آیه 31 سوره دخان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۲۰ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|مِنْ فِرْعَوْنَ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ|س...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

مِنْ فِرْعَوْنَ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<30 آیه 31 سوره دخان 32>>
سوره : سوره دخان (44)
جزء : 25
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

از شر فرعون که سخت متکبر و ستمکار بود آسوده ساختیم.

از فرعون که متکبری سرکش از زمره اسراف کاران بود،

از [دست‌] فرعون كه متكبّرى از افراطكاران بود.

از فرعون برترى‌جوى گزافكار،

از فرعون که مردی متکبر و از اسرافکاران بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

of Pharaoh. Indeed, he was a tyrant among the transgressors.

From Firon; surely he was haughty, (and) one of the extravagant.

(We delivered them) from Pharaoh. Lo! he was a tyrant of the wanton ones.

Inflicted by Pharaoh, for he was arrogant (even) among inordinate transgressors.

معانی کلمات آیه

«عَالِیاً»: متکبّر. برتری جوی متجاوز (نگا: یونس / ، مؤمنون / ، ص / ).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ «31»

از (عذاب) فرعون كه مردى بزرگ طلب و از اسرافكاران بود.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ (31)

مِنْ فِرْعَوْنَ‌: از جانب فرعون، و آن ذلت بندگى و كشتن پسران و استخدام زنان و تكليف به اعمال شاقه. إِنَّهُ كانَ عالِياً: بدرستى كه فرعون بود سر كشنده و خود را بلند سازنده، مِنَ الْمُسْرِفِينَ‌: از جمله حد در گذشتگان در كفر و سركشى و عصيان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِينِ (30) مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ (31) وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى‌ عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ (32) وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلؤُا مُبِينٌ (33) إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ (34)

إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى‌ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ (35) فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (36) أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ (37) وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ (38) ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (39)

إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ (40)

جلد 4 صفحه 626

ترجمه‌

و بتحقيق نجات داديم بنى اسرائيل را از عذاب خوار كننده‌

از فرعون همانا او بود برترى جوينده‌اى از متجاوزان‌

و بتحقيق برگزيديم آنان را از روى دانش بر جهانيان‌

و داديمشان از نشانه‌هاى قدرت خود چيزيرا كه در آن نعمتى بود آشكار

همانا اينها هر آينه ميگويند

نيست آن مگر مردن اوّل بارمان و نيستيم ما برانگيخته شدگان‌

پس بياوريد پدران ما را اگر هستيد راستگويان‌

آيا اينها بهترند يا قوم تبّع و آنانكه بودند پيش از آنها هلاك كرديمشان همانا آنها بودند گناهكاران‌

و نيافريديم آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است در حالى كه باشيم بازى‌كنان‌

نيافريديم آن دو را مگر بحق ولى بيشترشان نمى‌دانند

همانا روز جدا شدن حق از باطل موعد آنان است بتمامى.

تفسير

خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد چون فرعون مرد متكبّر و متفرعن و سركشى بود كه از حدّ و قدر خود تعدّى و تجاوز نمود يا از برجستگان در زياده‌روى و نخوت و ستمكارى بود و خداوند براى علم و دانشى كه داشت بقابليّت و استحقاق آن طائفه كه همه از نسل حضرت يعقوب پيغمبر بودند اختيار فرمود ايشانرا براى منصب نبوّت بر اهل عالم در آن زمان چنانچه قمّى ره فرموده كه لفظ العالمين عام و معناى آن خاص است و محتمل است مراد اختيار آن طائفه بكثرت انبياء از ايشان باشد چون بسيارى از انبياء از اين طائفه بودند و عطا فرمود بآنها از آيات قدرت و رحمت از قبيل شكافتن دريا و سايه افكندن ابر و نازل نمودن منّ و سلوى و ساير تفضّلات الهى بر آنها كه در سوره بقره گذشت آنچه را كه نعمت آشكار يا موجب امتحان و اختيار آنها بود و از اينجا باز خداوند روى سخن را معطوف بمشركين مكّه فرموده كه منكر معاد بودند و ميگفتند نيست عاقبت امر و نهايت آن مگر مرگ كه پايان زندگى دنيا است و اين يكمرتبه بيشتر نيست و تكرار نميشود و ديگر ما زنده نميشويم چون نشر در اينجا بمعناى بعث است و اگر شما مسلمانان راست ميگوئيد پدران ما را زنده كنيد بيايند از اوضاع آن عالم بما خبر دهند تا ما

جلد 4 صفحه 627

تصديق كنيم عالم ديگرى در پس پرده غيب هست كه ما بايد بآن جا منتقل شويم و چون بصدور معجزات متواليه از حضرت ختمى مرتبت حجّت بر آنها تمام بود و بعد از اتمام حجّت از خداوند بر خلق اوضاع عالم را كه تمام اجزاء آن بر وفق حكمت منظّم شده است نميتوان بتقاضاى بيجاى اهل تعصّب و عناد و لجاج تغيير داد خداوند از جواب آنها صرف نظر نموده و بتهديد پرداخته است كه آيا آنها برتر و بيشتر و قوى‌ترند يا قوم تبّع كه از قبيله حمير و از ملوك يمن بوده و تبّع ناميده شد براى كثرت اتباع و انصارش و بعضى گفته‌اند تبّع نامى است كه سلاطين يمن پى در پى بآن خوانده ميشدند مانند عزيز مصر و خاقان ترك و قيصر روم كه بسلاطين آنها گفته ميشود در هر حال پادشاه مقتدرى بوده كه جهانگيرى كرده و خودش مؤمن بوده و قومش كافر و لذا خداوند تصريح بقومش فرموده نه خودش و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه سبّ ننمائيد تبّع را همانا او اسلام آورده بود و از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود تبّع به اوس و خزرج كه دو قبيله انصار بودند گفت در يثرب باشيد تا پيغمبر آخر الزّمان بيايد و اگر من ادراك كنم او را خدمتش را اختيار و با او خروج مينمايم خداوند ميفرمايد ما آن قوم و اقوام سابقه آنها را مانند عاد و ثمود و قوم لوط هلاك و معذّب نموديم شما كه در مقابل آنها چيزى نيستيد چون آنان هم مانند شما مشرك و بدكار بودند شما را هم بجزاى كردارتان خواهيم رسانيد و اخيرا استدلال فرموده بر معاد كه ما آسمانها و زمين و اهل آن دو را بيهوده و ببازيچه خلق ننموديم كه جمعى بيايند و چندى بخورند و بپوشند و با آلام و اسقام دنيا با تمام قوا بكوشند و عاقبت شربت ناگوار مرگ و هجران را بنوشند و بروند بلكه بغرض صحيح عقلى خلق نموديم كه مردم بيايند و بكمال لايق خودشان برسند و مستحق نعيم ابدى يا عذاب دائمى گردند و رحمت و غضب خداوند آشكار گردد و هر كس بجزاى عملش از خير و شرّ برسد ولى بيشتر مردم اين معانى را نميدانند و روز قيامت كه روز فصل خصومت بين تمام خلق بحكم حقّ و جدا شدن حقّ از باطل است وقت و موعد حضورشان بتمامى در محضر الهى و دادستانى او است.

جلد 4 صفحه 628

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مِن‌ فِرعَون‌َ إِنَّه‌ُ كان‌َ عالِياً مِن‌َ المُسرِفِين‌َ (31)

‌از‌ فرعون‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌او‌ بلند پروازي‌ ميكرد و ‌بود‌ ‌از‌ اسراف‌ كنندگان‌.

مِن‌ فِرعَون‌َ گفتند: ‌از‌ مادّه‌ فرع‌ ‌است‌ و ‌او‌ و نون‌ زايده‌ ‌است‌ و اسم‌ اعجمي‌ ‌است‌ و ‌هر‌ ‌که‌ سركشي‌ ميكند ‌او‌ ‌را‌ فرعون‌ ميگويند، و فراعنه‌ سه‌ فرعون‌ بودند فرعون‌ خليل‌ الرّحمن‌ ‌که‌ اسم‌ ‌او‌ سنان‌ ‌بود‌ و ‌در‌ مقام‌ احراق‌ ابراهيم‌ برآمد و ‌با‌ ابراهيم‌ محاجّه‌ كرد، و دعوي‌ خدايي‌ ميكرد ‌که‌ محاجّه‌ ‌او‌ ‌را‌ خداوند بيان‌ فرموده‌: أَ لَم‌ تَرَ إِلَي‌ الَّذِي‌ حَاج‌َّ إِبراهِيم‌َ فِي‌ رَبِّه‌ِ (‌الي‌ ‌قوله‌) فَبُهِت‌َ الَّذِي‌ كَفَرَ وَ اللّه‌ُ لا يَهدِي‌ القَوم‌َ الظّالِمِين‌َ بقره‌ آيه 260. و فرعون‌ يوسف‌ و اسم‌ اوريّان‌ ‌بن‌ وليد ‌که‌ شرحش‌ ‌در‌ سوره يوسف‌ مفصّلا گذشت‌، و فرعون‌ موسي‌ و اسم‌ ‌او‌ وليد ‌بن‌ مصعب‌ ‌بود‌، و ‌از‌ زماني‌ ‌که‌ يوسف‌ داخل‌ مصر شد ‌تا‌ زماني‌ ‌که‌ موسي‌ برسالت‌ ‌بر‌ فرعون‌ وارد شد چهار صد سال‌ ‌بود‌ سيصد سال‌ فرعون‌ سلطنت‌ كرد.

إِنَّه‌ُ كان‌َ عالِياً ‌آن‌ قدر علوّ كرد ‌که‌ ‌گفت‌: ما عَلِمت‌ُ لَكُم‌ مِن‌ إِله‌ٍ غَيرِي‌

جلد 16 - صفحه 89

و بموسي‌ ‌گفت‌: لَئِن‌ِ اتَّخَذت‌َ إِلهَاً غَيرِي‌ لَأَجعَلَنَّك‌َ مِن‌َ المَسجُونِين‌َ و ‌گفت‌: أَنَا رَبُّكُم‌ُ الأَعلي‌.

مِن‌َ المُسرِفِين‌َ اسراف‌ ‌حتي‌ ‌در‌ مباحات‌ حرام‌ و ‌از‌ گناهان‌ كبيره‌ ‌است‌ چه‌ رسد ‌در‌ ظلم‌ و كفر و ايذاء، و ‌در‌ معاصي‌، و اسراف‌ زياده‌ روي‌ ‌است‌ بخلاف‌ تبذير ‌که‌ بيجا مصرف‌ كردن‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 31)- آری! خداوند این قوم مظلوم را در پرتو قیام الهی موسی بن عمران از چنگال این ظالمان سفاک تاریخ رهائی بخشید، لذا به دنبال آن می‌افزاید:

«از (چنگال) فرعون» (مِنْ فِرْعَوْنَ).

«چرا که او مردی متکبر و از اسرافکاران و متجاوزان بود»! (إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع