دلهاشان به لهو و بازیچه دنیا متوجه است؛ و مردم ستمکار پنهان و آهسته با یکدیگر میگویند: آیا این شخص جز آن است که بشری مانند شماست؟ چرا شما که مردمی بصیر و دانا هستید سحر او را میپذیرید؟
دل هایشان [به امور مادی، خوشگذرانی و معصیت] مشغول است؛ و آنان که ستم پیشه اند رازگویی خود را پنهان داشتند [و گفتند:] آیا این پیامبر جز این است که بشری مانند شماست؟ آیا شما با چشم باز وشناخت وآگاهی به سوی سِحر می روید؟!
در حالى كه دلهايشان مشغول است. و آنانكه ستم كردند پنهانى به نجوا برخاستند كه: «آيا اين [مرد] جز بشرى مانند شماست؟ آيا ديده و دانسته به سوى سحر مىرويد؟»
دلهايشان به لهو خو گرفته است. و آن ستمگران سر در گوش يكديگر نهادند و گفتند: آيا اين مرد جز اين است كه انسانى همانند شماست؟ آيا با آنكه به چشم خود مىبينيد، همچنان از پى جادو مىرويد؟
این در حالی است که دلهایشان در لهو و بیخبری فرو رفته است! و ستمگران پنهانی نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشری همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر میروید، با اینکه (چشم دارید و) میبینید؟!
their hearts set on diversions. The wrongdoers secretly whisper together, [saying], ‘Is this [man] not a human being like yourselves? Will you give in to magic with open eyes?’
Their hearts trifling; and those who are unjust counsel together in secret: He is nothing but a mortal like yourselves; what! will you then yield to enchantment while you see?
With hearts preoccupied. And they confer in secret. The wrong-doers say: Is this other than a mortal like you? Will ye then succumb to magic when ye see (it)?
Their hearts toying as with trifles. The wrong-doers conceal their private counsels, (saying), "Is this (one) more than a man like yourselves? Will ye go to witchcraft with your eyes open?"
معانی کلمات آیه
لاهية: لهو: مشغول شدن و چيزى كه مشغول مى كند. «لاهية»: مشغول شونده.
نجوى: سخن سرّى و سرّى سخن گفتن (راز و رازگويى) مصدر و اسم هر دو آمده است.[۱]
در حالى كه دلهاى آنان (از حقّ، غافل و به چيز ديگرى) سرگرم است و كسانى كه (كافر شدند و به خود) ستم كردند، مخفيانه نجوى مىكنند كه آيا اين (مرد) جز بشرى مثل شماست؟ آيا با اينكه مىبينيد به سوى سحر مىرويد؟!
پیام ها
1- سرگرمى به مسائل بى ارزش انسان را از توجّه به مسائل اصلى مثل حساب و قيامت غافل مىكند. وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ ... لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ
2- افراد منحرف، انحراف خود را توجيه مىكنند. «بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ»
3- تا دل از خدا غافل نشود، انسان، آيات الهى را به بازى نمىگيرد. «يَلْعَبُونَ- لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ»
4- مخالفان انبيا، در پنهان توطئه مىكنند ومعجزات را سحر وجادو مىشمرند.
«وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى- أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ»
5- كفّار با پوشاندن حقايق، نسبت به خود و ديگران ظلم مىكنند. «ظَلَمُوا»
6- تهمت ستمگران به انبيا نشانه آن است كه مكتب انبيا ظلم ستيز است. الَّذِينَ ظَلَمُوا ... هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ
7- زندگى انبيا در ميان مردم وبسيار ساده و عادّى بود. «بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ: در حالى كه غافل است دلهاى آنها از آنچه اراده شده.
يعنى نشنيدند قرآن را شنيدن تدبر و قبول و تفكر، و بدرستى كه استماع نمودند به لعب و استهزاء در حالى كه غافل بود دلهاى آنها از حقايق و معارف. وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى: و پنهان داشتند راز خود را غايت پنهانى. الَّذِينَ ظَلَمُوا: آنانكه شرك آوردند به خدا و ستم نمودند به خود. حاصل آنكه اين جماعت در پنهانى به يكديگر گفتند: هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ: آيا نيست اين شخص مگر آدمى مثل شما و نيست مثل ملائكه. به گمان باطل خود استدلال نمودند به بشريت حضرت پيغمبر بر تكذيب در ادعاى رسالت آن سرور به جهت اعتقاد فاسد خود كه پيغمبر نباشد مگر ملك، و مستلزم داشتند از اين اعتقاد فاسد انكار قرآن را كه: أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ: آيا پس مىآورند سحر را و شما قبول مىكنيد، و حال آنكه مىبينيد و مىدانيد كه سحر است.
تبصره: يكى از صفات رذيله مهلكه، غفلت و غرور است. قلب انسانى كه مايه آگاهى و هشيارى است، بواسطه تراكم سركشى و مخالفت، بتدريج صفا و نورانيت آن را منكدر نموده، بتمادى غفلت و غرور، قلب منكوس و محجوب گردد از ادراك حق و صلاح دين و دنيا و آخرت، تا به مرتبهاى كه ظلمت سركشى و كفر به كلى آن را فراگرفته، كه ديگر مواعظ و نصايح و آيات الهيه در او تأثير ننمايد و در مقام سخريه و استهزاء برآيد و ديگران را از حق گمراه نمايد.
لذا منكرين از شدت عناد و انكار دين مبين، علاوه بر آنكه خودشان ايمان نمىآوردند، ديگران را از ايمان به پيغمبر و قرآن متنفر مىساختند به سبب وارد كردن دو شبهه: يكى آنكه اين مدعى نبوت بشر است مثل شما، و ديگر آنچه آورده سحر مىباشد.
نزديك شد براى مردم حسابشان و آنها در بيخبرى اعراض- كنندگانند
نيامد آنها را هيچ موجب تذكرى از پروردگارشان تازه وارد مگر آنكه شنيدند آنرا و آنها بازى ميكردند
در حاليكه مشغول بود دلهاشان و پنهان داشتند راز گوئى را آنانكه ستم نمودند كه آيا اين باشد مگر انسانى مانند شما آيا ميآئيد نزد سحر با آنكه شما مىبينيد
گفت پروردگار من ميداند گفتار را در آسمان و زمين و او است شنواى دانا
بلكه گفتند فراهم آورده خوابها است بلكه افترا زده است آنرا بلكه او خيال باف است پس بايد بياورد براى ما معجزى چنانچه فرستاده شدند پيشينيان.
تفسير
- خداوند خبر داده بكفّار مكه كه قيامت و حساب مردم نزديك شد با آنكه آنها در غفلت از ياد مرگ و عذاب قيامت و معرض از ذكر خدا و آيات او و تفكر در خاتمه امر خودشانند و در مجمع فرموده كه خداوند وصف فرمود قيامت و حساب را بنزديكى براى آنكه يكى از علائم قيامت بعثت پيغمبر خاتم است چون آنحضرت فرمود مبعوث شدم من و قيامت مانند اين دو و گفتهاند اشاره بانگشت سبّابه و وسطى فرمود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دنيا بسرعت ميگذرد و باقى نمانده از او مگر مختصرى و آنكه هر امر محقّق الوقوعى نزديك است و ميشود آنرا واقع خواند و بايد از براى وقوع آن آماده بود و در ميان انقراض اسلام و
جلد 3 صفحه 539
روز قيامت فاصلهاى نيست ولى نازل نشد براى آنها از جانب خداوند هيچ آيه و سورهاى كه موجب تنبّه و استبصار آنها بود تازه بتازه نو بنو مگر آنكه شنيدند و ملعبه خودشان قرار دادند و سخريّه و استهزاء كردند و اين نبود مگر براى آنكه دلهاى آنها بكلّى از ياد خدا غافل و مشغول بامور دنيا بود بطوريكه مجال تدبّر و تفكّر در آيات الهى را نداشتند و خيلى محرمانه با هم زير گوشى صحبت ميكردند كه مگر اين مدّعى نبوّت بشرى نيست مانند شما چرا ميرويد گوش بسخنان او ميدهيد با آنكه مىبينيد هر كس باو نزديك ميشود او را بسحر مجذوب خود ميكند و در اين راز گوئى پنهانى ظلم مينمودند بخودشان و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مردم كه چنين نسبت ناروائى بآنحضرت ميدادند و خودشان و آنها را از فيض استماع قرآن و هدايت بحقّ باز ميداشتند گويا تصوّر مينمودند بشر عادى نميشود پيغمبر باشد و جاذبه قرآن را حمل بر سحرى مينمودند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در زمان قرائت بكار ميبرد و ميخواستند محرمانه چارهجوئى كنند براى جلوگيرى از پيشرفت امر آنحضرت و خداوند دستور داد به پيغمبر خود كه بفرمايد و فرمود پروردگار من ميداند سخن هر سخنگوئى را در آسمان باشد يا در زمين آشكار بگويد يا پنهان و او شنوا است اقوال بندگان را و دانا است بأسرار و ضمائر آنان و بجاى كلمه قال جمعى از قرّاء قل قرائت نمودهاند و اين بيچارهها در موضوع پيغمبر متحيّر بودند گاهى ميگفتند ساحر است كه گذشت گاهى ميگفتند خوابهاى پريشان مىبيند و آنها را مانند ضغث كه دسته گياه مختلط از خشك و تر و قوى و ضعيف را گويند جمعآورى نموده و اضغاث كه جمع آنست از آن خوابها تحويل ما ميدهد و گاهى صريحا ميگفتند العياذ باللّه كذّاب است و افترا بخدا ميبندد و گاهى ميگفتند شاعر است و خيال بافى ميكند و نميدانستند چه بگويند و چگونه اعجاز قرآن را منكر شوند در خاتمه امر ناچار شدند كه بگويند ما اين معجزهاى را كه تو آوردى قبول نداريم اگر ميخواهى ما ايمان بياوريم بايد مانند ناقه صالح يا عصاى موسى يا احياء موتى خارق عادتى بدلخواه ما بياورى.
(الَّذِينَ ظَلَمُوا): و مراد بعيد نيست که اكابر و رؤساء مشركين باشند که هم ظلم به نفس كردند ايمان نياوردند، و هم ظلم به غير که مانع ضعفاء شدند، و هم ظلم به دين شرك و كفر و هزار مفسده ديگر که بالحسّ و الوجدان مشاهده ميكنيم.
(وَ أَنتُم تُبصِرُونَ): و حال آنكه شما با شعور و عقل و بصيرت هستيد يك نفر مثل خود را رسولش ميدانيد و به سحرش ميگرويد خلاف عقل است.
137
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 3)- باز برای تأکید بیشتر میگوید: «آنها در حالی هستند که دلهایشان در لهو و بیخبری فرو رفته است» (لاهِیَةً قُلُوبُهُمْ).
زیرا آنها از نظر ظاهر همه مسائل جدی را لعب و بازی و شوخی میپندارند.
و طبیعی است چنین کسانی هرگز راه سعادت را نخواهند یافت.
بعد به گوشهای از نقشههای شیطانی آنها اشاره کرده، میفرماید: «و این ظالمان گفتگوهای در گوشی خود را (که برای توطئه انجام میدهند) پنهان میدارند، و میگویند: آیا این جز یک بشر عادی همچون شماست»؟ (وَ أَسَرُّوا النَّجْوَی الَّذِینَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ).
حال که او یک بشر عادی بیش نیست لابد این کارهای خارق العاده او و نفوذ سخنش چیزی جز سحر نمیتواند باشد «پس آیا شما به سراغ سحر میروید با این که میبینید»؟ (أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ).
آنها در این گفتارشان روی دو چیز تکیه داشتند، یکی بشر بودن پیامبر (ص) و دیگری بر چسب سحر، و در آیات بعد برچسبهای دیگری نیز خواهد آمد که قرآن به آنها پاسخ میدهد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: