آیه 201 سوره اعراف
<<200 | آیه 201 سوره اعراف | 202>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
چون اهل تقوا را از شیطان وسوسه و خیالی به دل فرا رسد همان دم خدا را به یاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا کنند.
مسلماً کسانی که [نسبت به گناهان، معاصی و آلودگی های ظاهری وباطنی] تقوا ورزیده اند، هرگاه وسوسه هایی از سوی شیطان به آنان رسد [خدا و قیامت را] یاد کنند، پس بی درنگ بینا شوند [و از دام وسوسه هایش نجات یابند.]
در حقيقت، كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسهاى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند.
كسانى كه پرهيزگارى مىكنند چون از شيطان وسوسهاى به آنها برسد، خدا را ياد مىكنند، و در دم بصيرت يابند.
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) میافتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
طائف: طواف دور زدن. طائف: دور زننده، گردنده. مراد از آن در آيه ، وسوسه شيطان است كه در قلوب مىگردد. مبصرون: مبصر (به صيغه فاعل) ، روشن و بينايى دهنده. منظور از آن ، بينايى دل و با بصيرت بودن است. «مبصرون»: بينايان و متذكران.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ «201»
همانا كسانى كه تقوا پيشه كردهاند، هرگاه وسوسههاى) شيطانى به آنان نزديك شود، متوجّه مىشوند (وخدا را ياد مىكنند)، آنگاه بينا مىگردند.
وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ «202»
و برادرانشان، (شيطان صفتان گمراه،) آنان را در انحراف مىكشند و نگه مىدارند و هيچ كوتاهى نمىكنند.
نکته ها
كلمهى «مس»، به معناى اصابت و برخورد كردن همراه با لمس كردن است. «طائِفٌ»، به معنى طواف كننده است، گويا وسوسههاى شيطانى همچون طواف كنندهاى پيرامون فكر و روح انسان پيوسته گردش مىكند تا راهى براى نفوذ بيابد. «1»
شايد مراد از توجّه در اين آيه، تذكّر به شنوايى و بينايى خداوند است كه در پايان آيهى قبل آمده بود، يعنى توجّه مىكنند كه خدا كار آنها را مىبيند و حرفشان را مىشنود و اين توجّه به حضور خداوند، سبب ترك گناه مىشود. چنانكه امام صادق عليه السلام دربارهى اين آيه فرمود:
وسوسه گناه به سراغ بنده مىآيد، او به ياد خداوند مىافتد، متذكّر شده و انجام نمىدهد. «2»
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 253
در برخى روايات، ذكر «لااله الّا اللّه» براى دفع وسوسههاى شيطان توصيه شده است. «1»
وسوسهى شيطان، گاهى از دور است، «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»، گاهى از طريق نفوذ در روح و جان، «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «3»، گاهى با همنشينى، «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «4»، گاهى هم از طريق رابطه و تماس. «مَسَّهُمْ»
پیام ها
1- شيطان، به سراغ انسانهاى با تقوا و مؤمن هم مىرود. «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ»
2- شيطانها براى انحراف، پيوسته در حال گشت و طوافند. «طائِفٌ»
(وسوسههاى نفسانى و شيطانى، مثل ميكرب همه جا وجود دارند و دنبال ايمانهاى ضعيفند تا در آنها نفوذ كنند.)
3- گاهى ممكن است علما، مربّيان و مصلحان، مورد تماسهاى مشكوك براى القاى خط انحرافى قرار گيرند كه بايد هشيار باشند و در مسير خواستههاى دشمن قرار نگيرند و به خدا پناه ببرند. إِذا مَسَّهُمْ ... تَذَكَّرُوا
4- ياد خدا، به انسان بصيرت مىدهد و او را از وسوسهها نگاه مىدارد. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ»
5- متّقى، به خدا توجّه كرده و شيطانشناس و آگاه است. اتَّقَوْا ... تَذَكَّرُوا
6- گناهكاران و گرفتاران شيطان، كورند و نجات يافتگان از دامهاى ابليس، بينايند. «مُبْصِرُونَ»
7- اگر افراد جامعه از نظر اخلاقى، سياسى، اقتصادى و نظامى، پاك و متّقى باشند، رفت و آمدها وتماسها با شيطان صفتان كارساز نخواهد بود. «تَذَكَّرُوا، مُبْصِرُونَ»
8- اگر تقوا و تذكّر نباشد، شيطانها با انسان برادر مىشوند و تماس آنها، آسان و
«1». تفسير اثنىعشرى.
«2». طه، 120.
«3». ناس، 5.
«4». زخرف، 36.
جلد 3 - صفحه 254
مؤثّر مىگردد و انسان را به عمق گمراهى مىكشانند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»
9- راه انحراف، نهايت و حدّ ندارد. «يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»
10- خداوند، صالحان متّقى را تحت ولايت قرار مىدهد، چنانكه در آيات قبل خوانديم، إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ ... وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ ولى بىتقوايان، گرفتار اخوّت شيطانى مىشوند. «إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ»
11- شيطانها، پس از به گمراهى كشاندن انسانهايى كه برادر آنها شدهاند، دستبردار نيست و همچنان آنان را در منجلاب گمراهى فرو مىبرد. «فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ»
12- شيطان صفتان، در انحراف كردن انسانها به كسى رحم نمىكنند و از هيچكس دست برنمىدارند. «لا يُقْصِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201)
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا: بتحقيق آنانكه پرهيز كردهاند از شرك و معاصى يا خائفند از حق تعالى، إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ: چون مس نمايد و برسد ايشان را وسوسه احاطه كننده يا مكرى فرود آينده در خاطر از جانب شيطان.
تَذَكَّرُوا: ياد كنند خدا را به تذكر وعيد و زواجر سبحانى.
فى الكافى و العياشى عن الصّادق عليه السّلام: هو العبد يهمّ بالذّنب ثمّ يتذكّر فيمسك، فى رواية: فيدعه. و فى اخرى فيبصر و يقصّر «1» فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ: پس ايشان در آن هنگام بصير شوند به راه ثواب به سبب ذكر و بينا گردند مواقع خطا و مكايد شيطان غدار را، پس محترز شده پيروى او ننمايند.
در كافى- جميل بن دراج گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام قلت له انّه يقع فى قلبى امر عظيم. فقال: قل لا اله الّا اللّه. قال جميل: فكلّما وقع شىء فى قلبى قلت لا اله الّا اللّه فيذهب عنّى. «2» و در ارشاد ديلمى- عن النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: صلاة اللّيل سراج لصاحبها فى ظلمة القبر و قول لا اله الّا اللّه يطرد الشّيطان عن قائلها. «3»
«1» تفسير عياشى، جلد دوّم، صفحه 112، حديث 415 و 416- اصول كافى، جلد دوّم، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 434، حديث 7.
«2» اصول كافى، جلد دوّم، صفحه 424، حديث دوّم.
«3» ارشاد القلوب، جزء اوّل، فى احاديث منتخبه، صفحه 190.
جلد 4 صفحه 276
جميل بن دراج روايت كند كه خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم بدرستى كه واقع شود در قلب من امر عظيمى. حضرت فرمود: بگو لا اله الا اللّه. راوى گويد: هر وقت واقع مىشد در قلب من چيزى، گفتم لا اله الا اللّه، پس برطرف مىشد از من.
ايضا در ارشاد حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: نماز شب چراغ است براى صاحبش در ظلمت قبر، و گفتن لا اله الا اللّه دور كند شيطان را از گوينده آن.
و نيز مصباح كفعمى- از حضرت صادق عليه السّلام براى وسوسه فرمود: سه دفعه دست بر سينه كشى و بگو در هر دفعه: بسم اللّه و باللّه، محمّد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم اللهمّ امسح عنّى ما احذر. «1» تنبيه: بايد دانست كه به صرف لقلقه لسان بدون توجه قلبى، اذكار و ادعيه فايده عظمى را نخواهد داشت، بلكه بايد ذكر لسانى با قلبى توأم باشد، و اين مقام ميسر نيست مگر تخليه قلب از صفات رذيله و تحليه به ملكات حميده و تجليه به مرضات الهيه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 201 تا 203
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201) وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ (202) وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (203)
ترجمه
همانا آنانكه پرهيزكار شدند چون برسد آنانرا دور زننده از جنس شيطان متذكر شوند پس ناگهان ايشان بينايانند
و برادرانشان ميكشانند آنها را در گمراهى پس كوتاهى نمىكنند
و چون نياورى براى آنها آيتى را گويند چرا اختيار نكردى آنرا بگو جز اين نيست كه پيروى مىكنم آنچه را وحى ميشود بسوى من از پروردگارم اين دليلهاى روشن است از پروردگار شما و هدايت و رحمت است براى گروهى كه ايمان مىآورند.
تفسير
كسانيكه از خدا ميترسند و اهل تقوى و پرهيزكارى ميباشند چون اثرى از وسوسه شياطين كه در اطراف بنى آدم گردش مىكنند براى فريب آنها در نفس خودشان مشاهده نمودند بياد اوامر و نواهى و مواعيد الهى مىآيند و مكائد شيطان و مواقع خطر خودشان را مىيابند و از آنها احتراز و از معاصى اجتناب مينمايند و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه آن بنده است كه قصد معصيت مىكند پس متذكر ميشود و خوددارى مينمايد و در روايت ديگر است كه پس بينا ميشود و نميكند و قمى ره فرموده كه آنها كسانى هستند كه وقتى شيطان آنها را بياد معصيت مىاندازد و وادار بآن مىكند نام خداوند را بزبان جارى مينمايند پس بصير ميشوند و برادران شياطين كه اهل تقوى نيستند بلكه در خبث طينت با آنها شريكند لذا برادر آنها خوانده شدهاند ميكشانند شياطين بوسوسه آنها را بوادى ضلالت و كوتاهى نمىكنند در اغواء آنها تا برسانندشان بهلاكت و اينها هم كوتاهى نمىكنند در متابعت آنها بر حسب اقتضاء سنخيّت و چون چندى ميگذرد و آيه نازل نمىشود با آنكه آيات منزله را تكذيب نمودند به پيغمبر (ص) ميگويند چرا از خود آيه انشاء نمينمائى مانند ساير خطباء بگو اى پيغمبر من از پيش خود چيزى نياوردم آنچه بمن وحى شده است ابلاغ نمودم اين قرآن و آيات آن دلائل و موجبات بصيرت است از جانب خدا و وسيله هدايت و رحمت است براى اهل ايمان بدرد شما نمىخورد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُم مُبصِرُونَ (201)
محققا كساني که پرهيزكار هستند زماني که با آنها تماس گرفتند جماعتي از شياطين متذكر ميشوند پس اينها بينا ميشوند إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوا تقوي مراتبي دارد: 1- تقواي از عقائد فاسده و طرق ضلالت و اينکه مرادف با ايمان است. 2- تقواي از معاصي كبار. 3- تقواي از کل معاصي. 4- تقواي از اخلاق فاسده. 5- تقواي از اعمال مكروهه و افعال مذمومه. 6- تقواي از امور لغويه که نه فائده دنيوي و نه اخروي دارد هر كدام بدرجات و مراتب خود.
إِذا مَسَّهُم مسّ القاء شبهه و ضلالت است طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ اعم از شياطين انسي مثل مبلغين سوء از كفار و مشركين و ارباب ضلالت و شياطين جنّي از القاء در قلوب که تعبير بوساوس شياطين و خيالات سوء ميكنند که اولين مقدمه فعل است چون صدور افعال از انسان مقدماتي دارد اولين مقدمه تصور است که همين خطور در قلب سپس تصديق بنفع و فائده آن بعد عزم و جزم و حركت عضلات نحو الفعل که تعبير باراده ميشود و الف و لام الشيطان جنس است که شامل مفرد و تثنيه و جمع ميشود تَذَكَّرُوا تامّل و تأنّي و فكر است که نظر بعواقب فعل كنند مجرد فائده عاجله مثل هواهاي نفساني و شهوات و لذائذ دنيوي وادار نكند آنها را بر اقدام که گفتند
(العجلة من الشيطان
و التأنّي من الرحمن) (مرد آخر بين مبارك بندهئيست) بايد نظرش دوربين باشد که مبادا اينکه فعل لطمه بدنيا و آخرت و دينش نزند فَإِذا هُم مُبصِرُونَ قلب آنها روشن ميشود و بمضار آن برميخورند و از اقدام در صدور فعل خودداري ميكنند و اما اگر بدون تأمل و تروي اقدام كردند
جلد 8 - صفحه 64
كوركورانه در چاه ضلالت ميافتند و دچار هلاكت ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 201)- در این آیه راه غلبه و پیروزی بر وسوسههای شیطان را، به این صورت بیان میکند که: «پرهیزکاران هنگامی که وسوسههای شیطانی، آنها را احاطه میکند به یاد خدا (و نعمتهای بیپایانش، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناک خدا) میافتند، در این هنگام (ابرهای تیره و تار وسوسه از طرف قلب آنها کنار میرود و) راه حق را به روشنی میبینند و انتخاب میکنند» (إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ).
اصولا هر کس در هر مرحلهای از ایمان و در هر سن و سال گهگاه گرفتار وسوسههای شیطانی میگردد، و گاه در خود احساس میکند که نیروی محرک شدیدی در درون جانش آشکار شده و او را به سوی گناه دعوت میکند، این وسوسهها و تحریکها، مسلما در سنین جوانی بیشتر است.
تنها راه نجات از آلودگی، نخست فراهم ساختن سرمایه «تقوا» است که در آیه فوق به آن اشاره شده، و سپس «مراقبت» و سر انجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمتهای او، و مجازاتهای دردناک خطاکاران است.
ج2، ص125
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم