عبدالرحمن حیدری ایلامی
آیت الله عبدالرحمن حیدری ایلامی (1304 - 1365 ش) عالم مجاهد شیعه و از انقلابیون استان ایلام بود. این عالم فرزانه در جریان نهضت امام توانست در استان ایلام اقدامات و خدمات ارزندهای در راستای اهداف انقلاب انجام دهد. آیتالله حیدری ایلامی پس از پیروزی انقلاب و در جریان جنگ تحمیلی، رسالت دینی و ملی خود را به بهترین وجه انجام داه و مصدر خدمات ارزندهای در این مقطع تاریخی گردید.
محتویات
پیشینه خانوادگی
آیتالله عبدالرحمن حیدری در سال 1304 ﻫ. ش در شهر حسین آباد (ایلام کنونی) پا به عرصهی هستی نهاد. پدرش باباخان، فرزند محمدقلی خان پشتکوهی، نایبالحکومه پشتکوه به دلیل مبادرت در اجرای ترور «کلنل فلیچر» از افسران اعزامی انگلیس به ایلام در 1320 ﻫ.ش دستگیر و برای مدتی به کرمانشاه تبعید شد.
تحصیلات
ایلام
ایشان ابتدا به یکی از مکتبخانههای ایلام رفت و در همان شهر تحصیلات مقدماتی را تا ششم نظام قدیم ادامه داد[۱] و سپس در کسوت معلّمی به تدریس در شهر ملکشاهی مشغول شد. حادثه ای شگرف مسیر زندگی او را تغییر داد و به تحصیل علوم دینی پرداخت.[۲]
کربلا
آیتالله حیدری در اواخر سال 1323 ﻫ.ش کسوت معلمی را ترک و راهی کربلا شد طی دو سال از ابتدای جامع المقدمات تا پایان شرح لمعه را نزد استادان آن روزگار مانند آیات: علی معرفت، سعید تنکابنی، جعفر رشتی، محمد حسین مازندرانی و یوسف بیارجمندی تلمذ میکند.[۳]
از آن جا كه شهريه، کفاف زندگی او را نمی داد، با خريد بيل كارگرى، روزها را در باغ هاى خارج شهر به آبيارى و شب ها را در صحن اباعبدالله الحسین علیه السلام و حجره ها به تحصيل مى پردازد.
سامرا
با رحلت مرجع عالی قدر عالم تشیع حضرت آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله حیدری حوزه کربلا را به قصد حوزهی علمیه سامرا ترک و در همانجا سطوح عالیه را به پایان برد.[۴] ایشان در مدت اقامت هشت سالهی خود در کنار مرقد امامین عسکریین(علیهماالسلام) ضمن تحصیل رسائل و مکاسب، در درس خارج فقه و اصول، محضر آیات عظام حاج شیخ مجتبی لنکرانی، حاج شیخ عبدالرسول اصفهانی، حاج شیخ عبدالله اصفهانی را درک کرد.
نجف
آیت الله در نجف در درس خارج آيات عظام: سيد محسن حكيم، سيد ابوالقاسم موسوى خويى، حاج سيد محمود شاهرودى، آقا ميرزا باقر زنجانى و آقا شيخ حسين حلى شركت كرده، در مقابل استادان تفسير، كلام، فلسفه و عرفان نيز زانوى ادب بر زمين مى زند.
اقامت آیتالله حیدری در نجف اشرف مقارن بود با تبعید حضرت امام خمینی (ره) به عراق در سال 1344 هجری شمسی که آیتالله حیدری از این فرصت استفاده کرده و ضمن شرکت در درس خارج اصول و فقه آن بزرگوار، در بحث ولایت فقیه امام (ره) نیز حاضر گردیدند .[۵] آیتالله حیدری از معدود شخصیتهای علمی هستند که در عصر خود ضمن تلمذ از محضر بزرگان و اساتید، شیوه درسی سه مکتب فقهی حوزههای کربلا، سامرا و نجف، را درک کردهاند.[۶]
بازگشت به ایران
قم
آیت الله در سال 1352 ش پس از 2 سال ارشاد و تبليغ در مسجد ابوسيفينبغداد، توسط دستگاه امنيتى عراق از این کشور اخراج شد. آيت الله حيدرى پس از آن، راهى شد و نزديك به دو سال بر كرسى تدريس فقه و اصول نشست.
ایلام
تبعید واعظ شهیر شیخ احمد کافی به ایلام برکات زیادی برای مردم این استان داشت، از جمله این که موجب شناساندن مردم ایلام به علما و سایر مردم کشور شد تا جایی که ایشان بارها در نامهنگاریهای خود با مراجع و بزرگان و محققان به سلامت نفس و عشق مردم این منطقه به اهل بیت علیهم السلام اشاره میکردند. شیخ احمد کافی در نامههای خود به مراجع قم و نجف، از زمینه فرهنگی کاملاً مساعد در ایلام و فقدان روحانی مجتهدی که محوریت کار را بر عهده بگیرد سخن به میان میآورند.[۷]
همزمان با ارسال این نامه به حضرت آیتالله حیدری، جمعی از مؤمنین و معتمدان ایلام به ویژه نمازگزاران مسجد جامع این شهر، با نگاشتن نامههایی به قم و نجف اشرف از محضرحضرات آیات عظام: سید ابوالقاسم خویی، سید محمدرضا گلپایگانی و سید شهابالدین مرعشی نجفی میخواهند تا زمینهی هجرت آیتالله حیدری به شهر ایلام را فراهم کنند. ایشان با درخواست مردم و روحانيت در ايلام به زادگاهش بازگشت. با ورود آيت الله حيدرى در سال 54 به شهر ايلام، انقلاب و نهضت روحانيت در اين منطقه جلوه تازه اى به خود مى گيرد و روحانيت مبارز ايلام شكل مى گيرد.
آيت الله حيدرى در مجلس خبرگان
آيت الله حيدرى در سال 1358 ه.ش با 95000 رأى از سوى مردم به مجلس خبرگان قانون اساسى راه يافت و از آن پس تا زمان حيات پربارش دو دوره متوالى نمايندگى مردم در مجلس خبرگان را عهده دار بود. نقطه نظرها و ديدگاه هاى او در مورد حاكميت ولايت مطلقه فقيه در خبرگان قانون اساسى و موضع گيرى او در مقابل تفكر ليبرالى كسانى چون بنى صدر، بيانگر ژرفانديشى اين پير فرزانه است. وى مى گويد: وقتى اصل ولايت فقيه مطرح شد، بنى صدر كه در صندلى جلوى من نشسته بود، به عقب برگشت و گفت: آقاى حيدرى ولايت فقيه ديگر چيست؟ من به او گفتم تو نمى فهمى يعنى چه؟ سخنان شجاعانه وى در اين مجلس در مقابل مناديان ولايت طاغوت و برخورد لفظى او با بنى صدر آغازگر رويارويى اين دو بود كه نقطه پايان آن را نيز در صالح آباد ايلام توسط جوانان حزب اللهى نهاد.
مقابله حیدری ایلامی با ضد ولایت فقیه
نبرد با التقاط و ابتذال سرلوحه برنامه هاى آيت الله حيدرى بشمار مى رفت. او همان گونه كه شجاعانه در عصر ستم شاهى پرچم مبارزه با فساد و ابتذال را به اهتزاز در آورده بود، در بحبوحه عصر سفسطه گيرى گروهك هاى الحادى و التقاطى براى گمراهى جوانان موضع خدا محورانه خويش را در سايه سار ولايت فقيه ادامه داد و شيرمردان شهر را در راستاى رويارويى با التقاط سازماندهى كرد.
از بين بردن جايگاه هاى فروش نشريات ضدانقلاب، مبارزه با كتابفروشى ها، كتابخانه ها، نوارخانه ها، و خانه هاى تيمى منافقين و ممانعت از سخنرانى سران كومله و دموكرات و خروج مفتضحانه آنان از شهر گامهاى آغازين نيروهاى تحت رهبرى او بود. وضعيت شهر به نفع نيروهاى انقلاب به گونه اى ورق خورد كه در زمان دولت موقت بازرگانان، هيئت نهضت آزادى به ايلام با ماشين هاى كذايى حتى جرأت پياده شدن از ماشين را پيدا نكردند.
اعزام جوانان ايلامى به كردستان در راستاى كمك رسانى به شهيد چمران در زمانى كه ايلام از سوى منافقين، قلب كردستان ناميده مى شد، از زيباترين حركت هاى سياسى اين فرزانه گمنام است كه تأثيرى بس شگرف در روحيه ياران انقلاب در منطقه غرب و شمال بر جاى نهاد. با اين همه فردانگرى، هوشمندى سياسى آيت الله حيدرى را بايد در موضع صريح و قاطع او در مقابل بنى صدر و حركت ليبراليزم جستجو كرد كه استان ايلام را به كانون تقابل و رويارويى با بنى صدر و خط منحط فكرى او تبديل كرد.
آيت الله حيدرى با شجاعتى وصف ناپذير در انتخابات رياست جمهورى اعلام كرد: بنده كه حيدرى باشم به ايشان رأى نخواهم داد. و اين سرآغاز حركتى شد كه منجر به ممانعت مردم از ورود بنى صدر در هنگام تصدى رياست جمهورى به شهر گشت. بنى صدر كه ورود به شهر را به سبب خشم مقدس مردم به صلاح خود نمى ديد تصميم به رفتن به مزار شهداى ايلام در 45 كيلومترى شهر گرفت كه در آن جا نيز با شورش خانواده هاى شهدا و حزب الله ايلام روبرو گشت كه به سمت هلى كوپتر حملهور شدند و با پاشيدن خاك بر روى او و با سردادن شعار مرگ بر ضدولايت فقيه، فرمانده كل قوا خيمنى روح خدا او را مجبور به فرار كردند.
عزل بنى صدر از فرماندهى كل قوا از سوى امام خمينى در شامگاه همان روز بعد از اين واقعه، نقطه عطف و مدالى پرافتخار بر سينه مردمى است كه پيرشان را در اين حركت مطيع و فرمانبردار بودند. عشق آيت الله حيدرى به آيت الله خامنه اى، حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى و شهيد مظلوم بهشتى در قاموس واژه ها نمى گنجد و همواره اين سه يار را امين امام و ياوران راستين انقلاب برمى شمرد و نسبت به تفكر مقابل اين سه رادمرد بزرگ تاريخ انقلاب هشدار مى داد.
آيت الله حيدرى حاكميت قانون خدا را در گرو حاكميت ولايت مطلقه فقيه مى دانست و سرافرازى در دنيا و آخرت را پيروى از ولايت مى دانست. همان گونه كه در وصيتنامه سياسى الهى خود مى نويسد: خدمت به اسلام و مسلمانان را در حد قدرت و قوه اى كه داريد، ترك نكنيد و همواره پيرو رهبر عظيم الشأن - امام خمينى بت شكن روحى فداه - باشيد، به او و فرامين آن حضرت عمل كنيد كه سرافرازى دنيا و آخرتتان در اين است.
شیخ عبد الرحمن حیدری ایلامی در نگاه امام
عملكرد قاطعانه و شجاعانه آيت الله حيدرى در مقابل خطوط انحرافى براى برخى خوشايند نبود آنان با ايجاد جوى ناجوانمردانه در صدد به انزوا كشاندن آيت الله حيدرى از صحنه سياست برآمدند اينجا بود كه آيت الله حيدرى كه حفظ نظام و وحدت نيروهاى انقلاب را بر دفاع از موضع گيري هاى خود ترجيح مى داد به قم حجرت كرد تا مشغول تدريس و تحقيق شود.
شناخت امام نسبت به زهد و تقوا و موضع گيري هاى خدا محورانه آيت الله حيدرى و همچنين وضعيت حساس منطقه موجب گرديد تا امام با حكمى ديگر او را به استان ايلام بازگرداند تا تمام نقشه هاى ضدانقلاب نقش بر آب شود.
متن حكم حضرت امام چنين است: جناب مستطاب حجت الاسلام شيخ عبدالرحمان حيدرى دامت افاضاته مقتضى است جنابعالى در اين موقعيت حساس كه مردم احتياج بيشترى به راهنمايى و ارشاد دارند به ايلام برويد و همانند گذشته به ترويج شريعت مقدسه و اصلاح امور و رفع مشكلات مردم اشتغال ورزيد و با همكارى و كمك علماء دامت افاضاتهم و اهالى متدين و بالاخص جوانان عزيز جلوى تبليغات سوء دشمنان اسلام و مملكت را بگيريد و وحدت و يگانگى را به خواست خداى متعال حفظ كنيد. موفقيت و سعادت همگان را از خداى تعالى خواستارم. روح الله الموسوى الخمينى .
در سنگر جهاد
آيت الله حيدرى با پيروزى انقلاب اسلامى، عده اى را مأمور ديدبانى و سركشى مرز عراق كرد. وى در چند نوبت بازديد از پاسگاه هاى مرزى وضعيت منطقه و احتمال شروع جنگ را به اطلاع امام رساند و كم كارى و عدم توجه از سوى مسئولين امنيتى را گزارش داد. به جرأت مى توان گفت كه آيت الله حيدرى اولين مجتهدى است كه با به صدا درآمدن ناقوس جنگ با لباس رزم قامت بست.
وى بى درنگ در ساعات آغازين شروع جنگ و پس از سقوط شهر مهران، فرمان تشكيل خط پدافندى در تنگه گنجانچم را صادر كرد و با پوشيدن لباس رزم و فراخوانى مردم جوانان و عشاير و مسجد جامع با سخنرانى پرشور خويش فرمان بسيج مردمى را صادر كرد. و پس از پايان سخنرانى به همراه جوانان ايلامى به سمت مهران حركت كرد.
در اين هنگام نيروهاى ارتش كه با خيانت بنى صدر و عدم پشتيبانى او تا منطقه گلان عقب نشينى كرده بودند با آيت الله حيدرى و نيروهاى مردمى روبرو شدند. آيت الله حيدرى با تهديد نيروها به تشكيل دادگاه صحرايى در صورت عقب نشينى، خط پدافندى را به منطقه گنجانچم يعنى 20 كيلومتر جلوتر از ارتش انتقال دادند و آن گاه با مأمور كردن برخى در جهت ثبت نام و مسلح كردن عشاير، به جبهه حال و هوايى ديگر بخشيد كه همين جذب نيروهاى مردمى بناى آغازين لشكر مقتدرى به نام اميرالمؤمنين علیه السلام گشت كه در طول تاريخ دفاع مقدس حماسه هاى درخشان در دفتر مقاومت اين مرز و بوم به ثبت رساند.
آيت الله حيدرى نخستين كسى است كه ستاد جذب و هدايت كمك هاى مردمى را شكل داد. او مسئوليت اين امر خطير را از ساعت هاى نخست جنگ تا پايان عمر پربارش بر عهده داشت. در طى سال هاى دفاع مقدس و آوارگى مردم در كوه و دشت با تشكيل ستادى مركزى و تقسيم كردن آن به سه محور، به كمك مردم جنگ زده پرداخت. در عمليات پيروزمند فتح ميمك كه نخستين عمليات نيروهاى اسلام بشمار مى رود و با هماهنگى ارتش و نيروهاى عشايرى ايلام صورت گرفت. آيت الله حيدرى فرماندهى محورى آن را بر عهده داشت. از اين رو مى توان او را يكى از پايه گذاران جنگ هاى چريكى دفاع مقدس برشمرد.
او در همان آغاز انقلاب بارها مى گفت: من بنى صدر را خوب مى شناسم و همين شناخت او از بنى صدر او ار بر آن داشت تا زمانى كه بنى صدر در رأس فرماندهى كل قواست، يك لحظه جبهه جنگ را ترك نكند. حمايت هاى مادى و معنوى آيت الله حيدرى از رزمندگان اسلام و شركت او در عمليات فتح المبين، بيت المقدس خاطره عالمانى را زنده مى كند كه در جنگ هاى ضداستعمارى در طول تاريخ تسبيحشان قطار فشنگ و محرابشان سنگر و آب وضويشان خون رخسارشان بود.
زندگی ساده شیح عبدالرحمن حیدری
در زندگى روشى زاهدانه و عارفانه داشت و وقتى از دنيا رفت جز تفنگ، پوستين، عصا، ساعت و تعدادى كتاب از خود چيزى برجاى ننهاد در وصيتنامه خود نوشت: خانه گلين و تير كلافى قم هم از آن من نيست و بايد در خصوص تصرف در كتاب ها و خانه از امام امت و حضرت آيت الله گلپايگانى اجازه گرفت.
همواره در متن جامعه قرار داشت و سوگ و سور مردم شريك بود. او در حقيقت نماد نماينده يكايك مردم بشمار مى رفت و اين تجلى يك امت در پيكره يك مرد پيش رفت كه هر قشر و صنف او را از خود و خود را از او مى دانستند. متواضع بود و كم سخن، ناگفتههايش بيش از گفتههايش بود. كارهايش را خود انجام مى داد، غذايش ساده و درب خانه اش در طول شبانه روز به روى همه باز بود.
اهل تهجد و شب زندهدارى بود؛ اما از هر گونه تظاهر و ظاهرسازى دورى مى جست و در عين حالى كه در قله اجتهاد، زهد و عرفان قرار داشت، با زبان ساده و عاميانه با مردم سخن مى گفت. به سادات احترامى ويژه مى گذاشت. اگر احساس مى كرد كه پرداخت كننده وجوهات شرعى نظرى دارد، از پذيرفتن آن ها خوددارى مى كرد. حلقه وصل ميان او و مسئولين و مردم بشمار مى رفت و اين از ويژگى هاى منحصر به فرد او بشمار مى آمد.
هرگاه با عامه مردم خلوت مى كرد، مردم را به پيروى از قانون و احترام به قانون گذاران دعوت مى كرد و مى گفت: اين ها مهمان شما هستند؛ از شهرهاى دور براى كمك به شما آمده اند؛ به آن ها احترام بگذاريد. گاه با سخنانى مليح به معترض نسبت به مسئولين مى گفت: بگو ببينم تو برا انقلاب چه كرده اى؟ هرگاه با مسئولين مى نشست، دردمندانه مى گفت: از ياد نبريم؛ اين ها ولى نعمت هاى ما هستند؛ اين ها ما را به اين جا رسانده اند.
از خودگذشتگى و به خداپيوستگى، او را به مرزى رسانده بود كه از اهانت به خود مى گذشت اما اهانت به نظام و مسئولين را تحمل نمى كرد. اجازه نمى داد كسى باورها و اعتقادات مردم را به مسخره بگيرد، با خرافهزدايى و پالايش و پيرايش اعتقادات مردم دردشناسانه و درمانگرانه برخورد مى كرد. بر اين عقيده بود كه بايد نخست زمينه پذيرش آن گاه، جايگزينى به فراخور زمان و مكان ايجاد كرد تا فرهنگ پويا و زاويه هاى واقعى در متن جامعه شكلى نهادينه به خود گيرد.
در مسير ناب سازى فرهنگ برخورد فيزيكى را جايز نمى دانست و آن را جزء وظايف و رسالت هاى روحانيت مى دانست، همين نگرش و روش و منش، او را در زمره محييان دين با روش خاص خود قرار داده است كه روشى صد در صد موفق در راستاى اهداف اسلام و انقلاب بود. امر به معروف، نهى از منكر، اقامه نماز، رسيدگى به اختلاف ها و شكايت هاى مردم، دستگيرى از مستمندان، حمايت از روحانيت و مسئولين نظام، پشتيبانى از حزب الله برنامه هر روز زندگى او بود. خاطرات و خطرات اين فصل از زندگى آيت الله حيدرى از جذاب ترين و شيرين ترين حكايات مردانى است كه حماسه حضور و در عينيت بودن جامعه را بر كنج عزلت و عافيت ترجيح دادند.
وفات حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی
دوستان آيت الله حيدرى، زمانى او را در مسير لقاء خدا يافتند كه حضرت امام در عكس العمل خبر بيمارى ايشان با تأسر فرمودند: دوستان ما يكى يكى مى روند. سرانجام اين مرد سنگر و محراب اين زاهد و همقدم امام در نيمه شب يازدهم دى ماه 1365 ش از اين جهان رخت برداشت و رخ بربست و استان ايلام، رزمندگان اسلام و حزب الله را در سوگ خود نشاند.
اصرار مردم براى انتقال پيكر مطهرش به ايلام با پا در ميانى حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى پايان يافت. پيكر پاك و مطهرشان با تشييع باشكوه مردم ايلام و قم و نمايندگان بيت امام و رياست جمهورى به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها منتقل و در جوار او به خدا سپرده شد. و او سرانجام با جسم نحيف به ديدار امامان معصومى شتافت كه يك لحظه ذكر و نامشان از لبش نيافتاد و با تمام فقر و تنگدستى دست نياز را جز بر در خانه آنان - كه واسطه فيض الهى بودند - دراز نكرد.
اميد است كتاب هاى او كه به گفته خود تنها سرمايه زندگيش بشمار مى رفته است و سال هاى سال با فقر و تنگدستى جمع كرده است در كتابخانه اى كه در سفر رهبر انقلاب حضرت آيت الله خامنه اى كلنگ آن توسط نماينده ايشان بر زمين زده شد مورد استفاده نسل فردا قرار گيرد. تا به تنها وصيت او كه شكوفاى علم و فرهنگ در اين استان است جامه عمل پوشيده شود.
عارف بزرگ آيت الله بهاءالدينى در ملاقات با جمعى از مردم ايلام فرمودند: بايد او را در قبرستان ايلام دفع مى كرديد تا خدا به يمن وجود او عذاب را از قبرستان شما دور مى داشت. پاينده باد حوزه هاى نور و حجره هاى كوچك مدارس علوم دينى كه در هر زمان خيزشگاه مردانى بزرگ و ژرف انديش بوده و هست و خواهد بود.
منابع
ستارگان حرم، جلد 1/ نویسنده: حسين ابراهيم زاده - محمد حيدرى
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله شیخ عبدالرحمن ایلامی، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
- ↑ گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، ج 2، ص 907.
- ↑ ستارگان حرم، پیشین، جلد 1، ص62 .
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله شیخ عبدالرحمن ایلامی، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
- ↑ همان
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ عالم مبارز حجتالاسلام تعمیرکاری، ص 143- 145.
- ↑ آیتالله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک جلد سوم، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 340.