آیه 62 سوره یونس

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<61 آیه 62 سوره یونس 63>>
سوره : سوره یونس (10)
جزء : 11
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست.

آگاه باشید! یقیناً دوستان خدا نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.

آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‌شوند.

آگاه باشيد كه بر دوستان خدا بيمى نيست و غمگين نمى‌شوند.

آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین می‌شوند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Look! The friends of Allah will indeed have no fear nor will they grieve

Now surely the friends of Allah-- they shall have no fear nor shall they grieve.

Lo! verily the friends of Allah are (those) on whom fear (cometh) not, nor do they grieve?

Behold! verily on the friends of Allah there is no fear, nor shall they grieve;

معانی کلمات آیه

«أَوْلِیَآء»: جمع ولی، دوستان. «أَوْلِیَآء اللهِ»: افراد مؤمن و متّقی (نگا: انفال / ، یونس / ).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «62»

آگاه باشيد كه قطعاً بر اولياى خدا، نه ترسى است ونه اندوهگين مى‌شوند.

الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «63»

آنان كه ايمان آورده‌اند و شيوه‌ى آنان پرهيزكارى است.

نکته ها

اين آيات ويژگى‌هاى اولياى خدا را بازگو مى‌كند. شعار آنان اين است: إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا ... «1» ونتيجه‌ى اين خوف، تقواست وثمره‌ى تقوا: «لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ» «2»

اين عدم خوفِ اولياى خدا، هم در دنياست و هم در آخرت. «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ»

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اولياى خدا سكوتشان ذكر است، نگاهشان عبرت، سخنشان حكمت و حركتشان در جامعه، مايه‌ى بركت است. «3»

على عليه السلام فرمود: خداوند ولىّ خود را ميان مردم پنهان كرده است، پس هرگز مسلمانى را تحقير نكنيد، شايد او از اولياى خدا باشد، «انّ اللَّه اخفى‌ وليّه فى عباده فلاتستصغرنّ عبداً من‌


«1». انسان، 10.

«2». انبياء، 103.

«3». تفسير صافى.

جلد 3 - صفحه 593

عبيداللَّهِ فربّما يكونُ وليّه وانتَ لاتعلم» «1»

پیام ها

1- كسى كه ولىّ خدا باشد، خدا هم ولىّ اوست. «2» «إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ»

2- كسى كه خوف الهى داشته باشد، خوف ديگرى نخواهد داشت. «إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ» (آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است)

3- اولياى خدا، آينده‌اى روشن وبدون بيم واندوه دارند. «إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»

4- ايمان و تقوا، خصلتِ ريشه‌دارِ اولياى خداست. «آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ»

5- ايمان و تقواى دائمى، هم سبب رفع نگرانى است و هم انسان را از اولياى خدا قرار مى‌دهد. إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ‌ ... آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ‌


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». آياتِ 257 بقره «اللَّه ولىّ الذين آمنوا»، 68 آل عمران «واللَّه ولىّ المؤمنين» و 19 جاثيه «واللَّه ولىّ المتقين»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (62)

بعد از موعظه امت، در مقام بشارت اولياء و دوستان خود مى‌فرمايد:

أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ‌: آگاه باشيد بتحقيق دوستان خدا كسانى كه مطيع امر الهى و متبع فرمان سبحانيند. لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ‌: ترسى نيست بر ايشان روز قيامت از عقاب و عذاب. وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌: و اندوهگين نشوند به نقص ثواب و

«1» مجمع ج 3 ص 119.

ج5، ص 351

خوف عقاب.

تنبيه- مفسرين اختلاف نموده در «اولياء اللّه» به وجوهى:

1- در جوامع‌ «1»- سعيد بن جبير گويد: از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرسيدند اولياى خدا كيستند؟ فرمود: «قوم يذكّرون اللّه برؤيتهم» يعنى جماعتى كه چون مردمان ايشان را ببينند خداى را ياد كنند و ديدار آنها مردمان را لطف باشد در ذكر حق تعالى.

2- صافى‌ «2»: عياشى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه در كتاب حضرت على بن الحسين عليهما السلام يافتيم: آگاه باشيد بتحقيق اولياى خدا خوفى نيست بر ايشان و محزون نشوند، زيرا ادا نمودند واجبات الهى را، و اخذ كردند سنت رسول سبحانى را، و پرهيز نمودند از محرمات خدا، و تارك شدند در لذايذ عاجله دنياى دنيه، و راغب شدند به نعم آجله آخرت باقيه، و كسب كردند طيبات رزق را بدون تفاخر و تكاثر، پس انفاق كنند حقوق واجبه الهى را. اين جماعتند كسانى كه مبارك گرداند خدا در آنچه كسب كردند و ثواب برند بر خيراتى كه مقدم داشتند براى آخرت خود.

3- مراد شيعيان حضرت حجة عصر عجل اللّه فرجه باشند، چنانچه در اكمال الدين صدوق‌ «3» (قدس سره) عن الصّادق عليه السّلام طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته، و المطيعين له فى ظهوره، اولئك اولياء اللّه الّذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون.

از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خوشا به حال شيعه قائم ما، آنانكه منتظرند ظهور موفور السرور آن سرور را در غيبت آن حضرت، و مطيع اويند در ظهور او، آن جماعت اولياى خدايند كه خوف و حزنى بر ايشان نيست.

4- در كافى: «4» عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه‌

«1» مجمع ج 3 ص 120.

«2» تفسير صافى يك جلدى ص 248 ذيل آيه شريفه.

«3» كمال الدين ج 2 ص 357 باب 33 حديث 54.

«4» ج 2 ص 237 باب ايمان و كفر حديث 25

ج5، ص 352

عليه و آله: من عرف اللّه و عظّمه منع فاه من الكلام و بطنه من الطّعام و عنا نفسه بالصّيام و القيام قالوا بابائنا و امّهاتنا رسول اللّه هؤلاء اولياء اللّه قال: انّ اولياء اللّه سكتوا فكانوا سكوتهم ذكرا و نظروا فكان نظرهم عبرة و نطقوا فكان نطقهم حكمة و مشوا فكان مشيهم بين النّاس بركة لو لا آجال الّتى قد كتبت عليهم لم تقرّ ارواحهم فى اجسادهم خوفا من العذاب و شوقا الى الثّواب.

از حضرت صادق عليه السّلام از حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله اوصاف اولياء خدا را بيان فرموده كه: هر كس معرفت الهى را دارا و عظمت سبحانى را دانست، منع كند دهان خود را از فضول كلام، و شكم خود را از فضول طعام، و به زحمت اندازد نفس خود را به صيام و قيام. عرضه داشتند: پدر و مادر ما فداى شما اينها اولياء خدايند؟ حضرت تأكيد فرمايد كه: اولياى خدا سكوتشان ذكر است، يعنى نزد سكوت، قلوب مشغول ذكر الهى باشد، و نظر كنند به نظر عبرت و اعتبار، و نطق نمايند به صواب و صلاح دنيا و آخرت، و مشى نمايند ميان مردم به خير و بركت. اگر آجال مكتوبه بر ايشان نبود، قرار نداشت ارواح آنها در اجساد ايشان به سبب خوف از عقاب و شوق به ثواب، اين اشاره است به تساوى خوف و رجاى ايشان.

5- مراد كسانيند كه دوستى نمايند براى خدا. در تفسير ابو الفتوح رازى (قدس سره) فرمود: «1» پيغمبر محترم صلّى اللّه عليه و آله: خداى را بندگانى هستند كه نه پيغمبرانند نه شهيدان، و شهيدان را بر درجات آنها غبطه باشد روز قيامت. عرضه داشتند: يا رسول اللّه، كيستند و عمل آنها چيست، بفرما تا ما ايشان را دوست داريم. فرمود: قومى هستند كه با هم دوستى كنند براى خدا بدون رحم و خويشى و نه وصله مالى، و اللّه صورتشان منوّر، و بر منابر نور، و ايشان را خوف و حزنى نباشد.

6- مراد اولياء اللّه كسانيند كه آيه شريفه بعد وصف فرمايد.

«1» ج 5 ص 325.

ج5، ص 353


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (62) الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ (63) لَهُمُ الْبُشْرى‌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (64) وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (65)

ترجمه‌

آگاه باشيد كه دوستان خدا نه بيمى باشد بر ايشان و نه آنان اندوهناك شوند

آنانكه گرويدند و بودند كه پرهيز مى‌كردند

مر ايشانرا است بشارت در زندگانى دنيا و در آخرت نيست تبديلى مر سخنان خدا را اين است آن كاميابى بزرگ‌

و نبايد اندوهگين كند تو را گفتار آنان همانا عزّت مر خدا را است تمامى او است شنواى دانا.

تفسير

دوستان خدا كه اهل ايمان و پرهيزكارى هستند البتّه در دنيا و آخرت محفوظ بحفظ الهى ميباشند و چون بياد خدا شادند در بوستان محبّت او مانند سرو ثابت و از غم آزادند راضى برضاى خدا و فارغ از ما سوى پس نبايد كسى بر حال و مئال ايشان خائف باشد بلكه بايد افعال و احوال آنان سر مشق و مورد غبطه سايرين گردد و محتمل است مراد آخرت باشد و آيه دوم ظاهرا بيان اولياء اللّه است و احتياج بتفسير ندارد ولى در جوامع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه پرسيدند از اولياء اللّه فرمود ايشان كسانى هستند كه بياد ميآورند خدا را بديدار خودشان يعنى بسيما و هيئت خودشان مردم را بياد خدا مى‌آورند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه بشناسد خدا را و تعظيم نمايد او را باز دارد زبان خود را از كلام و شكم خود را از طعام و به تعب اندازد نفس خود را بصيام و قيام عرض كردند پدران و مادران ما بفدايت اى پيغمبر خدا اينان دوستان خدايند فرمود دوستان خدا چون ساكت باشند سكوتشان ذكر است و چون نظر نمايند نظرشان عبرت است و اگر سخن گويند سخنشان حكمت است و چون راه روند رفتنشان ميان مردم بركت است و اگر نبود اجلهائى كه خدا براى آنها نوشته جانشان در بدنهاشان قرار نداشت از خوف عذاب و شوق ثواب و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه يافتيم در كتاب على بن الحسين عليهما السلام آگاه باشيد دوستان خدا نيست بيمى برايشان و نه آنان محزون ميشوند وقتى كه ادا نمايند واجبات خدا را و بجا آورند سنّت‌هاى پيغمبر او را و از محرّمات الهى اجتناب نمايند و زهد در دنيا و رغبت بثواب خدا داشته باشند و كسب روزى حلال نمايند و طالب افتخار و جمع مال نباشند و حقوق واجبه الهيّه را باهلش برسانند پس آنان كسانى هستند كه خداوند بكسب آنها بركت و

جلد 3 صفحه 31

بعملشان ثواب عطا ميفرمايد و در مجمع اين مضمون را از حضرت سجّاد عليه السّلام مرسلا نقل نموده و در بعضى روايات بشيعيان امير المؤمنين و امام زمان كه منتظر ظهور و مطيع فرمان امامند تفسير شده و نتيجه همه يك معنى است چون لازمه دوستى و و داد اطاعت و انقياد است و كلمه جامعه همان ايمان و پرهيزكارى است كه در كلام الهى ذكر شده است و در آيه سوّم بايشان بشارت داده شده است بنظر حقير چون حذف متعلّق مفيد عموم است در دنيا بكلّيه خيرات و سعادات از عزّت و سلامت و امنيّت و رفاهيت و فتح و ظفر و نصرت و فراغت بال و خوشى احوال چون كسيرا كه تقوى شعار باشد از آفات و اسقام دهر بر كنار باشد و در آخرت بنعيم جنان و حيات جاودان ولى در كافى و فقيه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده و قمّى ره فرموده بشارت در دنيا خواب خوب است كه مؤمن ميبيند و خوشحال ميشود بآن در دنياى خود و در فقيه اضافه فرموده كه امّا در آخرت آن بشارت مؤمن است در وقت مرگ بمغفرت او و كسانيكه جنازه او را برداشته‌اند و قمّى ره بشارت آخرت را بسلام ملائكه در وقت قبض روح و اذن دخول در بهشت تفسير فرموده و در جوامع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه بشارت در دنيا خواب خوب است كه مؤمن براى خود مى‌بيند يا براى او ديده ميشود و در آخرت بهشت است و در كافى از امام باقر عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل نموده كه بشارت بقيام قائم و ظهور او و قتل دشمنان ايشان و نجات در آخرت و ورود بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل اطهار او است در لب حوض كوثر و از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه چون جان بسينه محتضر رسد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را ميبيند و باو بشارت ميدهد و امير المؤمنين عليه السّلام را ميبيند و باو ميفرمايد من همانم كه دوستم داشتى امروز بدرد تو خوردم و اين در قرآن است كه ميفرمايد الّذين آمنوا و كانوا يتّقون لهم البشرى فى الحيوة الدّنيا و فى الاخرة و باين مضمون روايات ديگرى هم نقل شده است و آنكه چون ملك الموت ببالين يكى از شيعيان حاضر شود او را بشارت ببهشت و امان از دوزخ دهد و درى از منزل او در بهشت برويش باز شود و باو گويد به بين اين جايگاه تو است در بهشت و اين پيغمبر و امير المؤمنين و حسنين عليهم السلام رفقاء تو هستند و اين معناى آيه شريفه است و در اقوال و مواعيد و ارادات الهيّه تغيير و تبديلى نيست و بشارت باهل ايمان و تقوى منجز است و قطعا به انجاز خواهد رسيد و اين فوز عظيم است كه فوق آن متصوّر نيست‌

جلد 3 صفحه 32

و در آيه آخر خداوند براى تسليت خاطر نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده كه از گفتار ناهنجار كفّار آزرده و ملول مشو قوّت و قدرت و عزّت و نصرت تماما در دست خدا است بهر كس خواسته باشد عنايت خواهد فرمود و تو را خواسته و بتو وعده ظفر داده و بالاخره اولياء خود را بر اعداء غالب خواهد فرمود شنوا است اقوال آنها را و دانا است اعمال آنها را و غافل نيست از احوال آنها و بزودى بجزاى خودشان خواهد رساند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَلا إِن‌َّ أَولِياءَ اللّه‌ِ لا خَوف‌ٌ عَلَيهِم‌ وَ لا هُم‌ يَحزَنُون‌َ (62)

آگاه‌ باشيد محققا اولياء ‌خدا‌ هيچگونه‌ خوفي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نيست‌ و نيستند ‌آنها‌ محزون‌ و غمناك‌.

كلام‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌در‌ سه‌ جمله‌ واقع‌ ميشود: 1‌-‌ ‌در‌ جمله‌ أَلا إِن‌َّ أَولِياءَ اللّه‌ِ كيانند اولياء الهي‌ مقابل‌ اعداء اللّه‌ مراد دوستان‌ ‌خدا‌ هستند مثل‌ ملائكه‌ و انبياء و اوصياء و صلحاء و اتقياء ‌که‌ ما تَشاؤُن‌َ إِلّا أَن‌ يَشاءَ اللّه‌ُ و ‌از‌ علائم‌ دوستي‌ اينست‌ ‌که‌ قدمي‌ ‌بر‌ خلاف‌ رضاي‌ ‌خدا‌ برنميدارند و آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌خدا‌ دوست‌ دارد ‌آنها‌ ‌هم‌ دوست‌ دارند و آنچه‌ ‌را‌ دشمن‌ دارد ‌آنها‌ ‌هم‌ دشمن‌ دارند، ‌از‌ ‌خدا‌ راضي‌ ‌خدا‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ راضي‌، صاحب‌ نفس‌ مطمئنه‌ هستند و قبلا ‌در‌ معاني‌ ولي‌ متذكر شده‌ايم‌ 2‌-‌ ‌در‌ جمله‌ لا خَوف‌ٌ عَلَيهِم‌ ‌است‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌در‌ واردات‌ دنيوي‌ ‌هر‌ چه‌ هست‌ ميدانند عين‌ صلاح‌ ‌است‌ و راضي‌ بقضاء الهي‌ هستند و ميگويند

الهي‌ رضا بقضائك‌ صبرا ‌علي‌ بلائك‌ ‌لا‌ معبود لي‌ سواك‌

و ‌در‌ امور آخرت‌ ايمن‌ ‌از‌ عذاب‌

جلد 9 - صفحه 417

و سخت‌ الهي‌ ‌که‌ معني‌ ايمانست‌ و نفس‌ مطمئنه‌ ‌هم‌ ‌از‌ همين‌ ماده‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ منافات‌ ندارد ‌از‌ حالت‌ خوف‌ ‌که‌ جلوگير ‌از‌ مخالفت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ معني‌ عدالت‌ و عصمت‌ ‌است‌ چنانچه‌ مكررا بيان‌ ‌شده‌.

3‌-‌ وَ لا هُم‌ يَحزَنُون‌َ غناء و فقر، عزت‌ و ذات‌، صحت‌ و مرض‌، حيات‌ و موت‌ نعمت‌ و بلاء تمام‌ نزد ‌آنها‌ مساويست‌ و تمام‌ ‌از‌ يك‌ منشأ صحيح‌ ‌است‌ و موافق‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ بلكه‌ فوق‌ اينها خوديتي‌ ‌در‌ ‌خود‌ نمي‌ بينند و بغير ‌خدا‌ ‌حتي‌ بخود توجهي‌ ندارند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 62)- آرامش روح در سایه ایمان! چون در آیات گذشته قسمتهایی از حالات مشرکان و افراد بی‌ایمان مطرح شده بود. از این به بعد شرح حال مؤمنان مخلص و مجاهد و پرهیزکار که درست در نقطه مقابل هستند بیان گردیده، آیه می‌گوید: «آگاه باشید که اولیای خدا نه ترسی بر آنان است و نه غمی دارند» (أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).

منظور غمهای مادی و ترسهای دنیوی است، و گر نه دوستان خدا وجودشان از خوف او مالامال است، ترس از عدم انجام وظایف و مسؤولیتها، و اندوه بر آنچه از موفقیتها از آنان فوت شده، که این ترس و اندوه جنبه معنوی دارد و مایه تکامل وجود انسان و ترقی اوست به عکس ترس و اندوه‌های مادی که مایه انحطاط و تنزّل است.

اولیاء خدا کسانی هستند، که میان آنان و خدا حائل و فاصله‌ای نیست، حجابها از قلبشان کنار رفته، و در پرتو نور معرفت و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان می‌بینند که هیچ گونه شک و تردیدی به دلهایشان راه نمی‌یابد، و به خاطر همین آشنایی با خدا ماسوای خدا در نظرشان کوچک و کم ارزش و ناپایدار و بی‌مقدار است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع