آیه 86 سوره مؤمنون
<<85 | آیه 86 سوره مؤمنون | 87>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
باز به آنها بگو: پروردگار آسمانهای هفتگانه و خداوند عرش بزرگ کیست؟
بگو: مالک آسمان های هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟
بگو: «پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست؟»
بگو: كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ؟
بگو: «چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْعَرْش»: (نگا: اعراف / ، توبه / .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ «86» سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ «87»
بگو: پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست؟ (باز هم) خواهند گفت: براى خداست، بگو: آيا پروا نمىكنيد؟
نکته ها
«رَبُّ» به مالكى گفته مىشود كه درصدد حفظ وتدبير ملك خود باشد.
«عرش» مركز فرماندهى خداوند و غير از آسمانهاى هفتگانه است.
پیام ها
1- ريشهى شرك، جهل و غفلت است. لِمَنِ الْأَرْضُ ... إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
2- يكى از شيوههاى تبليغ، طرح سؤال است. «لِمَنِ الْأَرْضُ» 3- علم مفيد آن است كه انسان را خداشناس كند. لِمَنِ الْأَرْضُ ... إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
4- هر انسان آگاهى مىداند كه زمين و همهى كسانى كه در آن هستند، بىصاحب و بىحساب نيست. «سَيَقُولُونَ لِلَّهِ»
5- وجدان، بهترين داور است. «سَيَقُولُونَ لِلَّهِ»
6- از گفتار و پاسخ خود مردم، سند موعظه واستدلال بگيريد. «قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»
7- آسمانهاى هفتگانه و تمام هستى، تحت تدبير اوست. رَبُّ السَّماواتِ ...
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 123
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86)
جلد 9 - صفحه 168
استدلال دوم احتجاج بر خلق آسمان و عرش:
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ: بگو اى پيغمبر كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه با عظمت و رفعت و هيئت غريب و مالك و متصرف و مدير و مدبر آنها. وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ: و كيست پروردگار عرش بزرگ كه اعظم مخلوقات است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (84) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (85) قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (87) قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (88)
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ (89) بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (90) مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (91) عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَتَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (92)
ترجمه
- بگو مر كه را است زمين و هر كه در او است اگر ميدانيد
خواهند گفت خدا را است بگو آيا پس پند نميگيريد
بگو كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ
خواهند گفت خدا را است بگو آيا پس نميپرهيزيد
بگو كيست كه بدست او است پادشاهى همه چيز و او پناه ميدهد و پناه داده نميشود از او اگر هستيد كه ميدانيد
خواهند گفت خدا را است بگو پس از كجا فريب داده ميشويد
بلكه داديم بآنها حق را و همانا آنانند هر آينه دروغگويان
نگرفت خدا فرزندى و نباشد با او خدائى در اين هنگام هر آينه برده بود هر خدائى آنچه را آفريد و هر آينه برترى جسته بودند بر خيشان بر برخى پاك است خدا از آنچه وصف ميكنند
او است داناى نهان و آشكار پس برتر آمد از آنچه شريك ميگيرند براى او.
تفسير
- خداوند متعال براى رفع استبعاد كفار از معاد كه در ذيل آيات سابقه اشاره بآن شد پيغمبر اكرم را مأمور بپرسشهائى از آنها فرموده باين ترتيب كه بگو آيا اين زمين و هر كس در آن جاى دارد و بايد در قيامت محشور گردد مملوك و مخلوق كيست اگر ميدانيد جواب بگوئيد آنها چون اقرار دارند كه خدا خالق آنها است خواهند گفت مملوك و مخلوق خدايند و بعدا بگو كه پس
جلد 3 صفحه 652
چرا متذكّر و متنبّه نميشويد كه كسيكه آنها را ابتداء خلق نموده قدرت بر اعاده آنها دارد چون خلق بدوى آسانتر از خلق ثانوى نيست و بگو كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه كه احاطه بر زمين و اهلش دارند و برتر و بزرگتر و بالاتر از آنند و پروردگار عرش عظيم كه از همه برتر و بزرگتر و بالاتر است خواهند گفت همه از آن حقّند چون ميدانند مقصود از رب خداوند خلاق است و بعضى بجاى للّه در اينجا و بعد اللّه قرائت نمودهاند بمناسبت مطابقه جواب با لفظ سؤال و بعدا بگو پس چرا از چنين خداوندى نميترسيد و برايش شريك قرار ميدهيد و منكر قدرتش بر اعاده مخلوقاتش ميشويد و بگو كيست كه در دست او است پادشاهى و سلطنت تامّه عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بىپناهى را و كسى نميتواند كسى را از دست انتقام او بگيرد و در پناه خود جاى دهد (تعديه يجار بعلى براى آنستكه متضمّن معناى نصرت است) اگر ميدانيد جواب بگوئيد خواهند گفت از آن خدا است يا خدا است بتقريبى كه بيان شد و بگو پس چرا فريب نفس امّاره و شيطان را ميخوريد و چگونه بر گردانده ميشويد از حق بباطل و از صحيح بفاسد با وضوح حقّ و ظهور ادلّه آن و با آنكه ما بيان نموديم براى آنها توحيد و معاد و راه صواب و سداد را آنها دروغ ميگويند كه منكر شدند و ميگويند حشر و نشرى نيست و خدا شريك و اولاد دارد خداوند هيچ گاه براى خود فرزندى اختيار ننموده چون او مماثل با بندگان خود نيست و اولاد بايد از جنس و نوع پدر و مادر باشد اگر كسى بخواهد فرزند ديگرى را هم برسم فرزندى قبول كند و براى خود بردارد بايد از جنس و نوع بشر باشد نه فردى از افراد حيوان يا نبات و هيچ گاه خداى ديگرى با خدا در خدائى شريك نبوده و اگر چنين بود هميشه توافق و تسالم در رأى و كار براى آن دو حاصل نميشد و با يكديگر اختلاف و نزاع پيدا ميكردند و مخلوقات خودشان را از يكديگر جدا مينمودند و هر خدائى با مخلوقش بجانبى ميرفت و با يكديگر جنگ ميكردند و يكى غالب و ديگرى مغلوب ميشد و در نتيجه نظام عالم بهم ميخورد و رشته تدبير امور از دست هر دو بيرون ميرفت چنانچه در ميان پادشاهان دنيا معمول است با
جلد 3 صفحه 653
آنكه ما مىبينيم و ميدانيم كه هميشه اين نظام احسن و اين تدبير امتن و اين اتّصال و ارتباط و التيام در اجزاء عالم بوده و هست و خواهد بود و معلوم است كه يك كارخانه است و يك مدير خبير بصير دارد منزّه است خداوند از آنچه نسبت باو ميدهند از اولاد و انباز و ذات مقدّس او عالم است و ميداند هر پنهان و آشكارى را و آنچه مخفى و هويدا است و اگر همه بيد قدرت و در تحت سلطنت او نبودند علم بآنها نداشت و چون دارد بالاتر است شأن او از آنكه اشياء بىحس و شعورى شريك در خدائى يا پرستش او باشند كه اينها قائل بآن شدهاند و باين تقريب آيه اخيره خود دليل ديگرى است بر توحيد كه از راه علم حقّ بتمام موجودات كه آنها معترف بودند اثبات وحدت و نفى شركت شده است در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غيب چيزى است كه نبوده و شهادت چيزى است كه بوده و بعضى عالم را بكسر خواندهاند و بنابراين صفت اللّه است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل مَن رَبُّ السَّماواتِ السَّبعِ وَ رَبُّ العَرشِ العَظِيمِ (86)
به فرما: به آنها كيست پروردگار آسمانهاي هفتگانه و پروردگار عرش عظيم!
اينکه حجت بزرگتر از حجت اوليه است زيرا زمين با آنچه در او است نسبت به عالم بالا حكم قطره دارد نسبت بدرياي عظيم.
(قُل مَن رَبُّ السَّماواتِ السَّبعِ) مكرر در اينکه تفسير ذكر سماوات شده، خلاصه اينكه سماء مأخوذ از سموّ است به معني بالا، حتي برابرها هم اطلاق سما شده (وَ يُنَزِّلُ عَلَيكُم مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُم بِهِ) انفال آيه 11. و ما در فارسي اطلاق آسمان ميكنيم و مراد اينکه كرات جويه است که بالاي سرما است که در اينکه فضاي وسيع خداوند مقرر فرمود و تعبير به سبع براي اينکه هفت كره است که فاصله هر يك بديگري بسيار است و اينکه فاصله را تعبير به طبقه ميكنيم قمر، عطارد، زهره، شمس، مريخ. مشتري، زحل که اينها را سيارات نام نهادهاند که دور كره شمس سير دارند، چنانچه زمين هم در مدت يك سال دور كره شمس سير مي كند و سير اينها مختلف است از حيث مدت که در علم هيئت و نجوم تعيين شده و فوق اينها ساير كواكب هستند که به نظر ميآيد، بطئي است سير آنها و لذا ثوابت مينامند ولي به عقيده ما تمام اينها با اينکه بعد آنها از كره زمين در طبقه اول هستند به دليل قوله تعالي:
(وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابِيحَ) فصّلت آيه 11 و مراد از سماء دنيا يعني
جلد 13 - صفحه 450
طبقه اولي که نزديكتر به كره زمين است و اما ساير طبقات لا يعلمه الا اللّه و فوق تمام اينکه طبقات كرسي است که فرمود:
(وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ) آية الكرسي. و فوق كرسي عرش اعظم است که ميفرمايد:
و رب العرش العظيم که محيط به كرسي است و جز خدا و پارهاي از انبياء و ملائكه خبر ندارند و ائمه هدي عليهم السلام.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 86)- دگر بار دستور میدهد از آنها سؤال کن و «بگو: چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش عظیم است»؟! (قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم