آیه 10 سوره حشر
<<9 | آیه 10 سوره حشر | 11>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنان که پس از مهاجرین و انصار آمدند (یعنی تابعین و سایر مؤمنین تا روز قیامت) دایم به درگاه خدا عرض میکنند: پروردگارا، بر ما و برادران دینیمان که در ایمان پیش از ما شتافتند ببخش و در دل ما هیچ کینه و حسد مؤمنان قرار مده، پروردگارا، تویی که بسیار رؤوف و مهربانی.
و نیز کسانی که بعد از آنان [انصار و مهاجرین] آمدند در حالی که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که به ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دل هایمان نسبت به مؤمنان، خیانت و کینه قرار مده. پروردگارا! یقیناً تو رؤوف و مهربانی.
و [نيز] كسانى كه بعد از آنان [=مهاجران و انصار] آمدهاند [و] مىگويند: «پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى، و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آوردهاند [هيچ گونه] كينهاى مگذار! پروردگارا، راستى كه تو رئوف و مهربانى.»
كسانى كه از پس ايشان آمدهاند، مىگويند: اى پروردگار ما، ما و برادران ما را كه پيش از ما ايمان آوردهاند بيامرز و كينه كسانى را كه ايمان آوردهاند، در دل ما جاى مده. اى پروردگار ما، تو مشفق و مهربان هستى.
(همچنین) کسانی که بعد از آنها [= بعد از مهاجران و انصار] آمدند و میگویند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- غل: غل و غليل: عداوت و كينه.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «10»
جلد 9 - صفحه 549
و كسانى كه بعد از مهاجرين و انصار آمدند، مىگويند: پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما سبقت گرفتهاند، بيامرز و در دلهاى ما كينه مؤمنان را قرار نده. پرورگارا! همانا تو رئوف و مهربانى.
نکته ها
در آيات قبل، از مهاجرين و انصار ستايش شد و در اين آيه سخن از تابعين است كه تمام مسلمانان پس از پيامبر را مىتواند شامل شود.
در آيات 8 تا 10 به عوامل وحدت اشاره شده است:
1. محبّت. «يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ»
2. ايثار. «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ»
3. دعا. رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ... رَبَّنَا
4. خدمت. «تَبَوَّؤُا الدَّارَ»
5. دورى از حرص و حسد. لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا ...
6. دورى از بخل. «يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ»
7. اخوّت. «اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا»
8. سعه صدر و نداشتن كينه. «لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا»
مغفرت و استغفار
بيش از دويست بار موضوع مغفرت و واژههاى آن در قرآن مطرح شده است. هم خودمان بايد استغفار كنيم و هم از اولياى خدا بخواهيم كه براى ما استغفار كنند. «يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» «1» حتى فرشتگان براى مؤمنان استغفار مىكنند. «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» «2»
البتّه استغفار براى مشركان و منافقان اثرى ندارد. «سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» «3»، «ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ» «4»
«1». يوسف، 97.
«2». غافر، 7.
«3». منافقون، 6.
«4». توبه، 113.
جلد 9 - صفحه 550
امّا عوامل مغفرت الهى عبارتند از:
1. اطاعت از رهبر آسمانى. «فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» «1»
2. تقوا. إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ ... يَغْفِرْ لَكُمْ «2»
3. عفو و گذشت از مردم. «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» «3»
4. كلام مستدل و محكم. قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً ... يَغْفِرْ لَكُمْ «4»
5. قرض الحسنه. إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ ... يَغْفِرْ لَكُمْ «5»
6. توبه و استغفار. «وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً» «6»
پیام ها
1- مكتب كامل مكتبى است كه براى پيروان آينده خود نيز طرح كمال و رشد داشته باشد. «وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ»
2- براى جلوگيرى از سوء تفاهم، ابتدا از لغزشهاى خود استغفار كنيم و سپس لغزشهاى ديگران. «اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا»
3- مؤمن، مصونيت از گناه ندارد، ولى هرگاه گناهى مرتكب شد، بلافاصله استغفار مىكند. «اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا»
4- دعاى خير براى گذشتگان، وظيفه آيندگان است. وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ ... الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ
5- تمام مسلمانان با هم برادرند و براى يكديگر دعا مىكنند. «اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ»
«1». آل عمران، 31.
«2». انفال، 29.
«3». نور، 22.
«4». احزاب، 70- 71.
«5». تغابن، 17.
«6». نساء، 110.
جلد 9 - صفحه 551
6- سابقه در ايمان، يك ارزش است. «سَبَقُونا بِالْإِيمانِ»
7- برادرى واقعى، در پرتو ايمان است. «لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ»
8- در اخوت و برادرى دينى، زمان و مكان و نژاد مطرح نيست. «لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ»
9- با دعاى خير، كينهها را از دل دور كنيم. رَبَّنَا اغْفِرْ ... لِإِخْوانِنَا ... لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا
10- مؤمن، بدخواه ديگران نيست. «لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا»
11- خودسازى بدون استمداد از خداوند نمىشود. رَبَّنَا ... لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا
12- در اصلاحات بايد به سراغ ريشهها رفت. ريشه بسيارى از گناهان، كينه و حسادت ودشمنى است كه بايد ريشهكن شود. «لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا»
13- توجه به ربوبيت و رأفت و رحمت خداوند، از آداب و پشتوانه اجابت دعاهاست. رَبَّنَا اغْفِرْ ... إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «10»
بعد از آن ذكر فرمايد تابعين و تابع تابعين را كه قرنى بعد از قرنى بيايند بعد از اين تا قيامت:
وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ: و آنانكه آمدند، يعنى مىآيند بعد از مهاجر و انصار، يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا: مىگويند از روى نياز: اى پروردگار ما، بيامرز گناهان ما را، وَ لِإِخْوانِنَا: و براى برادران ما در دين، الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ:
آنانكه پيشى گرفتند بر ما به ايمان، وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا: و قرار مده در دلهاى ما كينه و حسدى و خيانتى به سوء اختيار ما، لِلَّذِينَ آمَنُوا: مر آنان را كه ايمان آوردهاند، يعنى نگهدار ما را به لطف ابدى و فضل سرمدى خود از اراده بدى به مؤمنان، رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ: پروردگار ما، بدرستى كه تو مهربانى، پس دعاى ما مستجاب فرما؛ بخشندهاى پس ما را به رحمت شامل خود در زمره سابقان داخل فرما.
تبصره: مخفى نباشد كه بغض مؤمنان و اراده بدى به ايشان، از حيث ايمان، كفر؛ و از حيثيت غير آن، فسق است.
اختصاص- شيخ مفيد رحمه اللّه از حضرت صادق عليه السّلام: قال:
«1» بحار الانوار، جلد 73، صفحه 302، حديث 10.
جلد 13 - صفحه 104
المؤمن اخ المؤمن و عينه و دليله لا يخونه و لا يخذله. فرمود: مؤمن برادر ايمانى مؤمن است و به منزله چشم اوست، و دليل اوست، خيانت نكند او را و مخذول ننمايد او را.
تتمه: صاحب انوار بيان نموده كه حق تعالى مؤمنان را سه دسته فرموده:
مهاجر، انصار، تابعين، كه موصوف باشند به پاكى عقيده و پاكيزگى طينت.
پس هر كه بدين صفت نباشد، از اقسام مؤمنين خارج است. صحابه، از مهاجر و انصار را خدا در حق ايشان فرموده: الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ. و تابعين و اتباع تابعين و آنها كسانيند كه خداى تعالى فرموده: وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ ... پس جهد كن تا از اين گروه خارج نباشى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «6» ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «7» لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8» وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «9» وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «10»
ترجمه
و آنچه بازگردانيد خدا به پيغمبر خود از آنان پس نتاختيد بر آن هيچ اسبى و نه شترى ولى خدا مسلّط ميفرمايد پيغمبران خود را بر هر كه بخواهد و خدا بر همه چيز توانا است
آنچه باز گرداند خدا به پيغمبر خود از اهل آباديها پس از آن خدا و از آن پيغمبر و از آن خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و درمانده در راه است تا نباشد مالى كه گردش ميكند دست بدست ميان توانگران از شما و آنچه را كه داد بشما پيغمبر پس بگيريدش و آنچه را كه نهى كرد شما را از آن پس باز ايستيد و بترسيد از خدا همانا خداوند سخت عقوبت است
از آن
جلد 5 صفحه 174
محتاجان مهاجران است آنانكه بيرون كرده شدند از خانههاشان و مالهاشان طلب ميكنند فضلى را از خدا و خشنوديش را و يارى ميكنند خدا و پيغمبر او را آن گروه ايشانند راستگويان
و آنانكه جايگير شدند در خانههاى مدينه و در ايمان پيش از ايشان دوست ميدارند كسى را كه مهاجرت كرد بسويشان و نمىيابند در سينههاشان اقبال و تقاضائى از آنچه داده شدند و مقدّم ميدارند ديگران را بر خودشان اگر چه باشد ايشانرا احتياج كامل و كسانيكه نگاه داشته شوند از بخل نفس خود پس آن گروه رستگارانند
و آنانكه آمدند بعد از ايشان ميگويند پروردگارا بيامرز ما و برادرانمان را آنانكه سبقت گرفتند بر ما در ايمان و قرار مده در دلهاى ما كينهاى نسبت بآنان كه ايمان آوردند پروردگارا همانا توئى مهربان بخشنده.
تفسير
خلاصه مستفاد از حديثى كه در كافى از امام صادق عليه السّلام در اين مقام نقل نموده آنست كه آنچه در آسمان و زمين و ما بين آن دو است ملك خدا و رسول و ائمه اطهار است پس آنچه از اراضى و اموال در دست كفّار و فجّار و ظلمه باشد و بايشان واصل گردد حق آنان است كه خداوند بايشان ردّ فرموده و رجوع و ظاهرا خداوند بعد از ذكر اخراج بنى نضير از مدينه براى قطع طمع اصحاب از اموال آنها كه بدست آمده بود ميفرمايد آنچه خداوند از اموال آنها به پيغمبر خود مسترد فرموده شما در بدست آوردن آن زحمت زيادى نكشيديد و تاخت و تازى با اسب و شتر نكرديد چون گفتهاند آباديهاى آنها از مدينه بيش از دو ميل كه آن ثلث يك فرسخ است فاصله نداشت لذا جز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى سواره بجانب آنها حركت نكرد و كارزار مهمّى روى نداد و چون چنين بوده ميفرمايد بلكه خداوند بمشيّت خود بدون وسائل ظاهرى پيغمبران خود را بر هر قوم كه بخواهد مسلّط ميفرمايد و اينك مقدّر فرموده بود كه اهل باطل مرعوب حق شوند و خداوند بر اين امر و ساير امور قادر است با تسبيب اسباب و بدون آن و چنين اموالى را فيء گويند و شرح آن در اوّل سوره انفال گذشت كه از مختصّات پيغمبر و امام است و اختيارش با ايشان است بهر مصرفى كه خواسته باشند ميرسانند از صرف در شئون
جلد 5 صفحه 175
رياست الهيّه و انفاق بأقارب خودشان از بنى هاشم و يتيمان و درماندگان از طلب روزى و بازماندگان از راه در سفر براى فقد وسائل تا نباشد آن اموال ثروتيكه دست بدست بين اغنياء مسلمانان گردش كند و فقراء از آن بهرهاى نداشته باشند و لذا فرموده آنچه را پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن اموال بشما عطا فرمود بگيريد و شكر گزارى كنيد و آنچه شما را از دست درازى بآن نهى فرمود بپذيريد و طمع در آن نداشته باشيد و از خدا بترسيد در چشم داشت و تجاوز باموال مخصوص به پيغمبر و امام و بدانيد كه اگر تعدّى در آن اموال نمائيد بعقاب شديد الهى گرفتار خواهيد شد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد اين اموال را براى خود ذخيره نمايد عطا ميفرمايد بفقراء مهاجرين كه كفّار مكّه آنها را از خانههاشان بيرون كردند و اموالشان را گرفتند و آنان بمدينه هجرت نمودند به تبع پيغمبر و اميد تفضّل الهى نسبت بمعاششان و براى خشنودى خدا و يارى ميكنند با خدا و پيغمبر در جهاد با دشمنان دين و آنها راست ميگويند در ادّعاء اولويّت از انصار باين اموال اگر خواسته باشد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنرا بذل باصحاب فرمايد چون فقراء در بين آنها زياد و متمكّنين مانند مشايخ ثلاثه و بعضى از همكارانشان در ميان آنها كم است بخلاف انصار كه از ديار و اموالشان دور و مهجور نشدند و غالبا ثروتمندند يا آنها راست ميگويند در ادّعاء ايمان و نصرت اسلام كه مفسّرين فرمودهاند و آن كسانى كه متمكّن شدند در خانههاى خودشان بانتظار قدوم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و متمكّن شدند در ايمان بآن حضرت قبل از فقراء مهاجرين و هجرت آنها از مكّه بمدينه يا متمكّن شدند در دار الهجره و دار الايمان كه هر دو از القاب مدينه است قبل از مهاجرين دوست ميدارند پيغمبر و هر كس را كه به تبع او هجرت نموده است از مكّه بمدينه و در خانههاى خودشان جاى ميدهند آنان را و كمك با آنها مينمايند و خودشان را محتاج نمىبينند بآنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از حقّ خود بفقراء از مهاجرين عطا فرموده و غالبا با آنكه خودشان احتياج دارند مهاجرين را مقدّم ميدارند بتصرّف در خانه و ساير اموالشان و كسانيكه محفوظ بمانند از بخل نفس و حرص بمال ايشان رستگاران در دنيا و آخرتند كه فائز شدند بمدح و ثناى خلق و خدا و نائل گشتند
جلد 5 صفحه 176
بعزّت دنيا و نعيم آخرت چون گفتهاند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم غنائم بنى نضير را بمهاجرين عطا فرمود و بانصار از آن چيزى نداد جز بدو نفر يا سه نفر كه محتاج بودند و براى تسليت خاطر ايشان اين آيه در شأن آنها نازل گرديده و براى دلجوئى و تأديب ساير اهل ايمان غير از مهاجر و انصار كه بعد از هجرت مسلمان شدهاند فرموده و آنانكه بعد از مهاجرين و انصار بدين اسلام درآيند ميگويند پروردگارا بيامرز ما و برادران ما را كه قبل از ما ايمان آوردند و قرار مده در دلهاى ما كينه و حقد و حسدى نسبت باهل ايمان كه بگوئيم چرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم غنائم بنى نضير را بفقراء از مهاجرين عطا فرمود و بما نداد پروردگارا تو رءوف و مهربانى نسبت بغمزدگان و عموم اهل ايمان دعاى ما را مستجاب فرما آنچه ذكر شد بنظر حقير مستفاد از ظاهر آيات شريفه بضميمه قرائن و شواهد خارجى است و بنابراين آيه اوّل براى بيان آنست كه غنائم بنى نضير داخل در فيء و انفال است و كه حكم آن معلوم بوده و آيه دوم براى بيان مصارف فيء است كه نوعا يا استحبابا پيغمبر و امام اختيار مينمايند و حكمت و ثمره آن و آيه سوم براى بيان مصرفى است كه در خصوص غنائم بنى نضير پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نظر گرفته بوده و در مقام بيان؟؟؟؟؟
الزامى در مصارف كلّى فيء يا خصوص فيء بنى نضير نيست و اخبار وارده در اين مقام كه مفادش اختصاص مصارف مذكوره بأقارب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و تفويض امر بآن حضرت و ائمه اطهار است هم ناظر بهمين معنى است و اختلاف مفسّرين در تعميم مصرف و تخصيص آن باقارب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اعمّ از غنى و فقير و اختصاص بفقير بكلّى بىوجه بنظر ميرسد چون مصرف فيء و انفال در خارج مسلّم است كه اختيارش با پيغمبر و امام است و نبايد در آن بحث شود بلى ما آتاكم الرّسول محتمل است مراد از آن اعمّ از فيء و حكم باشد چون در روايات بآن استشهاد شده بر تفويض امر بآن حضرت و بعد از او بائمه اطهار اعمّ از حكم و غيره و در امالى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مردى خدمت حضرت رسيد و از گرسنگى شكايت كرد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاد نزد زنانش و آنها گفتند ما جز آب چيزى نداريم پس حضرت فرمود كيست كه اين مرد را امشب مهمان كند و امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد يا رسول اللّه من
جلد 5 صفحه 177
حاضرم و او را برد نزد حضرت زهرا و فرمود چه در خانهدارى عرض كرد چيزى نداريم مگر قوت امشب ولى مقدّم ميداريم ميهمان خودمان را پس امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بچهها را بخوابان و چراغ را خاموش كن و آن گرسنه را از غذاى خودشان سير كردند و چون صبح شد و امير المؤمنين عليه السّلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد و قضيّه را عرضه داشت چيزى طول نكشيد كه نازل شد و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة و از بعضى روايات ديگر هم استفاده ميشود كه اين آيه در شأن اهل بيت طهارت نازل شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ جاؤُ مِن بَعدِهِم يَقُولُونَ رَبَّنَا اغفِر لَنا وَ لِإِخوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالإِيمانِ وَ لا تَجعَل فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «10»
جلد 16 - صفحه 475
و كساني که آمدند و هجرت كردند بعد از اينکه مهاجرين و بشرف اسلام مشرّف شدند و ميگفتند پروردگار ما بيامرز ما را که مدّتي در شرك بوديم و هم چنين برادران ما را که پيش از ما بشرف اسلام مشرّف شدند که آنها هم قبلا مشرك بودند آنها را هم بيامرز، و قرار مده در قلوب ما كينه و عداوتي از براي كساني که ايمان آوردهاند، پروردگار ما محققا تو رءوف و مهرباني.
وَ الَّذِينَ جاؤُ مِن بَعدِهِم مهاجريني که بعد از آنها بشرف اسلام مشرف شدند چه قبل از فتح مكّه بوده يا بعد چه از مشركين بودند يا از ساير كفّار.
يَقُولُونَ رَبَّنَا اغفِر لَنا وَ لِإِخوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالإِيمانِ زيرا تمام ما در ضلالت و شرك و كفر بوديم، و بحمد اللّه و بفضله و لطفه هدايت شديم و مسلمان شديم.
وَ لا تَجعَل فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا و لو در اينکه جنگها: بدر، احزاب احد پدران و برادران و اولادها و خويشان ما را که مشرك و كافر بودند كشتند.
رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ از رحمت و رأفت خود بود که موفّق بايمان شديم و رسول تو فرمود:
(الاسلام يجب ما قبله)
حال هم بيامرز ما را و لو بدست ما چه اندازه اذيّت به پيغمبر تو كرديم، بلكه بسا مسلمين بدست ما كشته شدهاند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 10)- در این آیه سخن از گروه سومی از مسلمین به میان میآورد که با
ج5، ص144
الهام از قرآن مجید در میان ما به عنوان «تابعین» معروف شدهاند، و بعد از مهاجران و انصار که در آیات قبل سخن از آنها به میان آمد سومین گروه عظیم مسلمین را تشکیل میدهند.
میفرماید: « (همچنین) کسانی که بعد از آنها [- مهاجران و انصار] آمدند و میگویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو مهربان و رحیمی» (و الذین جاؤ من بعدهم یقولون ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انک رؤف رحیم).
به این ترتیب «خودسازی» و «احترام به پیشگامان در ایمان» و «دوری از کینه و حسد» از ویژگیهای آنهاست.
تعبیر به «اخوان» (برادران) و استمداد از خداوند رءوف و رحیم در پایان آیه همه حاکی از روح محبت و صفا و برادری است که بر کل جامعه اسلامی باید حاکم باشد و هر کس هر نیکی را میخواهد تنها برای خود نخواهد.
این آیه تمام مسلمین را تا دامنه قیامت شامل میشود، و بیانگر این واقعیت میباشد که اموال «فییء» منحصر به نیازمندان مهاجرین و انصار نیست، بلکه سایر نیازمندان مسلمین را در طول تاریخ شامل میشود.
صحابه در میزان قرآن و تاریخ
در اینجا بعضی از مفسران بدون توجه به اوصافی که برای هر یک از «مهاجران» و «انصار» و «تابعین» در آیات فوق آمده باز اصرار دارند که همه «صحابه» را بدون استثنا پاک و منزه بشمرند، و کارهای خلافی که احیانا در زمان خود پیامبر صلّی اللّه علیه و آله یا بعد از او از بعضی از آنان سرزده با دیده اغماض بنگرند، و هر کس را در صف مهاجران و انصار و تابعین قرار گرفته چشم بسته محترم و مقدس بدانند.
در حالی که آیات فوق پاسخ دندان شکنی به این افراد میدهد، و ضوابط «مهاجران» راستین و «انصار» و «تابعین» را دقیقا معین میکند.
ج5، ص145
در «مهاجران» اخلاص، و جهاد، و صدق را میشمرد.
و در «انصار» محبت نسبت به مهاجران، و ایثار، و پرهیز از هرگونه بخل و حرص را ذکر میکند.
و در «تابعین» خودسازی و احترام به پیشگامان در ایمان، و پرهیز از هرگونه کینه و حسد را بیان مینماید.
بنابر این ما در عین احترام به پیشگامان در خط ایمان پرونده اعمال آنها را چه در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، و چه در طوفانهای شدیدی که بعد از او در جامعه اسلامی در گرفت، دقیقا تحت بررسی قرار میدهیم، و بر اساس معیارهائی که در همین آیات از قرآن دریافتهایم، در باره آنها قضاوت و داوری میکنیم، پیوند خود را با آنها که بر سر عهد و پیمان خود باقی ماندند محکم میسازیم، و از آنها که در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله یا بعد از او رابطه خود را گسستند میبریم، این است یک منطق صحیح و هماهنگ با حکم قرآن و عقل.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص91
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم