شیخ محمدرضا مظفر
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 685
نویسنده: جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم
شیخ محمدرضا مظفر
ماه مجلس
در جنوب شرقی نجف اشرف و در محله براق، منزل آیت الله شیخ محمدرضا مظفر واقع بود، پنج ماه پس از درگذشت شیخ، در پنجم شعبان سال 1322 هجری آخرین یادگار آن مرد حق دیده به جهان گشود و «محمدرضا» نامیده شد.[۱]
و مادر محمدرضا دختر علامه شیخ عبدالحسین طریحی (1235ـ1293 ق) است[۲] و او در دامان آن زن بافضیلت و با سرپرستی برادر بزرگش شیخ عبدالنبی مظفر (1291ـ1337 ق) رشد كرد. پس از درگذشت شیخ عبدالنبی برادر دیگرش شیخ محمدحسن (1301ـ1375 ق) سرپرستی او را به عهده گرفت و راهنمای زندگیاش گردید.[۳]
محمدرضا از خاندان علمی و ادبی بنام و معروف شیعی موسوم به «آل مظفر» برخاسته است. این خاندان از نیمه سده دوازده قمری در حوزه نجف شناخته شد و چهرههای نامدار و متفكر آن در عرصههای متعدد و رشتههای متنوع علوم اسلامی درخشید و شعاع پرتو نورشان گستره مراكز علمی تحقیقی شیعه و غیر آن را درنوردید.[۴]
در حوزه نور
محمدرضا پس از فراگیری خواندن و نوشتن، در سیزده سالگی راهی مكتب علوم دینی شد و به آموختن مبانی و اصول ادبیات عرب پرداخت و در این مقطع از استاد شیخ محمد طه حویزی بسیار بهره برد.[۵] او سپس با عزمی راسخ دوره سطح فقه و اصول را سپری كرد و آن گاه در جلسات دروس عالی این دو علم و همچنین حكمت و فلسفه و عرفان كه از سوی اساتید به نام ذیل تدریس میشد، حاضر گشت:
- 1. شیخ محمدحسن مظفر، شیخ محمدرضا به همراه برادر دیگرش شیخ محمدحسین در درس برادر بزرگشان شركت میكردند.
- 2. میرزا محمدحسین نایینی (متوفای 1355 ق).
- 3. شیخ آقا ضیاء الدین عراقی (1278ـ1361 ق).
- 4. میرزا عبدالهادی شیرازی (1305ـ1382 ق).
- 5. سید علی قاضی طباطبایی (1385ـ1366 ق).
- 6. شیخ محمدحسین اصفهانی (1296ـ1361 ق).[۶]
این شخصیت را میتوان از معماران بزرگ علمی شیخ محمدرضا دانست كه در شكل دهی شخصیت او تأثیر بسیاری داشت، بدان حد كه خط مشی اصولی، فقهی و فلسفی او بیشتر متأثر از دیدگاههای این استاد است. احترام و تجلیل فراوان مظفر از مقام شیخ محمدحسین گواه ارتباط تنگاتنگ و علاقه بیحد اوست.[۷]
سرانجام پس از تلاش پیگیر، حضور در محفل اساتید فن و امداد پروردگار، شیخ محمدرضا به مقام والای اجتهاد رسید و حضرات آیات شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ محمدحسن مظفر و سید عبدالهادی شیرازی اجتهاد او را گواهی كردند.[۸]
مظفر در سیر كسب دانش، علاوه بر علوم دینی به فراگیری دانش هایی چون حساب، هندسه، جبر، هیئت و عروض روی آورد و در 21 سالگی كتابی در علم عروض به رشته تحریر درآورد.
شیخ محمدرضا مظفر در كنار تحصیل، مطالعه و تحقیق، به تدریس معارف حوزه علمیه اشتغال داشت و نخست به تدریس كتاب مكاسب (در فقه) و رسائل (در اصول) پرداخت و آن گاه به تدریس دوره خارج فقه و اصول اهتمام ورزید. او همچنین فلسفه اسلامی را به طالبان این فن آموخت و از آن جمله كتاب اسفار اثر ملاصدرا را در منزل خود تدریس میكرد.[۹]
تدریس به شكل متداول حوزه، همچون حضور و برپایی بحث ها و درس های مختلف و نیل به مقام اجتهاد و گام نهادن در مسیر مرجعیت بود. دوره دوم عبارت است از فدا كردن موقعیت سنتی حوزوی و روی آوردن به تلاش و كوشش در پی اصلاح حوزه با استفاده از شیوههای بهینه آموزش، تدریس، تألیف و...[۱۰] به اعتراف بسیاری از شخصیت های علمی و دینی، اگر آیت الله مظفر سرمایه عمر خود را در پی اصلاح حوزه نمیگذاشت، بیشك یكی از مراجع تقلید میبود.[۱۱]
استاد مظفر اوضاع حوزه نجف را از همه جوانب تحت مطالعه درآورد و نواقص آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد ولی با این حال میدانست كه تنها بررسی مشكل، درد را دوا نمیكند و باید در عمل كوشش های صادقانه و خالصی را در راه جبران این نواقص و حل این نارسایی ها صورت داد.
در سال 1349 هجری، هنگام هجوم فرهنگی كتاب های دشمنان، او به همراه شیخ محمدجواد حجامی، شیخ محمدحسین مظفر، سید علی بحرالعلوم، شیخ علی ثامر و تعدادی دیگر به منظور تأسیس جمعیتی برای نشر و تألیف تلاش كرده و نشست های متعددی را برپا نمودند و به ابتكار این جمع، علامه شیخ محمدجواد بلاغی به تألیف و تفسیر «آلاء الرحمن» پرداخت، البته این تمام نتیجه حركت مورد نظر بود.[۱۲]
برنامهها و فعالیت های اصلاحی استاد نام او را در زمره یكی از احیاگران عصر حاضر، در تاریخ كهن حوزه علمیه نجف اشرف جاودان ساخت، اقدامات اصلاحی آیت الله مظفر به قرار ذیل است:
الف. جمعیت منتدی النشر:
این نهاد ـ كه در سال 1353 هجری مجوز تأسیس را دریافت كرد ـ بهترین وسیله برای تحقق اهداف اصلاحی در پی نشر فرهنگ دینی و ایجاد روح اسلامی در مردم و استحكام اخلاق بود.
آیت الله مظفر و همفكران دیگر او، خطر تهاجم فرهنگی غرب را به هنگام شناخته و به سرعت جوانان را دریافتند و برای در امان ساختن آنان از شبیخون دشمن، ایشان را در زیر چتر اندیشههای اسلامی جای دادند و مراكز عالی آموزشی را تأسیس كردند.
در ماده 4 اساسنامه جمعیت چنین آمده است: «اهداف منتدی النشر عبارت است از عمومیت دادن فرهنگ اسلامی و علمی، و اصلاح اجتماعی به وسیله نشر، تألیف، آموزش و... با استفاده از شیوههای مشروع».[۱۳]
استاد محمدرضا مظفر ریاست این جمعیت را به عهده داشت و حمایت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از این نهاد نوپا بسیار راهگشا بود.
ب. دانشكده منتدی:
آیت الله مظفر در سال 1355 ق. به دنبال تحقق اهداف جمعیت منتدی النشر، یك مدرسه عالی علوم دینی و به عبارتی «دانشكده اجتهاد» را تأسیس كرد و در دوره اول چهار ماده درسی همچون فقه استدلالی، تفسیر، علم اصول و فلسفه به دانش پژوهان ارائه میشد. علامه شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ عبدالحسین دشتی و شیخ عبدالحسین حلی از اساتید این دانشكده بودند.
ج. مدارس منتدی:
تأسیس مدارس منتدی النشر گام بعدی استاد مظفر بود كه با استقبال بزرگان حوزه نجف و خاندان های مشهور این شهر مواجه شد و این اقبال عمومی در توسعهاش كارگشا بود. در این مدارس، در طول چند دهه، مقاطع تحصیلی ابتدایی، متوسطه (ثانویه) و پیش دانشگاهی (اعدادیه) دایر بود و در مجموع دروس جدید با گرایش ترویج فرهنگ دینی آموزش داده میشد.[۱۴]
د. دانشكده فقه:
آیت الله مظفر در سال 1376 ق. دانشكده فقه را در نجف اشرف تأسیس كرد و وزارت فرهنگ عراق در سال 1377 آن را به رسمیت شناخت. مواد درسی این دانشكده عبارت بودند از: فقه امامیه، فقه تطبیقی، اصول فقه، تفسیر و اصول و مبانی تفسیر، حدیث و اصول حدیث (درایه)، علوم بیتی و روانشناسی، ادبیات و تاریخ ادبیات، جامعه شناسی، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامی، فلسفه جدید، منطق، تاریخ جدید، اصول تدریس، نحو، صرف و یك زبان بیگانه.
شیخ محمدرضا خود در دانشكده به تدریس فلسفه اسلامی میپرداخت و مجلات كتاب «اصول الفقه» را آماده میكرد تا در دانشكده فقه تدریس شود او همچنین به سرپرستی دانشكده و نظارت بر كارهای تألیفی آن میپرداخت. وی زندگی خود را به طور كامل در اختیار این مركز علمی گذارد و به شجره جان و روان آن را مستحكم و پایدار كرد و همه توانایی ها و امكاناتش را در این دانشكده بذل نمود.[۱۵]
هـ. تدوین كتاب های درسی:
در قرن اخیر جمعی از اندیشوران حوزه، تغییر برخی متون درسی و كوتاه كردن طول مدت آموزش را به منظور دستیابی سریع به اهداف متعالی پیشنهاد كردهاند و برخی از مصلحان نیز تجدید بنای علمی و تدوین كتاب های روزآمد را ـ با توجه به حفظ عمق و اصالت مطالب آن ها ـ وجهه نظر خود قرار دادهاند كه این تغییر و جایگزینی همواره با مقاومت برخی دیگر مواجه بوده است.
آیت الله مظفر در میان دو دوره سطح و خارج، دوره نخست را به دلیل نقص در موارد درسی و سبك تحصیل و تدریس ـ نیازمند اصلاح میدانست و از این رو در پی تأسیس منتدی النشر و دانشكده فقه، تنظیم وضعیت آموزشی و افزودن متون آموزشی جدید را هدف كار خویش قرار داد. تدوین كتاب های «المنطق»، «اصول الفقه» و «عقاید الامامیه» یك نوسازی در نگارش كتاب های درسی بشمار میآید كه هم اكنون دو كتاب نخست از متون درسی حوزههای علمیه به خصوص حوزه مقدس قم میباشد.[۱۶]
و. ترمیم امر تبلیغ:
استاد مظفر، خطابه و تبلیغ متداول در نجف را در شأن آن حوزه كهن نمیدانست، زیرا امروز هیچ خطیبی بدون آگاهی از افكار زمان و مسائل و موضوعات علوم جدید از یك طرف و احاطه كامل به تعالیم و معارف اسلامی از فقه و تفسیر و حدیث و تاریخ از سوی دیگر نمیتواند رسالت اسلامی خود را در سطح عالی و وسیع انجام دهد. او خطابه حسینی را یكی از مهمترین وسائل تبلیغ میشناخت و وضع موجود حوزه را رسا نمیدانست و افتتاح مؤسسه و مدرسهای برای تربیت خطیب را یگانه راه نجات از آن نارسایی تلقی میكرد.
گشودن دانشكده وعظ و ارشاد از آرزوهای شیخ بود. در سال 1363 ق. مجموعهای به ریاست خطیب برجسته عراق «شیخ محمدعلی قسام» و با نظارت آیت الله مظفر تشكیل شد و كار آزمایشی خویش را ـ قبل از افتتاح رسمی دانشكده ـ با برپایی یك كلاس آغاز كرد و درس هایی چون فقه، علوم عربی، اصول دین و اصول حدیث (علم درایه) در آن تدریس میشد.
مدت كوتاهی از عمر آن نگذشته بود كه حملات پیاپی بر آن وارد آمد و اتهامات ناروایی بر آن زده شد، در حالی كه این مؤسسه با اهداف عالی و انگیزهای مخلصانه تأسیس شده بود هدفی جز زدودن پیرایهها نداشت.[۱۷] اما افسوس كه مصلحان همیشه در معرض اتهاماند و ناآگاهان سدی در مقابل اندیشههای والای ایشان!
ز. تربیت یافتگان:
استاد مظفر در دوره حیات علمی خود، دانش پژوهان بسیاری را در سایه تربیت و تدریس قرار داد و آنان را با معارف دین آشنا ساخت. اسامی برخی از شاگردان آن عزیز را ـ چه در داخل منتدی النشر و دانشكده فقه و چه بیرون از آن ـ مرور میكنیم: شیخ احمد قبیسی، شیخ احمد وائلی، سید جواد شبر، شیخ جواد قسام، سید حسین خرسان، شیخ صالح آل شیخ راضی، سید عبدالكریم قزوینی، شیخ عبدالهادی فضلی، سید عبدالهادی محسن حكیم، شیخ غلامرضا عرفانیان، دكتر سید محمد بحرالعلوم، سید محمدتقی طباطبایی تبریزی، سید محمد جمال هاشمی، شیخ محمدحسن طریحی، سید محمدحسن قاضی، سید محمد صدر، شیخ محمدعلی ایروانی، شیخ محمدعلی تسخیری، شیخ محمدمهدی آصفی، دكتر محمود بستانی، دكتر محمود مظفر، سید مرتضی حكمی، سید هادی فیاض، شیخ یونس مظفر و...[۱۸]
ح. بر بال قلم:
آیت الله محمدرضا مظفر یكی از نویسندگان چیره دست و نامدار معاصر است كه زیبایی تعبیر، رسایی متن، حسن انسجام و بیان جذاب همراه با استحكام مطالب و دقت نظر در نوشتههایش هویداست. این امتیاز مرهون تلاش های دوران جوانی او در آشنا شدن با متون ادبی و ادبیات معاصر و ممارست بر روزآمد كردن تألیفاتش میباشد بدان حد كه آثار هم آمیخته دانش و ادبیات وی، عقل را اشباع میسازد و عاطفه را آرامش میبخشد.
ساده نویسی در مطالب علمی از هنرهای ادبی اوست و آن بر بال قلم نشسته، شیفتگان علم را به آسمان های فلسفه و منطق و اصول و كلام پرواز میداد و دانش های دقیق را به شیوهای روان به ایشان عرضه میكرد و برخلاف دیگران كه به شیوه سنتی انس داشتند، او مرحله جدید تدوین آثار اسلامی، با بهرهگیری از اسلوب نثر فنی جدید را به حوزه ارائه داد.
نوشتههای ارزنده او عبارتند از:
- 1. اصول الفقه: این اثر زیبا به حقیقت نوعی نوسازی در نگارش كتاب های درسی دوره سطح محسوب میشود و مؤلف فرزانه، آن را به منظور تدریس در دانشكده فقه نجف نوشته است. نوآوری علمی، اتقان و عمق مطالب، اصول فقه را اثری جاودان و ماندنی ساخته و استاد به منظور رفع خلأ موجود بین دو كتاب «معالم» و «كفایه» و با تأسی از ابتكار استاد خویش شیخ محمدحسین اصفهانی ـ در دستهبندی مباحث ـ آن را تنظیم كرده است.
- 2. عقاید الامامیه: این كتاب، مجموعهای از عقاید اسلامی بر اساس روش اهل بیت علیهم السلام میباشد كه به صورتی فشرده و رسا تنظیم شده است، اثری كه از هر گونه پیچیدگیهای رایج كتب كلامی عاری بوده و برای همگان درخور فهم است. استاد پیشتر این مطالب را در سال 1363 ق. در دانشكده دینی منتدی ارائه كرده بود و سپس آن را بدین نام و همچنین به نام «عقاید الشیعه» به چاپ رساند و هدف عالی او از نگارش آن تقریب بین مذاهب اسلامی بود.
- 3. المنطق: این اثر مجموعه درس های ارائه شده ایشان از سال 1357 ق. در دانشكده منتدی النشر میباشد و به عنوان متن مهم درسی جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است.
دیگر آثار چاپی و خطب استاد از این قرار است:
- 4. احلام الیقظه؛
- 5. تاریخ الاسلام؛
- 6. تتمه احلام الیقظه؛
- 7. حاشیه المكاسب؛
- 8. حریه الانسان؛
- 9. دیوان شعر؛
- 10. رساله عملیه فی وضوء المنهج الحدیث؛
- 11. الزعیم الموهوب السید ابوالحسن اصفهانی؛
- 12. السقیفه؛
- 13. شرح حال صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)؛
- 14. شرح حال شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر)؛
- 15. شرح حال شیخ حسین اصفهانی؛
- 16. شرح حال مولا محمدمهدی نراقی؛
- 17. شیخ الطوسی مؤسس جامعه النجف؛
- 18. علی هامش السقیفه؛
- 19. فلسفه ابن سینا؛
- 20. الفلسفه الاسلامیه؛
- 21. فلسفه الامام علی علیه السلام؛
- 22. فلسفه الكندی؛
- 23. المثل الافلاطونیه عند ابن سینا؛
- 24. مجموعه اشعار (در كتاب شعراء الغری)؛
- 25. مجموعهای از رسائل در علم كلام؛
- 26. مذاكرات الشیخ؛
- 27. النجف بعد نصف قرن.[۱۹]
استاد همچنین مقدمههایی بر آثار مكتوب دیگران نوشتهاند: از آیت الله مظفر مقالات متعددی ـ با نام صریح یا مستعار ـ در مجلههایی چون «العرفان» در صیدا، «الدلیل»، «الهاتف» و «النجف» در نجف، «الكحلاء» در عماره، «المرشد العربی» در لاذقیه، «الفكر» در بغداد و «الرساله» در مصر به چاپ رسید.[۲۰]
شبنم شعر
استاد مظفر از جوانی به شعر روی آورد و جرقههای آغازین آن نزد شیخ محمد طه حویزی افروخته شد و در پرتو راهنماییهای استاد به سرودن شعر پرداخت و به خوبی از عهده ظرافت ها و نكات دقیق آن برآمد. هر كس به سرودههای او نظری بنماید در آن فنون شعری لطیف و ظریفی مییابد و به افق های ادبی نوی برخورد میكند. در «دیوان شعر»[۲۱] ایشان، حدود پنج هزار بیت وجود دارد.[۲۲] برخی از سرودههای استاد در بعضی از كتاب های فاخر موجود است.[۲۳]
چشمه بیداری
آیت الله مظفر زندگیاش را تنها به فعالیت های فرهنگی و علمی حوزه محدود نساخت، بلكه اندیشه نافذش، مسائل و موضوعات اجتماعی و سیاسی جامعه و امت اسلامی را در نوردید و هر پدیده مهم را به دقت دنبال میكرد. بحران ها و مشكلات تحمیل شده بر مسلمانان، او را بیشتر تحت تأثیر قرار میداد و استاد را به تلاش وامیداشت.
فشارهای روزافزون فرانسویان بر مردم الجزایر و نامردمی های صهیونیست ها نسبت به مردم فلسطین، حوادث ناگواری است كه از دید نافذ او پنهان نبود و آن فقیه فرزانه را در رنج فرومیبرد و گاهی در برخی از نشریان مقالات مفیدی مینگاشت. وی همچنین در جنگ بین مصر و اسرائیل در سال 1956 م. تلگرافی خطاب به شیخ الازهر فرستاد و همدردی خود را با ملت مصر اعلام داشت.[۲۴]
آن استاد، صهیونیسم را خطر بزرگی برای جامعه اسلامی میدانست و اصولاً انحراف سردمداران كشورهای اسلامی از حق و مسامحه ایشان با دیوسیرتان غرب را عامل بدبختی مسلمانان و ریشه رشد صهیونیست ها میدانست.[۲۵]
آیت الله مظفر با همكاری گروهی از اندیشمندان مسئولیت شناس، برای مقابله با افكار الحادی، «جماعه العلماء» را در نجف اشرف پی نهاد تا این نهاد برخاسته از حوزه مبارزه با بیدینی و تهاجم فرهنگی دشمنان را پی گیرد و جلوگیری از گسترش افكار كمونیسم را رهبری كند. بیانیههای منتشره این گروه، گواه بینش و بلندنظری مؤسسان آن است.[۲۶]
در پی مخالفت امام خمینی و دیگر مراجع بزرگ ایران با فعالیت ضداسلامی شاه ایران، علمای نجف همچون آیت الله مظفر با ایشان همصدا شده، از حركت انقلابی روحانیون حوزه علمیه قم حمایت و پشتیبانی كردند و ضمن صدور چندین اطلاعیه، مخالفت خود را با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اظهار داشته و انزجار خود را از اقدام ظالمانه رژیم پهلوی در فاجعه خونبار مدرسه فیضیه اعلام كردند.[۲۷]
وفات
آیت الله شیخ محمدرضا مظفر در شانزدهم ماه مبارك رمضان سال 1383، در سن 62 سالگی مرگ را در آغوش كشید و پرستوی آسمان گردید و به سوی حق پرواز كرد. پیكر مطهر او با حضور مراجع بزرگ، علما و مردم تشییع شد و در مقبره خانوادگی واقع در جاده كوفه، در كنار مرقد برادرش شیخ محمدحسن مظفر به خاك سپرده شد.[۲۸] امید است حركت اسلامی استاد به وسیله اندیشمندان مصلح و پرتوان حوزهها ادامه یابد.
پانویس
- ↑ نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 2، ص 772.
- ↑ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، دكتر محمدجواد طریحی، ص 135.
- ↑ شعراء الغری، علی الخاقانی، ج 8، ص 451.
- ↑ ماضی النجف و حاضرها، ج 3، ص 360.
- ↑ ر.ك: شعراء الغری، ج 8، ص 452.
- ↑ همان؛ مدرسه النجف، محمدمهدی آصفی، ص 63؛ نقباء البشر، ج 2، ص 772؛ ماضی النجف و حاضر، ج 3، ص 374؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 138.
- ↑ ر.ك: حاشیه مكاسب، شیخ محمدحسین اصفهانی، مقدمه، محمدرضا مظفر.
- ↑ مدرسه النجف، ص 74، عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 139.
- ↑ همان، ص 64؛ هكذا عرفتهم، جعفر الخلیلی، ج 2، ص 19.
- ↑ همان، ص 62؛ همان، ص 23.
- ↑ مجله پیام حوزه، ش 9. ص 66.
- ↑ مدرسه النجف، ص 115.
- ↑ نظام منتدی النشر، ص 23.
- ↑ همان، ص 106ـ108؛ موسوعه العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ص 183ـ184.
- ↑ مدرسه النجف، ص 129 و 130.
- ↑ همان، ص 119 و 120؛ ر.ك: مجله حوزه، ش 50، ص 72ـ74.
- ↑ ر.ك: همان، ص 121 و 131ـ133؛ هكذا عرفتهم، ص 24.
- ↑ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق.
- ↑ ر.ك: نقبا البشر، ج 2، ص 773؛ شعراء الغری، ج 8، ص 454؛ الاعلام خیرالدین زركلی، ج 6، معجم المؤلفین العراقیین، كوركیس عواد، ج 3، ص 170؛ رجال الفكر والادب فی النجف، هادی امینی، ص 418؛ دائره المعارف اسلامی، ج 2، ص 140؛ ماضی النجف و حاضرها، ج 3، ص 375؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 179ـ182؛ جواهرالكلام، محمدحسن نجفی، ج 1، ص 24؛ الحكمه المتعالیه، صدرالدین شیرازی، ج 1، ص الف ـ ت؛ جامع السعادات، مولا محمدمهدی نراقی، ج 1، مقدمه.
- ↑ نقباء البشر، ج 2، ص 773؛ هكذا اعرفتهم، ج 2، ص 25؛ مدرسه النجف، ص 74؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 181.
- ↑ این دیوان به همت آقای محمدرضا قاموسی جمع آوری و تنظیم شده ولی هنوز به چاپ نرسیده است.
- ↑ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 182.
- ↑ ر.ك: شعراء الغری، ج 8، ص 461ـ484؛ ادب الطف، جواد شبر، ج 10، ص 170.
- ↑ مدرسه النجف، ص 87.
- ↑ ر.ك: عقاید الامامیه، ص 112.
- ↑ مدرسه النجف، ص 90، مجله حوزه، ش 34، ص 53.
- ↑ ر.ك: اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 41، 61 و 66، 77.
- ↑ نقباء البشر، ج 2، ص 773.