آیه 45 سوره ذاریات

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۰۰ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَمَا اسْتَطَاعُوا مِنْ قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنْتَصِرِينَ|س...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَمَا اسْتَطَاعُوا مِنْ قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنْتَصِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<44 آیه 45 سوره ذاریات 46>>
سوره : سوره ذاریات (51)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

در حالی که نه هیچ توانایی برخاستن (و گریختن) داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند.

پس [با آمدن عذاب و به سبب اینکه هیچ مهلتی نیافتند] نه قدرت برخاستن از جای خود را داشتند و نه دادخواهی کردند.

در نتيجه نه توانستند به پاى خيزند و نه طلب يارى كنند.

ايستادن نتوانستند و ياراى انتقام نداشتند.

چنان بر زمین افتادند که توان برخاستن نداشتند و نتوانستند از کسی یاری طلبند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So they were neither able to rise up, nor to come to one another’s aid.

So they were not able to rise up, nor could they defend themselves-

And they were unable to rise up, nor could they help themselves.

Then they could not even stand (on their feet), nor could they help themselves.

معانی کلمات آیه

«مُنتَصِرِینَ»: یاری‌دهندگان. کمک‌کنندگان.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ «45»

پس، نه توان برخاستن داشتند و نه توانستند از كسى يارى طلبند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ (45)

فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ‌: پس نتوانستند از جاى برخاستن، يعنى قادر نبودند بر آنكه برخيزند و از عذاب فرار كنند، يا كنايه از عجز باشد بر دفع عذاب، يعنى طاقت آن نداشتند كه قيام نمايند به اصلاح مهم و دفع عذاب از خود، وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ‌: و نبودند انتقام كشندگان از ما يارى دهندگان يكديگر در دفع عذاب از خود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ فِي مُوسى‌ إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى‌ فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38) فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (39) فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ (40) وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ (41) ما تَذَرُ مِنْ شَيْ‌ءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ (42)

وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ (43) فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ (44) فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ (45) وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (46)

ترجمه‌

و نيز در قصّه موسى آيتى است هنگاميكه فرستاديم او را بسوى فرعون با حجّت و معجزه‌اى روشن‌

پس برگشت با اركان دولتش و گفت ساحر است‌

جلد 5 صفحه 68

يا ديوانه‌

پس گرفتيم او و لشگريانش را پس افكنديمشان در دريا با آنكه او بود سزاوار ملامت‌

و در قوم عاد وقتى كه فرستاديم بر آنها باد بى‌خير هلاك‌كننده را

وا نميگذارد چيزى را كه وزيد بر آن مگر آنكه ميگرداندش چون استخوان پوسيده‌

و در قوم ثمود وقتى كه گفته شد بآنها برخوردار و كامياب شويد تا مدتى معيّن‌

پس سركشى كردند از فرمان پروردگارشان پس گرفت آنها را صاعقه با آن كه نگاه مى‌كردند

پس قدرت نداشتند بر ايستادن و نبودند انتقام كشندگان‌

و هلاك كرديم قوم نوح را پيشتر همانا آنها بودند گروهى متمرّد و نافرمان.

تفسير

خداوند متعال چنانچه در ديار قوم لوط آيتى براى عبرت مردم باقى گذارد در قصّه حضرت موسى با فرعون هم موجبات عبرت خلق را فراهم فرمود وقتى كه او را با عصا و يد بيضاء و ساير معجزات مبعوث بر فرعون و قوم او فرمود و او براى اعتماد بر عسكر و لشگر و مال و منال خود روى گرداند از ايمان به آنحضرت يا اعراض نمود از قبول ايمان باو و رو گرداند با اقوام و عساكرش و بنابر اين باء در بركنه براى سببيّت يا معيّت يا تعديه است ولى مشوّش شد و سخنى گفت كه بميزان عقل راست نيايد چون گفت اين شخص ساحر است يا ديوانه در صورتى كه اگر كسى ساحر باشد بايد دانا و زيرك باشد نه ديوانه و بيعقل و اگر ديوانه و بيعقل باشد ساحر نميشود و خدا بتفصيلى كه مكرّر ذكر شده او و لشگريانش را مأخوذ بگناهشان كرد و در دريا غرق فرمود با آنكه او ملامت ميكرد خود را بر مخالفت با حضرت موسى در وقتى كه عذاب منجز شده بود و پشيمانى سودى نداشت يا مستحق ملامت و توبيخ بود بر معاصى سابقه خود و نيز آيتى است در ملاحظه حال قوم عاد كه مخالفت با حضرت هود نمودند و خداوند آنها را بباديكه مانند شخص عقيم بى‌ثمر و فائده بود يا مواليدى براى ذى روحى باقى نگذارد مبتلا فرمود كه همه را هلاك كرد و بهر چه ميرسيد از انسان و حيوان و نبات آنرا خاكستر ميكرد و نيز آيتى است در قوم ثمود وقتى كه حضرت صالح بآنها وعده عذاب داد و فرمود برخوردار شويد از زندگانى دنيا تا سه روز و اين بعد از آن بود كه ناقه را عقر نموده بودند و بعدا هم پشيمان نشدند و توبه نكردند تا بصاعقه آسمانى كه در روز بر آنها

جلد 5 صفحه 69

نازل شد با آنكه آنرا مشاهده مينمودند گرفتار شدند و بهلاكت رسيدند و ديگر قدرت بر قيام و دادستانى و يارى نمودن با يكديگر در دفع عذاب را پيدا نكردند و پيش از اينها قوم نوح عليه السّلام را خداوند غرق و هلاك فرمود چون فاسق و فاجر و كافر بودند و شرح اين قصص مكرر ذكر شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ فِي‌ ثَمُودَ إِذ قِيل‌َ لَهُم‌ تَمَتَّعُوا حَتّي‌ حِين‌ٍ (43) فَعَتَوا عَن‌ أَمرِ رَبِّهِم‌ فَأَخَذَتهُم‌ُ الصّاعِقَةُ وَ هُم‌ يَنظُرُون‌َ (44) فَمَا استَطاعُوا مِن‌ قِيام‌ٍ وَ ما كانُوا مُنتَصِرِين‌َ (45)

و ‌در‌ ثمود ‌هم‌ ‌آيه‌ ‌است‌، زماني‌ ‌که‌ گفته‌ شد ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌که‌ زندگي‌ كنيد ‌تا‌ مدت‌ كمي‌ ‌پس‌ عتو و سركشي‌ كردند ‌از‌ امر پروردگار ‌خود‌، ‌پس‌ گرفت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ صاعقه‌ و ‌آنها‌ نظر ميكردند، ‌پس‌ قدرت‌ و استطاعت‌ نداشتند ‌بر‌ قيام‌ و نبودند ‌که‌ طلب‌ مغفرت‌ كنند، ‌يعني‌ كسي‌ ‌را‌ نداشتند ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ياري‌ كند.

جلد 16 - صفحه 282

وَ فِي‌ ثَمُودَ قوم‌ صالح‌ ‌که‌ تكذيب‌ صالح‌ كردند ‌با‌ اينكه‌ طلب‌ ‌آيه‌ و معجزه‌ كردند و خداوند ناقه صالح‌ و فصيل‌ ‌آن‌ ‌را‌ قرار داد و باندازه‌اي‌ شير مي‌داد ‌که‌ تمام‌ قوم‌ ‌را‌ كفايت‌ ميكرد و حضرت‌ صالح‌ مقرر فرمود ‌که‌ يك‌ روز ‌براي‌ فصيل‌ ‌او‌ ‌باشد‌ و يك‌ روز ‌براي‌ ‌شما‌ مخالفت‌ كردند و ناقه‌ ‌را‌ پي‌ كردند و فصيل‌ ‌او‌ ‌را‌ كشتند.

إِذ قِيل‌َ لَهُم‌ تَمَتَّعُوا حَتّي‌ حِين‌ٍ ‌که‌ سه‌ روز بيشتر مهلت‌ نداشتند ‌که‌ ميفرمايد فَعَقَرُوها فَقال‌َ تَمَتَّعُوا فِي‌ دارِكُم‌ ثَلاثَةَ أَيّام‌ٍ ذلِك‌َ وَعدٌ غَيرُ مَكذُوب‌ٍ هود ‌آيه‌ 67 و ‌در‌ خاندان‌ نبوت‌ سه‌ نفر ياد ‌از‌ ناقه‌ صالح‌ و فصيل‌ ‌آن‌ كردند اول‌ صدّيقه طاهره‌ ‌ما ‌کان‌ ناقة صالح‌ و فصيلها بالفضل‌ عند اللّه‌ الا دوني‌.

دوم‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌)

(‌ يا ‌ رب‌ ‌لا‌ ‌يکون‌ اهون‌ اليك‌ ‌من‌ فصيل‌ الخ‌).

سوم‌ حضرت‌ هادي‌ ‌در‌ مورد متوكل‌ ‌که‌ فرمود ابهام‌ پاي‌ ‌من‌ افضل‌ ‌از‌ ناقه صالح‌ ‌است‌ ‌که‌ متوكّل‌ ‌پس‌ ‌از‌ سه‌ روز كشته‌ شد.

فَعَتَوا عَن‌ أَمرِ رَبِّهِم‌ عتو و سركشي‌ و مخالفت‌ نمودند فرمان‌ پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ آتَينا ثَمُودَ النّاقَةَ مُبصِرَةً فَظَلَمُوا بِها اسراء ‌آيه‌ 62.

فَأَخَذَتهُم‌ُ الصّاعِقَةُ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ تعبير ‌به‌ صاعقه‌ فرموده‌ ‌در‌ سوره اعراف‌ تعبير ‌به‌ رجفه‌ فرموده‌ فَأَخَذَتهُم‌ُ الرَّجفَةُ ‌آيه‌ 76 ‌در‌ سوره هود صيحه‌ تعبير فرموده‌ وَ أَخَذَ الَّذِين‌َ ظَلَمُوا الصَّيحَةُ ‌آيه‌ 7.

(اقول‌) ‌هر‌ سه‌ بآن‌ها متوجه‌ شد ‌هم‌ رجفه‌ و صيحه‌ و صاعقه‌.

وَ هُم‌ يَنظُرُون‌َ مشاهده‌ ميكردند اما.

فَمَا استَطاعُوا مِن‌ قِيام‌ٍ ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ ديگر ميفرمايد فَأَصبَحُوا فِي‌ دِيارِهِم‌ جاثِمِين‌َ هود ‌آيه‌ 18. فَأَصبَحُوا فِي‌ دارِهِم‌ جاثِمِين‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 76.

وَ ما كانُوا مُنتَصِرِين‌َ ‌يعني‌ احدي‌ نبود ‌از‌ آلهه ‌آنها‌ و ‌از‌ اكابر ‌آنها‌ و ‌از‌ ديگران‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ياري‌ كنند و ‌از‌ عذاب‌ نجات‌ دهند ‌پس‌ اينها منتصر نبودند

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 45)- سر انجام آخرین جمله‌ای که در باره این قوم سرکش می‌فرماید این است که: «چنان بر زمین افتادند که توان برخاستن نداشتند و نتوانستند از کسی یاری طلبند» (فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِیامٍ وَ ما کانُوا مُنْتَصِرِینَ).

آری! صاعقه چنان آنها را غافلگیر کرد و بر زمین کوبید که نه خود یارای برخاستن و دفاع از خویشتن داشتند، و نه قدرت ناله و فریاد و کمک طلبیدن، و در همین حال جان دادند، و سرگذشتشان درس عبرتی برای دیگران شد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع