشم ظاهر و باطنش کور شده بود، درگذشت. این مطلب را صحابى بزرگ قیس بن سعد بن عباده مهتر قوم خزرج با صراحت بیان کرده است.

داستان چنین است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) قیس را از ولایت مصر عزل نمود و او به مدینه بازگشت. وقتى وارد مدینه شد حسّان سرزنش کنان نزد او رفت، در آن زمان حسّان فردى طرفدار عثمان شده و ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) را رها کرده بود. حسّان به قیس گفت: از یک سو على بن ابى طالب تو را از ولایت عزل کرده و از سوى دیگر دستت به خون عثمان رنگین است. گناه این قتل بر گردنت باقى ماند و على هم از تو خوب تشکّر نکرد. قیس در پاسخ به او تَشَر زده و وى را از خود رانده و گفت: «اى کسى که از چشم دل و صورت هر دو نابینایى! سوگند به خدا اگر از برافروختن جنگ میان خویشان تو و قوم خود پرهیز نداشتم گردنت را مى زدم». سپس او را از نزد خود بیرون کرد.[۸]

در اینکه حسان در چه سالى و در کجا از دنیا رفته، اختلاف است. طبق یک نقل، وى قبل از سال ۴۰ هجرى و در زمان خلافت حضرت على(ع) در مدینه، و به قولى، سال ۵۰ و یا ۵۴ هجرى از دنیا رفت.[۹] وى در زمان مرگ، ۱۲۰ سال داشت؛ ۶۰ سال در جاهلیت و ۶۰ سال در اسلام.

پانویس

  1. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۰۰‌؛ اسدالغابه، ج‌۲، ص‌۶‌-‌۷.
  2. الغارات، ج‌۱، ص‌۲۲۱‌؛ تاریخ طبرى، ج‌۲، ص‌۶۹۴‌.
  3. تاریخ طبرى، ج۲، ص۶۹۸‌.
  4. امینی، الغدیر، ج۲، ص۶۵.
  5. ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۴۸۴.
  6. جامع‌البیان، ج‌۱۱، جزء‌۱۹، ص‌۱۵۷‌-‌۱۵۹‌؛ مجمع‌البیان، ج‌۷‌-‌۸‌، ص‌۳۲۶.
  7. جامع‌البیان، ج‌۱۰، جزء‌۱۸، ص‌۱۱۴‌-‌۱۲۶‌؛ مجمع‌البیان، ج‌۷‌-‌۸‌، ص‌۲۰۶.
  8. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۶۵.
  9. ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج۱، ص۴۸۴.

منابع