مرتضی مطهری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


بهاران

در روز 13 بهمن 1298 شمسی، خدای كریم به عالم ربانی حاج شیخ محمدحسین مطهری و همسر مؤمنش ـ سكینه ـ فرزندی هدیه كرد[۱] كه مرتضی نامیده شد و برای آن خانواده پاك، بهاران را به ارمغان آورد. مرتضی كم‌كم دوران كودكی را پشت سر گذاشت. او كه علاقه عجیبی به حقیقت و معنویت داشت. با شور و شوق فراوان، نزد پدر شروع به آموزش كرد و عاقبت این اشتیاق، وی را به مكتب كشاند و به دیدار گُلهای آن بوستان رساند.

بوی خوش گلستان

او در دوازده سالگی عطر روح‌بخش گلستان بزرگ حوزه علمیه مشهد را احساس كرد و عاشقانه به آن جا روی كرد[۲] و چنان پرتلاش و منظم به تحصیل مشغول شد كه باعث شگفتی اهل بصیرت گردید.

رفته رفته افكاری بلند و سؤال هایی سرنوشت ساز برایش آشكار شد جهان آفریده كیست؟ خدا چگونه صفاتی دارد؟ انسان برای چه آفریده شده است؟ و... این پرسش ها همه فكر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو می‎كرد كه روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی ـ مدرس فلسفه الهی ـ حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال 1355 قمری درگذشت.[۳]

سرانجام مرتضی در سال 1316 شمسی در زمانی كه حكومت سیاه رضاخان بیداد می‎كرد و ظلمت همه جا را فراگرفته بود، به دنبال نور و فضیلت راهی حوزه علمیه قم شد تا روح تشنه‎اش را از كوثر قرآن و زمزم عترت سیراب كند.[۴]

مطهری به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقه‎ای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتكار و كثرت مطالعه او همه اهل علم را در مدرسه فیضیه شگفت زده كرد.[۵]

او آرام و قرار نداشت، منتظر و تشنه به دنبال گمشده‎ای بود در این هنگام ستاره‎ای بدرخشید و او را به مقصود رساند. حضرت امام خمینی ـ الگوی علم و تقوا ـ درس اخلاق تشكیل داد و به نورافشانی و انسان سازی پرداخت.

مطهری به زیارت آن استاد بزرگ نایل آمد و از سرچشمه زلال او سیراب شد.[۶] این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوك بود، نه اخلاق به مفهوم علمی آن. درس «یافتن» و «رسیدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن».

مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یكی از مهم‎ترین كارهایش و بلكه عالی‎ترین و مهم‎ترین فعالیتش، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشك سحری بود. او شیرینی و لذتی از این كار مبارك و سعادت آفرین، احساس می‎كرد كه شب تیره زندگیش را تبدیل به روز روشن می‎نمود.

دانش اندوزی

مطهری با دقت، سرعت، نظم و تلاشی ستودنی به آموختن علوم اسلامی مشغول شد او نزد آیت الله صدوقی، كتاب «مطوّل» را فراگرفت و در محضر آیت الله مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را بیاموخت. او همچنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدرالدین صدر، سید محمدرضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت، سید محمد محقق یزدی ـ معروف به داماد ـ انگجی و میرزا مهدی آشتیانی ـ كه سلام خدا بر همگی آنان ـ در علوم گوناگون بهره‎مند شد.

دیدار با عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید و شگفت انگیز كرد. حاج میرزا علی آقا با نهج البلاغه می‎زیست، با آن تنفس می‎كرد و روحش با این كتاب همدم و جمله‎های گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهم‎تر آن كه به هر آنچه می‎دانست عمل می‎كرد و راستی كه مرد حقیقت و معنویت بود.[۷]

مطهری، تحصیل رسمی علوم عقلی و فلسفی را در سال 1323 شمسی آغاز كرد.[۸] او بحث حكمت از «شرح منظومه» حكیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدرالمتألهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموخت.[۹]

وی بعد از ورود آیت الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شركت كرد[۱۰] و از بحث‌های مجتهد پرور آن عالم ربانی بهره‎مند شد. او پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیت الله بروجردی تقلید می‎كرد.[۱۱]

مطهری، درس اصول فقه را از «مباحث عقلیه» به طور خصوصی از حضرت امام خمینی فراگرفت[۱۲] و راز و رمز اجتهاد را از آن حكیم الهی و فقیه وارسته بیاموخت. در سال 1329 ش. استاد مطهری در محضر درس استاد علامه سید محمدحسین طباطبایی حاضر شد و مبحث «الهیّات» از كتاب «شفا» (تألیف ابو علی سینا) را از آن حكیم بزرگ بیاموخت.[۱۳]

علامه طباطبایی، درس دیگری ـ غیر از الهیات شفا ـ در فلسفه شروع كرده بود كه در شب های پنج شنبه و جمعه تشكیل می‎شد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیت الله دكتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دكتر احمد احمدی و... شركت می‎كردند.[۱۴] ثمره مبارك این مجمع علمی بزرگ، شاهكاری جهانی در كلام و فلسفه است به نام كتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم». سهم مطهری در آفرینش این اثر پربار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شك، كمتر نیست.

استاد مطهری، همچنین در دوره تحصیل هم فكر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی «فدائیان اسلام» بود.[۱۵] این حزب سیاسی اسلامی كه در سال 1324 شمسی، از سوی روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی تشكیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.

مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود حوزه تدریس داشت. او از جمله كتاب‌های ذیل را تدریس كرد:

  • «مطوّل» (در علم معانی، بیان و بدیع)
  • «شرح مطالع» (در علم منطق)
  • «كشف المراد» (در علم كلام و عقاید)
  • «رسائل» و «كفایه» (در علم اصول فقه)
  • «مكاسب» (در فقه)
  • «شرح منظومه» و «اسفار» (در فلسفه).[۱۶]

هجرت به تهران

استاد مطهری در سال 1331 هجری شمسی با دختر آیت الله روحانی ازدواج كرد[۱۷] و در همان سال ـ در حالی كه به مدرسی مشهور بود ـ به تهران هجرت كرد.[۱۸] علت این هجرت را برخی تنگدستی شمرده‎اند،[۱۹] اما سببش هر چه بود، باید آن را لطف خفیّ الهی شمرد زیرا حضور مطهری در تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفكران، سراسر خیر و بركت و مایه تربیت و هدایت شد.

استاد مطهری از ابتدای ورود به تهران، به سازندگی و نورافشانی پرداخت. او در مدرسه مروی، آموزش فلسفه اسلامی را به شكل تطبیقی و مقایسه‎ای برای جویندگان حكمت و حقیقت، آغاز كرد.[۲۰]

سخنرانی های روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در مدرسه مروی، در تهران آغاز شد. او توجه بسیاری به حل شبهات و پاسخگویی به سؤال های موجود درباره معارف اسلامی داشت و با مطالعه، تحقیق، دقت، تلاش و اخلاص، در این راه موفق شد. در سال 1333 استاد مطهری تدریس در دانشگاه تهران را شروع كرد. استاد در دانشكده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) آن دانشگاه بیش از بیست سال به مبارزه عالمانه با جهل، مادی گری و غربزدگی پرداخت.

رفتار ایشان با دانشجو به قدری صمیمی بود كه دانشجو به استاد عشق می‎ورزید و مرید او بود. استاد مطهری در آن دانشكده، دوره‎های لیسانس و دكترا، كلیات علوم اسلامی (منطق، فلسفه، كلام، عرفان، اصول فقه، فقه و حكمت عملی)، فلسفه (شرح منظومه، الهیات شفاء، مقاصد الفلاسفه غزالی و...)، تاریخ فلسفه، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان را تدریس می‎كرد.[۲۱]

مرزبان اسلام

الف. سلاح قلم:

استاد مطهری بعد از حدود سی سال كه از زمزم قرآن و كوثر عترت سیراب شد و دم مسیحایی تقوا به او زندگی جدیدی بخشید، قدم در سنگر نویسندگی گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسه جاوید شد. این مرزبان قهرمان، فقط به حل مشكلات و پاسخ گویی به سؤال های موجود درباره مسائل اسلامی می‎اندیشید و هدف نوشته‎هایش همان بود.[۲۲]

او معتقد بود دین مقدس اسلام یك دین ناشناخته است. حقایق این دین به طور تدریجی در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، آموزش های غلطی است كه به نام اسلام داده می‎شود. این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از كسانی كه مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه می‎بیند.[۲۳]

ب. مجله مكتب تشیع:

در سال 1336 به همت جمعی از دانشمندان حوزه علمیه قم، نشریه مكتب تشیع شروع به فعالیت كرد. استاد مطهری هم با این مجله، همكاری علمی و ارشادی داشت. مقالاتی از استاد مطهری در نشریه مكتب تشیع منتشر شد، از جمله: «اصالت روح»، «قرآن و مسأله‎ای از حیات»، «توحید و تكامل» و «حق عقل در اجتهاد».[۲۴]

ج. چراغ انجمن:

بعد از تأسیس انجمن اسلامی پزشكان (1337ـ1338 ش)، استاد مطهری، چراغ آن انجمن شد و در زمانی كه سردی و تاریكی جامعه را فراگرفته بود به دل های سرد، گرمی بخشید و نور و روشنایی داد.

استاد یكی از مهم‎ترین سخنرانان جلسات این انجمن بود. ایشان در سخنرانی هایش، موضوعات حساس و سرنوشت سازی مانند توحید، نبوت، معاد، مسأله حجاب، بردگی در نگاه اسلام، صلح امام حسن علیه السلام، امام صادق علیه السلام و مسأله خلافت، مسأله ولایت عهدی امام رضا علیه السلام، تربیت اسلامی، فطرت، ربا، بانك، بیمه و... را مورد بررسی عالمانه قرار داد و آثاری ارزشمند به یادگار نهاد.

د. داستان راستان:

طرح تدوین «داستان راستان» از سوی یكی از مؤسسات علمی به آیت الله مطهری پیشنهاد شد. استاد چون این كار را پسندیده و مفید یافت تعهد كرد كه آن را انجام دهد. او در زمانی شروع به داستان نویسی كرد كه استادی مشهور در دانشگاه بود و از شخصیت ها و عالمان مهم مذهبی در كشور شمرده می‎شد. جلد اول داستان راستان در سال 1339 و جلد دوم در سال 1343 چاپ و منتشر شد و با توجه و استقبال كم‌نظیر مردم مواجه گشت.

هـ. طرحی نو:

استاد مطهری سال ها بود كه آرزوی تأسیس مؤسسه‎ای علمی ـ فرهنگی را داشت تا بتواند جوابگوی نیازهای فكری جامعه باشد و به نشر و تبلیغ معارف عالی اسلامی بپردازد. سرانجام در سال 1346 به كمك چند تن از دوستانش، از جمله آقای محمد همایون، حجت الاسلام سید علی شاهچراغی، مؤسسه حسینیه ارشاد را تأسیس كرد.[۲۵]

بعد از تأسیس حسینیه ارشاد، به كار این مؤسسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهی و درایت به همكاری و برنامه ریزی پرداخت. او دانشمندان بسیاری را به آن جا دعوت می‎كرد تا سخنرانی كنند و خود نیز یكی از موفق‎ترین سخنرانان آن بود.

و. علل گرایش به مادی‌گری:

كتاب علل گرایش به مادی‌گری ـ كه تكمیل شده دو سخنرانی استاد مطهری در سال های 48 و 49 در دانشسرای عالی است ـ در سال 1350 منتشر شد. استاد این اثر كارآمد را در زمانی تألیف كرد كه در میان نسل جوان، گرایشی به مكاتب مادی ـ و از جمله ماركسیسم ـ مشاهده می‎شد. سران سازمان منافقین هم در حال گرایش به ماركسیسم بودند كه سرانجام ماركسیست شدند و به طور رسمی این تغییر ایدئولوژی را اعلام كردند.

استاد مطهری در این كتاب به بررسی نقش كلیسا، مفاهیم فلسفی، اجتماعی و سیاسی و... در گرایش به مادی‌گری می‎پردازد، و علل لغزش ها و انحراف ها را در این زمینه روشن می‎سازد.

ز. فلسفه تاریخ:

یكی از درس هایی كه استاد مطهری در منزل خودشان برقرار كرد درباره فلسفه تاریخ بود كه از سال 1355 تا 1357 با جمع برخی از شاگردان برگزار می‎شد. استاد در این دروس، آراء فلاسفه غرب و اسلام را در مورد مباحثی مانند «عوامل محرك تاریخ»، «ارزش تاریخ»، «جامعه و فرد»، «ارتباط تاریخ با علم، مذهب و اخلاق»، «علیت در تاریخ»، «تكامل تاریخ»، «پیش بینی آینده» و... عالمانه نقد و بررسی می‎كرد.

ج. مقدمه‎ای بر جهان بینی اسلامی:

آخرین اثر قلمی استاد مطهری، كتاب «مقدمه‎ای بر جهان بینی اسلامی» است این كتاب در سال‌های 56 و 57 به رشته تحریر درآمد. آن استاد عالی قدر انحرافات فراوانی در نشریات برخی گروه های به ظاهر اسلامی و آثار بعضی روشنفكران مسلمان درباره جهان بینی اسلامی مشاهده می‎كرد. بدین علت و برای جلوگیری از التقاط، و از همه مهم‎تر برای روشن كردن نظر اسلام، این اثر پربرگ و بار را نوشت و در آن بسیاری از اشتباهات فكری روشنفكران را آشكار ساخت. در این كتاب نفیس، مواضع و جهان بینی بعضی از گروهك ها مانند «منافقین» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

ط. ماتریالیسم در ایران:

كتاب علل گرایش به مادی‌گری كه در سال 1350 منتشر شده بود مورد استقبال شایان مردم حقیقت جو قرار گرفت، به طوری كه در سال 1357 به چاپ هشتم رسید و استاد مقدمه‎ای تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» بر آن افزود. استاد مطهری در این مقدمه بسیار پربار به افشا و نقد شیوه‎های جدید تبلیغ ماتریالیسم در ایران می‎پردازد و این بحث را در دو بخش ارائه می‎كند:

  • تحریف شخصیت ها
  • تحریف آیات قرآن

در این مقدمه سودمند بود كه آراء برخی از گروهك ها، از جمله «فرقان» مورد نقد و بررسی عالمانه و منصفانه قرار گرفت و پوچی و سستی آن آشكار شد. بعد از انتشار این مقدمه، گروهك فرقان اطلاعیه‎ای منتشر كرد به این مضمون: هر كس كه در مسیر افكار ما قرار گیرد، به طریق انقلابی پاسخ او را می‎دهیم. اما استاد مطهری فرمود: اگر قرار باشد كه انسان از دنیا برود، چه بهتر كه در راه اصلاح عقاید و دفاع از اسلام باشد، و من در این راه كوچكترین تردیدی ندارم.[۲۶]

تدریس در قم

استاد مطهری بنا به توصیه حضرت امام خمینی از سال 1351 تا 1357، هفته‎ای دو روز به قم می‎رفتند و در حوزه علمیه، دروس مهمی مانند شناخت، اصل غائیت، فلسفه هگل، معارف قرآنی، ماركس و ماركسیسم، «منظومه»، «نجات» و «اسفار» تدریس می‎كردند.[۲۷]

استاد به حكم وظیفه شرعی از تهران به قم می‎رفتند تا تدریس كنند در حالی كه در تهران، استادان باسابقه دانشگاه، با تقاضای بسیار در كلاس درس ایشان شركت می‎كردند.[۲۸]

گلستان جاودان

یادگارهای استاد مطهری، به حق گلستانی جاودان است كه بوی خوش آن، عقل و جانِ هر حقیقت جویی را زنده می‎كند. آثار منتشر شده استاد بیش از 50 كتاب است كه برخی از مهمترین آن عبارتند از:

مقدمه‎ای بر جهان بینی اسلامی، آشنایی با قرآن، اسلام و مقتضیات زمان، انسان كامل، پیرامون انقلاب اسلامی، پیرامون جمهوری اسلامی، تعلیم و تربیت در اسلام، توحید، نبوت، معاد، حماسه حسینی، خدمات متقابل اسلام و ایران، عدل الهی، داستان راستان، سیری در نهج البلاغه، سیری در سیره نبوی، سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، شرح مبسوط منظومه، علل گرایش مادی‌گری، فطرت، فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، گفتارهای معنوی، مسأله حجاب، نظام حقوق زن در اسلام و قیام و انقلاب مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف.

برخی از آثار منتشر نشده استاد عبارتند از: شرح منظومه (به زبان عربی به قلم حجت الاسلام شیخ محمدتقی شریعت‌مداری)، آشنایی با قرآن (جلدهای 5 تا 15)، فلسفه تاریخ (جلدهای 2 تا 4)، مسأله بردگی در اسلام، پانزده گفتار، توكل و رضا، انسان شناسی، حاشیه بر تفسیر المیزان و...

پیشتاز نهضت

یكی از عالمانی كه در هدایت و راهنمایی مردم در قیام 15 خرداد نقشی اساسی و سازنده داشت، استاد مطهری بود. او در سخنرانی آتشین و انقلابی خود در شب عاشورا خطاب به روحانیت گفت: «باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتاری بایستید.» بعد خطبه امام حسین علیه السلام «...مَن رأی سُلطاناً جائِراً...» را مطرح كرد و به طور صریح و قاطع به محمدرضا پهلوی حمله كرد.[۲۹] به دنبال این سخنرانی حسینی بود كه استاد مطهری دستگیر و زندانی شد.[۳۰] این حبس، حدود دو ماه به طول انجامید.[۳۱]

استاد مطهری یكی از اعضای شورای رهبری حزب سیاسی اسلامی و نظامی «هیأت های مؤتلفه اسلامی» بود. او در جمع آنان، مباحث سودمندی ایراد كرد، از جمله مسأله «انسان و سرنوشت». بعد از تبعید امام خمینی، مهم‎ترین عكس العمل اسلامی در برابر این ظلم بزرگ، ترور حسنعلی منصور ـ نخست وزیر وقت ـ بود كه به دست قهرمانان هیأت های مؤتلفه اسلامی انجام شد. و ارشاد و تأیید استاد مطهری بود كه این اقدام خداپسندانه را به ثمر رساند.[۳۲]

آیت الله مطهری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تثبیت حكومت اسلامی، فعالیت های بسیار ارزنده و سرنوشت سازی انجام داد. از آن جمله ایشان مهم‎ترین و مورد اعتمادترین مشاور حضرت امام خمینی بود و نظرشان درباره معرفی افراد برای مسئولیت های مختلف، پذیرفته می‎شد.[۳۳]

شهادت

استاد مطهری كه آرزویش شهادت در راه خدا بود و در كتاب ها و گفتارهایش، مقام بلند و ارزش والای شهید را با عباراتی نغز و حكیمانه، نوشته و گفته بود، سرانجام به آرزویش رسید. در شب چهارشنبه 12 اردیبهشت 1358، ساعت بیست و دو و بیست دقیقه، استاد مطهری به وسیله جوانی فریب خورده از اعضای گروهك سیاسی و منافق «فرقان» به شهادت رسید.[۳۴]

پانویس

  1. لمعاتی از شیخ شهید، ص 8.
  2. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 1، ص 9.
  3. علل گرایش به مادی‌گری، ص 8ـ10.
  4. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 1، ص 9.
  5. مطهری، مطهر اندیشه‎ها، ج 1، ص 138.
  6. علل گرایش به مادی‌گری، ص 10 و 11.
  7. ر.ك: سیری در نهج البلاغه، ص 10ـ12.
  8. علل گرایش به مادی‌گرایی، ص 11.
  9. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 172.
  10. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 1، ص 9.
  11. مطهری، مطهر اندیشه، ج 1، ص 32.
  12. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 172.
  13. علل گرایش به مادی‌گری، ص 11.
  14. ر.ك: یادواره استاد شهید مطهری، ص 31؛ یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 172.
  15. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 339 و 340.
  16. یادواره استاد شهید مرتضی مطهری، ص 32.
  17. مطهری، مطهر اندیشه‎ها، ج 2، ص 667.
  18. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1، 56.
  19. سیری در زندگانی استاد مطهری، ص 11.
  20. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 1، ص 56.
  21. مطهری، مطهر اندیشه‎ها، ج 1، ص 303 و 304 و ج 2، ص 834، 840، 868، 882 و 884.
  22. ر.ك: عدل الهی، ص 810.
  23. همان.
  24. یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 541.
  25. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 1، ص 10 و سیری در زندگی استاد مطهری، ص 98 و 114.
  26. سرگذشت های ویژه...، ج 1، ص 131 و 132.
  27. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 1، ص یازده و یادنامه استاد شهید مطهری، ج 1، ص 542ـ552.
  28. جلوه‎های معلمی استاد، ص 101.
  29. مطهری، مطهر اندیشه‎ها، ج 2، ص 656.
  30. همان.
  31. سیری در زندگانی استاد مطهری، ص 22 و 23.
  32. مطهری، مطهر اندیشه‎ها، ج 2، ص 656.
  33. جلوه‎های معلمی استاد، ص 183 و 184.
  34. مطهری، مطهر اندیشه‎ها، ج 2، ص 67.

منابع

محمد خردمند، تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 806.