آیه 19 سوره حجر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۳ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (ترجمه های فارسی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ

مشاهده آیه در سوره


<<18 آیه 19 سوره حجر 20>>
سوره : سوره حجر (15)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و زمین را هم ما بگستردیم و در آن کوههای عظیم بر نهادیم و در آن از هر گیاه و هر نبات مناسب و موافق حکمت و عنایت برویانیدیم.

و زمین را گستراندیم و در آن کوه های استوار افکندیم، و از هر گیاه موزون و سنجیده‌ای در آن رویاندیم.

و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده‌اى در آن رويانيديم.

و زمين را گسترديم و در آن كوه‌هاى عظيم افكنديم. و از هر چيز به شيوه‌اى سنجيده در آن رويانيديم.

و زمین را گستردیم؛ و در آن کوه‌های ثابتی افکندیم؛ و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم؛

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And We spread out the earth, and cast in it firm mountains, and We grew in it every kind of balanced thing,

And the earth-- We have spread it forth and made in it firm mountains and caused to grow in it of every suitable thing.

And the earth have We spread out, and placed therein firm hills, and caused each seemly thing to grow therein.

And the earth We have spread out (like a carpet); set thereon mountains firm and immovable; and produced therein all kinds of things in due balance.

معانی کلمات آیه

مددناها: مد: زيادت و گسترش . جذب و كشيدن را مد گويند كه سبب زيادت است . ولى راغب معناى اصلى آن را كشيدن دانسته و گويد: «المد: الجر». «مددناها»: گسترش داديم به آن.

رواسى: رسو: ثبوت و رسوخ. «رسا الشي‏ء يرسو: ثبت». راسيه: ثابت و راسخ. جمع آن، راسيات و رواسى است.

موزون: وزن: سنجش و اندازه ‏گيرى. موزون: سنجيده و اندازه شده.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ «19»

و زمين را گسترانديم ودر آن كوه‌هاى استوار افكنديم ودر آن از هر چيز سنجيده وبه اندازه، رويانديم.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 450

وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ «20»

و در آن زمين، براى شما وآنكه شما روزى دهنده او نيستيد، وسيله‌ى زندگى قرار داديم.

نکته ها

مراد از القاى كوه همچون القاى شبهه، ايجاد آن است، «رَواسِيَ» جمع «راسيه» به معناى ثابت و پابرجاست و «مَعايِشَ» جمع «معيشت» به معناى وسيله زندگى است.

پیام ها

1- يكى از نعمت‌هاى الهى، گستردگى و مسطح بودن زمين است. «مددنا» (وگرنه كشاورزى و بسيار از تلاش‌هاى ديگر به سختى انجام مى‌گرفت)

2- گستردگى زمين و پيدايش كوه‌ها و نباتات، تصادفى نيست. «مَدَدْناها، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا»

3- آفريده‌ها، براساس ميزان وقانون خاصّى آفريده شده‌اند. «مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ»

4- زمين آماده رويش هرگونه گياه است. «كُلِّ شَيْ‌ءٍ»

5- آفرينش زمين و كوه و نبات براى انسان است. «لَكُمْ»

6- خداوند، معيشت و رزق همه موجودات را، حتّى آنها كه شما توان تأمين آن را نداريد به عهده دارد «وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ «19»

بعد از آن شواهد قدرت زمين را بيان فرمايد:

وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها: و زمين را بسط داديم و كشيديم بر روى آب از زير خانه كعبه. وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ‌: و انداختيم و افكنديم در آن كوههاى برافراشته پابرجا كه فوائد آن بسيار است: 1- سبب ثبات و استقرار زمين است از تزلزل. 2- تكون فلزات سبعه طلا و نقره و مس و سرب و روى و آهن در آن مى‌باشد كه موجب انتظام عالم و معاش بنى آدم است. 3- احجار نفيسه مانند لعل و زبرجد و ياقوت و امثال آن جز در كوه متولد نشود. 4- جريان چشمه‌ها از دامنه كوهها باشد، تمام اين آثار دال است بر تدبير مدبر حكيم.

وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ‌: و رويانيديم در زمين از هر چيزى سنجيده و به ميزان حكمت، يعنى مقدر به مقدار معين بر وجهى كه مقتضاى مشيت است، يا مراد موزون به معنى مستحسن است، يعنى رويانيديم در زمين چيزهاى نيكو مشتمل بر منافع كليه از اشجار و مزروعات و غيره، يا مراد هر چيزى كه به وزن درآيد از انواع حبوب و ساير اطعمه از موزونات.

«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 332.

جلد 7 - صفحه 94


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ «16» وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ «17» إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ «18» وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ «19» وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ «20»

ترجمه‌

و بتحقيق قرار داديم در آسمان برجهائى و زينت داديم آنرا براى نظر كنندگان‌

و نگاه داشتيم آنرا از هر شيطان رانده شده‌

مگر آنكه بدزدى ربايد سخن شنيده شده را پس از پى در آيد او را شعله آتشى آشكار

و زمين را ممتدّ نموديم آنرا و افكنديم در آن كوههاى استوار و رويانيديم در آن از هر چيز مقدّرى‌

و آماده نموديم براى شما در آن وسائل معاش را و كسانيرا كه نيستيد آنانرا روزى دهندگان.

تفسير

خداوند بروج دوازده گانه را در آسمان قرار داد براى ترتيب و تنظيم امور بندگان در بهار و تابستان و پائيز و زمستان و آنها حمل است و ثور و جوزا و سرطان و اسد و سنبله و ميزان و عقرب و قوس و جدى و دلو و حوت چنانچه در مجمع‌

جلد 3 صفحه 247

از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و ظاهر است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد كواكبند و شايد مراد كواكب و ستاره‌هائى باشد كه بروج دوازده گانه بشكل آنها تشكيل ميگردد كه همان دوازده صورت نام برده است و در علم هيئت ذكر شده و بنابراين اختلافى بين دو روايت نيست و برج در لغت بمعناى كوشك و قلعه و قصر است و باين مناسبت بر منازل آفتاب و ماه اطلاق شده و چون مشتق از تبرّج بمعناى ظهور است اطلاق آن بر ستاره بى‌مناسبت نيست و آفتاب در مدت يك سال در اين دوازده برج سير ميكند و فصول اربعه از آن پيدا ميشود و امور بشر بآن مرتّب ميگردد و خداوند زينت داده است آن بروج يا آسمانرا بستاره‌هاى درخشان براى نظر كنندگان كه از آن منظره لذّت برند و در آن تفكّر و تدبر نمايند و عبرت گيرند و معترف بعظمت صانع شوند و حفظ فرموده است آنرا از دسترس و دستبرد شياطين انسى و جنى كه نتوانند در آن تصرفى نمايند و از اسرار و اخبار آن مطّلع شوند مگر باين اندازه كه نزديك بآن شوند و استراق سمع نمايند يعنى مخفيانه گوش دهند براى تحصيل خبرى و بفوريّت رانده شوند بوسيله شعله آتش جهنده‌اى كه آنانرا تعقيب كند و بسوزاند چنانچه در آسمان مشهود ميشود كه گاهى در شب جسمى نورانى بسرعت مانند تير از نقطه‌اى بنقطه‌اى حركت ميكند كه شهاب مبين و راننده شياطين عبارت از آنست و گاهى شهاب بر ستاره و نيزه اطلاق ميشود براى برقشان و اينجا مراد شعله آتش و تير شهاب سوزان است در مجالس از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان در آسمانها راه داشت تا زمان ولادت حضرت عيسى كه از سه آسمان ممنوع شد و چون پيغمبر ما متولّد شد از همه آسمانها ممنوع گرديد و بوسيله ستاره‌ها شياطين از آسمانها رانده شدند قريش گفتند اين قيامتى است كه اهل كتاب مذاكره آنرا ميكردند عمرو بن اميّه كه در فال زدن ماهرترين اهل آنزمان بود گفت نگاه كنيد اگر ستاره‌هائى كه راهنمايند و زمستان و تابستان بآنها شناخته ميشود از جاى خود حركت ميكنند همه چيز بهلاكت خواهد رسيد و اگر آن ستاره‌ها بجاى خودشان بر قرارند و غير آنها حركت ميكند امر تازه‌اى واقع خواهد شد و قمّى ره فرموده كه شياطين بآسمان صعود مينمودند و تجسّس از اوضاع آن ميكردند تا زمان ولادت حضرت ختمى مرتبت و در مكّه يهودى‌اى بود يوسف نام چون ستاره‌ها را ديد

جلد 3 صفحه 248

در آسمان حركت ميكنند رفت در مجلس قريش و گفت آيا امشب در قبيله شما طفلى متولّد شده گفتند خير گفت خلاف گفتيد بتورية قسم كه متولّد شده در همچو شبى خاتم پيغمبران و افضل ايشان و اين مولود همانستكه يافتيم ما او را در كتابهامان كه چون ولادت يابد شياطين بوسيله ستاره‌ها از صعود بآسمان ممنوع شوند پس هر يك از اهل آن مجلس بمنزل خود رفتند و از عيالشان پرسيدند و جواب شنيدند كه خداوند فرزندى بعبد اللّه بن عبد المطلب كرامت فرموده است. و خداوند پهن فرمود زمين را و امتداد داد آنرا براى سكونت بنى آدم و حيوانات و در ساختمان آن افكند و قرار داد كوهها را براى استحكام و استقرار آن و رويانيد در آنزمين داراى كوه از هر گياهى بمقدار كافى و لازم براى معاش اهل آن بر وفق مصلحت و حكمت و از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه خداوند تعالى رويانيد در كوهها طلا و نقره و جواهر و روى و مس و آهن و ارزيز و سنگ سرمه و زرنيخ و امثال آنها را كه فروخته نشوند جز بوزن و بنابراين اختصاص موزون بذكر شايد بملاحظه اهميّت اجناس موزونه باشد و شايد بملاحظه آن باشد كه اصل در كيل وزن است چون تعيين وزن را براى سهولت بكيل ميكنند مثلا ميگويند اين پيمانه يك من است و ميسنجند متاع را بكيل نمودن و محتمل است مراد از موزون مستحسن و مطبوع و مرغوب باشد كه مناسب با معناى اوّل است و قرار داد خداوند براى بنى آدم در زمين موجبات تعيش و زندگى را از مأكولات و مشروبات و ملبوسات و نيز خلق فرمود براى ايشان كسانيرا كه روزى آنها را خودشان نميدهند بلكه خدا ميدهد و ايشان از آنها بهره‌مند ميشوند از قبيل عيال و اولاد و خدم و حشم و مماليك و حيوانات كه تمام آنها براى انتفاع بشر خلق شده‌اند و ايشان تصوّر ميكنند كه روزى آنها را خودشان ميدهند با آنكه تصوّرى باطل و خيال محال است و ذكر كلمه من براى تغليب جانب عقلاء و افراد ضمير بملاحظه لفظ است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الأَرض‌َ مَدَدناها وَ أَلقَينا فِيها رَواسِي‌َ وَ أَنبَتنا فِيها مِن‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ مَوزُون‌ٍ «19»

و زمين‌ ‌را‌ كشيديم‌ و القاء كرديم‌ ‌در‌ ‌آن‌ كوه‌ها و روئيديم‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌هر‌ چيزي‌ وَ الأَرض‌َ مَدَدناها اول‌ زميني‌ ‌که‌ خداوند آفريد زمين‌ كعبه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ميفرمايد:

إِن‌َّ أَوَّل‌َ بَيت‌ٍ وُضِع‌َ لِلنّاس‌ِ لَلَّذِي‌ بِبَكَّةَ مُبارَكاً آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 90 و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ام‌ القري‌ ناميدند. وَ لِتُنذِرَ أُم‌َّ القُري‌ وَ مَن‌ حَولَها أنعام‌ ‌آيه‌ 93 ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ روز دحو الارض‌ 25 ذي‌ القعده‌ ‌از‌ زمين‌ مكه‌ بسط داده‌ شد و كره‌ زمين‌ كشيده‌ شد ‌که‌ معناي‌ مددناها وَ أَلقَينا فِيها رَواسِي‌َ رواسي‌ جمع‌ راسيه‌ بمعني‌ كوه‌ و جبل‌ ‌است‌ ‌که‌ بمنزله‌ لنگر زمين‌ ‌است‌ مثل‌ لنگر كشتي‌ ‌که‌ زمين‌ ‌در‌ گردش‌ وضعي‌ و انتقالي‌ ‌خود‌ متزلزل‌ نشود و ‌از‌ ‌هم‌ نپاشد و معني‌ القاء جعل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ اعماق‌ زمين‌ فرو رفته‌ و ‌بر‌ سطح‌ زمين‌ مرتفع‌ ‌شده‌ و معادن‌ جواهرات‌ و فلزات‌ شد وَ أَنبَتنا فِيها مِن‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ مَوزُون‌ٍ مفسرين‌ اشكال‌ كردند ‌که‌ بسياري‌ ‌از‌ اشياء مكيل‌ ‌است‌ چرا فقط موزون‌ فرموده‌، سپس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ اشكال‌ سه‌ جواب‌ داده‌اند يكي‌ آنكه‌ مكيل‌ ‌هم‌ برگشت‌ بموزون‌ ميكند، ديگر آنكه‌ وزن‌ أضبط ‌از‌ كيل‌ ‌است‌ سيم‌ آنكه‌ جواهرات‌ و فلزات‌ موزون‌ ‌است‌ نه‌ مكيل‌ و مراد ‌آنها‌ ‌است‌.

جلد 12 - صفحه 21

لكن‌ ‌اينکه‌ اشكال‌ و جواب‌ تماما مخدوش‌ ‌است‌، زيرا مراد موزون‌ مقابل‌ مكيل‌ نيست‌، بلكه‌ بمعني‌ و زين‌ و سنگين‌ ‌يعني‌ بجا و بموقع‌ و موافق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ زياد روي‌ نشده‌ ‌که‌ بيجا و بي‌ موقع‌ و بي‌ فائده‌ خلق‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ لغو ‌باشد‌ و محال‌ ‌است‌ ‌از‌ خداوند صادر شود و كوتاهي‌ ‌در‌ خلقت‌ ‌هم‌ نشده‌ ‌که‌ چيزي‌ ‌که‌ مصلحت‌ و فائده‌ دارد البته‌ ‌از‌ خداوند صادر ميشود ‌که‌ معناي‌ عدل‌ ‌است‌ و مراد ‌از‌ إنبات‌ روئيدني‌ها ‌است‌ ‌از‌ اشجار و حبوبات‌ و بالعناية و المجاز صدق‌ ‌بر‌ معادن‌ و حيوان‌ ‌هم‌ ميكند و مراد جميع‌ اشياء ‌است‌ بقرينه‌ لفظين‌ ‌کل‌ شي‌ء نه‌ خصوص‌ معادن‌ جواهرات‌ و فلزات‌ بعلاوه‌ ضمير ‌فيها‌ ‌به‌ الارض‌ برميگردد نه‌ برواسي‌ و ‌اگر‌ مراد جواهرات‌ و فلزات‌ ‌باشد‌ بايد برواسي‌ برگردد ‌حتي‌ انسان‌ كامل‌ ‌را‌ وزين‌ ميگويند و ‌هر‌ امر ثابت‌ محقق‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌بر‌ وفق‌ حكمت‌ ‌باشد‌ وزين‌ مينامند و حد وسط ‌بين‌ افراط و تفريط ‌را‌ وزين‌ گويند و حد وسط اخلاق‌ ‌که‌ صفات‌ حميده‌ ‌است‌ موزون‌ ميشمارند مقابل‌ افراط و تفريط ‌که‌ اخلاق‌ رذيله‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- در اینجا به بخشی از آیات آفرینش، و نشانه‌های عظمت خدا در زمین، می‌پردازد تا بحث پیشین تکمیل گردد.

نخست از خود زمین شروع کرده، می‌فرماید: «و ما زمین را گسترش دادیم» (وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها).

و از آنجا که آفرینش کوهها با آن فوائد زیادی که دارند یکی از نشانه‌های توحید است، به ذکر آن پرداخته، اضافه می‌کند: «و ما در زمین کوههای مستقر و ثابتی انداختیم» (وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ).

این کوهها علاوه بر این که از ریشه به هم پیوسته‌اند و همچون زرهی زمین را در برابر فشار درونی از لرزشها حفظ می‌کنند، و علاوه بر این که قدرت توفانها را در هم شکسته و وزش باد و نسیم را به دقت کنترل می‌نمایند، محل خوبی برای ذخیره آبها به صورت برف و یا چشمه‌ها می‌باشند.

سپس به سراغ مهمترین عامل زندگی بشر و همه جانداران یعنی گیاهان می‌رود، می‌فرماید: «و ما در روی زمین از هر چیز (گیاه) موزون رویاندیم» (وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مَوْزُونٍ).

در کره زمین شاید صدها هزار نوع گیاه داریم با خواص مختلف و آثار متنوع و گوناگون که شناخت هر یک دریچه‌ای است برای شناخت «اللّه» و برگ هر کدام از آنها دفتری است از «معرفت کردگار».

ج2، ص528

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع