آیه 92 سوره آل عمران
<<91 | آیه 92 سوره آل عمران | 93>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر از آنچه دوست میدارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید، و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.
هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست.
هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد؛ و از هر چه انفاق كنيد قطعاً خدا بدان داناست.
نيكى را در نخواهيد يافت تا آنگاه كه از آنچه دوست مىداريد انفاق كنيد. و هر چه انفاق مىكنيد خدا بدان آگاه است.
هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق میکنید، خداوند از آن آگاه است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لَن تَنَالُوا»: نائل نمیگردید. دست نمییابید. «بِرَّ»: خوبی. خیر کثیر. «مَا تُنفِقُوا»: آنچه را که میبخشید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«92» لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
هرگز به نيكى دست نمىيابيد، مگر آنكه از آنچه دوست داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد و بدانيد هر چه را انفاق كنيد، قطعاً خداوند به آن آگاه است.
نکته ها
«بِرّ» به خير وبركت گسترده و زمينى كه براى كشت و زراعت ويا سكونت مهيّاست، گفته مىشود. به گندم- كه غذاى عموم انسانها وانواع حيوانات است- «بُرّ» گفته مىشود.
با توجّه به اشتقاق لغوى «برّ» كه به معناى توسعه در خير است؛ در قرآن، ايمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفاى به عهد، از نمونههاى بِرّ معرفى شدهاند. «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي
«1». يوسف، 101.
جلد 1 - صفحه 562
الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» «1»
در قرآن همگان توصيه شدهاند كه در انجام «برّ» همديگر را يارى كنند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ» «2» و در اين آيه نيز مىفرمايد كه شما هرگز به اين گوهر گرانبها نمىرسيد، مگر آنكه از آنچه دلپسند شماست وآن را دوست مىداريد، انفاق كنيد.
نمونههايى از انفاق مؤمنان
1. ابوطلحه انصارى، بيشترين درختان خرما را در مدينه داشت وباغ او محبوبترين اموالش بود. اين باغ كه روبروى مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله واقع شده بود، آب زلالى داشت. رسولخدا صلى الله عليه و آله گاه وبىگاه وارد آن باغ مىشد واز چشمهى آن مىنوشيد. اين باغِ زيبا و عالى، درآمد كلانى داشت كه مردم از آن سخن مىگفتند. وقتى آيه نازل شد كه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى ...» او خدمت پيامبر رسيد وعرض كرد: محبوبترين چيزها نزد من اين باغ است، مىخواهم آن را در راه خدا انفاق كنم. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: تجارت خوبى است، آفرين بر تو، ولى پيشنهاد من آن است كه اين باغ را به فقراى فاميل و بستگان خويش دهى. او قبول كرد وباغ را بين آنان تقسيم كرد. «3»
2. چند نفر مهمان ابوذر شدند، ابوذر گفت: چون من گرفتارى دارم، شما خودتان يكى از شتران مرا نحر و غذا تهيه كنيد. آنها شتر لاغرى را انتخاب كردند. ابوذر ناراحت شد و پرسيد: چرا شتر فربه و چاق را نياورديد؟ گفتند: آن را براى نياز آينده تو گذاشتيم. ابوذر فرمود: روز نياز من روز قبر من است. «4»
3. وقتى فاطمه زهرا عليها السلام را در شب عروسى به خانه شوهر مىبردند، فقيرى از حضرت پيراهن كهنهاى درخواست كرد. فاطمه زهرا عليها السلام به ياد اين آيه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» افتاد و همان پيراهن عروسيش را به او بخشيد.
«1». بقره، 177.
«2». مائده، 2.
«3». تفسير كبير ومجمعالبيان؛ صحيحبخارى، ج 2، ص 81.
«4». تفسير مجمعالبيان.
جلد 1 - صفحه 563
4. عبداللّهبن جعفر، غلام سياهى را ديد كه در باغى كارگرى مىكند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمهاى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا كرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسيد: خودت چه مىخورى؟
گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسيد: چرا اين كار را كردى؟ گفت: اين سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبداللّه از فتوّت اين غلام تعجّب كرد. آن باغ و غلام را خريد، غلام را آزاد كرد و باغ را به او بخشيد. «1»
در احاديث در باره اين آيه مىخوانيم: راه رسيدن به برّ، كمك به والدين قبل از درخواست آنان است، گرچه بىنياز باشند. «2»
امام صادق عليه السلام به شاگرد خود مفضلبن عمر فرمود: از پدرم شنيدم كه مىفرمود: كسى كه سال بر او بگذرد و از مال خود، كم يا زياد حق ما را ندهند، خداوند روز قيامت به او نظر نمىكند، مگر آنكه او را ببخشد.
اى مفضل! اين تكليفى است كه خداوند آن را بر شيعيان لازم كرده آنجاكه در كتاب خود مىفرمايد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پس ما برّ و تقوا و راه هدايت هستيم. «3»
پیام ها
1- يگانه راه رسيدن به مقام نيكوكاران، انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است.
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...»
2- در مكتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقرزدايى نيست، بلكه رشد انفاق كننده نيز مطرح است. دل كندن از محبوبهاى خيالى وشكوفاشدن روح سخاوت، از مهمترين آثار انفاق براى انفاق كننده است. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ»
3- دلبستگى به دنيا سبب محروم شدن از رسيدن به مقام برّ است. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ»
4- سعادتِ فرد در سايه نگاه اجتماعى وكريمانه اوست. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا»
5- بهترين چيز دوست داشتنى براى انسان «جان» است. پس شهدايى كه جان
«1». تفسير المنار.
«2». كافى، ج 2، ص 157.
«3». تفسير عيّاشى.
جلد 1 - صفحه 564
خود را در راه خدا مىدهند، به بالاترين مقام بِرّ مىرسند. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
6- آنچه را كه خود دوست مىدارى انفاق كن، نه آنچه را كه بينوايان دوست مىدارند. زيرا ممكن است فقرا به جهت شدّت فقر، به اشياى ناچيز نيز راضى باشند. «مِمَّا تُحِبُّونَ»، نه «ممّايحبّون»
7- انسانى كه تربيت الهى يافته، اسير مال و ثروت نيست، بلكه حاكم بر آنهاست.
«تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
8- در انفاق، اصل كيفيّت است، نه كميّت. «مِمَّا تُحِبُّونَ»
9- اسلام، مكتب انسان دوستى است نه مال دوستى. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
10- در انفاق نه افراط و نه تفريط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق كن.
«مِمَّا تُحِبُّونَ» «من» بيانگر تبعيض است.
11- محبّت به مال در نهاد هر انسانى هست: «مِمَّا تُحِبُّونَ» آنچه خطرناك است، شدّت محبّت است كه مانع انفاق شود. «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» «1»
12- مهم انفاق است حتّى اگر اندك باشد. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ» آرى يك برگ زرد روى آب، مىتواند كشتى صدها مورچه شود.
13- حال كه خداوند انفاق ما را مىبيند، چرا در كمّ و كيف آن كوتاهى كنيم؟
بياييد بهترينها را انفاق كنيم. «فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ»
«1». عاديات، 8.
جلد 1 - صفحه 565
جزء «4»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ (92)
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ: هرگز نمىرسيد به حقيقت نيكوئى كه آن كمال خير است، يا نمىرسيد به نيكوئى تام و تمام كه آن رضاى الهى و بهشت باشد، حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ: تا اينكه انفاق كنيد آنچه را كه دوست مىداريد.
تنبيه: حق تعالى اخبار فرمايد بندگان خود را به اينكه كمال نيكوئى را فايز نشويد، مگر به آنچه محبوب است نزد شما مطلقا از مال و جاه و بدن و جان و اولاد؛ و لذا مقربان درگاه الهى در سير مراتب كمالى و رسيدن به قرب سبحانى، در مقام فداكارى از هيچ چيز مضايقه نداشتند، و احاديث در آگاهى اين مطلب بسيار است:
1- كافى به اسناد خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت مىكند كه:
تصدق مىدادند به شكر. به حضرت عرض كردند: آيا شكر صدقه دهيد؟
فرمود: نيست چيزى نزد من محبوبتر از شكر، پس دوست دارم صدقه دهم به محبوبترين اشياء نزد خود. «2» 2- صافى- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام خريد جامهاى را، پس به شگفت آورد او را، آن را صدقه داد، و فرمود: شنيدم حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: من آثر على نفسه اثره اللّه يوم القيمة بالجنّة و من احبّ شيئا فجعله للّه قال اللّه يوم القيمة قد كان العباد يكافئون فيما بينهم بالمعروف و انا اكافيك
«1» شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، جلد 12، صفحه 192.
«2» فروع كافى، جلد چهارم كتاب الزكوة، باب النوادر، صفحه 61، حديث سوّم.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 177
اليوم بالجنّة. «1» هر كه مقدم دارد غير را بر نفس خود، مقدم دارد او را خداى تعالى به بهشت؛ و هر كه دوست دارد چيزى، پس قرار دهد او را براى خدا، فرمايد خداى تعالى روز قيامت: به تحقيق بندگان جزا مىدادند در دنيا يكديگر را به نيكوئى من جزا دهم تو را امروز به بهشت.
3- ابو ايوب انصارى روايت كند بعد از نزول اين آيه ابو طلحه انصارى خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد: پاكيزهتر و محبوبتر اموال من «بيرحاء» است، «2» هر جا خدا حكم فرمايد صرف نما. و آن باغى بود در غايت مرغوبى و نهايت خوبى، كه گاهى حضرت به آن تشريف بردى و از آب و ميوه آن ميل نمودى. پس در جواب ابى طلحه فرمود: بخ بخ، اين مالى است با منفعت بسيار. سپس حضرت آن را در ميان اقرباى او قسمت نمود. «3» اين دليل است بر آنكه انفاق محبوبتر مال، بر خويشان افضل است.
تتمه: اولى آنست كه مراد از آيه، نيكوئى اكمل و اشرف وجوه باشد.
عبد اللّه بن عمر روايت نموده كه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پرسيدم از اين آيه، فرمود: هو ان ينفق العبد المال و هو شحيح يأمل الدّنيا و يخاف الفقر. «4» مراد آنكه بنده انفاق كند در حالى كه بخيل باشد، اميد زندگانى داشته باشد و از فقر بترسد.
وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ: و آنچه انفاق كنيد از هر چيز، خواه طيّب باشد يا خبيث، اندك باشد يا بسيار، نهانى باشد يا آشكار، فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ: پس بدرستى كه خداى تعالى به آن داناست و بر حسب نيات شما جزا خواهد داد.
تبصره: فرق بين برّ و انفاق:
«برّ» در اصل، شامل است تمام اعمال خير را از طاعت خدا و تقرب به
«1» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 355.
«2» نام محلّى در مدينه.
«3» تفسير الدّر المنثور، جلد 2، صفحه 50.
«4» تفسير مجمع البيان، جلد اول، صفحه 474.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 178
سوى او و احسان به مردم، و هر چه سنت فرموده شرع مطهر، از فعل و ترك و منصرف شود اطلاق او غالبا در اخبار به آنچه متعلق به مال است.
«انفاق» در اصل، به معنى خرج است. و در اصطلاح، اطلاق شود به انفاقات واجبه و مستحبه.
از أبو ذر غفارى منقول است كه فرمود: در مال تو، سه جزء شريك است:
1- قضا و قدر الهى از تو اذن نطلبد كه مال بهتر يا بدتر را ببرد، بلكه آنچه خواهد كند. 2- وارث كه منتظر است تو چشم بر هم نهى تا او مال را ببرد. 3- نفس خود، مىتوانى جهد كنى كه بر اين هر دو سبقت گيرى و پيش از آنكه قدر و قضاى الهى جارى گردد يا به ورثه انتقال يابد، محبوبتر آن را در مصرف خود رسانى «1».
روزى مهمانى در خانه أبو ذر آمد، او را گفت: من كارى دارم، برو در فلان مكان كه شتران من چرا كنند، شتر نيكوئى از آنها بياور. او رفت و شتر لاغرى آورد. پرسيد: چرا اين را آوردى، مگر بهتر از اين نبود؟ گفت: بود، لكن من نياوردم و گذاشتم براى روز احتياج تو. أبو ذر گفت: شدت احتياج من آن روزى خواهد بود كه مرا در قبر نهند. نشنيدهاى كه حق تعالى فرمايد: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ؛ پس فرستاد شترى بهتر آورد و آن را صرف مهمان نمود براى رضاى الهى. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ (92)
ترجمه
هرگز نائل نميشويد به نيكى تا انفاق كنيد از آنچه دوست داريد و آنچه را انفاق كنيد از هر چيزى پس همانا خداوند دانا است بآن..
تفسير
نيل بحقيقت و كمال بر و احسان منوط است بآنكه شخص هر چه دوست دارد از قبيل مال و جان و اولاد و جاه و جلال و ماكول و مشروب و ملبوس در راه خدا انفاق نمايد و تا اين طور نباشد از ابرار محسوب نميشود و آنچه را انفاق كرد چه محبوب باشد و چه نباشد خدا ميداند و بحسب آن جزا خواهد داد و در كافى و عياشى از
جلد 1 صفحه 456
حضرت صادق (ع) نقل نموده كه تنفقوا ما تحبون قرائت نمائيد و در مجمع روايت نموده كه امير المؤمنين (ع) جامه خريد و بسيار خوشش آمد و صدقه داد و فرمود از پيغمبر (ص) شنيدم كه فرمود كسى كه ترجيح دهد غير را بر خود يا حاجت خود ترجيح ميدهد خداوند او را بر غير در روز قيامت ببهشت و كسيكه دوست داشته باشد چيزى را و در راه خدا انفاق نمايد خداوند در قيامت مىفرمايد كه مردم تلافى ميكنند احسان را در بين خودشان باحسان و من تلافى ميكنم احسان تو را در دنيا امروز ببهشت و از حضرت امام حسين (ع) و حضرت صادق (ع) روايت شده است كه آندو بزرگوار شكر را انفاق ميكردند و مىفرمودند براى آنستكه ما شكر را از همه چيز بيشتر دوست ميداريم و اين آيه را تلاوت ميفرمودند پس اى عزيز مواظب باش كه مغبون نشوى هر وقت خواستى در راه خدا انفاق نمائى چيزيرا كه معيوب و نامطبوع باشد انفاق مكن و در نظر داشته باش كه واقعا هديه ميخواهى براى خداوند بفرستى البته بايد از بهترين و محبوبترين اشياء نزد خودت باشد اگرچه كم باشد تا در پيشگاه احديت شرمنده نباشى و الا حسنى پيدا نمىكند بلكه بعضى از اوقات بد ميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّي تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنفِقُوا مِن شَيءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ (92)
هرگز نائل نميشويد ببرّ و احسان و تفضّل الهي تا اينكه انفاق و بذل كنيد از چيزهايي که دوست ميداريد و علاقهمند هستيد بآنها و آنچه انفاق ميكنيد سپس خداوند دانا است بآن و از بين نميرود و بجزاي آن ميرسيد.
لَن تَنالُوا البِرَّ لن براي نفي تأييد است که بفارسي تعبير بهرگز ميشود و (نيل) بمعني رسيدن است بمقصود و برّ بمعني احسان بغير است و از اينکه قبيل است برّ بوالدين در مقابل عقوق و برّ باخوان ديني وصله ارحام و نحو آنها، و فرق بين برّ و احسان اينکه است که احسان اعم است از احسان مالي و جاه و غير آنها لكن البرّ اعطاء چيزي است که بغير از مال و جاه و مقام شود.
(اشكال)
احسان و تفضل الهي در دنيا و آخرت منحصر بانفاق نيست جميع عقائد حقه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه مورد تفضلات الهي ميشود چنانچه مفاد بسياري از
جلد 4 - صفحه 282
آيات است مثل آيه شريفه فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ الايه و غير آن از آيات بسيار، و مفاد اخبار است مثل حديث معروف
(النّاس مجزيون باعمالهم ان خيرا فخير و ان شرّا فشرّ)
و غير آن و اينکه آيه منحصر ميكند نيل به آنرا بانفاق از آنچه دوست ميدارند.
(جواب)
ممكن است گفته شود که الف و لام البرّ از براي عهد باشد يعني آن برّ و احساني که براي انفاق و صدقات خداوند مقرّر فرموده نميرسد بآن مگر بانفاق از آنچه دوست ميداريد. و ممكن است الف و لام جنس باشد که شامل جميع مثوبات دنيوي و اخروي شود و البته اگر انفاق از محبوبها نباشد بجميع آنها نائل نشود.
حَتّي تُنفِقُوا انفاق و لو ظاهر در انفاق ماليست لكن گذشت در اوائل سوره بقره ذيل آيه وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ اقسام انفاقات از انفاق علم و تلاوت و هدايت و ارشاد و جاه و مال از واجبات و مستحبّات چنانچه مفاد اخبار بود که تمام اينها مصاديق انفاق هستند و مؤيد اينکه معني است در تفسير اينکه آيه در تفسير علي بن ابراهيم است که مأخوذ از اخبار است که فرمود
(اي لن تنالوا الثواب حتي تردّوا الي آل محمّد حقّهم من الخمس و الانفاق و الفيء).
مِمّا تُحِبُّونَ من تبعيضيه است دلالت دارد بر اينكه جميع آنچه دوست ميداريد لازم نيست انفاق كنيد بلكه انفاقات شما بايد از چيزهايي باشد که دوست ميداريد و اگر مراد جميع بود ميفرمود حتي تنفقوا ما تحبون و ما موصوله است شامل جميع محبوبات ميشود حتي انفاق نفس و اولاد و عيال چنانچه ابي عبد اللّه الحسين عليه السّلام در كربلا انفاق نمود، و مراد از تحبون چيزهاييست که انسان بآنها علاقهمند و دل بستگي دارد و مردم در اينکه قسمت مختلف هستند.
جلد 4 - صفحه 283
وَ ما تُنفِقُوا مِن شَيءٍ هر چه که انفاق ميكنيد از هر چه علاقه داشته باشيد يا نداشته باشيد.
فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ چون خداوند عالم بجميع ما في القلوب و بواطن انسان است و چيزي بر او مخفي نيست، و تعبير بفاء براي اينکه نيست که بعد از انفاق خدا عالم باشد بلكه براي اينست که بدانيد خدا ميداند و بقصد و نيت شما ثواب ميدهد و احسان ميفرمايد و از بين نميبرد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 92)- در این آیه به یک نشانه ایمان اشاره کرده، میگوید: «شما هرگز به حقیقت برّ و نیکی نمیرسید مگر این که از آنچه دوست میدارید در راه خدا
ج1، ص307
انفاق کنید» (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ).
«برّ» معنی وسیعی دارد که به تمام نیکیها اعم از ایمان و اعمال پاک گفته میشود، چنانکه از آیه 177 سوره بقره استفاده میشود که «ایمان به خدا، و روز جزا، و پیامبران، و کمک به نیازمندان، و نماز و روزه، وفای به عهد، و استقامت در برابر مشکلات و حوادث» همه از شعب «برّ» محسوب میشوند.
بنابراین رسیدن به مقام نیکوکاران واقعی، شرایط زیادی دارد که یکی از آنها انفاق کردن از اموالی است که مورد علاقه انسان است و این گونه انفاق مقیاسی است برای سنجش ایمان و شخصیت! در پایان آیه برای جلب توجه انفاقکنندگان میفرماید: «آنچه در راه خدا انفاق میکنید (کم یا زیاد از اموال مورد علاقه یا غیر مورد علاقه) از همه آنها آگاه است» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ).
و بنابراین هرگز گم نخواهد شد و نیز چگونگی آن بر او مخفی نخواهد ماند.
نفوذ آیات قرآن در دلهای مسلمانان
نفوذ آیات قرآن در دلهای مسلمانان به قدری سریع و عمیق بود که بلافاصله بعد از نزول آیات اثر آن ظاهر میگشت، به عنوان نمونه در تواریخ و تفاسیر اسلامی در مورد آیه فوق چنین میخوانیم:
1- یکی از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به نام ابو طلحه انصاری در مدینه نخلستان و باغی زیبا و پر در آمد داشت، پس از نزول آیه فوق به خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسید و عرض کرد: میدانی که محبوبترین اموال من همین باغ است، و من میخواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیرهای برای رستاخیز من باشد، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: بخّ بخّ ذلک مال رابح لک: آفرین بر تو، آفرین بر تو، این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود، سپس فرمود: من صلاح میدانم که آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهی، ابو طلحه دستور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را عمل کرد و آن را در میان بستگان خود تقسیم کرد.
2- زبیده همسر هارون الرشید قرآنی بسیار گرانقیمت داشت که آن را با زر
ج1، ص308
و زیور و جواهرات تزیین کرده بود و علاقه فراوانی به آن داشت، یک روز هنگامی که از همان قرآن تلاوت میکرد به آیه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ رسید، با خواندن آیه در فکر فرو رفت و با خود گفت هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق کنم، کسی را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را بفروخت و بهای آن را در بیابانهای حجاز برای تهیه آب مورد نیاز بادیه نشینان مصرف کرد که میگویند: امروز هم بقایای آن چاهها وجود دارد و به نام او نامیده میشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم