شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن داوود حلی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


ابن داوود از علمای شیعه و نویسنده کتاب معروف رجال ابن داوود است.


ولادت و تحصیل

ابومحمد حسن بن علی، ملقب به تقی‌الدین، معروف به ابن داوود ـ چنان که در کتاب رجالش گفته است ـ پنجم جمادی الثانی‌ 647 هـ.ق ولادت یافت.[۱] در کتاب‌های تراجم به محل ولادتش، اشاره نشده؛ اما از آن جا که نزد دانشمندان نام‌آور حله دانش آموخته، احتمالاً بیشتر عمرش را در این شهر گذرانده و در همین شهر نشو و نما کرده است.

نیز به قرینه این که ابن داوود، استادش ابن طاووس را «بغدادی التحصیل» خوانده و از سوی دیگر، گفته که: تا هنگام مرگ قرین او بوده، روشن می‌شود که گویا مدتی نیز در بغداد اقامت داشته است. همچنین بر اساس بیتی از ارجوزه «عقد الجواهر»، او در ذی القعده 700 هـ.ق در کاظمین بوده و نیز در ارجوزه «منهج التقویم»، از نعمت مجاورت و زندگی در نجف یاد کرده است.[۲]


استادان

در کتب معروف رجال به چهار تن از استادان ابن داود اشاره شده است. خود وی در کتاب رجالش، نام سه تن از استادان خویش را ذکر کرده و شرح حال مختصری از آن‌ها را آورده است؛ اما در مورد فرد دیگر، تنها در آغاز کتابش اشاره کرده که: وی طریق روایتی اوست. این استادان عبارتنداز:

  • 1. ابوالقاسم نجم‌ (نجیب)‌الدین جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلی، مشهور به «محقق حلی»[۳]؛ وی به 602 هـ.ق ولادت و ربیع الثانی 676 هـ.ق[۴] وفات یافت.

علاوه بر ابن داوود، شاگردان بزرگ دیگری از محضر او دانش اندوخته‌اند که از آن جمله‌اند: علامه حلی، عبدالکریم بن طاووس، محمد بن طاووس، جلال محمد کوفی (استاد شهید)، عزالدین حسن بن یوسف آبی (صاحب کشف الرموز).

ابن داوود، از این استادش به بزرگی یاد کرده است؛ با القابی چون: «محقق، مدقق، امام علامه، یگانه عصر، خوش بیان‌ترین اهل زمان، بهترین عالمان در اقامه ‌دلیل و سریع‌ترین آنان در آوردن برهان». گویا ابن داوود، از محقق حلی بهره‌ای وافرتر برده است؛ چنان که می‌گوید: «از کودکی، استاد و مربی من بود و احسان و التفات زیادی به من داشت»؛ «محقق حلی، در نقل همه مصنفات و روایت‌هایش، به من اجازه داده است».[۵] این گفتار نشان می‌دهد که وی نزد محقق حلی، ارج و قربی ویژه داشته و مورد اعتماد فراوان او بوده است.

  • 2. سید جمال‌الدین ابوالفضائل احمد بن موسی بن طاووس، (متوفی 673 هـ.ق)؛ در «اعیان الشیعه» آمده است که‌ وی در حله وفات یافته و دفن گردیده و مرقدش مشهور و زیارتگاه است.[۶] سید جمال‌الدین، برادر رضی‌الدین بن طاووس (صاحب کرامات معروف) است. در کتب فقهی و رجالی هر کجا از سید بن طاووس نام برده شود، مراد احمد بن طاووس است.[۷]
  • 3. سید عبدالکریم بن موسی بن طاووس، (648ـ693 هـ.ق)؛ ابن داوود از وی چنین نام برده است: «سرور ما، پیشوای معظم، غیاث الدین، فقیه، نحوی، عروضی، نسابه و زاهد». سید عبدالکریم در کربلا متولد شد، در حله نشو و نما و در بغداد تحصیل کرد و در کاظمین درگذشت.
  • 4. مفیدالدین محمد بن جهیم (جهم) الاسدی. ولادت و وفات او معلوم نیست؛ لکن وی از علمای قرن هفتم حله بوده است. به کسانی چون: علامه حلی و ابن داوود، اجازه روایت داده است و ابن داوود در مقدمه کتاب رجالش، وی را یکی از طرق نقل روایت خود معرفی کرده است.

گذشته از موارد مذکور، علامه امینی کسانی چون: خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی 673)، یوسف بن مطهر (پدر علامه حلی) و یحیی بن سعید (پسرعموی محقق حلی) را نیز از مشایخ ابن داوود برشمرده است.[۸]


شاگردان

در کتب رجال، تنها به سه نفر از شاگردان ابن داوود اشاره شده است؛ به اعتقاد برخی، آنان شاگردان روایتی وی بوده‌اند، که عبارتند از:

  • 1. رضی‌الدین ابوالحسن علی بن احمد بن یحیی بن مزید حلی. وی به سال (757 هـ.ق)[۹] رحلت کرد و در نجف دفن شد. او از استادان شهید اول و از شاگردان علامه است. شهید از وی با القابی چون: «شیخ، پیشوا، پادشاه ادبا و علما...» یاد کرده است.[۱۰] ابن مزیدی، علاوه بر علامه و ابن داوود، از پدرش نیز روایت کرده است.[۱۱]
  • 2. شیخ زین‌الدین علی بن طراد مطارآبادی. وی سال (762 هـ.ق) در حله وفات یافت.[۱۲] شهید اول از وی نیز روایت کرده و در اجازه‌اش، زین‌الدین مطارآبادی را چنین توصیف نموده است: «امام، فقیه، محقق و دانشمند مدقق».[۱۳]
  • 3. سید تاج‌الدین محمد بن قاسم بن حسین علوی حسنی دیباجی حلی، معروف به «ابن معیه». شهید وی را «اعجوبه زمان در همه فضائل» توصیف می‌کند و در کتاب «مجموعه» که به خط جد شیخ بهایی محمد بن علی جبعی است، آمده است: سید تاج‌الدین در سال 776 هـ.ق در حله درگذشت و پیکرش به نجف اشرف انتقال یافت.[۱۴] به گفته آقا بزرگ تهرانی: سید تاج‌الدین، از شاگردان علامه و خود، استاد سید احمد بن حسین، مؤلف «عمده الطالب» است.[۱۵] همچنین شیخ آقا بزرگ تهرانی گفته است: شصت و اندی شیخ داشته است.[۱۶]

آثار وی عبارتند از: «معرفه الرجال»، «نهایه الطالب فی نسب آل ابیطالب» و «الفلک المشحون».


تألیفات

ابن داوود در کتاب رجالش، آثار خود را این گونه برشمرده است:

  1. در رجال: کتاب «الرجال».
  2. در فقه: «تحصیل المنافع»، «التحفه السعدیه»، «المقتصر من المختصر»، «الکافی»، «النکت»، «الرائع»، «خلاف المذاهب الخمسه»، «تکمله المعتبر» (ناتمام)، «الجوهره فی نظم التبصره» (این کتاب همان «تبصره» علامه حلی است که ابن داوود آن را به نظم درآورده است)، «لمعه» (در احکام فقه و منظوم)، «الرائض فی الفرائض» (منظوم)، «عقد الجواهر فی الاشیاء والنظائر» (منظوم)، «اللؤلؤه» (منظوم و ناتمام) و «عده الناسک فی قضاء‌المناسک» (منظوم).
  3. در اصول دین: «الدر الثمین فی اصول الدین» (منظوم)، «الخریده العذراء فی العقیده الغراء» (منظوم) و «الدرج».
  4. در منطق: «حل الإشکال فی عقد الأشکال» و «البغیه».
  5. در ادبیات عرب: «الإکلیل التاجی فی العروض»، «قره عین الخلیل فی شرح النطم الجلیل»، «شرح قصیده صدرالدین الساوی»، «مختصر الإیضاح»، «حروف المعجم» و «مختصر اسرار العربیه».

از آثار مذکور، برخی به جای مانده که بعضی به چاپ رسیده و بعضی دیگر خطی است.


آثار چاپی

  1. الرجال: این کتاب یک بار در سال 1383 هـ.ق به کوشش سید جلال الدین محدث ارموی در تهران و بار دیگر در سال 1392 هـ.ق به کوشش سید محمدصادق بحرالعلوم در نجف به چاپ رسیده است.
  2. ارجوزه فی الکلام: منظومه‌ای است زیبا در 145 بیت، با الفاظی موجز درباره‌ عقاید کلامی شیعه.
  3. عقد الجواهر فی الاشباه والنظائر: در نسخه چاپی، «جواهرالکلام فی الاشباه والنظائر» نامیده شده است. این ارجوزه با 1309 بیت در 10 ذی القعده 700 هـ.ق در کاظمین سروده شده است.
  4. المنهج القویم فی تسلیم التقدیم: ارجوزه‌ای است با 201 بیت، مشتمل بر داستانی از مباحثه‌های مربوط به «شایسته‌ترین خلیفه پس از پیامبر» که در مجلسی از مجالس علمای مذاهب مختلف در شهر بغداد انجام گرفته است، ابیاتی از این ارجوزه خواهد آمد.


آثار خطی

  1. التحفه السعدیه: نسخه‌ای از آن، در کتابخانه موزه بغداد وجود دارد.
  2. تحصیل المنافع: نسخه‌ای از آن، در کتابخانه سید محمدعلی روضاتی در اصفهان است.
  3. الجوهره فی نظم التبصره: دو نسخه از آن در کتابخانه آیت الله مرعشی موجود است.
  4. المقتصر من المختصر: نسخه‌ای از آن در کتابخانه مجلس موجود است.

همچنین به گفته افندی؛ سید حسین مجتهد عاملی، رساله‌ای مشتمل بر روایاتی از ائمه به ابن داوود نسبت داده و از آن در کتابش (دفع المناواه عن التفضیل والمساواه) نقل کرده است.[۱۷]

جامعیت علمی و تخصص ابن داوود

آن چه از آثار ابن داوود و اقوال علما به روشنی بدست می‌آید، این نکته است که: او در علوم مختلف، جامعیت داشته و دست کم در چهار حوزه فقه، کلام، رجال و ادبیات متبحر بوده است. با این حال، تخصص وی در رجال و ادبیات، نظر علما را بیشتر به خود جلب کرده است.

تبحر وی در شعر چنان است که حتی برخی از آثار کلامی و فقهی خود را به صورت شعر تألیف کرده است؛ از جمله کتاب «تبصره» علامه حلی. این امر، شاید پیش از آن که بیانگر جامعیت او باشد، از قدرت و تسلط ادبی او حکایت می‌کند. لذا علما، او را «سلطان ادبا و بلغا» دانسته‌اند.

علامه امینی در آغاز جلد ششم الغدیر، با ارائه شرح حالی کوتاه از ابن داوود، او را در شمار «شعرای غدیر در قرن هشتم» آورده و پاره‌ای از اشعارش را ذکر کرده است؛ که ابیاتی از آن را می‌آوریم:


و قد جرت لی قصه غریبه قد نتجت قضیه عجیبه

فاعتبروا فیها ففیها معتبر یغنی عن الاغراق فی قوس النظر

حضرت فی بغداد دار علم فیها جبال نظر و فهم

رجال ابن داوود

شهرت ویژه ابن داوود بیش از همه، مرهون کتاب «رجال» اوست. وی آن را با استفاده از راهنمایی‌ها و تحقیقات استادش، احمد بن طاووس به رشته تحریر درآورد و همین، بر ارزش کتاب می‌افزاید؛ چرا که وی در زمان خود از تبحر و تخصص ویژه‌ای در علم رجال برخوردار بوده است.

الف) ویژگی‌ها:

  • 1. تا پیش از ابن داوود، نام شخصیت‌ها بدون ترتیب الفبا ذکر می‌شد و یا اگر به ترتیب الفبایی بود؛ تنها در حرف اول اسامی بود، که این، مشکلاتی را در یافتن نام شخصیت پدید می‌آورد. ابن داوود با وقوف به این مسأله، کتاب رجالش را به ترتیب حروف الفبا در حرف اول، دوم و...، تنظیم کرد و حتی این ترتیب را در نام پدر و جد راوی نیز مراعات کرد. این عمل، چنان در نظر رجالیون بعد از او، پسندیده آمد که از آن پس، آن‌ها نیز شیوه ابن داوود را در ترتیب نام‌ها دنبال کردند.
  • 2. رجال وی در حقیقت گزیده‌ای است از کتاب‌های کشی، نجاشی، شیخ طوسی، برقی، علی بن احمد عقیقی، ابن عقده، فضل بن شاذان، ابن عبدون، غضائری، محمد بن بابویه و ابن فضل. البته وی اقوال آن‌ها را با حسن ترتیب و زیادت تهذیب، ذکر کرده و برای هر کدام رمزی نهاده است و از متأخرین از شیخ، جز افراد معدودی نامی نبرده است. همچنین وی جهت اختصار، نام امامان علیهم‌السلام را نیز با رمز مشخص کرده است.
  • 3. ابن داوود کتاب رجالش را در دو جزء ‌تنظیم کرده است؛ جزء اول که به شخصیت‌های «موثق» و «مهمل» اختصاص یافته و جزء دوم که در آن، «مجهولین» و«مجروحین»[۱۸] نام برده شده‌اند.

ابن داوود در آخر قسم اول، افرادی را که نجاشی با عنوان «ثقه ثقه» آورده و 34 نفر هستند، جداگانه ذکر کرده است. در ادامه، نام پنج نفر دیگر را که توصیف به «ثقه ثقه» شده‌اند، آورده که غضائری هم به آن‌ها اشاره کرده است. آن گاه پنج فصل آورده که مطالب آن، بسیار مورد نیاز محققان قرار می‌گیرد. در پایان قسم دوم نیز 17 فصل ـ که برای محققان مفید است‌ ـ آورده و بعد، نه تنبیه پرفایده ذکر کرده است.

ب) تفاوت رجال ابن داوود با رجال علامه حلی:

ابن داوود و علامه حلی، هر دو شاگرد احمد بن طاووس بوده‌اند؛ از این رو، در آثارشان مشابهت‌هایی دیده می‌شود؛ به طوری که ممکن است گفته شود یکی، از دیگری اقتباس کرده است. با وجود این، تفاوت‌های این دو کتاب از این قرار است:

  • 1. رجال علامه نیز همانند رجال ابن داوود، به دو قسم ترتیب یافته است؛ لکن علامه اسامی کسانی را در قسم اول آورده، که به روایتشان عمل شده و ممدوح دانسته شده‌اند و در قسم دوم، کسانی را ذکر کرده که به روایتشان عمل نشده و جرح شده‌اند. برخلاف علامه، ابن داوود در قسم اول، کسانی را که کم‌ترین مدح درباره‌شان آمده، ذکر کرده است؛ گرچه به خبر آنان عمل نشده و بسیار مذمت شده باشند و در قسم دوم هم کسانی را که کم‌ترین ذمّ در موردشان آمده، ذکر کرده است؛ اگر چه اوثق ثقات بوده باشند.
  • 2. معمولاً برخی راویان، مورد اختلاف علمای رجال قرار می‌گیرند: عده‌ای، آن‌ها را قابل اعتماد می‌دانند و عده‌ای مورد اعتماد نمی‌دانند. یکی از تفاوت‌های «رجال» ابن داوود با «رجال» علامه حلی، مربوط به این گونه راویان است. علامه، چنین افرادی را در هر دو قسم نیاورده است؛ بلکه یا جانب مدح را ترجیح داده و در قسم اول آورده و یا جانب ذم را ترجیح داده و یا متوقف شده که در این صورت، او را در قسم دوم ذکر کرده است. اما ابن داوود، این راویان را، یک بار به اعتبار مدح در قسم اول و بار دیگر به اعتبار ذمّ، در قسم دوم ذکر کرده است.
  • 3. علامه هنگامی که مطلبی را از کتاب‌های کشی، نجاشی، شیخ و غضائری دریافت می‌کند، نام مستند را ذکر نمی‌کند؛ بلکه عین عبارت آن‌ها را می‌آورد؛ اما اگر از کتاب «غیبه» شیخ یا «رجال» ابن عقده یا «رجال» عقیقی مطلبی را می‌آورد، مستند را صراحتا بیان می‌کند. برخلاف علامه، ابن داوود بر خود لازم دانسته از هر کسی که مطلبی نقل می‌کند، نامش را بیاورد. برخلاف علامه ابن داوود بر خود لازم دانسته، نام هر کسی را که از او مطلبی نقل کرده بیاورد، مگر موردی که امر بر او مشتبه بوده و یقین به مستند نداشته که در این صورت، هیچ رمزی نیاورده است.
  • 4. علامه تنها راویان ممدوح را در قسم اول آورده است؛ ولی ابن داوود‌ «مهملین» را هم در قسم اول ذکر کرده است.[۱۹]

ج) میزان اعتبار:

«رجال» ابن داوود جزو چهار کتاب اصلی رجال متأخر محسوب می‌شود؛ سه کتاب دیگر عبارتند از: «فهرست» شیخ منتجب‌الدین، «معالم العلماء» و «خلاصه الاقوال فی علم الرجال». از این چهار کتاب، به عنوان «مصادر ثانویه علم رجال» نام برده‌اند که نشانه اهمیت و جایگاه این آثار نزد علمای رجال است.

درباره میزان اعتبار رجال ابن داوود، نکاتی در کلمات رجال شناسان دیده می‌شود که در این جا به اجمال، بیان می‌کنیم. به دلیل وجود برخی اشتباهات در رجال ابن داوود، عده‌ای از علمای رجال این اثر را زیر سؤال برده‌اند؛ هر چند مؤلفش را نیز بسیار ستوده‌اند. از این رو، درباره منشأ اشتباهات و میزان اعتبار این کتاب، سخنان متضادی دیده می‌شود.

البته در این که اشتباهاتی رخ داده، تقریباً اتفاق نظر وجود دارد؛ لکن برخی، این اشتباهات را توجیه کرده و ناچیز شمرده‌اند و وقوع این مقدار خطا را، طبیعی دانسته‌اند؛ همچنان که سایر کتب رجال نیز مصون از چنین خطاهایی نبوده‌اند.

در «اعیان الشیعه»، به نقل از «مستدرک الوسائل» گفته شده است که سه دیدگاه درباره «رجال» ابن داوود وجود دارد: برخی در درجه اعتبار آن غلو کرده‌اند؛ برخی در عدم اعتبار آن افراط کرده‌اند و به کلی از اعتبار ساقط دانسته‌اند؛ عده‌ای هم نگاهی معتدل به کتاب وی دارند. از گروه اول، پدر شیخ بهایی است که گفته است:‌ «رجال ابن داوود، ما را از سایر کتب رجالی بی‌نیاز می‌گرداند». از گروه دوم، محقق شوشتری است که رجال وی را شایسته اعتماد ندانسته است؛ زیرا در رجال او، اشتباهات زیادی از متقدمین و نقد و تمییز رجال دیده می‌شود و گروه سوم، بیشتر رجالیون هستند.[۲۰]

این که شخصیت رجالی بزرگی چون ابن داوود، چرا دچار چنین خطاهایی شده، توجیهاتی از سوی برخی علمای رجال ارائه شده است و شاید نظر همین گروه درست باشد؛ زیرا بعید به نظر می‌رسد که محققی چون ابن داوود، مرتکب خطاهای آشکاری در رجالش شود. به طور خلاصه، اهم توجیهات چنین است:

  • 1. کسانی مانند صاحب «ریاض العلما» گفته‌اند: طعن‌ها وارد نیست؛ زیرا بیشتر اشتباهات، به اختلاف نسخ بازمی‌گردد و علت اختلاف نسخ نیز این بوده که گاهی نسخه‌ای از کتاب مؤلف معروف می‌شده و همان نسخه در میان مردم انتشار می‌یافته است و سپس، مؤلفین برخی مطالب را کاسته یا افزوده‌اند و این تصرفات بعدی، در نسخه مشهور و منتشر شده وارد نشده و منشأ بروز اشتباه شده است.
  • 2. در گذشته به دلیل این که کتاب‌ها با دست نسخه‌برداری می‌شده، لذا به تعداد محدودی انتشار یافته است؛ از این رو، دست‌یابی مؤلفان به آثار دیگران، دشوار بوده است. این امر موجب می‌شد که گاهی مؤلفان، تنها به نقل قول مؤلف دیگر بسنده کنند؛ در حالی که بسیاری از اوقات، نقل قول او نیز غیرمستقیم و خطا بوده است؛ اما مؤلفان همان نقل قول خطا را به عنوان صاحب قول بیان می‌کرده‌اند. گویا ابن داوود نیز به دلیل دسترسی نداشتن به نسخه اصلی اثر مؤلف، دچار چنین اشتباهاتی شده است!
  • 3. بدخطی و ناخوانایی خط ابن داوود. برخی گفته‌اند علمای گذشته، به دلیل کثرت اهتمام به درس، تدریس، تألیف و سایر امور، به بازبینی کامل همه نسخه‌ها موفق نمی‌شده‌اند. این امر موجب می‌شد که بسیاری از اوقات اغلاطی در دست نویس پدید آید و مؤلف متوجه آن نشود. و یا ناخوانایی خط مؤلف و عدم دست‌یابی آسان به او، موجب می‌شد که استنساخ کننده، کلمه‌ای را به گمان خود صحیح بداند و همان را بنویسد، اما مقصود مؤلف چیز دیگری بوده است،[۲۱] البته گفتنی است: به گفته یکی از محققان بزرگ معاصر: این اشتباهات، در کتاب رجال ابن داوود که به تحقیق سید محمدصادق آل بحرالعلوم است، تا حد زیادی رفع شده است.

درگذشت

با وجود مراجعه به منابع مختلف، تاریخ و محل وفات این رجالی نامی، همچون سایر مقاطع زندگی وی روشن نیست؛ اما با توجه به شواهد می‌توان گفت او سال‌هایی از آغاز سده هشتم را درک کرده است. چنان که در بخش تألیفات اشاره شد، ابن داوود در ارجوزه «عقد الجواهر» تاریخ 700 هـ.ق را قید کرده؛ که این نشان می‌دهد وی حداقل تا آخر سده ‌هفتم در قید حیات بوده است.

مرحوم آقا بزرگ تهرانی، تاریخ فراغت ابن داوود از کتاب رجالش را، سال 707 هـ.ق ذکر کرده[۲۲] و در الذریعه گفته است که این تاریخ را در آخر نسخه‌ای از رجال ابن داوود مشاهده کرده است.[۲۳]

صاحب ریاض العلماء نیز گفته است که: در مشهد امام رضا علیه‌السلام نسخه‌ای از کتاب «فصیح» را دیده که در آخر آن به خط ابن داوود آمده است: «نوشته است حسن بن علی بن داوود در سیزده رمضان سال 741 هـ.ق».[۲۴]

پانویس

  1. جهت اطلاع بیشتر درباره عالمان و سیر تحولات این دیار، ر.ک: سیمای حله، محمدحسن امانی، سازمان تبلیغات اسلامی؛ حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان، سید علیرضا سید کباری، پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام، امیرکبیر، تهران، ص 321 به بعد.
  2. آنچه ذکر شد، منقول بود از: دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ج اول، تهران، 1369، ج 3، ص 484.
  3. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 4، ص 89.
  4. رجال ابن داوود، ص 62.
  5. همان. رجال ابن داود، ص 62.
  6. اعیان الشیعه، ج 3، ص 189.
  7. هدیه الاحباب، شیخ عباس قمی، ذیل عنوان «احمد بن موسی بن جعفر جمال الدین».
  8. الغدیر، عبدالحسین امینی، دارالکتاب الاسلامی، قم، ج 2، ص 347.
  9. رجال ابن داوود، ص 70.
  10. غایه المراد، تحقیق: رضا مختاری، مرکز الابحاث الدرسات الاسلامیه، قم، ص 219.
  11. فوائد رضویه، شیخ عباس قمی.
  12. رجال ابن داوود، ص 7.
  13. معجم رجال الحدیث، آیت الله ابوالقاسم خویی، ج 12، ص 65.
  14. رجال ابن داوود، ص 8.
  15. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 16.
  16. مصنفی المقال فی مصنفی علم رجال، آقا بزرگ تهرانی، نشر عترت، چ 3، ص 483.
  17. توضیحاتی که در مورد کتاب‌های چاپی و خطی آمده، منقول است از: دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چ تهران، 1369، ج 1، ص 485.
  18. واژه‌های «موثق، مهمل، مجهول و مجروح» از اصطلاحات علم رجال هستند که معنای خاصی دارند. علمای رجال برای معلوم کردن این که هر شخصیت تا چه میزان اعتبار دارد و آیا به سخن او می‌توان عمل کرد، اصطلاحاتی را وضع کرده‌اند. «موثق» کسی که نص بر وثاقتش هست؛ و لو دارای فساد عقیده باشد. «مهمل» کسی که نامش در کتاب‌های رجال آمده؛ ولی نه مدح شده و نه ذمّ. «مجهول» کسی که نامش در کتاب‌های رجال آمده؛ ولی شخصیت او ناشناخته است. «مجروح» به محدثی گفته می‌شود که با الفاظی چون: «کذاب، جاعل حدیث، منکر و...» مذمت شده است. گفتنی است گاهی اوقات علمای رجال، در تعریف این اصطلاحات دچار اختلاف می‌شوند؛ به عنوان مثال ممکن است علمای متأخر با علمای متقدم نظری متفاوت با یکدیگر داشته باشند. نمونه آن، تفاوت دیدگاه علامه و ابن داوود با برخی علمای دیگر، در معنای مجهول است.
  19. آن چه درباره ویژگی‌ها و تفاوت میان رجال علامه و ابن داوود آمده، با استفاده از این کتاب است: کلیات فی علم الرجال، آیت الله جعفر سبحانی، مؤسسه نشر اسلامی، ج 3، قم، 1419 هـ.ق، ص 114 به بعد.
  20. ر.ک: اعیان الشیعه، ذیل عنوان «حسن بن علی بن داوود».
  21. جهت اطلاع تفصیلی از اقوال علما در این باره، ر.ک: کتاب الرجال ابن داوود، مقدمه و تحقیق سید محمدصادق آل بحرالعلوم، ص 13؛ کلیات فی علم الرجال، آیت الله جعفر سبحانی، ص 114؛ منتهی المقال فی احوال الرجال، ابوعلی حائری، ج 2، ص 417؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ذیل عنوان «حسن بن علی بن داوود».
  22. مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال، ص 126.
  23. الذریعه، ج 10، ص 85.
  24. الغدیر، ج 6، ص 8.

منبع

تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، معرفی شخصیت "ابن داوود" از ابوالقاسم آرزومندی، (جلد 4، صفحه 71.)

تاليفات