آیه 37 سوره دخان
<<36 | آیه 37 سوره دخان | 38>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا اینان بهترند (و نیرومندتر) یا قوم تبّع و اقوام پیش از آنان که چون بسیار مردم بدکار مجرمی بودند ما همه را هلاک کردیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تبع: لقب پادشاهان يمن است چنان كه فرعون لقب پادشاهان مصر و قيصر لقب پادشاهان روم بود، راغب گويد: علّت اين تسميه آنست كه شاهان تبع در جهاندارى از يكديگر تبعيت مىكردند، طبرسى علت آن را كثرت پيروان دانسته و قول راغب را به طور احتمال آورده است، اين لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است: دخان/ 37، ق/ 14 بقيه سخن در «شرحها» خواهد آمد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ «34» إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ «35»
البتّه اين مشركان (زمان تو) پيوسته مىگويند: غير از اين مرگ اول ما (چيز ديگرى در كار) نيست و ما بار ديگر زنده نخواهيم شد.
فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «36»
پس اگر شما (پيامبران) راستگو هستيد، پدران (مرده) ما را باز آوريد.
«1». آلعمران، 110.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 501
أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ «37»
آيا مشركان مكه (از نظر موقعيّت) بهترند يا قوم تبّع و ديگرانى كه قبل از آنان بودند. ما آنان را به خاطر آنكه قومى تبهكار بودند هلاك كرديم. (پس چرا اينها عبرت نمىگيرند).
نکته ها
در اينكه قوم «تُبَّعٍ» چه كسانى هستند نظرهاى مختلفى است از جمله:
الف) پادشاهان يمن كه چون مردم تابع آنان بودند به نام تُبّع خوانده شدند.
ب) پادشاهانى كه يكى پس از ديگرى روى كار آمدند. (يعنى يكى تابع ديگرى بود)
ج) تبع نام شخصى است كه خودش خوب بود ولى پيروانش بد بودند.
در قرآن عواملى سبب هلاكت و گرفتارى به قهر الهى شمرده شده است از جمله:
فسق، مكر، كفر، تكذيب، ظلم، استكبار، طغيان و گناه.
چنانكه مىفرمايد: «فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ» «1» به خاطر طغيان نابود شدند، و يا «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» «2»* به خاطر گناهانشان آنان را گرفتار كرديم.
براى افراد لجوج، معجزه آوردن بى اثر است، كسى كه با قاطعيّت مىگويد: پس از مرگ خبرى نيست و اين گونه پيش داورى دارد و با لحن «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» سخن مىگويد لجوج است.
پیام ها
1- بازگو كردن عقايد باطل و خرافات ديگران اگر اثر منفى نداشته باشد مانعى ندارد. لَيَقُولُونَ ...
2- ايمان به معاد، مرز ايمان و شرك است. (مشركان، خالقيّت خدا را قبول
«1». حاقّه، 5.
«2». آلعمران، 11.
جلد 8 - صفحه 502
داشتند، امّا قيامت را نمىپذيرفتند.) «وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ»
3- انتخاب معجزه با خداست، نه با مردم. «فَأْتُوا بِآبائِنا»
4- تاريخ، بهترين درس عبرت است. «قَوْمُ تُبَّعٍ»
5- جرم و گناه وسيله هلاكت است. أَهْلَكْناهُمْ ... كانُوا مُجْرِمِينَ
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص84
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم