سید حسین خادمی
آیتالله حسین خادمی اصفهانی ملقب به «خادم الشریعه» فرزند آقا سید صدرالدین عاملی بود که نسبش به امام موسی کاظم علیه السلام میرسید وی از مبارزین انقلابی و هشت سال دفاع مقدس بود.
محتویات
ولادت سید حسین
حضرت آیت الله سید حسین خادمی در سوم شعبان سال 1319 هـ.ق (زادروز تولد امام حسین علیه السلام) در شهر اصفهان و در خاندان علم و تقوا چشم به جهان گشود. پدرش به میمنت روز تولد امام حسین علیه السلام نام «حسین» بر او نهاد و مادرش با ایمانش از همان روز نخست، وی را برای «خادمی» مكتب امام حسین علیه السلام در دامان خویش پرورش داد.
آیت الله خادمی در اوان كودكی، پدر خویش را (آقا سید جعفر خادم الشریعه) را از دست داد و تربیت اسلامی او تحت نظارت مادری آغاز شد كه او نیز از خاندانی بزرگ بشمار میرفت. مادرش دختر مرحوم حاج میرزا فضل الله صدرالشریعه بود. خاندان مادرش همچون خاندان پدرش، مبلغان بزرگی راتقدیم مكتب تشیع كرده بود. از آن روی كه آیت الله خادمی وابسته به دو خاندان اصیل و سادات كه در كشورهای لبنان، سوریه، عراق و ایران پراكندهاند و آوازه فضل و شرف و علمشان عالمگیر شده، لازم است در آغاز شمهای در خصوص این دو خاندان بزرگ: «صدر» و «شرفالدین» سخنی گفته شود، تا زمینه برای معرفی و شناخت وی فراهم آید.
تحصیل
این عالم وارسته پس از فراگیری خواندن و نوشتن، علوم حوزوی را نزد علمای بزرگ حوزه علمیه اصفهان، نظیر شیخ علی مدرس یزدی، آقا میرزا اردستانی، میرزا احمد مدرس اصفهانی و میر محمدصادق خاتونآبادی آغاز كرد و رسائل شیخ مرتضی انصاری را نزد آخوند، ملا عبدالكریم گزی و میر سید علی مجتهد نجفآبادی و كفایه الاصول آخوند خراسانی را نزد سید محمد نجفآبادی آموخت.
هجرت به نجف اشرف
جاذبه نجف وی را به هجرتی انفسی و آفاقی سوق داد و نقطه عطفی را در زندگی وی نهاد. وی در این دوره، ضمن صیقل دادن روح و روانش با زیارت امام علی علیه السلام و عرضه كردن خویش بر بزرگان عرفان و سیر و سلوك، در درس میرزا محمدحسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمد بلاغی و سید ابوتراب خوانساری شركت كرد.
تلاش فوقالعاده و استعداد سرشار وی در اندك زمانی، آیات عظام حوزه علمیه نجف را، كه استادان وی نیز بودند، بر آن داشت كه تا قوه استنباط و اجتهاد وی را گواهی كنند و به او اجازه روایت دهند.[۱]
آیت الله خادمی در خلال تصحیل با آیات عظام: میلانی، علامه طباطبایی، خوئی، شیخ محمدعلی كاظمی خراسانی و سید عبدالحسین طیب هم مباحثه بود.
بازگشت به اصفهان
دغدغه تعطیل شدن حوزه علمیه بزرگ و كهن اصفهان توسط رضاخان و تلاش نظام ستم شاهی در زدودن دین و آثار دینی در این شهر مذهبی، وی را بر آن داشت تا به اصفهان بازگردد و اندوختههای علمی و معنوی خود را در اختیار اشخاصی قرار دهد كه از هر سو در تهاجم التقاط و ابتذال بودند. دعوت علمای اصفهان از ایشان برای بازگشت به اصفهان بیتأثیر نبود. آیت الله خادمی پس از ورود به اصفهان، در مدرسه صدر به درس و بحث پرداخت و حوزه علمیه اصفهان را كه به دست رضاخان از هم گسیخته شده بود، مجدداً احیا و تحكیم بخشید و با تلاش شبانهروزی خود آن را رونق و جهت داد.
تدریس
وی كه در فقه، اصول، رجال، تفسیر، معارف و علوم عقلی و نقلی، سرآمد استادان عصر خود در حوزه علمیه اصفهان بود، توانست در مدتی كوتاه، حال و هوایی دیگر بر حوزه درس اصفهان حاكم كند، به گونهای كه جلسات درس او به پرجمعیت ترین و پرمایهترین مجالس درس مبدل گردید. وی این روند تعلیم و تعلم را با وجود كهولت سن، تا آخر عمر پربركتش همچنان دنبال میكرد.
آثار سید حسین خادمی
- رساله فی ارث الزوجه
- حواشٍ علی كتاب الطهاره والصلوه والزكوه من كتاب مصباح الفقیه للشیخ رضا الهمدانی
- تقریرات اصول از ابتدای مباحث الفاظ تا آخر معنای حرفی و از خاتمه برائت تا آخر تراجیح
- تقریرات فقه مرحوم نائینی در نماز و روزه
- رسالهای در لباس مشكوك تا قواطع نماز
- رسالهای در عموم شمول حق الارث زوجه به غیرمنقول
- حواشی به كتب اصول
- رهبر سعادت یا عظمت دین محمد صلی الله علیه و آله كه در دو جلد به زبان فارسی چاپ شده است.
سیره عملی سید حسین
سیره عملی آیت الله خادمی از عوامل مهم نفوذ اجتماعی وی در بین عامه مردم بود. او كه عارفی زاهد بود، در برابر عام و خاص متواضع و فروتن بود، كمتر كسی است كه به ملاقات آن مرحوم رفته باشد و در خصوص زندگی بسیار ساده و زاهدانهاش سخن نگفته باشد. تا اوایل انقلاب، با وجود ابتلا به پا درد و كهولت سن، از داشتن اتومبیل بیبهره بود؛ تا این كه یكی از دوستانش اتومبیلی به ایشان اهدا كرد.
آیت الله خادمی مانند بسیاری از اولیای خدا، به تهجد و شب زندهداری میپرداخت. از دیگر خصال پسندیدهای كه در ذهن و اندیشه تاریخ به یادگار مانده است، میتوان به شكیبایی، حلم، توكل، ایمان قلبی، دوراندیشی، وارستگی از وابستگیهای مادی و دنیایی و گشادهرویی او اشاره كرد و در یك كلمه، میتوان گفت كه گویی حضرت آیت الله خادمی هر روز گفتار و كردار و پندار خویش را بر خطبه همام امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه میداشت.
تواضع و فروتنی او زبانزد عام و خاص بود. او از كسانی كه به هر دلیل به ملاقات ایشان میرفتند، به گرمی استقبال میكرد و با مزاحهای شیرین و ملیح و رفتار صمیمانه آنان را مسرور و فضا را برای بیان مطالب گوناگون و پاسخ به سؤالات آنان فراهم میكرد.
فعالیتهای سیاسی سید
1. دوره سلطنت رضا پهلوی:
آیت الله خادمی در مقطعی از تاریخ به اصفهان بازگشت كه استبداد رضاخانی با همه توان خود، كمر به دین زدایی و دین ستیزی بسته و با بستن درب حوزهها و گشودن مراكز فساد، مؤمنین را در موضعی انفعالی قرار داده بود. ایشان در این برهه، در مقابل اقدامات رضاخان قد برافراشت و به تغییر لباس و متحدالشكل كردن لباس مردان، كشف حجاب بانوان و جلوگیری از برگزاری مراسم عزاداری حضرت سیدالشهداء علیه السلام اعتراض نمود. این اعتراضات باعث شد تا مأمورن حكومت رضاخانی مدتی منزل او را تحت نظر قرار دادند به طوری كه خروج وی از خانه ممكن نبود. در آن ایام كه روحانیون فقط با شرایط و قوانین رضاخانی میتوانستند از لباس روحانیت استفاده كنند، «آقا حسین خادمی نیز در اصفهان از كسانی بود كه در سال 1345 هـ.ق از علمای نجف اجازه اجتهاد داشت، ولی حكومت از دادن جواز استفاده از لباس روحانیت به ایشان خودداری كرد».[۲]
عشق به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و زنده نگهداشتن شعائر محرم و عاشورا آیت الله خادمی را بر آن داشت تا در آن دوران خفقان و سخت رضاخانی، نیمههای شب عدهای از خواص را به منزل دعوت كند و به عزاداری حضرت سیدالشهداء علیه السلام بپردازند.
2. دوره سلطنت محمدرضا پهلوی:
از آن جای كه اندیشه سیاسی آیت الله خادمی از فقه و دیانت برخاسته بود، دخالت در امور اجتماعی و سیاسی مردم را وظیفه خود تلقی مینمود و بدان عمل میكرد و به همین جهت، مبارزه با هجوم گسترده فرهنگی، سیاسی و اجتماعی رژیم پهلوی را در سرلوحه كار خود قرار داد و با فعال كردن «هیأت علمیه اصفهان»، زمینههای مبارزه را فراهم آورد و با جلسات مستمر این هیأت در منزل خود یا سایر علما، هماهنگی مناسب را در بین آنان به وجود آورد و جبههای گسترده با حضور نظام طاغوت ایجاد و همه را وارد این صحنه نمود.
آیت الله خادمی با آیت الله كاشانی در جریان نهضت ملی شدن همكاری داشت. پس از كودتای 28 مرداد 1332، با آن كه فضای خفقان بر جامعه حاكم بود، آیت الله خادمی با فدائیان اسلام ارتباط برقرار ساخت و در جهت اهداف آنان، گامهای مثبتی برداشت. نواب صفوی و یاران در سفری كه به اصفهان داشتند به دیدار آیت الله خادمی رفتند و با او گفتگو كردند.
ساواك همواره در پی بدست آوردن اطلاعات از فعالیتهای سیاسی آیت الله خادمی بود. آیت الله خادمی با آغاز نهضت امام خمینی در سال 1342، به مخالفت با انجمنهای ایالتی و ولایتی برخاست. شروع قیام در سال 1342 و همزمان شدن آن با ایام عزاداری سالار شهیدان، موجب گشت تا آیت الله خادمی این مراسم را مبدل به یك راهپیمایی باشكوه در جهت حمایت از قیام حضرت امام نمایند.
با شروع نهضت، آیت الله خادمی گمشده خود را در وجود یار دیرینهاش، امام خمینی یافت و با تلاشهای مستمر خویش، هرگونه اقدام و حركت امام را مورد تأیید و حمایت قرار داد و با صدور اعلامیه، مدارس علمیه اصفهان، بازار، نمازهای جماعت و... را به عنوان اعتراض تعطیل مینمود. وی در آن دوران كه حتی یاد نام امام خمینی جرم محسوب میشد در منابر و محافل از امام یاد مینمود.
با اوج گیری مبارزات در سال 1342 عدهای از مبارزین اصفهان با نظارت ایشان چند دستگاه تكثیر تهیه كرده و اعلامیههای حضرت امام و سایر علما را با نامهای مختلف چاپ میكردند و در سطح وسیعی از تهران، اصفهان و سایر شهرستانها پخش میكردند. در ادامه همین فعالیتهای زیرزمینی، گروههای تحت امر او كه در تشكلهای 3ـ4 نفری فعالیت میكردند، در سالهای 1347 و 1354 توسط ساواك ضربه خورد.
با شروع انقلاب اسلامی در سال 1357 و بالا گرفتن آن، آیت الله خادمی برای آن كه نهضت از مسیر اصیل خود منحرف نشود و مجالس، راهپیماییها و تظاهرات دربرگیرنده اهداف حضرت امام باشد، با همفكری یارانش، به سازماندهی آن پرداخت و تمامی مراحل را تحت نظر گرفت و در بسیاری از آن ها شركت جست. نقش محوری آیت الله خادمی در این مقطع حساس، آن جا خود را مینمایاند كه تحصن 15 روزه مادران و خواهران زندانیان سیاسی در منزل ایشان و با محاصره نیروهای امنیتی شكل گرفت.
تحصن تاریخی
(برافراشته شدن پرچم حكومت اسلامی)[۳]: پس از دستگیری، آیت الله طاهری، بازار اصفهان تعطیل شد. مردم برای كسب تكلیف به سوی منزل آیت الله خادمی روان شدند. این حركت مردم به تظاهرات و سپس به تحصن در منزل ایشان بدل گشت و در مدت 10 روزی كه این تحصن به طول انجامید، منزل ایشان كانون انقلاب و خود او پذیرای مردم اصفهان شد.
نیروهای نظامی در آخرین شب تحصن، اطراف منزل ایشان را محاصره كردند و گروهی از مردم مظلوم را به خاك و خون كشیدند. پس از آن، در اصفهان حكومت نظامی اعلام شد. در پی این واقعه، مسئولان سیاسی ـ امنیتی استان به مركز اعلام كردند: عامل اصلی و محرك واقعی وقایع اخیر، شخص آیت الله خادمی است. لذا یا باید تعهد همكاری بسپارد(!) و از وقایع اخیر اعلام انزجار و تنفر كند و یا اصفهان را برای همیشه ترك گوید و یا او و فرزندش دستگیر و زندانی شوند.
در پی مشورتهای فرمانده نیروی زمینی و رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران با نخست وزیر وقت (جعفر شریف امامی) اعلام شد كه دستگیری او و فرزندش اقدامات تند و خطرناكتری را از سوی مردم اصفهان به دنبال خواهد داشت. از این رو با شگردهای و تهدیدات ناجوانمردانه، سعی در به زانو درآوردن ایشان نمودند، لیكن سیاست و درایت ایشان باعث شد كه از این اقدامات شیطانی نیز طرفی نبندند.
آیت الله خادمی با وجود كهولت سن و وضعیت نامساعد جسمانی، در اكثر مراسمها مانند یك فریضه شركت میكرد و چون نمیتوانست پیاده در راهپیماییها شركت كند. سوار بر اتومبیل و پیشاپیش صفوف مرصوص مردم بیدار و متدین اصفهان حركت مینمود و دلگرمی بیشتری به آنان میداد.
در راهپیمایی روز هفدهم آذر ماه 1357، وقتی مأموران حكومت نظامی حركت راهپیمایی را متوقف كردند، با مخالفت آیت الله خادمی روبرو شدند و ایشان دستور ادامه حركت دادند. این اقدام ایشان باعث شد مأموران با بیرحمی تمام جمعیت را به گلوله ببندند، آیت الله خادمی در میان سفیر گلوله و خون به ناحق ریخته زنان و مردان، بر روی زمین نشست. در واقع، او با این اقدام موجب پایداری و استقامت مردم و متوقف شدن تیراندازی شد.
آیت الله خادمی پس از تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشورای 1357 كه به دنبال آن مجسمههای پهلوی توسط مردم پایین كشیده شد و چماق به دستان با حمایتهای همه جانبه رژیم به مردم اصفهان حمله كردند، طی اولتیماتومی به مسئولان آنان را از ادامه كار برحذر و اعلام نمود! چنانچه این تظاهرات متوقف نشود، اعلام جهاد خواهد نمود. به دنبال این تصمیم، مسئولان به وحشت افتادند و تظاهرات وحشیانه چماق به دستان متوقف گردید.
بعد از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ آیتالله خادمی با وجود کهولت سن همچنان در صحنه باقی میماند. نظارت بر کار کمیتهی انقلاب اصفهان از جمله مسئولیتهای او در این زمینه است. نمایندگی مردم اصفهان در خبرگان قانون اساسی و سپس خبرگان رهبری از فعالیتهای وی بعد از پیروزی انقلاب بود.
وفات سید حسین
سرانجام این عالم ربانی در روز دوشنبه بیستم اسفند ماه 1363 روی در نقاب خاك كشید و روح پاكش به اجداد طاهرینش پیوست و با رفتن خود ثلمه جبران ناپذیری بر اسلام، ایران و خصوصاً اصفهان وارد ساخت.
انتشار خبر رحلت او همه اصفهان و شهرهای حومه آن را به عزا نشاند و تمامی شهر تعطیل و سه روز عزای عمومی اعلام شد. پیكر پاك آن فقید سعید پس از تشییع باشكوهی، به مشهد مقدس منتقل و در جوار حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام به خاك سپرده شد و از طرف علمای بزرگ و اقشار مختلف مردم در تمام شهرهای ایران مجالس بزرگداشت برگزار گردید.
پانویس
منابع
- تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "سید حسین خادمی" از مركز اسناد انقلاب اسلامي.
- رضا مختاری اصفهانی، سید حسین خادمی اصفهانی، دانشنامه انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، بازیابی: 25 اسفند 1392.