فیض کاشانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ولادت و نسب

محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فیض در چهاردهم ماه صفر سال 1007 ق. در یكی از معروف‌ترین خاندان علم، عرفان و ادب، كه سابقه درخشان آنان به حدود چهار قرن می‌رسد در كاشان به دنیا آمد.

پدرش رضی الدین شاه مرتضی (950 ـ 1009 ق) فقیه، متكلم، مفسر و ادیب در كاشان حوزه تدریس داشته و از شاگردان ملا فتح الله كاشانی (متوفی 988 ق.) و ضیاء الدین محمد رازی (متوفی 1091 ق.) بوده است.

مادر او زهرا خاتون (متوفی 1071 ق.) بانویی عالم و شاعر، دختر ضیاء العرفا رازی (از عالمان بزرگ شهر ری) بوده است. جد فیض تاج الدین شاه محمود فرزند ملا علی كاشانی، عالم و عارفی شاعر و ناموران زمان خویش در كاشان بوده و در آن جا مدفون است.[۱]

دوران كودكی و تحصیلات

ملا محسن چهارمین فرزند شاه مرتضی در دو سالگی پدر خود را از دست داد. از آن پس دایی و عمویش[۲] تعلیم و تربیت او و دیگر برادرانش را به عهده گرفتند و چون فیض از برداران خود باهوش‌تر بود مقدمات علوم دینی و بخش هایی از آن را تا سن بلوغ در كاشان نزد عمو و دایی اش نورالدین محمد مشهور به حكیم و آخوند نورا (متوفی 1047 ق.) فراگرفت.

بیست ساله بود كه با برادر بزرگش عبدالغفور برای ادامه تحصیل به اصفهان كه در آن روزگار پایتخت كشور و مركز تجمع علمای بزرگ و اساتید ماهر در رشته‌های مختلف علوم اسلامی بود، رهسپار گردید و از این موقعیت مناسب كه در هیچ یك از شهرهای ایران و دیگر ممالك اسلامی یافت نمی‌شد بیشترین بهره‌ها و استفاده های علمی را برد.[۳]

مشهورترین استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روایت فیض در اصفهان، ملا محمدتقی مجلسی (متوفی 1070 ق)، شیخ بهایی (متوفی 1031 ق) در علوم فقه و حدیث و تفسیر و میرداماد (متوفی 1040 ق)، میرفندرسکی (متوفی 1050 ق) و ملاصدرا (متوفی 1050 ق) در فلسفه، عرفان و كلام بوده‌اند.

پس از آن ملا محسن با شنیدن خبر ورود سید ماجد بحرانی (متوفی 1028 ق) به شیراز، از اصفهان به آن جا رفت و مدت دو سال نزد ایشان به تكمیل علم حدیث و روایت پرداخت و از او نیز اجازه نقل روایت گرفت و به اصفهان بازگشت و بار دیگر در حلقه درس و بحث شیخ بهایی حاضر شد و استفاده‌های شایان برد.

در این سال ها كه فیض از تقلید مستغنی و برای حج مستطیع شده بود عازم بیت الله الحرام گردید و در آن جا به ملاقات شیخ محمد فرزند حسن فرزند زین الدین عاملی (متوفی 1030 ق) رفت و از آن بزرگوار پس از استفاده‌های علمی، اجازه روایت و نقل حدیث دریافت كرد.[۴]

او پس از مراجعت از مکه به شهرهای دیگر ایران مسافرت كرد و از دانشمندان آن شهرها بهره برد تا زمانی كه ملاصدرا از شیراز به قم مهاجرت كرد و در كهك قم اقامت گزید. در این موقعیت كه ملاصدرا دوره ریاضت و علم باطنی را شروع كرده بود ملامحسن و ملا عبدالرزاق لاهیجی به سویش شتافته، مدت هشت سال مونس تنهایی او بودند و در مصاحبت های شبانه روزی با استاد استفاده كامل معنوی می‌بردند.

در این دوران (1040 ـ 1029 ق) ملاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملا محسن و ملا عبدالرزاق تزویج كرد و آن دو شاگرد و داماد را به «فیض» و «فیاض» لقب داد. در همین زمان از سوی حاكم شیراز از ملاصدرا تقاضای مراجعت به شیراز شد. او این دعوت را پذیرفت. فیض نیز به همراه استاد و پدر همسرش به شیراز رفت و نزدیك به دو سال در آن جا ماند. بعد از این مدت او به كاشان بازگشت و به امر تدریس، تعلیم، تبلیغ و ترویج و تألیف و تصنیف مشغول گردید و گاه در قمصر و كاشان با جمعی از دوستان نماز جمعه اقامه نمود.[۵]

شاگردان معروف فیض

ملا محسن شاگردان فراوانی داشت. آنان علاوه بر استفاده‌های علمی و معنوی از او به كسب اجازه‌های اجتهاد و نقل حدیث نیز مفتخر گردیده بودند معروفترین شاگردان ایشان عبارتند از:

- محمد مشهور به عَلَم الهدی (1029 ـ 1115 ق) فرزند فیض كه از دوران كودكی تا پایان عمر نزد پدر حضور داشته و در تألیف و تصنیف كتاب و رساله‌ها با او همكاری می‌كرده است. علم الهدی از پدر چندین اجازه مختصر و طولانی دریافت نموده و خود او دارای آثار علمی فراوان می‌باشد.[۶]

- احمد مشهور به معین الدین (1056 ـ 1107 ق) فرزند دیگر فیض كه او نیز در فقه و حدیث متبحر و دارای تألیفانی بوده است.[۷]

- محمد مؤمن فرزند عبدالغفور (برادر فیض): از فقیهان و مدرسان عصر خود كه در یكی از شهرهای مازندران به تعلیم و تدریس طلاب و محصلان علوم دینی اشتغال داشته است.

- شاه مرتضی دوم: پسر برادر فیض و دو فرزند او به نام های محمد هادی و نورالدین محمد كه هر سه از فاضلان عصر خود و دارای كتاب و رساله‌های متعدد بوده‌اند.[۸]

- ضیاء الدین محمد: او فرزند حكیم نورالدین، دایی فیض (متوفی 1047 ق) است كه عالمی حكیم و عارفی دانشمند و شاعر بوده است.[۹]

- ملا شاه فضل الله و ملا علامی: خواهرزادگان فیض و فرزندان ملامحمد شریف. این دو در علوم عقلی و نقلی صاحب نظر بودند و شاه فضل الله حدود چهل تألیف در موضوعات فقه، تفسیر و كلام داشته است.

- ملا محمدباقر مجلسی (1037 ـ 1111 ق) مؤلف بحارالانوار.

- سید نعمت الله جزایری (متوفی 1112 ق).

- قاضی سعید قمی (متوفای 1103 ق).

- ملا محمد صادق خضری ـ شمس الدین محمد قمی ـ شیخ محمد محسن عرفان شیرازی و...[۱۰]

تألیفات و تصنیفات

فیض كاشانی عمر خود را صرف تعلیم، تدریس و تألیف كرد. او پس از كسب معارف و استفاده علمی و معنوی از استادان بزرگ خود نوشتن كتاب و رساله را از هیجده سالگی آغاز نمود و در طی 65 سال نزدیك به دویست جلد اثر نفیس در علوم و فنون مختلف تألیف كرد.

خدمت پرارج ایشان در این آثار نسبت به ترویج مذهب شیعه با خدمات و زحمات مردان زیادی از عالمان دینی برابری می‌كند. فیض در فهرست‌های متعددی كه خود نگاشته تعداد تألیفات و تصنیفات را تا هشتاد جلد ذكر كرده و فرزندش علم الهدی تعداد آثار او را یكصد و سی جلد نام برده است. اما برابر فهرست تهیه شده از سوی ادیب و شاعر معاصر آقای مصطفی فیضی تعداد كتاب ها و رساله‌های فیض قریب به یكصد و چهل مجلد بالغ می‌گردد.[۱۱]

كه اكثر آن ها به زیور طبع آراسته شده است در این جا به چند تألیف مهم فیض كه در علوم مختلف نگاشته شده اشاره می‌كنیم:

  1. تفسیر صافی: از كتب معتبر در تفسیر قرآن است. فیض این تفسیر را در سال 1075 ق با مطالعه اكثر تفاسیر قرآن (از سنی و شیعه) نوشته و در ضمن بیان آیات، روایات معتبر و مستند شیعه را گردآورده است.
  2. تفسیر اصفی: این تفسیر تلخیص صافی است كه در سال 1077 ق. نوشته شده است.
  3. تفسیر مصفی: برگزیده مطالب تفسیری «تفسیر اصفی» می‌باشد.
  4. الوافی: محدث كاشانی برای نوشتن كتاب وافی چهار كتاب معتبر حدیث شیعه (كافی، تهذیب، استبصار، من لایحضره الفقیه) را در سال (1068 ق) تنقیح و با حذف احادیث مكرر، آن را یك جا در اجزای متعدد جمع كرده و پس از آن فرزندش علم الهدی با نوشتن و افزودن یك جزء كه شامل معرفی رجال حدیث، كشف رموز و... بوده آن را تكمیل كرده است. هم اكنون كتاب «الوافی» در مجلدات متعدد چاپ گردیده است.
  5. الشافی: منتخبی از احادیث «الوافی» است كه در سال (1082 ق) نگاشته شده است.
  6. النوادر: مجموعه احادیث نقل نشده در كتب معتبر را گردآورده است.
  7. المحجه البیضاء: فیض در سال 1046 ق. كتاب احیاء العلوم غزالی را تنقیح و تصحیح كرد و با استفاده از احادیث و روایات معتبر شیعه آن را شرح و تكمیل نمود. سپس در سال 1090 ق. المحجه را تلخیص و به نام «الحقایق» ارائه كرد.
  8. مفاتیح الشرایع: از كتب روایی فقهی و استدلالی فیض است كه در سال 1042 ق. نگاشته شده این كتاب دربردارنده همه ابواب فقه است. فیض با عنایت شدید به كتاب و سنت معصومین علیهم السلام و گریز از به كارگیری دلایل عقلی و اجتهاد به رأی، راه نوی فرا روی پژوهشگران در علم فقه قرار داده است. این كتاب از آغاز تألیف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاكنون چهارده شرح و چندین حاشیه بر آن كتاب نگاشته شده كه از جمله آن ها شرح آقا محمدباقر بهبهانی (بزرگ مجتهد قرن دوازدهم) شایان ذكر است.[۱۲]
  9. از كتب كلامی و عرفانی حكیم و عارف كاشانی كتاب «اصول المعارف» در چند جلد (تألیف سال 1046 ق)، «اصول العقائد» (1036 ق)، رساله‌های «علم الیقین»، «الحق الیقین»، «عین الیقین»، «الحق المبین» و «الجبر والاختیار» و... می‌باشند.
  10. در موضوع اخلاق و ادب كتاب و رساله‌های متعددی به زبان فارسی و عربی نگاشته است. از آن ها «ضیاء القلب» (تألیف در سال 1057 ق) «الفت نامه» و «زاد السالك» (بین سال های 1040 ـ 1030 ق) «شرح الصدر» (1065 ق)، «راه صواب»، «گلزار قدس»، «آب زلال»، «دهر آشوب»، «شوق الجمال»، «شوق المهدی»، «شوق العشق» و دیوان قصائد، غزلیات و مثنویات می‌باشند.

روحیات فیض

از مطالعه و سیر در كتاب ها و رساله‌های اخلاقی، عرفانی و شرح حال هایی كه به قلم خود فیض یا شاگردان و دیگر علما نوشته‌اند این گونه دریافت می‌شود كه فیض به دلیل كثرت تألیفات و تصنیفات و تنوع آن ها عالم و دانشمندی پركار و جامع در علوم و فنون بوده و سال های متمادی به امر تعلیم و تعلم و افاضه اشتغال داشته است.[۱۳]

او دارای منشی عالی و نظراتی بلند و از عناوین و القاب گریزان بوده و از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امكانات خودداری می‌كرده است. وی گوشه‌گیری و انزوا را برای كسب علم باطنی و دانش و تفكر مفید، بر همه چیز ترجیح داده است.[۱۴]

از رفتن به مهمانی و مجالست با اصحاب و انصار دیوان (حكومت) فاصله می‌گرفته و در جستجوی اهل كمال و كاوش های علمی مسافرت های زیاد كرده است.

فیض در بیان آراء و نظریات خود صریح بوده و از ریاء و تظاهر و تملق پرهیز می‌كرده و نارضایتی خود را از هرگونه بی‌بندباری، تظاهرات صوفیانه، تقدس خشك، عالم نماهای دنیاپرست ابراز می‌نموده است.

در راه اعتلای كلمه حق و عقاید راستین شیعه هیچ ترسی و هراسی به خود راه نداده و آرزوی او این بوده است كه مسلمانان همه سرزمین ها بدور از تفرقه و پراكندگی همزیستی داشته باشند. این حكیم فرزانه خود را مقلد حدیث و قرآن و تابع اهل بیت علیهم السلام معرفی كرده و می‌گوید: من هر چه خوانده‌ام از یاد من برفت الا حدیث دوست كه تكرار می‌كنم.[۱۵]

در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسی و عربی توانا و این فن را فرع بر علوم و دانستنی‌های دیگر خود شمرده و به تبعیت از اساتید خود ملاصدرا، میرداماد و شیخ بهایی كه نیكو شعر می‌سرودند رباعیات، غزلیات، قصاید و مثنوی‌هایی دارد كه در چند كتاب و رساله گردآوری شده است.[۱۶]

آراء و اندیشه‌های فیض

در لابه‌لای نوشته‌ها و گفته‌های فیض نظرات و آراء ویژه‌ای در مسائل فقهی، فلسفی و كلامی به چشم می‌خورد كه گویای شخصیت واقعی اوست و نیز از این آثار به سیر تطور افكار و اندیشه‌های او و زمانش پی ‌می‌بریم.

ایشان در تمامی ابواب فقه چنان چه از كتاب فقهی روایی او مفاتیح الشرایع استفاده می‌شود نظراتی خاص دارد.[۱۷]

یكی از فتاوا و نظریات مهم فیض كه در موضوع غنا شهرت دارد بدین شرح است: «فیض به استناد روایاتی معتبر غنا (آواز خوانی) را در مجالس عروسی جایز و همچنین در رساله «مشواق» خود غنا و خواندن اشعار دینی و اخلاقی را به صورت خوش برای ترویج روح مؤمنان جایز دانسته است. اما در همه آثار او با بیانی روشن مردم را از هر گونه استفاده باطل از غنا و لهو و لعب برحذر داشته و گفته است: در عصر حكومت اسلامی اموی و عباسیان كه با ائمه اطهار علیهم السلام هم عصر بوده‌اند غنا به گونه مبتذل در درباریان رواج داشت به طوری كه زنان مغنیه در مجالس خلفا و وزرا در میان رجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شك این نوع غنا نمی‌توانسته است مورد قبول پیشوایان بر حق امامیه باشد».[۱۸]

وفات

ملا محسن فیض در 84 سالگی در كاشان بدرود حیات گفت و در قبرستانی كه در زمان حیاتش زمین آن را خریداری و وقف نموده بود، به خاك سپرده شد. بر طبق وصیت ایشان، بر روی قبر وی سقف و سایبان ساخته نشده است ولی اهالی مسلمان آن دیار، هر صبح جمعه به «قبرستان فیض» رفته، با قرائت فاتحه و توسل به او، از روح ملكوتی‌اش استمداد می‌كنند.[۱۹]

پانویس

  1. محارن الحكمه فی...، محمد علم الهدی، ج 1، ص 9، 12، انتشارات جامعه مدرسین قم.
  2. نام وی در كتاب ها نیامده است.
  3. رساله شرح صدر، ضمیمه ده رساله فیض كاشانی، ص 58، چاپ مركز تحقیقات علمی و دینی امیرالمومنین، اصفهان.
  4. همان، ص 59 - 60.
  5. همان، ص 61 و 62 و دیوان فیض، سه جلدی چاپ جدید، به تصحیح آقای مصطفی فیضی، مقدمه جلد اول.
  6. معادن الحكمه، ج 1، ص 9 و 16.
  7. همان.
  8. همان، ص 26، 30.
  9. دیوان فیض، ج 1، ص 95 و 158.
  10. الوافی، ج 1، نشر مكتبه الامام امیرالمؤمنین علیه السلام، اصفهان، ص 23 و مقدمه دیوان فیض، ج اول.
  11. دیوان فیض، ج 1، ص 75 و مقدمه الوافی، ج 1 و مقدمه ده رساله فیض.
  12. مقالات و بررسی ها، دفتر 45 و 46، دانشكده الهیات و معارف اسلامی تهران، ص 58.
  13. مقدمه ده رساله فیض.
  14. رساله شرح صدر و رساله المشواق.
  15. رساله انصافیه و رساله المشواق، چاپ سال 48، ص 9 به بعد، تصحیح آقای مصطفی فیض.
  16. دیوان فیض، چاپ جدید به تصحیح و تحقیق آقای مصطفی فیضی.
  17. مقالات و بررسی‌ها، نشریه دانشكده اللهیات و معارف اسلامی، تهران، 45 - 56، مقالات آقای دكتر علیرضا فیض.
  18. مقدمه دیوان اشعار، ج 1، ص 65، به نقل از الوافی.
  19. در تدوین این مقاله، علاوه بر زندگینامه‌های مكتوب از سوی فیض در رساله‌های «شرح الصدر»، «اعتذاریه»، «الانصاف» و نوشته‌های دیگران، از مقدمه محققانه دانشمند و ادیب معاصر آقای مصطفی فیض بر «دیوان اشعار فیض» استفاده برده‌ام.

منابع

تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 1، مقاله فیض کاشانی از حبيب الله سلماني آراني.

پیوندها