آیه 35 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۱۶ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ

مشاهده آیه در سوره


<<34 آیه 35 سوره نحل 36>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و مشرکان گویند: اگر خدا می‌خواست هرگز نه ما و نه پدرانمان چیزی جز آن خدای یکتا نمی‌پرستیدیم و بی‌خواست او چیزی را حرام نمی‌کردیم. مشرکان پیش از اینان هم کردار و گفتارشان همین بود (که به در جبر و انکار عمل خویش می‌زدند) پس در این صورت آیا برای رسولان ما جز تبلیغ رسالت (و اتمام حجت) تکلیفی هست؟

و کسانی که [به خدا] شرک ورزیدند [از روی جهل، و بی خردی و بدون دلیل و برهان] گفتند: اگر خدا می خواست نه ما و نه پدرانمان هیچ چیزی را جز او نمی پرستیدیم، و هیچ چیزی را بدون [حکم و فرمان] او حرام نمی کردیم. کسانی هم پیش از اینان بودند [در برابر حق] چنین کردند، پس آیا بر عهده پیامبران جز رساندن آشکار [پیام وحی، وظیفه ای] هست؟

و كسانى كه شرك ورزيدند گفتند: «اگر خدا مى‌خواست -نه ما و نه پدرانمان- هيچ چيزى را غير از او نمى‌پرستيديم و بدون [حكم‌] او چيزى را حرام نمى‌شمرديم.» پيش از آنان [نيز] چنين رفتار كردند، و[لى‌] آيا جز ابلاغ آشكار بر پيامبران [وظيفه‌اى‌] است؟

مشركان گفتند: اگر خدا مى‌خواست، ما و پدرانمان هيچ چيز جز او را نمى‌پرستيديم و آنچه را حرام كرده‌ايم، حرام نمى‌كرديم. مردمى هم كه پيش از ايشان بودند چنين مى‌گفتند. آيا پيامبران را جز تبليغ روشنگر وظيفه ديگرى است؟

مشرکان گفتند: «اگر خدا می‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمی‌کردیم؛ و چیزی را بدون اجازه او حرام نمی‌ساختیم!» (آری،) کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند؛ ولی آیا پیامبران وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The polytheists say, ‘Had Allah wished, we would not have worshiped anything besides Him—neither we, nor our fathers—nor we would have forbidden anything without His sanction.’ Those who were before them had acted likewise. Is the apostles’ duty anything but to communicate in clear terms?

And they who give associates (to Allah) say: If Allah had pleased, we would not have served anything besides Allah, (neither) we nor our fathers, nor would we have prohibited anything without (order from) Him. Thus did those before them; is then aught incumbent upon the apostles except a plain delivery (of the message)?

And the idolaters say: Had Allah willed, we had not worshipped aught beside Him, we and our fathers, nor had we forbidden aught without (command from) Him. Even so did those before them. Are the messengers charged with aught save plain conveyance (of the message)?

The worshippers of false gods say: "If Allah had so willed, we should not have worshipped aught but Him - neither we nor our fathers,- nor should we have prescribed prohibitions other than His." So did those who went before them. But what is the mission of messengers but to preach the Clear Message?

معانی کلمات آیه

«لَوْ شآءَ اللهُ ...»: (نگا: انعام / زخرف / ). «مِن شَیْءٍ»: حرف (مِنْ) زائد است. «الْمُبِینُ»: روشن. روشنگر.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «35»

«1». نساء، 31.

جلد 4 - صفحه 517

وكسانى‌كه شرك ورزيدند، گفتند: اگر خدا مى‌خواست نه ما و نه پدرانمان هيچ چيزى را غير از او نمى‌پرستيديم و بدون حكم او هيچ چيزى را حرام نمى‌كرديم. كسانى‌كه پيش از اينان بودند نيز اين‌گونه برخورد مى‌كردند، پس مگر جز ابلاغ روشن، وظيفه ديگرى بر پيامبران است؟

نکته ها

مسأله جبر، يكى از توجيهات نابجاى مشركان است كه مى‌گفتند: خدا خواسته كه ما غير او را پرستش كنيم و اگر او مى‌خواست، ما مشرك نبوديم. اين مطلب در آيه 148 سوره انعام و آيه 20 سوره زخرف نيز از قول مشركان مطرح شده است.

سؤال: آيا همين كه خداوند جلوى انحراف مردم را نمى‌گيرد، نشانه رضايت او نيست؟

پاسخ: خير، زيرا خداوند اسباب هدايت مردم را فراهم كرده است، پيامبران و كتاب‌ها فرستاده است، پس نمى‌خواسته كسى منحرف شود، ولى كسى را هم بر ايمان آوردن مجبور نكرده است، زيرا ايمانِ اجبارى ارزش ندارد.

پیام ها

1- آنچه از كفر و شرك خطرناك‌تر است، توجيه آن و نسبت دادن آن به خداست.

«قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا»

2- عقيده به جبر در ميان مشركان نيز بوده است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ»

3- منحرفان علاوه بر كار خود، كار نياكان و هم‌كيشان خود را نيز توجيه مى‌كنند.

«نَحْنُ وَ لا آباؤُنا»

4- برخى مردم، آداب و رسوم و عقايد نياكانشان را هر چه باشد، مى‌پذيرند ومى‌دانند. «نَحْنُ وَ لا آباؤُنا»

5- چنانكه حلال كردن حرام‌ها جايز نيست، حرام كردن آنچه را خداوند حلال دانسته، نيز جايز نيست. «حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ»

6- توجيه‌گرى، كار همه منحرفان تاريخ است. «كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

جلد 4 - صفحه 518

7- تبليغ، بايد رسا و روشن باشد. «الْبَلاغُ الْمُبِينُ»

8- كار پيامبران، دعوت و تبليغ است، نه اجبار مردم به ايمان. «فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (35)

وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا: و گفتند آنان كه شريك گردانيدند با خداى تعالى الهه ديگرى. لَوْ شاءَ اللَّهُ‌: اگر خدا خواستى. ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ:

پرستش نكرديم ما غير از ذات سبحانى چيزى را از اصنام و اوثان. نَحْنُ وَ لا آباؤُنا: نه ما و نه پدران ما كه اقتدا نموديم بديشان. وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ: و حرام نكرديم غير از محرمات او چيزى را از بحيره و سائبه و وصيله و غير آن، بلكه خواست اين را از ما، و اراده نمود، بجا آورديم.

تبصره: آيه شريفه بيان شبهه سوم منكرين نبوت است، بدين تقرير كه:

تمسك جستند به قول به جبر براى طعن در نبوت، گفتند: اگر خدا مى‌خواست ايمان را هرآينه حاصل مى‌شد براى ما، چه تو بيائى يا نيائى، و شرك و كفر هم وقوع يافتى، چه تو مبعوث شدى يا نشدى. وقتى همه از جانب خدا بودى، پس فايده بعث تو چيست؟

حق تعالى انكار ورد قول آنها را فرمايد به اين كه: اين كار اختصاص به‌

جلد 7 - صفحه 198

اين جماعت ندارد، كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ‌: همچنين بجا آوردند آنان كه پيش از ايشان بودند از كفر و گمراهى و تكذيب پيغمبران و انكار آيات سبحانى. حاصل آن كه پيشينيان گفتند مثل قول اينان و كردند مثل آنچه اينها نمودند و عاقبت به شآمت ناهنجارى خود گرفتار شدند.

تقرير جواب: به يك كلمه جامعه، ابطال فرمود قول به جبر را به اضافه فعل كفر و انكار به آنها؛ و اين دال است بر آنكه ايشان به سوء اختيار خود كفر و الحاد را پيش گرفتند، پس به ملازمه كشف گردد كه خواست الهى بالنسبه به آنها ايمان و طاعت بوده بالاختيار، نه كفر و معصيت؛ زيرا ايمان اجبارى، منافى تكليف، و نقض غرض، و صدور آن از حكيم محال است.

بعد از آن فايده بعث انبياء را بيان مى‌فرمايد: فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ‌: (استفهام انكارى) يعنى: پس نيست بر پيغمبران مگر رسانيدن فرامين الهيه را آشكارا به مردمان، يا نيست منصب آنها مگر تبليغى كه آشكار كننده حق باشد.

تنبيه: فايده بعثت انبياء- اين مقدمه مسلم آمده كه غرض الهى از ايجاد خلق، مصلحتى است راجع به سوى خلق؛ بنابراين در حكمت لازم آيد ارشاد بندگان به آنچه مصلحت آنان و منع ايشان از آنچه مفسده ايشان است در احوال معاش و معاد، پس حكمت الهيه مقتضى شد تشريع قانونى كه جريان آن باعث نظام عالم گردد، و اگر جعل آن را واگذار به خلق نمايد، اغراض شخصيّه در كار، و سبب اختلال فراهم گردد.

پس به حكم عقل، وضع اين فرامين بر خداى تعالى واجب، سپس براى تبليغ آن احكام، اشخاص مخصوصى را معين فرمايد كه ايشان را پيغمبر نامند؛ و شأن رسول، ابلاغ فرامين سبحانى است، خواه مردم مطيع شوند يا مخالفت كنند. پس انبياء در مقام دعوت برآمده، اعلان نمودند به تمام مردم كه حق تعالى ايمان و طاعت را از شما خواسته نه كفر و معصيت را، و امر الهى آن است كه ذات مقدس سبحانى را به وحدانيت پرستش و ستايش كنيد ولى شما

جلد 7 - صفحه 199

بالاختيار بدون جبر و اكراه، كفر را بر ايمان و معصيت را بر طاعت اختيار نموديد، و عناد و لجاج و انكار را پيش گرفتيد، لا جرم سزا و پاداش اعمال قبيحه و افعال شنيعه خود را دريابيد، چنانچه سابقين شماها به همين شنايع جزا يافتند و به عذاب الهى گرفتار شدند. پس عاقل را تفكر در احوال گذشتگان عبرتى است تا آگاهى يابد و حق را قبول بنمايد و به عناد و لجاج خود را به هلاكت نياندازد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (35) وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (36) إِنْ تَحْرِصْ عَلى‌ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ (37)

ترجمه‌

و گفتند آنانكه مشرك شدند اگر ميخواست خدا نمى‌پرستيديم غير از او هيچ چيز را ما و نه پدران ما و نه حرام ميكرديم بغير حكم او هيچ چيز را اين چنين كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس آيا باشد بر پيغمبران مگر رسانيدن آشكار

و بتحقيق مبعوث نموديم در هر گروهى پيغمبرى را كه بپرستيد خدا را و بپرهيزيد از هر گمراه كننده‌اى پس بعضى از ايشان كسى است كه هدايت نمود خدا و بعضى از آنها كسى است كه ثابت شد بر او گمراهى پس سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار تكذيب كنندگان‌

اگر حرص ورزى بر هدايت آنها پس همانا خدا هدايت نميكند كسيرا كه در ضلالت گذارده و نيست مر آنها را هيچ يارى كنندگان.

تفسير

- اهل شرك در اين مقام بتعليم شيطان مغالطه عجيبى نمودند كه خداوند آنرا نقل و جواب فرموده و آن آنستكه خداوند قادر است بر هر امرى اگر خواسته بود ما و پدرانمان بت پرست نباشيم منصرف مينمود ما را از پرستش غير از خود و نيز منصرف مينمود ما را از آنكه چيزيرا بدلخواه خود حرام يا حلال نمائيم و اينكه ننموده دليل است بر آنكه خواسته است ما چنين‌

جلد 3 صفحه 285

باشيم پس افعال ما مرضى خدا است و كسى نبايد ما را منع نمايد و جواب آنستكه فرق است بين قدرت و مشيت و رضايت بلى خدا قادر است كه كفار را منصرف نمايد از كفر و تحريم حلال و ساير اعمال ناشايسته ولى نميخواهد آنها باجبار موحّد و صالح شوند ميخواهد باختيار و استحقاق بمقامات عاليه برسند و راضى نيست بكفر و اعمال قبيحه آنها و اين اشكال و اعمال ناشايسته از امم سابقه در مقابل انبياء گذشته واقع شد و ايشان بوظيفه خودشان كه ابلاغ احكام و معارف بود عمل نمودند و جواب گوئى كردند و ما مبعوث نموديم ايشانرا كه بامتهاى خودشان بگويند پرستش كنيد خدا را و اجتناب نمائيد از هر گمراه كننده‌اى خواه شيطان باشد خواه بت خواه انسان پس بعضى از مردمان منصف عاقل قبول نمودند و خداوند هدايت نمود ايشانرا و بعضى از مردم متعصب جاهل قبول ننمودند و باقى و ثابت و مصرّ بر ضلالت شدند و خداوند آنها را معذب فرمود بانواع عذابها از قبيل خسف و غرق و صاعقه و امثال اينها اگر قبول نداريد برويد سير كنيد در زمين و آثار باقيه آنها را كه دلالت بر معذب شدن آنها دارد مشاهده نمائيد تا بدانيد كه خدا راضى بافعال آنها نبوده كه بانواع عذاب معذب و هلاكشان فرموده پس بافعال شما هم كه مانند آنها است راضى نيست و نميخواهد كفر و شرك و تحريم حلال و تحليل حرام را و قمى ره فرموده مراد از سير در ارض رجوع باخبار پيشينيان است و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند مبعوث نفرمود هيچ پيغمبرى را مگر بولايت ما و برائت از دشمنان ما و مراد از كسانيكه بر ضلالت باقى ماندند تكذيب كنندگان آل محمدند و در آيه اخيره خطاب به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده كه اصرار زياد بهدايت آنها نداشته باشد همان ابلاغ و اتمام حجت كافى است خداوند گمراهانى را كه بحال خودشان واگذار فرموده براى اعراض از ذكر و عدم قابليت هدايت نخواهد فرمود و ناصر و معينى براى آنها در دنيا و آخرت نخواهد بود ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قال‌َ الَّذِين‌َ أَشرَكُوا لَو شاءَ اللّه‌ُ ما عَبَدنا مِن‌ دُونِه‌ِ مِن‌ شَي‌ءٍ نَحن‌ُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمنا مِن‌ دُونِه‌ِ مِن‌ شَي‌ءٍ كَذلِك‌َ فَعَل‌َ الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ فَهَل‌ عَلَي‌ الرُّسُل‌ِ إِلاَّ البَلاغ‌ُ المُبِين‌ُ (35)

و گفتند كساني‌ ‌که‌ مشرك‌ شدند ‌اگر‌ ‌خدا‌ اراده‌ كرده‌ ‌بود‌ ‌ما عبادت‌ نميكرديم‌ ‌غير‌ ‌او‌ ‌را‌ نه‌ ‌ما نه‌ پدران‌ ‌ما و حرام‌ نميكرديم‌ ‌از‌ ‌غير‌ ‌او‌ ‌از‌ چيزي‌ همين‌ نحو كردند كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ پيش‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بودند ‌پس‌ آيا ‌بر‌ رسولان‌ ‌غير‌ ‌از‌ ابلاغ‌ آشكار تكليف‌

جلد 12 - صفحه 118

ديگريست‌، عقيده‌ مشركين‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ عبادت‌ اصنام‌ و اوثان‌ ‌بر‌ حسب‌ دستور و امر الهي‌ بوده‌، چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: ‌از‌ قول‌ ‌آنها‌ وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدنا عَلَيها آباءَنا وَ اللّه‌ُ أَمَرَنا بِها اعراف‌ ‌آيه‌ 28 و نيز ميفرمايد: وَ يَقُولُون‌َ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ يونس‌ ‌آيه‌ 18 و الحاصل‌ اينكه‌ مشركين‌ بتهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ مقربان‌ درگاه‌ خداوند ميدانند و بامر الهي‌ عبادت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكنند و ‌اينکه‌ عقيده‌ ‌از‌ پدران‌ ‌خود‌ يدا بيد و جيلا ‌بعد‌ جيل‌ اتخاذ كردند، چنانچه‌ دارد ابتداء رواج‌ شرك‌ شيطان‌ آمد و بآنها ‌گفت‌ ‌اينکه‌ انبياء ‌شما‌ ‌که‌ ‌از‌ دار دنيا رفتند مقرب‌ درگاه‌ الهي‌ بودند، چنانچه‌ ملائكه‌ ‌هم‌ مقرّب‌ هستند و مجسمه‌هايي‌ بصورت‌ انبياء و ملائكه‌ درست‌ كردند و بآنها سجده‌ كردند عبادت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكردند و ‌اينکه‌ دستگاه‌ روز بروز رواج‌ و زيادتي‌ پيدا كرد، لذا ‌در‌ اينجا ميفرمايد: وَ قال‌َ الَّذِين‌َ أَشرَكُوا مشركين‌ زمان‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ لَو شاءَ اللّه‌ُ ‌اگر‌ ‌خدا‌ امر نكرده‌ ‌بود‌ بعبادت‌ ‌اينکه‌ اصنام‌ و نهي‌ فرموده‌ ‌بود‌ و نميخواست‌ ‌ما عبادت‌ ‌آنها‌ بكنيم‌ ما عَبَدنا مِن‌ دُونِه‌ِ مِن‌ شَي‌ءٍ ‌ما عبادت‌ نميكرديم‌ ‌غير‌ ‌او‌ ‌را‌ اينكه‌ عبادت‌ ميكنيم‌ خواسته‌ الهي‌ و بامر ‌او‌ ‌است‌ نَحن‌ُ وَ لا آباؤُنا نه‌ ‌ما عبادت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكرديم‌ و نه‌ پدران‌ ‌ما تمام‌ بامر ‌او‌ و خواست‌ ‌او‌ ‌است‌ و همچنين‌ حيواناتي‌ ‌که‌ ‌ما حرام‌ ‌ يا ‌ حلال‌ ميدانيم‌ ‌که‌ ميفرمايد: ما جَعَل‌َ اللّه‌ُ مِن‌ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حام‌ٍ وَ لكِن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا يَفتَرُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 102 و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ سوره‌ انعام‌ اشاره‌ دارد مثل‌ جمله‌ وَ أَنعام‌ٌ حُرِّمَت‌ ظُهُورُها و مثل‌ وَ قالُوا ما فِي‌ بُطُون‌ِ هذِه‌ِ الأَنعام‌ِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّم‌ٌ عَلي‌ أَزواجِنا أَمَّا اشتَمَلَت‌ عَلَيه‌ِ أَرحام‌ُ الأُنثَيَين‌ِ ‌آيه‌ 140 ‌الي‌ 145 شرحش‌ گذشت‌ وَ لا حَرَّمنا مِن‌ دُونِه‌ِ مِن‌ شَي‌ءٍ تمام‌ بدستور و امر ‌او‌ ‌است‌ كَذلِك‌َ فَعَل‌َ الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ ‌از‌ همين‌ نوع‌ افتراءات‌ فَهَل‌ عَلَي‌ الرُّسُل‌ِ إِلَّا البَلاغ‌ُ المُبِين‌ُ فقط حجة بايد تمام‌ شود و راه‌ عذر بايد بسته‌ شود بابلاغ‌ آشكارا لِيَهلِك‌َ مَن‌ هَلَك‌َ عَن‌ بَيِّنَةٍ وَ يَحيي‌ مَن‌ حَي‌َّ عَن‌ بَيِّنَةٍ انفال‌ ‌آيه‌ 44.

119

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 35)- این آیه به یکی از منطقهای سست و بی‌اساس مشرکان اشاره کرده، می‌گوید: «و مشرکان گفتند: اگر خدا می‌خواست نه ما و نه نیاکان ما هیچ چیز غیر او را عبادت نمی‌کردیم» و به سراغ بتها نمی‌رفتیم (وَ قالَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا).

«و چیزی را بدون اذن او تحریم نمی‌نمودیم» (وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ).

این جمله اشاره به قسمتی از چهارپایانی است که مشرکان در عصر جاهلیت، از پیش خود تحریم کرده بودند. آنها می‌خواستند چنین استدلال کنند که اگر اعمال ما مورد رضای خدا نیست پس چرا قبلا پیامبرانی نفرستاد و از همان روز اول به نیاکان ما نگفت من به این کار راضی نیستم این سکوت او دلیل بر رضای اوست! لذا در پاسخ می‌فرماید: «پیشینیان آنها نیز همین کارها را انجام دادند (و به همین بهانه‌ها متوسل شدند) ولی آیا پیامبران الهی وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟» (کَذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ).

و این چنین است راه و رسم همه رهبران راستین که در اصل دعوت هرگز از سخنان دو پهلو استفاده نمی‌کنند، در بیان حقیقت چیزی فرو گذار نمی‌نمایند و تمام عواقب این صراحت و قاطعیت را نیز به جان پذیرا هستند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع