آیه 55 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۱۸ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ ۚ فَتَمَتَّعُوا ۖ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<54 آیه 55 سوره نحل 56>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

تا با وجود آن همه نعمت که به آنها دادیم باز به راه کفر و کفران روند. باری (این دو روزه دنیا) به کامرانی بپردازید که به زودی خواهید دانست.

تا به نعمت هایی که به آنان عطا کرده ایم، ناسپاسی و کفران ورزند. پس [چند روزی از کالای زودگذر دنیا] برخوردار شوید که سپس [فرجام زشت خود را] خواهید دانست.

[بگذار] تا آنچه را به ايشان عطا كرده‌ايم ناسپاسى كنند. اكنون برخوردار شويد، و[لى‌] زودا كه بدانيد.

تا نعمتى را كه به آنها عنايت كرده‌ايم ناسپاسى كنند. اكنون متمتع شويد، زودا كه خواهيد دانست.

(بگذار) تا نعمتهایی را که به آنها داده‌ایم کفران کنند! (اکنون) چند روزی (از متاع دنیا) بهره گیرید، امّا بزودی خواهید دانست (سرانجام کارتان به کجا خواهد کشید)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

being unthankful for what We have given them. So let them enjoy. Soon they shall know!

So that they be ungrateful for what We have given them; then enjoy yourselves; for soon will you know

So as to deny that which We have given them. Then enjoy life (while ye may), for ye will come to know.

(As if) to show their ingratitude for the favours we have bestowed on them! then enjoy (your brief day): but soon will ye know (your folly)!

معانی کلمات آیه

تمتعوا: تمتع: لذت بردن متنوّع . در اصل ، به معنى امتداد و ارتفاع است. .[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ «55»

تا آنچه را (از نعمت وبرطرف كردن سختى‌ها) به آنان داده‌ايم (بخاطر شرك ورزى) ناسپاسى كنند، پس كامياب شويد كه به زودى خواهيد دانست (سزاى كفران و شرك شما چيست؟)

جلد 4 - صفحه 534

نکته ها

سيرى در آيات گذشته تا اينجا، شيوه‌ى دعوت و تربيت الهى را نشان مى‌دهد:

او خداوند يگانه است؛ «إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ»، مالك همه چيز است؛ «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، مربّى است؛ «لَهُ الدِّينُ»، منعم است؛ «ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»، فريادرس است؛ «إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»، پس آيا باز هم به سراغِ ديگران برويم؟

پیام ها

1- پايان شرك، كفر به خدا و كفران نعمت‌هاى اوست. «يُشْرِكُونَ لِيَكْفُرُوا»*

2- توجّه به غير خدا، كفران نعمت‌هاى اوست. «لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ»

3- با آنكه مردم دائماً كفران مى‌كنند، امّا باز هم خداوند نعمت‌هاى خود را باز نمى‌دارد. لِيَكْفُرُوا ... فَتَمَتَّعُوا

4- پايان كاميابى‌هاى كفرآلود، قهر الهى است. «فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»

نظير آيه‌ى 30 سوره ابراهيم؛ «قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (55)

لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ‌: غرض از اين اشراك آنكه كافر شوند به آنچه عطا فرموديم ايشان را و منكر شوند كه اين انتقام از جانب خداوند عالميان است. و اكثر احوال بعضى از مردم بدين منوال باشد از جمله مريض و عليل وقتى شدت يابد مرضش، بيچاره گردد، تضرع و استغاثه نمايد به خداوند سبحان در دفع دردش، چون زائل شود، كفران لطف و مرحمت الهى را نموده، گويد: اثر دواى فلانى و علاج فلانى است.

حكايت: فخر رازى در تفسير خود در ذيل اين آيه نقل نموده كه: وقتى مشغول نوشتن اين اوراق بودم در محرم 602 زلزله شديدى و حدّت عظيمى واقع شد. وقت صبح مردم صيحه به دعا و زارى بلند نمودند. چون زلزله ساكت، و اضطراب برطرف گرديد، فورا آن آيت عظيمه را فراموش كردند و برگشتند به رويه سابقه سفاهت و گمراهى و مخالفت و نافرمانى.

بعد از آن در مقام تهديد و وعيد اين جماعت فرمايد: فَتَمَتَّعُوا: پس بهره‌ور شويد اى جماعت كفار در دنيا به مدت كمى. فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ‌: پس زود باشد كه بدانيد شآمت عاقبت كفر و شرك و ناسپاسى خود را كه عذاب اليم و خلود

جلد 7 - صفحه 222

در جحيم باشد.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى است بندگان را به اينكه هشيار شوند و در مقام حق شناسى و سپاسدارى منعم حقيقى برآيند و عاقبت‌انديشى را منظور دارند، زيرا عقل، شكران را واجب، و صاحبش را مستحق ثواب گرداند، و لكن كفران را مذموم، و سر انجام آن را بدى داند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (51) وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ (52) وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ (53) ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (54) لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (55)

ترجمه‌

- و گفت خدا نگيريد دو تا را دو خدا جز اين نيست كه او خدائى است يكتا پس از من بترسيد

و مر او را است آنچه در آسمانها و زمين است و مر او را است طاعت كه واجب است آيا پس از غير خدا ميترسيد

و آنچه با شما است از نعمتى پس از خدا است پس چون برسد شما را آسيبى پس بسوى او استغاثه ميكنيد

پس چون رفع كند از شما آسيب را آنگاه پاره‌اى از شما بپروردگارشان شرك مى‌آورند

تا كفران ورزند بآنچه داديمشان پس برخوردار شويد پس زود باشد كه بدانيد.

تفسير

ظاهرا اثنين تأكيد الهين است چنانچه واحد تأكيد اله است و براى اشاره به تنافى معبود بودن با دو تا بودن و دفع توهم اراده اثبات معبوديّت خدا نه وحدانيّت او ذكر شده يعنى شريك قرار ندهيد با خدا غير او را در عبادت چون غير او مستحقّ پرستش نيست و او است خداى يكتا و غير او خدائى نيست و در نتيجه‌

جلد 3 صفحه 292

ثابت ميشود كه بايد از او ترسيد نه از غير او چون هر قدرت و قوّت و قهّاريّتى در برابر اراده اومندكّ است و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه دو فرد را دو معبود قرار ندهيد يعنى غير خدا را با خدا شريك در عبادت نكنيد و بنابراين اثنين مفعول اوّل لا تتّخذوا است كه مؤخر شده و الهين مفعول دوّم است كه مقدم گشته است و حقير ترجمه را براى سهولت بيان مبنى بر اين معنى نمودم ولى خلاف ظاهر است اگر چه حاصل هر دو معنى يكى است و آنچه در آسمانها و زمين است و خود آنها مخلوق و مملوك حقّند بملكيت حقّه حقيقيه حدوثا و بقاء و اطاعت او واجب است عقلا و نقلا و بعضى واصبا را بمعناى خالصا و بعضى بمعناى دائما گرفته‌اند ولى عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود يعنى واجب است و اين معنى اظهر است و نبايد از غير خدا بترسيد چون استفهام براى انكار و توبيخ است يعنى از بتها نبايد ترسيد چون عاجزند بلكه بايد از خدا ترسيد كه قادر است و آنچه با انسان و در وجود بشر موجود است از نعمت صحت و سلامت و عافيت و وسعت و قدرت و غيرها همه از جانب خدا است ولى انسان نوعا غافل و حقّ ناشناس است لذا وقتى آسيب و بلا و محنت و مشقّتى باو برسد با صداى بلند مشغول بتضرّع و زارى و دعاء و استغاثه بدرگاه قاضى الحاجات ميشود بدون توجّه بغير او و چون خداوند رفع فرمود آن بلاء و محنت و سختى را يك دسته از مردم نادان براى خدا شريك قرار ميدهند و بجاى عبادت خدا عبادت بت ميكنند و بدتر از همه آنكه مشرك ميشوند بعد از آنكه خداوند نعمت خود را بآنها بر گرداند و بلاء و محنت را رفع فرمود براى آنكه كفران نعمت خدا را نموده باشند و اين خيلى عجيب و كاشف از خبث نفس است كه غرض از شرك فقط كفران نعمت باشد و بنابراين لام در ليكفروا براى تعليل است و بعضى لام را براى امر بر وجه تهديد گرفته‌اند يعنى بايد كفران نعمت كنند تا بپاداش عمل خود برسند و در هر حال امر اخير براى تهديد و وعيد است يعنى فعلا بهره‌مند شويد از متاع موقت دنيا و بعد از اين ميدانيد چه خطاء بزرگى از شما سرزده و بچه عذاب اليمى گرفتار خواهيد شد و بنظر حقير لام در ليكفروا براى بيان غايت فعل است يعنى نتيجه شرك آنها كفران نعمت است و ثمر ديگرى براى آنها ندارد و اللّه اعلم از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه كسيكه نداند نعمت خدا را جز در طعام‌

جلد 3 صفحه 293

يا لباس خود ناقص شده است عمل او و نزديك شده است عذاب او ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لِيَكفُرُوا بِما آتَيناهُم‌ فَتَمَتَّعُوا فَسَوف‌َ تَعلَمُون‌َ (55)

چون‌ مستند بغير ميدانند و مشرك‌ ميشوند اثر ‌آن‌ كافر شدن‌ بآنچه‌ ‌ما بآنها داده‌ايم‌ ‌پس‌ ‌اينکه‌ چهار روز دنيا بهره‌ برداري‌ كنيد ‌پس‌ زود ‌باشد‌ ‌که‌ بدانيد ‌که‌ عاقبت‌ ‌اينکه‌ كفر و شرك‌ چيست‌ و بچه‌ عذابي‌ گرفتار خواهيد شد لِيَكفُرُوا بِما آتَيناهُم‌ كفر اقسامي‌ دارد كفر انكاري‌ انكار وجود حق‌ كند مثل‌ طبيعي‌ و دهري‌ و ‌لا‌ مذهب‌ ‌ يا ‌ انكار نبوت‌ ‌ يا ‌ ضروريات‌ دين‌ كفر جحودي‌ ‌که‌ يقين‌ قلبي‌ دارد ولي‌ تصديق‌ و اقرار نميكند وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 14.

كفر شاكي‌ ‌که‌ شك‌ و ترديد ‌در‌ يكي‌ ‌از‌ عقائد حقه‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌حتي‌ ظن‌ بآن‌ كافي‌ نيست‌ و كفر نعمت‌ ‌که‌ نعم‌ الهي‌ ‌را‌ استناد بغير ‌خدا‌ دهد ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ لَئِن‌ شَكَرتُم‌ لَأَزِيدَنَّكُم‌ وَ لَئِن‌ كَفَرتُم‌ إِن‌َّ عَذابِي‌ لَشَدِيدٌ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 7.

و ‌اينکه‌ جمله‌ ‌اينکه‌ نحو كفر ‌را‌ دلالت‌ دارد فَتَمَتَّعُوا تمتع‌ بهره‌ برداري‌ و التذاذ ‌از‌ امور موافق‌ ‌با‌ طبع‌ ‌است‌ فقط ‌اينکه‌ چهار روزه‌ دنيا ‌از‌ خورد و مسكن‌ و لبس‌ و رياست‌ ثروت‌

جلد 12 - صفحه 140

و تناكح‌ و لذّة نظر و سمع‌ و روح‌ و امثال‌ اينها لكن‌ عواقب‌ وخيمه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نميدانيد ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ فَسَوف‌َ تَعلَمُون‌َ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 55)- در این آیه پس از ذکر دلائل منطقی فوق و روشن شدن حقیقت، با لحنی تهدیدآمیز چنین می‌گوید: بگذار «تا نعمتهایی را که به آنها داده‌ایم کفران کنند و (اکنون) چند روزی از (متاع دنیا) بهره‌مند شوید اما به زودی خواهید دانست» نتیجه و پایان کارتان چیست (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).

این درست به آن می‌ماند که انسان شخص متخلف و منحرفی را با دلائل مختلف، نصیحت و ارشاد کند و سر انجام چون امکان دارد این نصایح و اندرزها در

ج2، ص575

او اثر نکند با یک جمله تهدیدآمیز گفتار خود را پایان می‌دهد و می‌گوید: با توجه به این مطالبی که گفتم باز هم هر چه از دستت برمی‌آید بکن ولی نتیجه کارت را به زودی خواهی دید.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع