عبدالحسين غروى تبريزى

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله عبدالحسین غروى تبريزى (1309 - 1377 ش)، فقیه، اصولی و عضو مجلس خبرگان و امام جمعه تبریز می باشد. ایشان در کنار تالیف و تدریس معارف اسلامی و نشر فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و تربیت طلاب علوم دینی هرگز از حق طلبی دست بر نداشت.

Qarawi.jpg
نام کامل عبدالحسین غروى تبريزى
زادروز ۱۳۰۹ شمسی
زادگاه نجف
وفات ۱۳۷۷ شمسی
مدفن قم

Line.png

اساتید

حضرات آیات: حسین اهرى، ابوالحسن مشکینى، محمدباقر زنجانى، ابوالحسن انگجى ، میرزا محمد همدانى، عبدالکریم حائرى و سید محمد حجت


آثار

مصلح جهانى یا مهدى موعود عجل الله تعالی فرجه، اخلاق و اسلام و شیعه


ولادت و خاندان

عبدالحسین غروى در سال ۱۳۲۸ ه.ق، در شهر نجف اشرف و جوار بارگاه ملکوتى امیرمؤمنان کودکى دیده به جهان گشود که نامش را عبدالحسین نهادند. خاندان وی بیش از سیصد سال از بزرگان و علما بودند و در منطقه انزاب نام آشنایى داشتند. انزاب منطقه اى بین تبریز تا دو فرسخى سلماس را گویند. جد بزرگ ایشان سیصد سال پیش امام جمعه خامنه بوده است. پدر آیت الله غروى نیز از علماى بزرگ بود چنان که استاد محمد شریف رازى در مجموعه گنجینه دانشمندان درباره پدر آیت الله غروى مى نویسد: «ایشان پس از تحصیل و فراگیرى علوم حوزوى در تبریز به نجف اشرف مشرف مى شود و در آن جا از محضر بزرگانى همچون مرحوم سید یزدى صاحب عروة الوثقى، مرحوم شریعت اصفهانى و آخوند خراسانى بهره مى برد و مورد لطف و توجه آن بزرگان قرار مى گیرد و اجازات و تقریرات خوبى از آنان داشت».[۱]

تحصیلات

آیت الله عبدالحسین غروى ایام کودکى را در شهر نجف اشرف سپرى ساخت و در شش سالگى وارد مدرسه علوى در نجف شد. وی بعد از گرفتن گواهى نامه ششم ابتدائى بود که پا به مدرسه دینى نهاد و چنانچه خود مى گوید: «پدرم از تبریز نوشت خوب است ایشان همان روش آباء و اجداد خود را پیشه کند و به تحصیل علوم دینى بپردازد».[۲]

سفارش پدر بزرگوارش او را مصمم ساخت و تصمیم گرفت در نجف کنار بارگاه ملکوتى حضرت امیرالمومنین علیه السلام دروس حوزوى را آغاز کند. عبدالحسین بعد از تحصیل دروس مقدماتى، قوانین را در محضر آقا شیخ حسین اهرى، و مقدارى از مکاسب را در محضر مرحوم شیخ ابوالحسن مشکینى صاحب حاشیه بر کفایه خواند و جلد اول کفایة الاصول را در محضر آیت الله محمدباقر زنجانى فراگرفت.

هجرت از نجف به تبریز

عبدالحسین پس از سال‌ها تحصیل و خوشه چینى در نجف اشرف از محضر بزرگان، بنا به امر پدرش در سن ۲۲ سالگى عزم سفر به تبریز کرده راهى ایران مى شود. وى در این مورد مى گوید: «مشغول تحصیل بودم که مرحوم والد نوشت براى دیدار چند صباحى به تبریز بیایید».[۳]

عبدالحسین براى دیدار و صله رحم به تبریز مى آید و این نظر جارى بود که ایران در آستانه تحولات قرار داشت و مرزها به دستور رضاخان بسته مى شود. ایشان دیگر نمى تواند به نجف برگردد و به همین جهت اقامت وى در تبریز طولانى مى شود. ایشان سه سال در تبریز از فیوضات آیت الله العظمى ابوالحسن انگجى بهره مند مى گردد.

سفر به قم

آقا عبدالحسین در سال ۱۳۵۳ هجرى قمرى در سن ۲۵ سالگى وارد شهر مقدس قم شد. جلد دوم «کفایة الاصول» را در محضر مرحوم آیت الله میرزا محمد همدانى که یکى از مدرسین برجسته آن زمان بود فرامی‌گیرد و بعد از اتمام سطح در درس خارج مرحوم آیت الله العظمى شیخ عبدالکریم حائرى و مرحوم آیت الله العظمى سید محمد حجت شرکت مى کند. عبدالحسین به مرحوم حائرى ارادت خاصى داشتند و از او به عظمت و بزرگى یاد مى کردند و بقاء حوزه را مرهون زحمات حاج شیخ و عظمت او مى دانست. بعد از ارتحال حاج شیخ عبدالکریم در سنه ۱۳۵۵ حوزه به همت آیات ثلاث از جمله آیت الله العظمى سید محمد حجت از گزند حوادث مصون مانده، عبدالحسین سال‌ها در محضر پرفیض این عالم جلیل القدر تلمذ نمود و ارادت زیادى به حضرت ایشان داشت. شیخ عبدالحسین بعد از ۱۲ سال تحصیل در سطوح عالیه حوزه علمیه قم به درجه عالیه اجتهاد نائل گشت.

اساتید

حسین اهرى ابوالحسن مشکینى محمدباقر زنجانى ابوالحسن انگجى میرزا محمد همدانى عبدالکریم حائرى سید محمد حجت

بازگشت به تبریز:

آیت الله غروى در سال ۱۳۶۳ هجرى قمرى در سن ۳۴ سالگى به تبریز مراجعت نمود و در شهر تبریز رحل اقامت گزید و به رسالت الهى خود از جمله تدریس، امامت جماعت، وعظ و تبلیغ و تعلیم و ارشاد و اهتمام به مباحث اخلاقى و تربیتى و علاوه بر این ها به تدریس فقه و اصول مى پردازند.

اجازات اجتهاد:

آیت الله غروى اجازه اجتهاد از اساتید معظم خود از جمله مرحوم آیت الله العظمى آقا ضیاءالدین عراقى، مرحوم آیت الله العظمى سید ابوالحسن اصفهانى، مرحوم آیت الله العظمى سید محمد حجت کوه‌کمرى رضوان الله تعالى علیهم دریافت کرد.[۴]

آثار و تألیفات

از آیت الله شیخ عبدالحسین غروى آثار گوناگونى به اقتضاى زمان به جاى مانده که عبارتند از:

  • ۱- کتاب اسلام و شیعه؛ به زبان فارسى، مطبوع در تبریز در سال ۱۳۶۳ قمرى.
  • ۲- کتاب تقریرات؛ افادات مرحوم آیت الله العظمى حجت.
  • ۳- اصول و فقه.
  • ۴- مصلح جهانى یا مهدى موعود عجل الله تعالی فرجه.

آیت‌الله غروی و انقلاب اسلامی

آیت الله غروى یکى از یاران و همراهان امام خمینی (قدس سره) و پشتیبان نظام و انقلاب اسلامى بود. این حمایت آن‌قدر قوت داشت که از مشاهده آن روحانى فرزانه جمله شهید صدر به ذهن تداعى مى کرد (ذوبوا فى الامام الخمینى کما ذاب هو فى الاسلام). وى در مورد امام مى فرمود: «امام به قدرى بزرگوار بود که در یک جمله عرض مى کنم من در حدود ده سالى که با ایشان معاصر بودم و حتى دوستان نمى دانستیم که ایشان شعر مى گوید. عصرهاى پنجشنبه در مدرسه فیضیه درس اخلاق مى گفتند و به احترام مرحوم حاج شیخ بر روى منبر نمى نشستند حتى بازاریان قم هم در درس اخلاق ایشان شرکت مى کردند. اما با آن عظمتشان خیلى هم ظریف بودند و در عین این که باوقار بودند موقع مناسبش شوخى هم مى کردند، واقعا وفات ایشان ضایعه بود».[۶]

آیت الله غروى همیشه توصیه مى کرد که قدر این نظام و ولایت را بدانید و براى احیاء تمامى ارزش‌هاى والاى الهى انسان تلاش کنید و گرامى داشت یاد امام و شهیدان و ایثارگران را از شعائر بزرگ الهى مى دانستند و مى فرمودند: «من بسیار متأسفم و گلایه مندم از کسانى که امروز نسبت به این عظمتى که براى اسلام و روحانیت پیش آمده بى‌تفاوتند، آنان که آن روزهاى سخت و طاقت‌ فرسا را دیده اند باید قدر این روزها را بدانند بر این نعمت بزرگ خدا را شکر کنند. امام خمینى قدس سره با یاران ایثارگر و مجاهدش ما را از ذلت و بدبختى نجات دادند. آیا نباید از چنین پاکانى سپاسگذار باشیم و بر چنین نعمتى شکرگزار؟ با تساهل در حفظ این نعمت کفران نعمت نکنیم».[۷]

ایشان مى فرمودند: علما و روحانیت براى اسلام خون دادند، خون دل خوردند این همه شهداء، باید قدر این حرکت را بدانید. در این نهضت امام، عظمت اسلام و مسلمین نمایان شد انسان‌هایى به کمالات رسیدند این ها افتخارات اسلام هستند: شهداء عالم را مى بینند و ما نمى بینیم.

روزگار جهاد و مبارزه:

در زیر اکثر اعلامیه ها و تلگراف‌هاى سال‌هاى حساس انقلاب قبل از ۱۳۴۲ و بعد، امضاى آیت الله غروى دیده مى شود و ایشان یا به قلم خود و یا زیر نظر و توجه ایشان متن اعلامیه ها و تلگراف‌ها تنظیم مى شد و نام آیت الله غروى براى همه مبارزین خط مقدم اسلام نامى آشناست. ایشان در مبارزات مردم تبریز به همراهى بزرگان دیگر همچون آیت الله قاضى طباطبائى و آیت الله سید محمد انگجى و آیت الله میرزا عبدالله مجتهدى شرکت فعال داشت.[۸]

همچنان که آیت الله غروى در فعالیت هاى مبارزاتى و سیاسى پیشرو بودند، در مبارزه با الحاد و القائات و رد شبهات نیز سهم بسزایى داشتند، و در کتاب مفاخر آذربایجان آمده زمانى که کسروى با دین و مذهب به نبرد برخاسته بود معظم‌له از جمله کسانى بود که به رد گفته هاى او پرداخت که بعدها به نام کتاب «اسلام و شیعه» به چاپ رسید.[۹]

آیت الله غروى در همه تندبادهاى روزگار پناهگاه و پشتیبان امت حزب الله تبریز بودند و در طول هشت سال دفاع مقدس، تقویت کننده رزمندگان و مخصوصاً لشکر همیشه پیروز و خط شکن ۳۱ عاشورا بودند و با آن کهولت سن در مراسم هاى سپاه و بسیح و اعزام حضور مى یافتند. آیت الله غروى حدود دو دوره در مجلس خبرگان حضور داشتند و تا آخر عمر شریفشان امام جمعه موقت شهر تبریز بودند.

آیت الله غروى و ولایت:

آیت الله غروى از رهبر معظم انقلاب به عنوان پاسدار دین و فقاهت و سلاله حضرت فاطمه علیهاالسلام یاد مى کرد و مى فرمود: «نجات دهنده اسلام امروز ایشان هستند».[۱۰]

بعد از ارتحال حضرت آیت الله اراکى، آیت الله غروى از جمله علمایى بودند که در تأیید مرجعیت آیت الله سید علی خامنه اى نامه نوشتند و مسائل اجتهاد و ولایت را مطرح نمودند و لزوم مراجعه امت حزب الله در مسأله تقلید را به ایشان تأکید نمودند. رهبر معظم انقلاب نیز علاقه و ارادت زیادى نیست به آیت الله غروى داشتند و در همین اواخر سال ۱۳۷۱ که به تبریز تشریف آورده بودند جهت دیدار به منزل آیت الله غروى رفته بودند.

ویژگی‌های اخلاقی

آیت الله غروى در عشق به اهل بیت علیهم السلام ذوب شده بود و دین و سیاست و تولى و تبرى در رفتار و گفتار ایشان متجلى بود. زمانى که سخن از فضائل اهل بیت مى گفت و به نام حضرات معصومین علیهم السلام مى رسید احساس مى شد که در درون این مرد الهى غلیان عجیبى ایجاد و اشک از چشمان نورانى و ملکوتى اش سرازیر مى شد. گریه همراه با تبسم ایشان آنقدر زیبا و قشنگ بود که هر بیننده را با آن اقیانوس ادب و معرفت نزدیک مى ساخت به همین نسبت نزدیک با خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که گاهى مى گفت: «حضرت معصومه سلام الله علیها خیلى مهمان نواز است ما باید خود را لایق مهمانى ایشان کنیم والله با این که تعداد ما در زمان طاغوت ۵۳۰ نفر بود و تحت فشار پهلوى هم بودیم اما دلخوش بودیم که الحمدلله در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها هستیم. من به همه آقایانى که در قم تشریف دارند تبریک عرض مى کنم که در عشق آل محمد هستند».[۱۱]

آیت الله غروى نمونه اى از مناعت طبع و بزرگوارى بود، با آن که خیلى سختى و بى‌مهرى و فشار کشیده بود اما با این حال همچنان مقاوم و بردبار بود و این منش و رفتار الهى را سفارش و در این جهت آیت الله شربیانى را مثال مى زد. در ماه رمضان شخصى پاکتى به ایشان مى دهد، آن مرحوم متوجه محتواى پاکت نمى شود. در منزل پاکت را باز مى کند مى بیند محتوای پاکت مقدارى پول است از طرف استاندارى (رژیم سابق). از فرط ناراحتى تا صبح نمى تواند بخوابد، فرداى آن روز پاکت را به فرد موثقى مى دهد که تحویل استاندار بدهد.[۱۲]

وفات

این عالم ربانى و فقیه صمدانى پس از عمرى خدمت و جهاد و مبارزه و سیر و سلوک الى الله و تدریس و پرورش انسان‌هاى عالم و دانشمند و کمک به حوزه هاى علمیه و تقویت مساجد و محافل فرهنگى و دینى در بامداد روز چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۷۴ هجرى شمسى (مطابق با هفتم رجب ۱۴۱۵ هجرى) بر اثر سکته قلبى در سن ۸۷ سالگى در بیمارستان امام خمینى تبریز دارفانى را وداع گفت و به ملکوت اعلى پیوست. پس از مراسم تشییع آن عالم فرزانه پیکر مطهرش به شهر مقدس قم انتقال یافت و در قبرستان وادى‌السلام به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. همان.
  2. مجله حوزه، شماره ۶۲، ص ۳۸.
  3. همان.
  4. گنجینه دانشمندان، جلد ۳، ص ۳۱۰.
  5. آثار الحجه، جلد ۲، ص ۲۳۱.
  6. همان.
  7. مجله حوزه، شماره ۲، ص ۴.
  8. ر.ک: به نهضت روحانیون ایران، على دوانى.
  9. مفاخر آذربایجان، جلد ۱، ص ۴۷۴.
  10. خاطرات و مصاحبه از آیت الله غروى.
  11. مصاحبه در روزنامه جمهورى + ۶ آب ۳۷۳.
  12. حوزه، شماره ۶۲، ص ۵۱.

منابع