یاد مرگ
یاد مرگ به تدریج دیدگاه انسان را نسبت به دنیا تغییر میدهد؛ به طوری که به مقدار اندکی از آن راضی میگردد. فکر کردن در مورد مرگ به قدری دارای تأثیرات مفید است که از برترین اندیشهها و برجستهترین عبادتها شمرده شده است. زدودن غفلت، بیرغبتی به دنیا و کوتاهی آرزوها، از آثار یاد مرگ است.
مرگ، حقیقتی قطعی و غیرقابل انکار
مرگ حقیقتی قطعی و غیرقابل انکار برای هر موجود زنده می باشد که خداوند چشیدن طعم آن را به عنوان یک قانون کلّی بیان نموده، می فرماید: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت» (سوره آل عمران، 185)؛ همه کس چشنده مرگ است.
این آیه دلالت بر عمومیت سخن حق تعالی دارد و این که هر صاحب نفسی ناچار و ناگزیر است از چشیدن طعم مرگ و تفاوتی نمی کند که این موجود حیوان باشد یا گیاه و یا فرشته؛ پس هر موجود زنده ای به ناچار خواهد مرد؛ مگر خداوند تعالی که او زنده است و نمی میرد و او اول و آخر تمام اشیاء است: «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ * وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذوالجلال و الإکرام» (سوره الرحمن، 26-27)؛ هر کس که بر زمین موجود است در معرض فنا است و پاینده است، ذات پروردگار تو.
مرگ حقیقتی است که هر روز به طور آشکار آن را مشاهده می کنیم و یا چیزی در رابطه با آن می شنویم؛ امّا انسانی که علاقمند به زندگی دنیایی است و به بازی های دنیایی سرگرم شده و گمان می کند که مرگ نابودی است و زندگی بعد از آن هرگز معنایی ندارد، از یاد مرگ می ترسد و از نشانه های آن فرار می کند؛ در حالی که خداوند چنین انسانهایی را مورد خطاب خویش قرار داده، می فرماید: «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ» (سوره نساء، 78)؛ هر کجا باشید، مرگ شما را فرامی گیرد؛ اگر چه در کاخهای بسیار محکم باشید.
و نیز می فرماید: «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقيكُمْ...» (سوره جمعه، 8)؛ بگو: مرگی که شما از آن می گریزید حتما شما را ملاقات خواهد کرد.
خداوند در آیات فوق به این مطلب مهم اشاره می فرماید که فرار از مرگ فایده ای ندارد و یقیناً روزی مرگ انسان فرا می رسد و این حقیقتی قطعی در عالم وجود است.
اهمیت یاد مرگ
یاد مرگ، نقشی بسیار سازنده در زندگی انسان دارد به گونه ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به یادآورندگان مرگ را، هم درجه شهدا معرفی می کند: «قِیلَ یا رَسُولَ اللّه هَلْ یُحْشَرُ مَعَ الشُّهَداءِ اَحَدٌ؟ قالَ نَعَمْ مَنْ یَذْکُرُ الْمَوْتَ بَیْنَ الْیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ عِشْرِینَ مَرَّةً»؛ به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کردند: آیا کسی با شهدا محشور خواهد شد؟ فرمود: بلی، کسی که در شبانه روز بیست مرتبه مرگ را یاد کند.
ایشان همچنین این افراد را زیرکترین مردم می داند: «سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه وآله اَیُّ الْمُؤْمِنِینَ اَکْیَسُ؟ فَقالَ أَکْثَرُهُمْ ذِکْراً لِلْمَوْتِ وَأَشَّدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً»؛ از رسول خدا صلی الله علیه وآله سؤال شد: زیرکترین مردم چه کسی می باشد؟ فرمود: آن کس که بیشتر یاد مرگ کند و زیادتر مهیّای آن شده باشد.
و این یاد مرگ به قدری مهم است که امام علی علیه السلام برای آن حقی قائل شده، می فرماید: «ما اَنْزَلَ الْمَوتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَداً مِنْ اَجَلِهِ»؛ کسی که فردا را از زندگی خود بشمارد، حق مرگ را چنان که درخور آن است، رعایت نکرده است.
چگونه ممکن است انسان از کنار این مسئله به راحتی بگذرد و آن را نادیده بگیرد؛ در حالی که امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما مِنْ اَهْلِ بَیْتِ شَعَرٍ وَلا وَبَرٍ اِلاّ وَمَلَکُ الْمَوْتِ یَتَصَفَّحُهُمْ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمسَ مَرّاتٍ»؛ هیچ خانواده ای -از شهرنشین و بادیه نشین- نیست مگر این که فرشته مرگ شبانه روزی پنج بار آنان را از نظر می گذراند.
اهمیت یاد مرگ به اندازه ای است که حضرت مسیح علیه السلام در جواب حواریون که سؤال کردند: «مَنْ اَولِیاءُ الَّذِینَ لاخَوفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ»؛ اولیایی که هیچ ترس و اندوهی بر آنها نیست چه کسانی هستند؟ یکی از ویژگی های اولیای خدا را دوست داشتن یاد مرگ و رها نمودن یاد دنیا معرفی می کند و می فرماید: «اَحَبُّوا ذِکْرَ الْمَوْتِ وَتَرَکُوا ذِکْرَ الْحَیاةِ»؛ یاد مرگ را دوست دارند و یاد زندگی را رها می کنند.
همچنان که سیره عملی ائمه معصومین علیهم السلام نیز در هنگام یاد مرگ این گونه بوده است. به عنوان نمونه در مورد حالات امام حسن علیه السلام نقل شده است که: «اِذا ذَکَرَ الْمَوْتَ بَکَی وَاِذا ذَکَرَ الْقَبْرَ بَکَی وَاِذا ذَکَرَ الْبَعْثَ وَالنُّشُورَ بَکَی وَاِذا ذَکَرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّراطِ بَکَی وَاِذا ذَکَرَ الْعَرْضَ عَلَی اللّهِ ذِکْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یُغْشَی عَلَیْهِ مِنْها»؛ وقتی یاد مرگ می کرد، می گریست. و چون یاد قبر می کرد، می گریست. و چون از (قیامت و) بعث و نشور یاد می کرد، می گریست. و چون متذکّر عبور از صراط می شد، می گریست و هرگاه به یاد توقف در پیشگاه خدای تعالی (در محشر) می افتاد، فریادی می زد و بی هوش (روی زمین) می افتاد. امام سجاد علیه السلام نیز در آن هنگام که خبر مرگ کسی به ایشان می رسید و یا خود مرگ را یاد می کرد می فرمود: «... وَانصِبِ الْمَوتَ بَینَ اَیدِینَا نَصبا وَلاَ تَجعَل ذِکرَنَا لَهُ غِبّا»؛ (خداوندا!) ما را از فریب دنیا به سلامت بدار و از شرّ و فساد آن ایمن بخش و مرگ را در برابر ما بنمایان و روزی مباد که از یاد مرگ غافل باشیم.
فکر کردن در مورد مرگ به قدری دارای تأثیرات مفید است که از برترین اندیشه ها و برجسته ترین عبادت ها شمرده شده است؛ همچنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این باره می فرماید: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ ذِکْرُ الْمَوتِ وَاَفْضَلُ التَّفَکُّرِ ذِکْرُ الْمَوتِ»؛ برترین عبادت یاد مرگ است و برترین تفکر یاد مرگ است.
آثار یاد مرگ
یاد مرگ دارای آثار بسیاری می باشد که در منابع اسلامی به آنها اشاره شده است، از جمله:
1. غفلتزدایی و آگاهی بخشی:
از جمله آثار یاد مرگ، رهایی از غفلت و هوشیاری نسبت به حقایق مهم پیرامونمان می باشد. در واقع ما انسان ها از یاد مرگ می ترسیم و فریب دنیا را می خوریم و به بازیچه سرگرم می شویم؛ در حالی که برای آخرت آفریده شده ایم؛ ولی این دنیا را که در آن هستیم دوست داریم.
هیچ گاه نباید فراموش کنیم که زندگی ما نَفَس هایی است که شمرده می شود و چون نَفَسی بگذرد، قسمتی از آن کاسته شده و قدمی به مرگ نزدیکتر شده ایم و باید گفت: «جثّه های خاموش، تو را موعظه می کند و مرده ساکت به تو می گوید، استخوان های پوسیده و تنهای خفته سخن می گوید و قبر تو را که هنوز زنده مانده ای میان قبرها نشان می دهد».
امام صادق علیه السلام در مورد تأثیر عمیق یاد مرگ بر بیداری روح و جان آدمی می فرماید: «ذِکْرُ الْمَوتِ یُمِیتُ الشَّهَواتِ فِی النَّفْسِ وَ یَقْطَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَةِ وَیُقَوِّی النَّفْسَ بِمَواعِدِ اللّهِ وَیُرِقُّ الطَّبْعَ وَیَکْسِرُ اَعْلامَ الْهَوَی وَیُطْفِیءُ نارَ الْحِرْصِ وَیُحَقِّرُ الدُّنْیا»؛ یاد مرگ خواهش های باطل را از دل زایل می کند و ریشه های غفلت را می کند و دل را به وعده های الهی قوی و مطمئن می گرداند و طبع را رقیق و نازک می سازد و عَلَمهای هوا و هوس را می شکند و آتش حرص را فرو می نشاند و دنیا را حقیر و بی مقدار می سازد.
به همین دلیل است که هر امر مربوط به مرگ، می تواند عامل بیداری و دوری فرد از غفلت محسوب گردد؛ همچنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «مَنْ کانَ مَعَهُ کَفَنُهُ فِی بَیْتِهِ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغافِلِینَ»؛ کسی که کفنش با او در خانه اش باشد، از غافلان به شمار نمی آید. و یا این که می فرماید: «اِذا اَنْتَ حَمَلْتَ جَنازَةً فَکُنْ کَاَنَّکَ اَنْتَ الْمَحمُولُ»؛ هنگامی که جنازه کسی را برداشتی، فکر کن که گویا تو خود آن کسی هستی که (در تابوت است و) آن را برداشته اند.
قلب و دل انسان بر اثر اشتغال به امور دنیوی زنگار غفلت و بی خبری به خود می گیرد و یاد مرگ می تواند زداینده این آلودگی ها و روشنی بخش قلب و وجود آدمی باشد؛ همچنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در ضمن سؤالی به این موضوع اشاره فرمودند: «اِنَّ الْقُلُوبَ تَصدَأُ کَما یَصدَأُ الْحَدِیدُ. قِیلَ یا رَسُولَ اللّهِ وَما جَلاَؤُها قالَ قِراءَةُ الْقُرْآنِ وَذِکْرُ الْمَوْتِ»؛ همچنان که آهن زنگ می زند، این دلها نیز زنگار می بندد. عرض شد: ای رسول خدا! صیقل دادن آنها به چیست؟ فرمود: تلاوت قرآن و به یاد مرگ بودن.
2. زهد و بیرغبتی به دنیا:
غفلت از مرگ، دنیا را در نظر انسان زیبا و باارزش جلوه می دهد و او را سخت شیفته و واله خویش می گرداند، به طوری که عقل او را از درک هر حقیقت و واقعیتی همچون مرگ محروم می سازد؛ امّا انسان غافل در راه رسیدن به خواسته های نفسانی از هیچ سعی و تلاشی فروگذاری نمی کند و از پای نمی نشیند. یاد مرگ این میل و رغبت به دنیا را از دل انسان بیمار می شوید و می زداید. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «اَکثِرُوا مِنْ ذِکْرِ الْمَوتِ فَاِنَّهُ یَزْهَدُ فِی الدُّنْیا»؛ مرگ را بسیار یاد کنید؛ زیرا یاد مرگ از میل و رغبت به دنیا می کاهد.
ابو عبیده از امام باقر علیه السلام تقاضای موعظه ای کرد، ایشان به عملی توصیه نمودند که اثر آن زهد در دنیاست: «قُلْتُ لاَِبِی جَعْفَرٍ علیه السلام حَدِّثْنِی بِما اَنتَفِعُ بِهِ فَقالَ یا اَبا عُبَیدَةَ اَکْثِر ذِکْرَ الْمَوتِ فَاِنَّهُ لَمْ یُکْثِر الاِْنسانُ ذِکْرَ الْمَوتِ اِلاَّ زَهِدَ فِی الدُّنْیا»؛ به امام باقر علیه السلام عرض کردم: چیزی بفرمای که از آن سود برم. فرمود: ای ابا عبیده! زیاد مرگ را یاد کن! چه هر انسانی آن را بسیار یاد کند، نسبت به دنیا بی رغبت می شود.
رسول خدا صلی الله علیه وآله در تفسیر زهد می فرماید: «الزُهدُ فِی الدُّنیا قَصرُ الاَْمَلِ وَ شُکرُ کُلِّ نِعْمَةٍ وَالْوَرَعُ عَنْ کُلِّ ما حَرَّمَ اللّه»؛ زهد در دنیا (همان) کوتاه کردن آرزو و به جای آوردن شکر هر نعمت و پرهیز از تمامی محرمات الهی است.
مسلّم است که آدمی با داشتن این اوصاف، دارای مقامی با ارزش می گردد و سزاوار مدح دیگران می شود و بدون آن از تمام ارزش ها سقوط می کند. روایت شده است که در نزد پیامبر صلی الله علیه وآله از مردی یاد کردند و زیاد او را ستودند. پیامبر اکرم فرمود: «کَیْفَ کانَ ذِکرُ صاحِبِکُمْ لِلْمَوتِ»؛ رفیق شما با یاد مرگ چگونه است؟ آنها عرض کردند: «ما کُنّا نَکادُ نَسْمَعُ یَذْکُرَ الْمَوتَ؛ نشنیده ایم که از مرگ یاد کند. آنگاه رسول اکرم فرمود: فَاِنَّ صاحِبَکُمْ لَیسَ هُناکَ»؛ رفیق شما دارای موقعیتی نیست که شما می گویید.
انسانی که دلبستگی هایی به دنیا پیدا کرده، بعضی از این دلبستگی ها به دلبستگی دیگری می انجامد تا او را هلاک می کند؛ همچنان که حضرت عیسی علیه السلام فرمود: «مَثَلُ طالِبِ الدُّنیا مَثَلُ شارِبِ ماءِ الْبَحرِ کُلَّما اِزدادَ شُربا اِزدادَ عَطَشا حَتّی یَقْتُلَهُ»؛ حکایت طالب دنیا، حکایت کسی است که از آب دریا می نوشد. هر چه بیشتر بنوشد بر عطش او افزوده شود تا او را بکشد.
با یاد مرگ به تدریج دیدگاه انسان نسبت به دنیا تغییر می کند؛ به طوری که به مقدار اندکی از آن راضی می گردد. امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می فرماید: «مَنْ اَکْثَرَ ذِکْرَ الْمَوتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیا بِالْیَسِیرِ»؛ کسی که بسیار یاد مرگ کند، به مقدار کمی از دنیا راضی می شود.
همچنین، با کسب زهد که در اثر یاد مرگ پدید می آید تحمل سختی ها و مشکلات دنیا بر او دشوار نمی باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنیا هانَتْ عَلَیْهِ الْمُصِیبات»؛ هر که دل از دنیا برکند، مصیبت های آن بر او آسان می شود.
3. کوتاهی آرزو:
گاهی انسان در اثر فراموشی مرگ، غرق در دنیا و امور دنیوی می گردد و برای آنچه که هنوز بدست نیاورده، در دل آرزوی وصال می نماید؛ اما هزار دریغ و افسوس که اجل به او مهلت نمی دهد و مرگ او را در کام خود فرو می کشد و آرزوهای دراز را به خانه گور می برد.
یاد مرگ می تواند آرزوها را کوتاه کند و موجب بی قراری و کناره گیری از خانه فریب (دنیا) گردد و آدمی را برای سرای جاودان آماده سازد؛ زیرا که آرزوهای طولانی، انسان را بیشتر در دنیا غرق و او را اسیر هوا و هوس نموده، در نتیجه عملش را بد می سازد؛ همچنان که حضرت علی علیه السلام به این نتیجه ناپسند اشاره و به عنوان یک قانون کلی مطرح می نماید و می فرماید: «مَا اَطَالَ عَبدٌ الاَْمَلَ إلاَّ أَسَاءَ الْعَمَلَ»؛ هیچ بنده ای آرزویش را طولانی نمی کند، جز اینکه عملش را بد می کند.
به همین علت، ایشان آرزوی طولانی را به عنوان یکی از مواردی که از گسترش آن در امت اسلامی ترس داشت معرفی نموده، می فرماید: «إنَّ اَخَوفَ مَا أخَافُ عَلیکُم خِصلَتَانِ، إتِّبَاعُ الْهَوَی وَطُولُ الاَْمَلِ، فَأمَّا إتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَأمَّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنسِی الآخِرَةَ»؛ وحشتناکترین چیزی که از آن بر شما می ترسم دو خصلت است: پیروی هوی و آرزوی دراز. پیروی هوی (شما را) از حق باز می دارد و آرزوی دراز (شما را) از یاد آخرت به فراموشی می اندازد.
در دستورات اسلامی نیز بر کوتاهی فکر و اندیشه در مورد ساعت های آینده دنیا و منع از مشغول ساختن ذهن به امور دنیایی آتی و مغتنم شمردن فرصت ها بسیار سفارش شده است؛ همچنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «اِذَا أصبَحْتَ فَلاَ تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِالْمَسَاءِ وَإذَا اَمسَیتَ فَلاَ تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِالصَّبَاحِ وَخُذْ مِنْ صِحَّتِکَ لِسُقمِکَ، وَمِنْ شَبَابِکَ لِهَرَمِکَ وَمِنْ حَیَاتِکَ لِوَفَاتِکَ، فَاِنَّکَ لاَتَدْرِی مَا اسْمُکَ غَدا»؛ چون به صبح می رسی درباره عصر فکر نکن و چون به عصر رسیدی درباره صبح فکر نکن. از سلامتی برای بیماریت و از جوانی برای پیریت و از زندگی برای مرگت استفاده کن؛ زیرا نمی دانی فردا زنده ای یا مرده.
همچنین ذکر شده است که هرگاه کسی کاری را به زمان آینده محوّل می کرد، حضرت رسول مسئله مرگ را به او یادآوردی می کرد و وی را سخت مورد توبیخ قرار می داد.
ابوسعید خدری نقل می کند که اسامة بن زید از زید بن ثابت کنیزکی به بهای صد دینار و به مهلت یک ماه خرید. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هنگامی که از این مسئله مطلع شد، فرمود: «ألاَ تَعجَبُونَ مِنْ أُسَامَةِ الْمُشتَرِی إلَی شَهرٍ اِنَّ أُسَامَةَ لَطَوِیلُ الاْءمَلِ وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ مَا طَرَفَتْ عَینَایَ إلاَّ ظَنَنتُ أنَّ شُفرَیَّ لاَیَلْتَقِیَانِ حَتَّی یَقْبِضَ اللّهُ رُوحِی وَمَا رَفَعتُ طَرفِی وَظَنَنتُ أنِّی خَافِضُهُ حَتَّی أُقبَضَ وَلاَ تَلَقَّمتُ لُقمَةً إلاَّ ظَنَنتُ أنْ لاَأُسِیغَهَا أنحَصِرُ بِهَا مِنَ الْمَوتِ ثُمَّ قَالَ یَا بَنِی آدَمَ إنْ کُنْتُم تَعْقِلُونَ فَعُدُّوا أنْفُسَکُمْ مِنَ الْمَوتَی وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إنَّمَا تُوعَدُونَ لآتٍ وَمَا أنْتُم بِمُعْجِزِینَ»؛ آیا از اسامه در شگفت نیستید که خریدار تا یک ماه است؟ اسامه دراز آرزوست. به خدایی که جان محمد در قبضه قدرت اوست، چشمانم به هم نمی خورد جز این که گمان می کنم پیش از آن که مژه هایم به هم رسد، خداوند جانم را بگیرد. و چشم باز نمی کنم، جز این که گمان می برم پیش از آن که چشم بر هم نهم جانم گرفته شود. و لقمه ای بر دهان نمی گذارم، جز این که گمان می کنم پیش از آن که آن را فرو برم، بر اثر مرگ گلوگیرم گردد. سپس فرمود: ای فرزندان آدم! اگر خِرَد دارید، خود را در زمره مردگان شمارید! سوگند به آنکه جانم بدست اوست! آنچه به شما وعده داده می شود، خواهد آمد و شما نمی توانید (خدا را) به عجز درآورید.
انسانی که همواره در یاد مرگ باشد، هیچگاه عملی انجام نمی دهد که در قیامت نتواند پاسخگوی آن باشد و بدین سبب، عذاب الهی را بر خود هموار سازد؛ بلکه آرزوها را کوتاه نموده سعی در طاعت و بندگی خدا خواهد داشت تا بهشت الهی را جایگاه خویش قرار دهد؛ همچنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به اصحاب خود فرمودند: «أکُلُّکُمْ یُحِبُّ أنْ یَدخُلَ الْجَنَّةَ. قَالُوا نِعَمْ یَا رَسُولَ اللّهِ. قَالَ قَصِّرُوا الاْءمَلَ وَثَبِتُوا آجَالَکُم بَینَ أبْصَارِکُم وَاسْتَحْیُوا مِنَ اللّهِ حَقَّ حَیَائِهِ»؛ آیا همه شما دوست دارید وارد بهشت شوید؟ عرض کردند: آری ای پیامبر خدا! فرمود: آرزوها را کوتاه کنید، مرگ را پیش چشم خویش قرار دهید و از خداوند چنان که سزاوار است شرم کنید!
منابع
- "برخی از آثار یاد مرگ"، سید جواد موسوی، مبلغان، شماره 100، بهمن 1386.