آیه 100 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۵۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<99 آیه 100 سوره نحل 101>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

تنها تسلط شیطان بر آن نفوسی است که او را دوست گرفته‌اند و کسانی که (به اغوای او) به خدا شرک می‌آورند.

تسلّطش فقط بر کسانی است که او را سرپرست و دوست خود گرفته اند و بر کسانی است که [به وسیله اغواگری او] برای خدا شریک قرار داده اند.

تسلّط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى‌گيرند، و بر كسانى كه آنها به او [=خدا] شرك مى‌ورزند.

تسلط او تنها بر كسانى است كه دوستش مى‌دارند و به خدا شرك مى‌آورند.

تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده‌اند، و آنها که نسبت به او [= خدا] شرک می‌ورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن می‌نهند)

ترجمه های انگلیسی(English translations)

His authority is only over those who befriend him and those who make him a partner [of Allah].

His authority is only over those who befriend him and those who associate others with Him.

His power is only over those who make a friend of him, and those who ascribe partners unto Him (Allah).

His authority is over those only, who take him as patron and who join partners with Allah.

معانی کلمات آیه

يتولونه: تولى در آيه، به معنى دوست داشتن است. «يتولونه»: دوست مى‏ دارند او را.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ «100»

غلبه وسلطه‌ى شيطان تنها بر كسانى است كه (با پيروى از او) سلطه و ولايت او را مى‌پذيرند، و (بر) كسانى است كه آنان (به واسطه فريب شيطان) به خدا شرك آورده‌اند.

نکته ها

شيطان به عزّت خداوند سوگند ياد كرده كه با استمداد از حزب و قبيله‌اش و از راه زينت دادن، وعده‌ها، تبليغات، وسوسه‌ها و افراد منحرف، از هرسو انسان را شكار كند. ومردم در

جلد 4 - صفحه 580

برابر اين سوء قصد به چند گروه تقسيم مى‌شوند از جمله:

1. انبيا كه شيطان در آروزها و اهداف آن بزرگواران مانع تراشى مى‌كند، ولى در خود آنان نقشى ندارد. «أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ» يعنى شيطان در اهداف و آرزوهاى پيامبر چيزى را القا مى‌كند، ولى خداوند توطئه‌اش را خنثى مى‌نمايد. «1»

2. مؤمنان كه شيطان با آنان تماس مى‌گيرد، ولى آنها متذكّر شده ونجات مى‌يابند. «إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا» «2»

3. مردم عادّى كه شيطان در روح آنان فرو رفته و وسوسه مى‌كند. «يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ» «3»

4. افراد فاسق، كه شيطان در عمق جانشان رفته و بيرون نمى‌آيد و بر فكر و دل و اعضاى آنان تسلّط مى‌يابد. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «4»

پیام ها

1- مقدّمات سلطه‌ى شيطان را خودمان فراهم مى‌كنيم. «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ» (تا مردم ولايت منحرفان را نپذيرند آنان كارى از پيش نمى‌برند)

2- موحّدان واقعى بيمه هستند، ليكن هركس به سراغ غير او رفت نفوذ پذير مى‌شود. إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ‌ ...


«1». حج، 52.

«2». اعراف، 201.

«3». ناس، 5.

«4». زخرف، 36.

جلد 4 - صفحه 581

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (100)

إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ‌: جز اين نيست كه تسلط او بر كسانى است كه او را دوست مى‌دارند و اطاعت او مى‌كنند و وسوسه او را قبول مى‌نمايند. وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ‌: و آنانكه ايشان به سبب غرور شيطان، شرك آرندگانند به خداى تعالى.

بيان: اين مطلب محقق شده كه شيطان سلطه ندارد بر اينكه احدى از بندگان را به اجبار و قهر و غلبه وادار نمايد به كفر و معصيت، زيرا اگر چنين قدرتى داشتى، هرآينه يكنفر مؤمن باقى نگذاشتى، بنابراين نقض غرض الهى فراهم شدى، و دعوت انبياء لغو گشتى، و كافر و عاصى را بر خدا حجت بودى؛ پس شيطان فقط وسوسه نمايد در بنى آدم، آنگاه دو فرقه شوند: يك فرقه مؤمن و متوكلين كه پناه برند به درگاه الهى و اعتماد نمايند به الطاف سبحانى و تمسك جويند به ذكر الهى نجات يابند. و دسته ديگر به سوء اختيار، بدون جبر و اضطرار، اطاعت كنند وسوسه شيطانى را، و پيروى نمايند قواى شهوانى را، لا جرم شيطان بر آنها دست يابد به مرتبه‌اى كه به هر طرف خواهد آنها را كشاند.

جلد 7 - صفحه 282


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (95) ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (96) مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97) فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (98) إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (99)

إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (100)

ترجمه‌

و عوض مگيريد بعهد خدا بهاء اندك را همانا آنچه نزد خدا است‌

جلد 3 صفحه 314

آن بهتر است براى شما اگر باشيد كه بدانيد

آنچه نزد شما است فانى ميشود و آنچه نزد خدا است باقى ميماند و هر آينه جزا ميدهيم البتّه آنانرا كه صبر نمودند مزدشان را ببهتر چيزيكه بودند بجا مى‌آوردند

هر كس بجا آورد كار شايسته را از مرد و زن و او مؤمن باشد پس هر آينه زندگانى دهيم او را زندگانى پاكيزه و هر آينه جزا دهيم ايشانرا مزدشانرا ببهتر چيزيكه بودند بجا مى‌آوردند

پس چون بخوانى قرآن را پس پناه بر بخدا از شيطان رانده شده‌

همانا نيست مر او را تسلّطى بر آنانكه ايمان آوردند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند

جز اين نيست كه تسلّط او بر كسانى است كه زير فرمان او ميروند و آنانكه براى او شرك مى‌آورند.

تفسير

- خداوند در تعقيب آيات سابقه نهى فرموده است از نقض عهد نمودن مسلمانان بطمع مال و جاه دنيوى از كفّار قريش كه طالب نقض بودند تا ثابت قدم فرمايد در دين كسانى را كه عهد كرده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قسم خورده بودند كه از ايمان و اطاعت او سر نه پيچند باين تقريب كه مبادله و معاوضه ننمائيد عهد خدا را با بهاء كمى چون مال و جاه دنيوى هر قدر زياد باشد در مقابل ثواب و مقام اخروى ناچيز و كم و حقير است و ارباب علم و دانش ميدانند كه اجر الهى كه نزد خدا است و به بندگان صالح خود وعده فرموده بهتر است از دنيا و ما فيها چون باقى و ثابت و دائم است و متاع دنيا فانى و زائل و متزلزل است و خداوند كسانيرا كه صبر نمودند بر ثبات قدم در دين و وفاء بعهد و قسم و تحمّل آزار و اضرار مشركين جزا ميدهد در دنيا و آخرت باعمال حسنه ايشان كه احسن است از ساير اعمال يا آنكه جزا ميدهد بجزائى كه احسن است آن جزا بمراتب و جهاتى از اعمال حسنه ايشان و كسانيكه داراى اعمال صالحه‌اند از مرد و زن در صورتى كه مؤمن باشند بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار و روز قيامت خداوند زندگانى پاكيزه خوش خوب بايشان عطا ميفرمايد در دنيا چون اين عقايد و اعمال صالحه موجب رضا و تسليم در برابر مقدرات الهى است و كسيكه باين مقام برسد از هيچ پيش آمدى ملول و مكدّر نخواهد شد و در تمام امور با توكّل بخدا و اميد بأجر اخروى شاد كام و مقضى المرام خواهد بود و خداوند او را نااميد از رحمت خود نميفرمايد و بتقريب مذكور پاداش اعمال حسنه او را عطا خواهد فرمود قمّى ره نقل فرموده كه مراد از حياة

جلد 3 صفحه 315

طيّبه قناعت بروزى خداداد است و در نهج البلاغه نيز بقناعت تفسير شده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مراد قناعت و رضاى بقسمت الهيّه است و چون سر چشمه حيات طيّبه واصل اعمال صالحه قرائت قرآن و مقدمه آن استعاذه از شيطان است خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه چون اراده قرائت قرآن كنى قبل از تلاوت پناه ببر بخداوند از وسوسه شيطان كه رجيم و مطرود از درگاه الهى شد تا محفوظ شوى از تزلزل در الفاظ و تحيّر در معانى آن و بكمك الهى مفتوح شود بر تو ابواب علم و معرفت بحقائق كلّيّه اشياء از بركت تلاوت قرآن و تدبّر در آن و مقصود بخطاب در واقع امّتند اگر چه صيغه آن در ظاهر متوجّه بآنحضرت شده است مانند ساير خطابات قرآنيه كه مكرّر ذكر شده است و امر از براى استحباب است و ممكن است در عوض استعاذه بسم اللّه الرحمن الرحيم گفته شود چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كيفيّت استعاذه چنين است كه شخص بگويد استعيذ باللّه السّميع العليم من الشيطان الرجيم كه او خبيث‌ترين شياطين است و بصيغه اعوذ نيز روايت شده است و ينظر حقير عمده آنستكه قبلش را متوجه بخدا نمايد و زبانش را حفظ نمايد از ذكر غير خدا و از صميم قلب در خواست نمايد كه خداوند او را از وسوسه و شرّ شيطان مادامى كه مشغول بتلاوت است حفظ فرمايد و با توكل بخدا مشغول شود كه انشاء اللّه تعالى كامياب خواهد شد چون آن ملعون بر كسانيكه داراى ايمان و توكل بخدايند تسلّط و اقتدارى ندارد و نميتواند ايشانرا منصرف از حقّ و متوجّه بباطل نمايد جز اين نيست كه تسلّط و اقتدار و فرمانفرمائى او بر كسانى است كه قبول حكم او را نموده‌اند و زير بار فرمان او رفته‌اند و مطيع او شده و او را شريك با خدا در اطاعت قرار داده‌اند يا بامر او بت‌پرست و مشرك شده‌اند در كافى و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان بر بدن مؤمن مسلّط ميشود ولى بردينش مسلّط نميشود مانند حضرت ايّوب كه بر بدنش مسلّط شد و بر دينش نشد امّا اهل شرك پس مسلّط ميشود بر ابدان و اديانشان و در بعضى از روايات فرموده‌اند از ولايت ائمه عليهم السلام نميتواند اهل ايمانرا بيرون ببرد ولى ميتواند بمعصيت وادار كند و بنظر حقير تا شخص متوجّه بخدا و ذكر حقّ است‌

جلد 3 صفحه 316

شيطان در او نفوذ ندارد يعنى وسوسه‌اش مؤثر نميشود ولى وقتى از ياد خدا غافل و متوجّه بدنيا شود شيطان در او نفوذ پيدا ميكند بوسوسه و كم كم بر او مسلّط ميشود و او را بدام خود در ميآورد و چون بدام او افتاد ديگر او را رها نميكند تا به اسفل السّافلين برساند مگر باز متوجّه بخدا شود و متوسل بائمه اطهار تا ببركت توجّه آن ذوات مقدسه رستگار گردد و در مجمع عدم تسلّط شيطان بر مؤمن را بعدم قدرت بر اجبار بكفر و معصيت تفسير فرموده و ظاهرا باين معنى تسلّط بر غير مؤمن هم ندارد و در كلام الهى نفى و اثبات متوجه بيك معنى شده است و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّه‌ُ لَيس‌َ لَه‌ُ سُلطان‌ٌ عَلَي‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَلي‌ رَبِّهِم‌ يَتَوَكَّلُون‌َ (99) إِنَّما سُلطانُه‌ُ عَلَي‌ الَّذِين‌َ يَتَوَلَّونَه‌ُ وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِه‌ِ مُشرِكُون‌َ (100)

محققا شيطان‌ تسلط ندارد ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و ‌بر‌ پروردگار ‌خود‌ توكل‌ ميكنند منحصرا تسلّط ‌آن‌ ‌بر‌ كسانيست‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ تولي‌ ميكنند و كساني‌ ‌که‌ باو شرك‌ مياورند (مثال‌) ‌اگر‌ سلطاني‌ باهل‌ مملكت‌ ‌خود‌ اعلام‌ كرد ‌که‌ ‌از‌ سر حدات‌ مملكت‌ خارج‌ نشويد و تمام‌ احتياجات‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌من‌ تأمين‌ ميكنم‌ زيرا ‌که‌ ‌در‌ خارج‌ مملكت‌ دشمنهايي‌ داريد ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌در‌ شكنجه‌ عذاب‌ مياندازند و تمام‌ حيثيات‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميبرند لكن‌ ‌آنها‌ قدرت‌ ‌بر‌ دخول‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مملكت‌ ندارند و خردلي‌ آسيبي‌ بشما نميتوانند وارد كنند ‌اگر‌ بعضي‌ ‌از‌ افراد رعيت‌ مخالفت‌ كردند و خارج‌ شدند و گرفتار شكنجه‌هاي‌ دشمن‌ شدند سلطان‌ حق‌ دارد ‌هم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مؤاخذه‌ كند ‌که‌ چرا ‌از‌ سرحدات‌ خارج‌ شديد و ‌هم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ چرا رعيت‌ مرا ‌در‌ شكنجه‌ انداختيد قضيه‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بعين‌ همين‌ ‌است‌ خداوند اعلام‌ فرمود بتمام‌ بندگانش‌ ‌که‌ ‌از‌ سر حدات‌ ايمان‌ خارج‌ نشويد ‌که‌ دشمنان‌ ‌شما‌ قدرت‌ دخول‌ ندارند و بشما خردلي‌ آسيب‌ نميرسانند ‌که‌ مفاد إِنَّه‌ُ لَيس‌َ لَه‌ُ سُلطان‌ٌ عَلَي‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا ‌است‌ و تمام‌ احتياجات‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌من‌ ‌که‌ پروردگار ‌شما‌ هستم‌ تامين‌ ميكنم‌ بمن‌ واگذار كنيد ‌که‌ مفاد وَ عَلي‌ رَبِّهِم‌ يَتَوَكَّلُون‌َ ‌است‌ و ‌اگر‌ ‌از‌ حدود ايمان‌ خارج‌ شديد ‌که‌ برويم‌ آنجا چه‌ خبر ‌است‌ و دوست‌

جلد 12 - صفحه 187

خارجه‌ شديد ‌بر‌ ‌شما‌ دشمن‌ مسلط ميشود و ‌در‌ شكنجه‌ مياندازد ‌که‌ مفاد (إِنَّما سُلطانُه‌ُ عَلَي‌ الَّذِين‌َ يَتَوَلَّونَه‌ُ) ‌است‌ ‌ يا ‌ بعض‌ احتياجات‌ ‌خود‌ ‌را‌ خواستيد ‌از‌ خارج‌ تأمين‌ كنيد ‌که‌ مفاد وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِه‌ِ مُشرِكُون‌َ ‌است‌ ‌هم‌ شيطان‌ مورد مواخذه‌ ميشود ‌که‌ چرا بندگان‌ مرا اغوي‌ كردي‌ و ‌در‌ عذاب‌ و بلاء انداختي‌ و ‌هم‌ بنده‌ مورد مؤاخذه‌ ميشود ‌که‌ چرا ‌از‌ ايمان‌ خارج‌ شدي‌ و ‌در‌ احتياجات‌ بمن‌ رجوع‌ نكردي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 100)- «تنها تسلط او بر کسانی است که او را دوست می‌دارند و به

ج2، ص599

رهبری و سرپرستی خود انتخابش کرده‌اند» (إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ).

«و آنها که او را شریک خدا در اطاعت و بندگی قرار داده‌اند» (وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ). و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا واجب الاجرا می‌دانند! بنابراین سلطه شیطان بر انسانها اجباری و ناخودآگاه نیست بلکه این انسانها هستند که شرائط ورود او را به محیط جان خود فراهم می‌سازند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع