آیه 65 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۴۲ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<64 آیه 65 سوره طه 66>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ساحران گفتند: ای موسی تو نخست به کار خواهی پرداخت یا ما اول بساط خود بیفکنیم؟

[ساحران] گفتند: ای موسی! یا تو [عصایت را] می افکنی یا ما نخستین کسی باشیم که [ابزار و وسایل جادویش را] می افکند؟

[ساحران‌] گفتند: «اى موسى، يا تو مى‌افكنى يا [ما] نخستين كس باشيم كه مى اندازيم؟»

گفتند: اى موسى، آيا تو مى‌افكنى يا ما نخست بيفكنيم؟

(ساحران) گفتند: «ای موسی! آیا تو اول (عصای خود را) می‌افکنی، یا ما کسانی باشیم که اول بیفکنیم؟!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They said, ‘O Moses! Will you throw first, or shall we?’

They said: O Musa! will you cast, or shall we be the first who cast down?

They said: O Moses! Either throw first, or let us be the first to throw?

They said: "O Moses! whether wilt thou that thou throw (first) or that we be the first to throw?"

معانی کلمات آیه

«تُلْقِیَ»: بر زمین می‌اندازی و بساط جادوگری را می‌پراکنی. مفعول فعل به علّت وضوح، حذف شده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى‌ «65»

(ساحران) گفتند: اى موسى! آيا تو (ابتدا عصاى خود را) مى‌افكنى يا ما اوّل كسى باشيم كه بيفكند؟!

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى‌ (65)

قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ‌: گفتند سحره اى موسى: يا اينكه تو مى‌اندازى عصاى خود را. وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى‌: و يا اينكه باشيم ما اول كسى كه بيندازد.

تنبيه: اين تخيير با وجود تقديم ذكر، حسن ادب است از ايشان و تواضع نسبت به موسى. اين مطلب اشعارى است به آنكه اخلاق حميده ذاتا نيكو و كمال نفس و سعادت را متوجه به شخص مى‌نمايد اگر بينا و هشيار باشد، چنانچه سحره فرعون به واسطه يك صفت نيكو كه در مقابل حضرت موسى تجاسر و هتاكى ننموده بلكه به حسن ادب رفتار كردند، لذا سعادت نصيب ايشان شده عاقبت الامر مؤمن گرديدند به بركت مراعات حسن ادب.

لقمان حكيم در وصاياى پسر خود فرمايد: يا بنىّ ان تأدّبت صغيرا انتفعت به كبيرا: اى پسرك من، اگر مؤدب شدى در حال كوچكى، بهره‌ور خواهى شد به آن در حال بزرگى، «1» يعنى آداب حسنه به سبب عادت به آن وقتى ملكه براى شخص گرديد، نتيجه آن البته عايد انسان شود، اگرچه كافر و معتقد به معادى نباشد. پس بايد سعى كرد در تحصيل اخلاق پسنديده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ أَ جِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِكَ يا مُوسى‌ (57) فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُوىً (58) قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى (59) فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتى‌ (60) قالَ لَهُمْ مُوسى‌ وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى‌ (61)

فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوى‌ (62) قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ يُرِيدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلى‌ (63) فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌ (64) قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى‌ (65) قالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى‌ (66)

ترجمه‌

گفت آيا آمدى نزد ما تا بيرون كنى ما را از زمين ما بسحر خود اى موسى‌

پس هر آينه آوريم تو را بسحرى مانند آن پس قرار ده ميان ما و ميان خود ميعادى كه تخلف نكنيم از آن ما و نه تو در مكانى كه مساوى باشد نسبت آن بدو طرف‌

گفت ميعاد شما روز آرايش است و آنكه جمع كرده شوند مردم در بلندى آفتاب‌

پس رو گردان شد فرعون و جمع‌آورى نمود وسائل مكر خود را پس آمد

گفت مر آنها را موسى واى بر شما مبنديد بر خدا دروغ را پس نابود كند شما را بعذابى و بتحقيق محروم ماند كسيكه افترا بست‌

پس كشانيدند بنزاع كارشان را ميان خودشان و پنهان داشتند راز گوئى را

گفتند همانا اين دو نفر هر آينه دو ساحرند ميخواهند كه بيرون كنند شما را از زمينتان بسحرشان و براندازند آئين شما را كه بهتر است‌

پس جمع كنيد وسائل مكرتان را پس بيائيد صف كشيده و بتحقيق رستگار شد امروز كسيكه غلبه نمود

گفتند اى موسى يا اين است كه مى‌اندازى و يا آنكه باشيم ما اوّل كسيكه انداخت‌

گفت بلكه بيندازيد پس آنگاه ريسمانهاشان و عصاهاشان بخيال او افتاده ميشد از سحر آنان كه آنها مى‌شتابند.

تفسير

- پس از طى مذاكرات سابقه بين فرعون و حضرت موسى آن ملعون از محاجّه طفره زد و از روى تعجّب بآنحضرت گفت پس از آنكه از مصر گريختى‌

جلد 3 صفحه 512

و سالها فرارى بودى اينك آمدى بطمع آنكه مملكت ما را بوسيله جادو و نيرنگهائى كه در اينمدت آموختى تصرف كنى و بهانه كرده‌اى كه من ميخواهم بنى اسرائيل را با خود ببرم بشامات اين خيال خام را از سر بدر كن كه هرگز بمقصود نخواهى رسيد ولى باطنا ترسيده بود از غلبه آنحضرت و زوال ملك خودش لذا در مقام معارضه بمثل با آنحضرت بر آمد باعتقاد خود كه گفت پس هر آينه ما هم ميآوريم براى تو سحرى مانند سحر تو پس قرار ده ميان ما و خود وعده‌اى كه تخلّف از آن ننمائيم در مكانى كه فاصله آن از ما و شما يكسان و مساوى باشد و بعضى گفته‌اند مراد مكانى است كه مستوى و هموار باشد و پست و بلند نباشد و سوى بكسر سين نيز قرائت شده است حضرت موسى فرمود وعده شما با ما روز عيد باشد كه مردم زينت و زيور مينمايند و آن در سال يكروز بود و تمام مردم جمع شوند در وقت بلندى آفتاب كه موقع چاشت است براى آنكه خوب حقّ و باطل بر همه واضح و آشكار گردد و خبرش بتمام نواحى و اقطار برسد و همه مطّلع گردند فرعون هم قبول نمود و از مجلس بيرون آمد و امر كرد كه هر قدر ممكن باشد از جادو گران و وسائل جادو و نيرنگ تهيّه نمايند و مهيا شد و در موعد مقرّر و مكان مقدّر حاضر و ناظر گرديدند و حضرت موسى زبان بنصيحت و دلالت آنها گشود كه بيائيد از خدا بترسيد و افترا بخدا نزنيد كه معجزات او را بگوئيد سحر است و براى او شريك قرار دهيد چون كسيكه مرتكب اين قبيل امور گردد بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد شد و نيست و نابود ميگردد و محروم از هر خير و نا اميد از هر ثواب خواهد بود در اين وقت كلام حضرت موسى در بعضى از سحره اثر كرد و گفتند از لحن اين شخص معلوم است كه جادو گر نيست و نبايد با او طرفيّت نمود ولى بعضى ديگر مخالفت نمودند و محرمانه با يكديگر صحبت كردند و گفتند اگر موسى بر ما غالب شد تبعيّت از او ميكنيم و اگر ما بر او غلبه نموديم معلوم ميشود ساحر بوده و فرعون و كسانش گفتند مسلّما اين دو نفر ساحرند ميخواهند شما را از مملكت خودتان بيرون كنند بواسطه سحرشان و طريقه شما را كه بهترين طريقه و مذهب است از ميان ببرند و دين خودشان را رواج دهند و بعضى گفته‌اند مراد از طريقه مثلى صاحبان آن ميباشند و باين كلمه از اشراف و وجوه قوم تعبير ميشود

جلد 3 صفحه 513

يعنى ميخواهند بزرگان و اشراف شما را از بين ببرند و كلمه ان ظاهرا مخفّفه از مثقّله است و ملغى از عمل شده بدليل دخول لام بر خبر و محتمل است نافيه باشد و لام بمعناى الا باشد و بعضى انّ بتشديد قرائت نموده‌اند و بنابراين اختصاص بلغت بعضى دارد كه الف تثنيه را در احوال سه گانه اعراب ثابت قرار داده‌اند و بعضى هذين خوانده‌اند و بنابراين اشكالى نيست و وجوه ديگرى هم نقل شده كه ذكرش لزوم ندارد و در خاتمه مذاكرات با يكديگر تصميم گرفتند و گفتند هر وسيله‌اى كه داريد براى جادوگرى جمع‌آورى كنيد و بيائيد باتفاق صف بسته تا مهابت شما زيادتر شود و گفته‌اند هفتاد هزار نفر بودند كه هر يك با عصا و ريسمانى وارد ميدان شدند و در مقابل حضرت موسى صف بستند و با خود گفتند امروز روزى است كه كامران شود كسيكه غالب گردد و بآنحضرت گفتند تو اوّل عصاى خود را مى‌اندازى يا ما اوّل بيندازيم و چون آنها بمراعات ادب اين اظهار را نموده بودند حضرت موسى هم در مقابل تأدّب فرمود و جواب داد شما بيندازيد و شايد مقصود حضرت اين بود كه آنها هر چه تهيّه كرده‌اند بكار بزنند بعد او معجزه الهيّه را ظاهر نمايد و سحر و نيرنجات آنها را ضايع و باطل كند علاوه بر آنكه مستظهر بلطف الهى بود و از عمليّات آنها باكى نداشت و آنها عصاها و ريسمانهاشان را انداختند و چون بصورت مار تعبيه نموده بودند و آلوده بجيوه كرده بودند و آفتاب بآنها تابيد همه بحركت آمدند بطوريكه در نظر حضرت موسى نمودار شد و بخيال او در آمد براى اين سحرى كه نموده بودند كه آن عصاها و ريسمانها به تندى حركت ميكنند و روى زمين راه ميروند و بعضى بجاى يخيّل بصيغه مجهول با ياء كه قرائت مشهور است تخيّل با تاء بصيغه معلوم قرائت نموده‌اند و بنابراين معنى واضح‌تر است چون فاعل آن ضمير مستتر راجع بحبال و عصى است و جمله انّها تسعى بدل اشتمال از ضمير است و بقرائت مشهور جمله فاعل يخيّل است و بعضى گفته‌اند زيبق را در باطن آنها جا داده بودند و چون حرارت آفتاب بآنها رسيد زيبق ميل بصعود نمود و بحركت در آمدند و بعضى گفته‌اند فرعون بخيال افتاد كه آنها حركت ميكنند و راه ميروند و اين خلاف ظاهر است.

جلد 3 صفحه 514

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا يا مُوسي‌ إِمّا أَن‌ تُلقِي‌َ وَ إِمّا أَن‌ نَكُون‌َ أَوَّل‌َ مَن‌ أَلقي‌ (65)

گفتند سحره‌ بحضرت‌ موسي‌ اي‌ موسي‌ آيا اينكه‌ تو ابتداء القاء عصا ميكني‌ و ‌ يا ‌ بوده‌ باشيم‌ ‌ما اوّل‌ كسي‌ ‌که‌ القاء ميكند موسي‌ ‌را‌ مخيّر كردند ‌در‌ تقديم‌ و تأخير ‌که‌ ‌اگر‌ اراده‌ داري‌ ‌که‌ اظهار عمل‌ ‌خود‌ ‌را‌ قبلا بنمايي‌.

(قالُوا) سحره‌ مخاطبا لموسي‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌.

(يا مُوسي‌) ‌با‌ اينكه‌ هارون‌ ‌هم‌ ‌با‌ موسي‌ ‌بود‌ چرا فقط خطاب‌ بموسي‌ كردند ‌با‌ اينكه‌ قبلا فرعون‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ ساحر شمرده‌ ‌بود‌ و گفته‌ ‌بود‌ (هذان‌ِ لَساحِران‌ِ) چون‌ عصا بدست‌ موسي‌ ‌بود‌ و ‌در‌ مقابل‌ فرعون‌ ‌هم‌ موسي‌ القاء نموده‌ ‌بود‌.

(إِمّا أَن‌ تُلقِي‌َ) استفهام‌ ‌است‌ ‌که‌ نظر موسي‌ چيست‌ مايل‌ ‌است‌ ‌او‌ ابتداء كند اولا.

جلد 13 - صفحه 56

(وَ إِمّا أَن‌ نَكُون‌َ أَوَّل‌َ مَن‌ أَلقي‌) ‌ يا ‌ اينكه‌ ‌ما شروع‌ باعمال‌ ‌خود‌ كنيم‌ و القاء نمائيم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 65)- موسی (ع) نیز به میدان می‌آید- ساحران ظاهرا متحد شدند و عزم را جزم کردند که با موسی به مبارزه برخیزند، هنگامی که گام به میدان نهادند «گفتند: ای موسی! آیا تو اوّل (عصای خود را) می‌افکنی یا ما کسانی باشیم که اول

ج3، ص129

بیفکنیم» (قالُوا یا مُوسی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقی).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع