آیه 132 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۲۸ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۚ وَكَفَىٰ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا

مشاهده آیه در سوره


<<131 آیه 132 سوره نساء 133>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه ملک اوست، و تنها خدا به نگهبانی (خلق) کافی است.

و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست، و خدا نسبت به کارسازی [همه امور جهان آفرینش] کافی است.

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ خداست، و خدا بس كارساز است.

و از آن خداست آنچه در آسمانها و زمين است، و خدا كارسازى را كافى است.

برای خداست آنچه در آسمانها و زمین است؛ و کافی است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

To Allah belongs whatever is in the heavens and whatever is on the earth, and Allah suffices as trustee.

And whatever is in the heavens and whatever is in the earth is Allah's, and Allah is sufficient as a Protector.

Unto Allah belongeth whatsoever is in the heavens and whatsoever is in the earth. And Allah is sufficient as Defender.

Yea, unto Allah belong all things in the heavens and on earth, and enough is Allah to carry through all affairs.

معانی کلمات آیه

«وَکِیلاً»: متولّی. نگاهبان. یار و یاور.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلًا «132»

و براى خداست آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است و خداوند بس كارساز است.

نکته ها

در آيه قبل خداوند وعده داد كه در صورت جدائى زن و شوهر هر دو را از رحمت گسترده خود بى‌نياز مى‌كند.

تكرار جمله‌ى‌ «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ» در اين آيات، براى دفع اين توهم است كه كسى نپندارد خداوند نمى‌تواند همسران طلاق داده شده را كفايت كند، يا اينكه سفارش به تقوا به سود خداست، يا اينكه خدا مجبور است شما را نگهدارد. چون آنچه در آسمان‌ها و زمين‌

جلد 2 - صفحه 180

است از آن اوست و اگر بخواهد شما را مى‌برد و ديگران را جايگزين شما مى‌سازد.

على عليه السلام درباره‌ى رابطه انسان با خدا مى‌فرمايد: «غنياً عن طاعتهم لانّه لا تضرّه معصية مَن عصاء و لاتنفعه طاعة من اطاعه» «1» نه گناه كسانى كه گناه مى‌كنند به او ضرر مى‌رساند نه عبادت عبادت كنندگان براى او سودى دارد.

پیام ها

1- قدرت و مالكيّت الهى، ضامن اجراى وعده‌هاى اوست. «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ» 2- سفارش به پرهيزگارى سفارش همه انبياست و تكرار اين توصيه در همه اديان، از اصول مهم تربيتى است. وَصَّيْنَا ... مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ‌

3- مشترك بودن دستورات الهى در همه اديان، عمل به آنها را آسان مى‌نمايد.

وَصَّيْنَا ... مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ‌

4- از او كه مالك آسمان‌ها و زمين است بايد پروا داشت، نه ديگرى. وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ‌ ... اتَّقُوا اللَّهَ‌

5- بى‌تقوايى زمينه ساز كفر است. «أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا»

6- خداوند غنى است و با داشتن مالكيّت آسمان‌ها و زمين، نيازى به عبادت و ايمان ما ندارد. «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ»

7- كفر، مردم را از تحت قدرت خدا خارج نمى‌كند. «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ»

8- چون خدا بى نياز مطلق است پس بايد ستايش شود. «غَنِيًّا حَمِيداً»

9- غناى او دائمى است. «كانَ اللَّهُ غَنِيًّا»

10- خداوند به ايمان وتقواى مردم نيازى ندارد. أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا ... كانَ اللَّهُ غَنِيًّا

11- به كسى توكّل كنيد كه مالك آسمان وزمين است. «كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلًا»

«1». نهج‌البلاغه، خطبه 193.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 181

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلاً (132)

وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ‌: و مر خداى راست آنچه در آسمانها است از ملائكه و مخلوقات، و آنچه در زمينهاست از مواليد و كائنات، وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلًا: و كافى است خداى تعالى در حالتى كه كفايت كننده است امورات بندگان را.

وجه تكرير آيه: در مرتبه اولى بيان لطف و مرحمت وجود او است نسبت به بندگان، و ثانى اشعار است به تنزه و غنا و بى‌نيازى ذات اقدس الهى از كليه موجودات، و از ايمان مؤمنان، و كفر كافران، و طاعت طائعان، و عصيان عاصيان. و ثالث، اشعار است بر قدرت نامتناهى سبحانى بر خلق و اهلاك و ايجاد و ابدال.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلاً (132)

ترجمه‌

و مر خدا راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و كافى است خدا كه باشد كارگذار..

تفسير

ملكيت مطلقه خداوند چنانچه علت است براى آنكه از اطاعت ما نفع‌

جلد 2 صفحه 136

نميبرد و از معصيت ما متضرر نميشود كه در آيه سابقه اشاره بآنشد علت است براى كفايت توكل بخداوند در تمام امور پس نبايد زن و مرديكه از صبر و بردبارى با يكديگر عاجزند و خوف وقوع در معصيت دارند بملاحظه خوف فقر يا جهات ديگر خود را در معرض هلاكت دنيوى و اخروى قرار دهند و بايد توكل بخدا نمايند و بدانند كه خداوند كفايت امور آنها را بخوبى خواهد فرمود كه با سعادت دنيا و آخرت زندگانى نمايند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لِلّه‌ِ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ وَ كَفي‌ بِاللّه‌ِ وَكِيلاً (132)

و ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ ‌است‌ آنچه‌ ‌در‌ آسمانها و آنچه‌ ‌در‌ زمين‌ ‌است‌ و كافيست‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌از‌ ‌براي‌ وكالت‌.

سؤال‌‌-‌ وجه‌ تكرار ‌اينکه‌ جمله‌ وَ لِلّه‌ِ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ ‌در‌ ‌اينکه‌ دو ‌آيه‌ شريفه‌ سه‌ مرتبه‌ ‌براي‌ چيست‌.

جواب‌‌-‌ ‌اينکه‌ جمله‌ مدرك‌ و مثبت‌ و علة سه‌ مطلب‌ مهم‌ ‌است‌ و سه‌ موضوع‌ بزرگ‌: 1‌-‌ لزوم‌ تقوي‌ زيرا كسي‌ ‌که‌ جميع‌ آنچه‌ ‌در‌ آسمانها و ‌در‌ زمين‌ ملك‌ ‌او‌ ‌است‌ و ‌در‌ تحت‌ قدرت‌ ‌او‌ ‌است‌ و همه‌ نوع‌ تصرفي‌ ميتواند بكند بحكم‌ عقل‌ لازم‌ ‌است‌ اطاعة ‌او‌ و ترك‌ مخالفت‌ ‌او‌ و پرهيز ‌از‌ سخط و غضب‌ و عذاب‌ ‌او‌. 2‌-‌ آنكه‌ كسي‌ ‌که‌ همچه‌ ملكيتي‌ دارد خردلي‌ احتياج‌ ‌در‌ ساحت‌ قدس‌ ‌او‌ نيست‌ و غني‌ بالذات‌ ‌است‌.

3‌-‌ كسي‌ ‌که‌ چنين‌ قدرت‌ و ملكيتي‌ دارد كافيست‌ ‌براي‌ ‌هر‌ امري‌ و بايد فقط باو متوجه‌ شد و امور ‌را‌ واگذار باو نمود وَ كَفي‌ بِاللّه‌ِ وَكِيلًا اكرم‌ الاكرمين‌، ارحم‌ الراحمين‌ خير الحافظين‌، ملجأ الهاربين‌، منجي‌ الخائفين‌ ‌است‌.

تو كار ‌خود‌ بخدا وا گذار و خوش‌ دل‌ باش‌

برگزیده تفسیر نمونه


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع