سید محمدحسن میرجهانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۷ توسط Mohammadi (بحث | مشارکت‌ها) (آرشیو عکس و تصویر)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
MirJahani.jpg
نام کامل سید محمدحسن میرجهانی طباطبایی
زادروز 1280 شمسی
زادگاه جرقویه سفلی - اصفهان
وفات 1371 شمسی
مدفن مسجد جامع اصفهان

Line.png

اساتید

حضرات آیات: اصفهانی، مامقانی، نخودکی اصفهانی و ...


آثار

روایح السمات، جنهٔ العاصمه، مشکوهٔ الصباغه، تفسیر ام الکتاب و ...


سید محمدحسن میرجهانی طباطبایی (1319-1413ق) (1280-1371ش)، از سادات

حسنی اصفهان، فقیهی عمیق، محدثی خبیر، عالمی محقق، خطیبی توانمند و از

دلسوختگان آستان حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

ولادت

علامه ميرجهاني فرزند مير سيدعلي، در روز دوشنبه بيست و دوم ماه ذي القعده الحرام سال 1319 هجری قمری برابر با اسفند 1280 هجری شمسی در قريه محمدآباد جرقويه سفلي از توابع استان اصفهان بدنیا آمد

تحصیلات

دوران علم آموزی علامه را می توان به سه بخش تقسیم کرد:

زادگاه

وی از سن پنج تا هفت سالگي تمام قرآن را به انضمام کتب فارسي در مکتب فرا گرفت. سپس به يادگيري صرف و نحو پرداخت و قسمتي از کتاب سيوطي را نزد يکي از فضلاي روستاي محمدآباد فرا گرفت.[۱]

اصفهان

بعد از جدایی از خانواده، وارد مدرسه صدر بازار اصفهان شد. ابتدا از محضر شیخ محمدعلی حبیب آبادی و آقای شیخ علی یزدی فقه، اصول و منطق آموخت و سپس زانوی ادب محضر مرحوم حجت الاسلام شیخ محمدرضا رضوی خوانساری، میرزا احمد اصفهانی، آیت الله محمدعلی فتحی دزفولی و آیت الله حاج سیدابوالقاسم دهکردی زد. درس خارج را در درس آیات عظام میرزا محمدرضا مسجدشاهی و آخوند ملاحسین فشارکی حاضر شدند.[۲]

نجف اشرف

علامه در سن 25 سالگی مصادف با سال 1305 هـ. ش، راهي نجف اشرف شده و از اساتيد مبرزی چون آيت الله رجايي، حاج شيخ عبدالله مامقاني (صاحب رجال) و آيت الله آقا ضياء الدين عراقي بهره مند شدند. سپس به مدت پنج سال یکی از ملازمان خاص آيت الله العظمي آقا سيد ابوالحسن اصفهاني گردیدند و امور مالي این مرجع تقلید در دست علامه قرار گرفت.[۳]

برگشت به ایران

علامه بعد از کسب فیض از محضر جضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام و پس از رسیدن به درجه اجتهاد و دریافت اجازه هاى متعدّد فقهى و روایى از علما و مراجع نجف، بعد از سه سال و نیم به ایران بازگشتند. ایشان تا پایان عمر شریفشان در شهرهای مختلف سکنی گزیدند که به شرح ذیل است.[۴]

اصفهان

به اصرار پدر بزرگوارشان به اصفهان بازگشتند. وى در سال 1309 شمسی به منطقه دهاقان از توابع سمیرم سفلاى اصفهان رفت و مدت سه سال مرجع امور شرعى مردم آن سامان گردید و در ضمن به حل و فصل مشکلات اجتماعى پرداخت.
بعد از حدود 21 سال سکونت در محله خواجوی اصفهان، با فوت پدر بزرگوارشان به همراه خانواده راهی مشهد الرضا شدند.

مشهد مقدس

بعد از رحلت پدر در تاریخ دوازدهم صفر سال 1370 ق برابر با آذر 1329 شمسی، در پنجاه و یکمین سال از عمر شرفشان، دعوت آقا علی بن موسی الرضا را لبیک گفته و راهی مشهد شدند. حدود هفت سال اقامت در صحن انقلاب حرم امام رضا علیه السلام، به تصحیح نسخ خطی قدیمی موجود درکتابخانه آستان قدس رضوی، تألیف، تصنیف، تدریس و مبارزه با خرافاتی که در باب ذکر و ورد و حرز بین مردم باب شده بود اشتغال داشتند.
وی کوشش نمود دعاهاى اصیل و مستند، حرزهاى موثق که از ائمه علیهم السلام رسیده و نیز برخى ختومات معتبر را از لابلاى منابع روایى و تاریخى استخراج کند و از این راه مردم را در رفع گرفتارى ها و مصایب یارى کند.[۵]
همچنین ایشان در صحن آزادی (نو) حجره ای داشتند که اکثراً آنجا بودند. آیة الله میلانی هم نشین ایشان بوده اند. این رابطه صمیمانه تا آنجا پیش رفت که آیة الله میلانی درخواست کرده بود با علامه عقد اخوت و برادری بخوانند. به علاوه مدتی نیز در خیابان آیة الله شیرازی (بالا خیابان) کوچه ای که هم اکنون به کوچه مدرسه آیت الله خوئی معروف است در همسایگی هم مسکن و منزل داشتند.

تهران

امامت جماعت مسجد قائم، خطابه و منبرهای فوق العاده وی به خصوص در مسجد سپهسالار تهران از فعالیت های علمی - تبلیغی ایشان در این شهر بود.

بازگشت به اصفهان

علامه در سال هاى 1324 تا 1327 شمسی به زواره اصفهان دعوت شد تا در ایام ماه مبارک رمضان، به وعظ و اجراى مراسم عبادى و شرعى مشغول گردد. در همان ایّام، پیروان فرقه ضاله بهائیت در زواره فعال شده و براى اغواى مردم به انواع شگردهاى گمراه کننده روى آورده بودند. وی که این حرکت انحرافى را مشاهده کرد، در خط مقدّم مخالفت با بهائیان قرار گرفت و با بیانات و ارشادات خویش و نیز افشاى ماهیت پلید این فرقه، حقایقى را براى مردم زواره روشن ساخت و آنان را علیه بهائیان بسیج کرد. بر اثر همین کوشش ها بود که اهالى، ارتباط اقتصادى و اجتماعى خویش را با بهائیان قطع کردند و محافل بهایى ها را تعطیل کردند. همین مقاومت ها موجب گردید که پیروان این گروه منحرف در زواره مورد نفرت قرار گیرند و رفته رفته غالب آنان وحشت زده و سراسمیه شهر را ترک کنند.
سالهای آخر عمر پر برکت و گهربار ایشان بار دیگر در شهر اصفهان و در خیابان شریف واقفی سپری شد، ولی حتی کهولت سن و پیری مانع از انجام فعالیتهای علمی و مذهبی علامه نشد و بیان شیرین و رسای خود را در راه ترویج و گسترش دین مبین اسلام به کار بستند و قلوب بسیاری از مردم را در جهت انس و آشنایی هر چه بیشتر با حق و حقیقت رهنمون شدند که آثار و برکات این فعالیت هم اکنون نیز بر ما معلوم می باشد.

اساتید

تالیفات

علامه میرجهانی ذوالفنونی متبحر که پیوسته مشغول تحقیق، تألیف و ارشاد مردم بوده و بیشتر به تطهیر و تهذیب نفس مى پرداخته است.[۶] وقتی کتب ایشان را مرور می کنیم تا حد زیادی با شخصیت علمی وادبی ایشان آشنا می شویم. کتاب الدررالمکنونه را که بررسی می کنیم، می بینیم که بر ادبیات عرب کاملاً مسلط بوده اند ، توانسته اند اشعار عربی نغز و زیبا یی بسرایند.
هنگامیکه کتابهایشان را پیرامون ولایت کلیه، شرح دعای سمات، تفسیر سوره حمد و ... مطالعه می کنیم، در می یابیم معلومات و دانش های بسیاری در سینه داشته اند. علامه میرجهانی سه دوره کل بحارالانوار علامه مجلسی را مطالعه نموده و چون حافظه ای بسیار قوی داشتند احادیث آن را به خاطرسپرده بودند. در کنار تمام این دانشها، ایشان حافظ قرآن نیز بوده اند.
آیت الله میرجهانی به خاطر جامعیت در علوم و تبحر در ادبیات و داشتن ذوق لطیف و آشنایی با علوم غریبه دارای تألیفات موثر، متعدد و متنوعی در موضوعات: حدیث، شعر، علوم غریبه، نجوم، شیمی، طب قدیم، ریاضیات و ... می باشند. که بسیاری از آنها چاپ و حتی بعضی از آنها چندین بار چاپ شده که کل آثار و تألیفات علامه جمعاً بالغ بر 507 اثر می باشد. در ذیل به بعضی از آن تألیفات اشاره می شود.

  1. روایح السمات در موضوع شرح دعای سمات، اوّلین اثر او که در مشهد تألیف کرد.
  2. جنهٔ العاصمه در موضوع تاریخ ولادت و حالات حضرت فاطمه سلام الله علیها
  3. نوائب الدهور در موضوع علائم ظهور در 4 جلد
  4. البکاء للحسین علیه السلام در موضوع ثواب گریستن و عزاداری بر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)
  5. تفسیر ام الکتاب در موضوع تفسیر سوره حمد
  6. دیوان حیران
  7. مستدرک نهج البلاغه الموسوم بمصباح البلاغه فی مشکوهٔ الصباغه (2 جلد) در موضوع خطبه هایی که مرحوم سید رضی (رحمهٔ الله علیه) در نهج البلاغه جمع آوری نکرده اند یا در آناختلاف روایه وجود دارد.
  8. ولایت کلیه در موضوع ولایت اهل البیت (علیهم السلام) در 2 جلد
  9. الدرر المکنون (دیوان عربی) در موضوع الامام و الامامهٔ و صفاتهٔ الجامعه و تاریخ الائمه علیهم اسلام
  10. کنوزالحکم و فنون الکلم در موضوع کلمات و خطبه های امام حسن مجتبی علیه السلام
  11. السبیکهٔ البیضاء فی نسبت بعض آل نبی الطباء در موضوع جزواتی در اسناد سادات عالیقدر در این کتاب در مورد سیادت خود و خاندان میرجهانی توضیحات کافی داده شده است.
  12. مختصر کتاب ابصار المستبصرین در بیان مناظره هاى شیعه و سنى و چگونگى شیعه شدن عبدالوهاب حنفى. این کتاب در مشهدمقدس نوشته و در تهران چاپ شد.
  13. مقلاد الجنان و مغلاق المیزان در موضوع در زمینه ادعیه و زیارات
  14. ذخیرهٔ المعاد در موضوع ادعیه و آداب ساعات
  15. رساله سعادت ابدی و خوشبختی همیشگی در موضوع آداب تشکیل مجالس مذهبی
  16. لوامع النورفی علائم الظهور
  17. شهاب ثاقب در رد طایفه ضاله و مضله و طریقه منازعه با آنها.
  18. مقامات الاکبریهٔ در موضوع زندگانی حضرت علی اکبر علیه السلام
  19. رساله ای در احکام رضاع در موضوع احکام شیردادن (فقه الرضاع)
  20. رساله ای در اخبار مربوط به کواکب و نجوم فلکیات
  21. رساله ای در احوالات حضرت زینب کبری علیها سلام الله
  22. گنجینه سرور به صورت تلفیقی عربی و فارسی
  23. نصیحت به هادی در موضوع دستورات اخلاقی و نصایح به پسرشان جناب هادی در باب تقوی و سیر و سلوک
  24. گنج رایگان در موضوع در بیان طلسمات و بعضی از علوم غریبه و اخبار و آثار ولایتی
  25. رساله نورستان در احوالات سرزمین نورستان
  26. رساله ای در مورد آیات قرآنی که مشتمل بر کلمه «رب» می باشد. (84 آیه)
  27. رساله ای در ریاضیات
  28. رساله ای در شیمی
  29. رساله ای در طب قدیم
  30. صمدیه منظومه در موضوع ادبیات عرب
  31. قرآن به خط ایشان همراه با تفسیر در حواشی آن و کشف الآیات
  32. تقریرات حضرت آیهٔ الله سید ابوالحسن اصفهانی (رحمهٔ الله علیه)
  33. دیوان حافظ به خط زیبای ایشان که هدیه به کتابخانه آستان قدس رضوی و همچنین آثار علمی دیگری در فنون متنوعه چون رساله های متعددی در جفر و رمل و اسطرلاب و نجوم[۷]

کشف سیادت و شجرنامه

عداوت و دشمنی حاکمان جور با خاندان مکرم رسول خدا (صلی الله علیه و اله) در طول تاریخ اسلام، موجب گردیده است در برهه هایی از زمان عده ای از سادات، به منظور حفظ جان و بقای نسل، سیادت خویش را مخفی کنند از جمله این موارد، خاندان میرجهانی است که حدود سیصد سال دوران اختفاء سیادت ایشان و خاندانشان بوده است. جریان از این قرار بوده است که:
در زمان هجوم افغانها به ایران ظلم و ستم آنها بر مردم و زیر پا گذاشتن علنی دستورات و واجبات اسلام رشد و گسترش می یابد. در همین ایام دو برادر سید، به نامهای میرجهان و میرعماد، مخفیانه به اطراف شهر اصفهان، منطقه جرقویه می گریزند. و سیادت خود را پنهان می کنند تا جاییکه اطرافیان و نزدیکان آنها به طورکلی از احوالشان بی اطلاع می مانند و پس از چندی اعتقاد به فوت یا کشته شدن این دو برادر سید پیدا می کنند و حتی اموالشان را هم بین وارث تقسیم می کنند.
این رویداد به همین صورت تا زمان آیت الله میرجهانی ادامه می یابد. در این زمان ایشان به دلیل احتمالاتی که بر سید بودن خاندانشان می داده اند به دنبال کشف قضیه رفته و بالاخره پس از تحقیق بسیار، سیادت خود را ثابت می کنند و از آن پس اقوام، عموزاده ها و وابستگان به خانواده میرجهانی مسمی به سیادت می شوند. سیادت علامه میرجهانی در زمان مرجعیت آیة الله بروجردی کشف گردید و هم چنین مورد تأیید نسابه بزرگ قرن اخیر مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی قرار گرفت و پس از آنکه سالها عمامه سفید بر سر داشت، به دست مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره) عمامه سیاه سیادت بر سر ایشان گذارده شد و به این مناسبت توسط آیت الله بروجردی (ره) جشن مفصلی در مدرسه فیضیه برقرار گردید.

سجایای اخلاقی

  • خط بسیار زیبا
  • نجات مردم از قحطی بر اثر خشکسالی
  • مبارزه با هوای نفس، خلوت گزینی، ساده زیستی و صفای باطن
  • میهمانداری
  • رضا و تسلیم
  • برگزاری مجالس احیاء امر اهل بیت علیهم السلام
  • ارادت ویژه به امام حسن علیه السلام
  • تهجد و شب زنده داری
  • انس با قرآن
  • روضه خوانی امام حسین (علیه السلام)
  • تعبیر خواب
  • بصيرت باطني
  • تشرف خدمت اما زمان عجل الله تعالی فرجه

وفات

روز سه شنبه بیستم جمادی الثانی سال ۱۴۱۳ قمری مصادف با ۲۵ آذر سال ۱۳۷۱ شمسی، چراغ عمر این عالم بزرگ در سن 94 سالگی رو به خاموشی رفت. ایشان در وصیت نامه اش خواسته بود یک جلد از کتاب البکاء للحُسین و نیز مجلّدى از کتاب الدرر المکنونه بر روى سینه اش نهاده و همراه ایشان دفن گردد.
مردم اصفهان پیکر مطهر علامه میرجهانی را پس از تشییعی پرشکوه و درخور شأن، در بقعه علامه مجلسی (ره) در مسجد جامع اصفهان به خاک سپردند.[۸]

پانویس

  1. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج 2، ص 410.
  2. روزنامه جمهورى اسلامى، 28 آذر 1381، ش 6807، ص 3.
  3. علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص 360.
  4. به یاد آیت الله میرجهانى طباطبایى، مسعود احمدى، نشریه کیان، ش 10، اسفند 1371.
  5. حوزه، ش 58، ص 38 اظهارات حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد احسانى (5 / 10/ 85).
  6. رجال اصفهان، دکتر محمد باقر کتابى، ج 1، ص 494.
  7. در تنظیم این فهرست از منابع ذیل بهره گرفته شده است: گنجینه ى دانشمندان، ج2، ص 413 و 414، آینه ى پژوهش، سال سوم، ش 16، ص 117 گلستان قرآن، ش 142، ص 44 مقدمه سید حسن فاطمى بر کتاب السبیکة البیضا، دریاى نور، ص 47 و 48 الذریعة، ج 10، ص 22 و همان، ج 4، ص 251.
  8. دریاى نور، ص 3.

منابع

  • سایت صداوسیمای مرکز اصفهان.
  • ب‍ه‌ ی‍اد ح‍ض‍رت‌ آی‍ت‌ال‍ل‍ه‌ م‍ی‍رج‍ه‍ان‍ی‌ طب‍اطب‍ای‍ی‌ : مسعود احمدی.
  • ويژه نامه درياي نور.
  • دانشور آسمانى : غلامرضا گلى زواره
  • گلستان قرآن : نگاهی به زندگی عالم فرزانه، مرحوم آیت الله سید حسن میرجهانی(ره)، مرتضی نجفی قدسی، شماره اول، اسفند 1381 - شماره 142 (‎4 صفحه - از 42 تا 45 ).

آرشیو عکس و تصویر