قیام توابین
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:1 ربیع الثانی |
سال ۶۵ هجری قمری |
پس از شهادت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام و یاران وفادارش در کربلا بدست سپاهیان یزید بن معاویه و عدم یارى آن حضرت از سوى مسلمانان و دوستداران اهل بیت علیهمالسلام، یک حالت سرخوردگى و پشیمانى در مسلمانان پدید آمد. در شهر کوفه که بزرگترین مرکز شیعیان عالم اسلام بود، ندامت و پشیمانى شیعیان به خاطر عدم نصرت امام حسین علیهالسلام و تنها گذاشتن وى در کربلا شدت بیشترى داشت و از این بابت، خودشان را سرزنش کرده و خطاکار مى دانستند.
آنان پس از مراسم هاى عزادارى امام حسین علیهالسلام و گفتگوهاى جمعى به این نتیجه رسیدند که این ننگ و ندامت را نمى توانند از خود دور کنند، مگر با کشتهشدن در راه اهداف ابا عبدالله الحسین علیهالسلام و گرفتن انتقام از قاتلان وى.[۱]
رهبرى این جنبش را چند تن از سران سالخورده شیعه عراق بر عهده داشتند که معروفترین آنان عبارت بودند از: سليمان بن صرد خزاعى، عبدالله بن وال تمیمى، رفاعة بن شداد بجلى، عبدالله بن سعد ازدى و مسیب بن نجبه فزارى.
قیام توابین از سال ۶۱ قمرى پس از شهادت امام حسین علیهالسلام شکل گرفت و به تدریج فراگیر شد و طرفداران بسیارى پیدا کرد و به مدت چهار سال شکل گیرى جنبش نیرو و امکانات قابل توجهى فراهم گردید. بدین منظور رهبران قیام، نخستین روز ربيع الثانى سال ۶۵ قمرى را آغاز رسمى حرکت خود از شهر بزرگ کوفه تعیین کردند.
در این زمان، "یزید بن معاویه" به هلاکت رسیده بود و "مروان بن حکم" در شام و غرب عالم اسلام و "عبدالله بن زبیر" در مکه و شرق و جنوب عالم اسلام، حکمرانى مى کردند و شهر کوفه در سیطره عبدالله بن زبیر و طرفدارانش قرار داشت.
در آغاز عده اى درصدد درگیر کردن توابین با عامل عبدالله بن زبیر در کوفه را داشتند، ولى با زیرکى استاندار وقت کوفه و اعلام پشتیبانى وى از توابین، هیچ گونه جنگى در کوفه به وقوع نپیوست.[۲]
توابین که تعدادشان چهار هزار بود از کوفه به پادگان "نخیله" و از نخیله به سوى کربلا حرکت کردند و مدتى در آن جا به سوگوارى پرداختند و بسیار گریه و ناله کرده و از خداى سبحان، به خاطر گناه و جرم خویش، طلب غفران نمودند و آنگاه به سوى سرزمین "جزیره (بین النهرین)" رهسپار شدند.
توابین قبل از رسیدن لشکر شام، در منطقه عین الورده اردو زده و پنج روز در آن جا به استراحت پرداختند. سلیمان در روز کارزار به تبیین پیکار و سفارشات جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم فرمانده سپاه مسیب بن نجبه است و پس از او، عبدالله بن سعد بن نفیل فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، عبدالله بن وال و رفاعه بن شداد، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند.[۳]
در ۲۵ جمادی الاول، دو سپاه برابر یکدیگر قرار گرفتند و نبرد بین توابین و لشکر شام آغاز شد.[۴] فرماندهی سپاه شام را عبیدالله بن زیاد بر عهده داشت. حصین بن نمیر، شرحبيل بن ذی الكلاع حميری، ادهم بن محرز باهلى، ربيعة بن مخارق عنوى و جبلة بن عبدالله خثعمى وی را همراهی میکردند.[۵]
در آغاز، گروهى از توابین به فرماندهى "مسیب بن نجبه فزارى" با گروهى از سپاه عبیدالله بن زیاد درگیر شدند و با مجاهدت و دلاورى هاى توابین، سپاه عبیدالله متحمل شکست سنگین شد و بسیارى از شامیان کشته و بسیارى زخمى گردیدند و تنها عده اى موفق به فرار از صحنه نبرد شدند.
عبیدالله بن زیاد که تعداد سى هزار نفر از شامیان را فرماندهى مى کرد، براى بار دوم سپاهى به استعداد دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى "حصین بن نمیر" به نبرد توابین فرستاد و این بار نیز پیروزى با خداجویان توابین بود ولى تاریکى شب، مانع پیروزى نهایى آنان گردید.[۶]
اما بار سوم عبیدالله بن زیاد در همان شامگاه با تمام نیرو و تجهیزات جنگى به نبرد توابین شتافت و جنگ خونینى میان طرفین شعلهور گردید. سلیمان بن صرد که با سپاهى سنگین از دشمن روبرو شده بود، از زین اسب به پایین آمد و شمشیرش را از غلاف بیرون آورد و غلاف آن را شکست و به یاران خود گفت: عبادالله! من اراد البکور الى ربه، والتوبة من ذنبه، والوفاء بعهده، فالیّ؛ اى بندگان خدا! هر کسى مى خواهد که بامداد فردا در نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش توبه کند و به پیمان خویش وفا کند، پس با من بیاید.
در این هنگام، تعداد زیادى از یاران او از اسب پیاده شده و بى باکانه به صفوف عظیم دشمن زدند. تعداد اندک توابین، صحنه میدان را بر انبوه جنایتکاران شام تیره و تنگ کردند و اگر پیروزى هاى آنان به همان صورت ادامه مى یافت، پیروزى نهایى نصیب آنان مى شد، ولى شامیان به جاى نبرد تن به تن توابین را آماج تیرهاى بى امان خویش قرار دادند و در این میان فرمانده توابین، یعنى "سلیمان بن صرد"، مورد اصابت تیر "یزید بن حصین بن نمیر" قرار گرفت و کشته شد و پس از او "مسیب بن نجبه" فرماندهى توابین را بر عهده گرفت ولى پس از مبارزاتى، او نیز کشته شد.[۷]
از آن پنج فرمانده و امیر توابین هر کدام پس از دیگرى، فرماندهى را بر عهده گرفته و با سربازان عبیدالله بن زیاد به نبرد پرداختند ولى در میان میدان کشته شدند و تنها "رفاعة بن شداد بجلى" به همراه عده اى اندک از توابین از تاریکى شب استفاده کرده و خود را از آن واقعه هولناک نجات داده و به کوفه برگشتند و در قیام مختار بن ابىعبیده ثقفى که بعد از قیام توابین به وقوع پیوست، شرکت نمودند.[۸]
پانویس
- ↑ المنتظم فى تاریخ الامم والملوک، ج ۶، ص ۲۸.
- ↑ همان.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۸.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۸۲.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص ۳۷۰.
- ↑ همان، ص ۳۶.
- ↑ همان.
- ↑ نک: مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۰۰؛ تاریخ الطبرى، ج ۵، ص ۵۵۱؛ البدایة والنهایة، ج ۸، ص ۲۵۳؛ ماهیت قیام مختار، ص ۲۲۱.
منابع
- موسسه تبیان، نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام.
- ویکی شیعه
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |