دروغ
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
دُروغ(کذب) مخالف راستی و به معنای بیان چیزی خلاف واقع و با علم به نادرست بودن آنها است. در دین اسلام دروغ یکی از گناهان کبیره به شمار می رود و جز در مواردی خاص به شدت از آن نهی شده است.
محتویات
سرچشمه ی گناهان
از آموزه های قرآنی و روایی اسلام چنین بر می آید که دروغ از گناهان کبیره و در میان گناهان کبیره از بدترین آنهاست. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «لَا سُوءَ أَسْوَءُ مِنَ الْكَذِب» هیچ بدی بدتر از دروغ نیست. [۱] و فرمودند: َ «أَعْظَمُ الْخَطَايَا عِنْدَ اللَّهِ لِسَانُ الْكَذَّاب»؛[۲] بزرگترين خطاها نزد خدا زبان دروغگو است.
زیرا دروغ سرچشمه سایر رذایل اخلاقی است و گشاینده مسیر نزول اخلاقی انسان است.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: «جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ كُلُّهَا فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْكَذِبَ»[۳] همه پليدی ها و زشتی ها در خانه ای جمع شده اند و كليد آن خانه دروغ است. در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است: «إِيَّاكُمْ وَ الْكَذِبَ فَإِنَّ الْكَذِبَ يَهْدِي إِلَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ يَهْدِي إِلَى النَّارِ»[۴]؛ دروغ انسان را به كارهاى بد مى كشاند و كارهاى بد هم سرانجام آدمى را به دوزخ مى برد
ريشه دروغ
سرچشمه دروغ گویی نقاط ضعف روحى و شخصیتی است که در انسان وجود دارد. گاهى انسان بخاطر ترس از فقر، پراكنده شدن مردم از دور او و از دست دادن موقعيت و مقام، دروغ مى گويد. زمانى بخاطر علاقه شديد به مال و جاه و مقام و شهوات ديگرى زبان به دروغ مى گشايد و از اين وسيله نامشروع براى تأمين مقصود خود كمك مى گيرد. گاهى تعصبهاى شديد و حب و بغضهاى افراطى سبب مىشود كه انسان به نفع كسى كه مورد علاقه اوست يا به زيان كسى كه مورد نفرت و كينه او مىباشد بر خلاف واقع سخن بگويد.
زمانى براى آنكه خود را بيش از آنچه هست بنماياند و اظهار علم و اطلاع كند در مسائل مختلف علمى و تاريخى و امثال آن دروغ مى گويد. ولى در حقيقت تمام اين صفات رذيله كه ريشه صفت دروغ را تشكيل مى دهند از كمبود شخصيت و ناتوانى روح و ضعف ايمان ناشى مى گردد. كسانى كه به شخصيت خود مؤمن نيستند و داراى روحى ناتوان و زبون مى باشند براى نيل به مقاصد خود و فرار از ضررها به دروغ و تزوير و تقلب و خيانت متوسل مى گردند.
يكى ديگر از عوامل مهم دروغگويى احساس كمبود شخصيت و عقده حقارت است. كسانى كه گرفتار چنين عقدهاى هستند سعى مى كنند با انواع دروغها و لاف و گزافها حقارتى كه در خود احساس مى نمايند جبران كنند[۵] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «لَا يَكْذِبُ الْكَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ»[۶]دروغگويى از پستى روح ريشه مى گيرد.
آثار زيانبار دروغ
دورغ و ناراستی هم آثار زیانبار معنوی و هم تبعات مادی برای فرد و اجتماع با بار می آورد بخشی از این آثار عبارتد از
- ویرانی ایمان
دروغ گویی در تضاد با ایمان است و به هیچ وجه با ایمان به خدا سازگاری ندارد. امام باقر عليه السّلام فرمود:« إِنَّ الْكَذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِيمَان»[۷]؛ دروغ ويرانكننده ايمان است. در روایاتی دیگر اهل ایمان به کلی از دروغ گویی برکنار دانسته شده اند. بلکه اساساً کسی که با دروغ میانه ای داشته باشد، طعم ایمان واقعی را نخواهد چشید. در روایت است که: «لَا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ»[۸]. هيچ بنده مزه ايمان را نچشيد تا دروغ را ترك كند چه شوخى باشد و چه جدى.
از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم پرسیدند:يَكُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً قَالَ نَعَمْ قِيلَ وَ يَكُونُ بَخِيلًا قَالَ نَعَمْ قِيلَ وَ يَكُونُ كَذَّاباً قَالَ لا» «آیا آدم با ایمان ممکن است ترسو باشد ؟ فرمود : آرى . پرسیدند : آیا ممکن است بخیل باشد ؟ فرمود : آرى . پرسیدند : آیا ممکن است کذّاب دروغگو باشد ؟ فرمود : نه».
البته درباره روایت اخیر باید توجه داشت که منظور از «كَذَّاب» کسی است که بسیار دروغ بگوید به گونه ای که دروغ گویی جزء عادت و خوی او شده باشد. چنانکه از امام صادق پرسیدند: «آیا کسی که دروغی بگوید «كَذَّاب» است؟» امام در پاسخ فرمودند: «نه, زيرا كسى نيست جز اينكه اين از او دروغی سر بزند؛ ولى مقصود آن كس است كه بدروغ عادت كرده است» [۹]
- نفاق و دورويی
- ريا
- بی وفایی
- ظاهرسازی و فريب كاری
- دنياگرایی
- بی اعتمادی
- فراموشی و تناقض گویی
- تشويش ذهنی و فكری و اضطراب روحی.
انواع دروغ
- جدی، كه حرام است.
- شوخی، كه دو صورت دارد: یکی شوخی بودن آن معلوم است، كه حرام نيست، ولی بايد به اندازه ای باشد كه باعث عادت به دروغ گويی نشود و آن كاری است بس مشكل. دیگری شوخی بودن آن معلوم نيست، كه حرام است، مثل دروغ گفتن به فرد ساده لوح خوش باور.
موارد جواز دروغ گفتن
- برای اصلاح بين افراد و جامعه.
- برای دفع ضرر مالی يا جانی يا عِرضی (آبرو) از خود يا از فرد ديگر و در جنگ با دشمن.
- وعده دروغ برای دلخوشی و خوشحال كردن همسر بعد از ازدواج؛ اما قبل از عقد ازدواج و در موقع عقد، بايد به آنچه وعده داده شده، عمل شود. نكته قابل توجه: حديثی كه نقل شده بر جواز دروغ گفتن به همسر، شامل هر دروغی نيست، فقط مورد جواز، وعده دروغ است؛ آن هم در مواقع حساس، چون كه روح احساساتی زن بگونه ای است كه در زمان خلوت و انس، جز اظهار محبت، گذشت و گشاده رويی چيز ديگری را طلب نمی كند و در آن موقع هر چه خواست بايد بگويد بچشم، والا اگر نه بگويد همان لحظه فورا شعله گرم برافروخته خانمش خاموش خواهد شد و مجلس گرم انس و خلوت به سردی تبديل خواهد گشت كه ديگر برای آن مجلس، كاری نمی شود انجام داد و بايد زمان بگذرد تا فرصت مناسب. اين مطلب را با كمی دقت در حديث جواز وعده دروغ به همسر كه مثل موارد قبل و بعد آن به صورت عام نيامده بلكه به صورت خطابی آمده است، شايد بشود فهميد.
- نقل حكايات و امثال و حِكَم برای تفهيم مطلبی.
چند نكته:
نكته اول: هر چند برای دفع ضرر، چه كم يا زياد، دروغ جايز است؛ لكن اگر ضرر، مالی و قابل تحمل است، مستحب است آن ضرر را قبول كند و دروغ نگويد.
نكته دوم: منظور از ضرر، ضرری است كه نابجا و مستحقش نيست و به ناحق باشد؛ نه اين كه برای هر ضرری، دروغ جايز باشد. مثلا كسی با ماشين زده به يك ماشين پارك شده در كنار خيابانی، در اين جا راست گفتن ضررآور است اما به خاطر مقصر بودن در تصادف، بايد راست بگويد چون اگر دروغ بگويد، حق ديگری را ضايع كرده و جبران خسارت وارده و ضرر را متوجه ديگری می كند. اما ضرر مالی مثل اين كه دزدی سد راه كرده و با زور می خواهد پول بگيرد و يا شخصی در جستجوی فردی است كه آبرو ريزی، كتك كاری و يا او را بكشد؛ در اين مواقع دروغ جايز بلكه قسم خوردن هم جايز است.
احادیثی درباره دروغ
- قال النبِيُّ صلی اللّه عليه و آله و سلّم كَبُرَتْ خِيَانَةً أَنْ تَحْدُثَ أَخَاكَ حَدِيثاً هُوَ لَكَ مُصَدِقٌ و َأَنْتَ بِِهِ كاذِبٌ؛ حضرت رسول صلی اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: چه خيانت بزرگی است كه به برادرت چيزی بگويی كه او تو را تصديق كند و تو به او دروغ گفته باشی. (مجموعه ورام، ج1، ص114)
- ... وَأَعْظَمُ الْخَطَايَا عِنْدَ اللَّهِ لِسَانُ الْكَذَّابِ...؛ اميرالمؤمنين علی عليه السّلام فرمود: بزرگترين خطايا (گناهان) نزد خدا، زبان دروغ پرداز است. (كافی، ج8، ص82)
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الطَّائِيِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام لَايَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّی يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ؛ اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده اند: هيچ بنده طعم ايمان را نمی يابد، تا اين كه دروغ را چه شوخی و چه جدی آن ترك كند. (كافی، ج2، ص340)
- عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَی الْكَذَّابِينَ النِّسْيَانَ؛ امام صادق عليه السلام فرموده اند: از چيزی كه خدای متعال بر دروغگويان قرار داده، فراموشی است.
- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَأَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ صلی الله عليه و آله لِعَلِيٍّ عليه السلام قَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِي الصَّلَاح وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِي الْفَسَادِ إِلَی أَنْ قَالَ يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ يَحْسُنُ فِيهِنَّ الْكَذِبُ الْمَكِيدَةُ فِي الْحَرْبِ وَعِدَتُكَ زَوْجَتَكَ وَالْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاسِ؛ حضرت رسول صلی اللّه عليه و آله و سلّم در وصيتی به اميرالمؤمنين علی عليه السلام فرمود: يا علی، خدای متعال، دروغ گفتن برای اصلاح را دوست دارد و راست گفتن كه سبب فساد شود، مبغوض خدا است؛ تا اين كه فرمود يا علی سه چيز است كه در آن ها دروغ گفتن نيكو است؛ حيله و چاره انديشی در جنگ با دشمن، وعده دادن به همسرت و اصلاح بين مردم. (وسائل الشيعه، ج12، ص252)
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ و َعَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِمَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ قَالَ لِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا يَا بُنَيَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ و َلَا تُحَادِثْهُمْ و َلَا تُرَافِقْهُمْ فِي طَرِيقٍ فَقُلْتُ يَا أَبَتِ مَنْ هُمْ عَرِّفْنِيهِمْ قَالَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَاب يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ و َيُبَعِّدُ لَكَ الْقَرِيبَ وَ إِيَّاكَ وَمُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُكَ بِأُكْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَخْذُلُكَ فِي مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ و َمُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّي وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: (فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ) (سوره محمد، 22-23) و َقَالَ: (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ و َيَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ و َلَهُمْ سُوءُ الدّارِ) (سوره رعد، 25) و َقَالَ فِي الْبَقَرَةِ: (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ)؛ (سوره بقره، 27)
امام زين العابدين عليه السلام به فرزندش امام محمد باقر عليه السلام فرمودند: (ای فرزندم با پنج نفر رفقات وهمنشينی و سفر نكن؛ گفتم پدر جان چه كسانی هستند؟ آن ها را به من معرفی كن؛ فرمودند:
- بر حذر باش رفاقت و همراهی با دروغگو، چون كه او مثل يك سراب می ماند كه دور را نزديك وانمود مي كند و نزديك را دور.
- بر حذر باش رفاقت و همراهی با فاسق، چون كه او تو را به يك لقمه غذا يا كمتر از آن می فروشد.
- بر حذر باش رفاقت و همراهی با بخيل، چون كه او موقع نياز به مالش (مثل قرض و غيره) از تو حذر می كند
- بر حذر باش رفاقت و همراهی با احمق، چون كه او می خواهد به تو نفع برساند ولی بجای آن، ضرر می رساند
- بر حذر باش رفاقت و همراهی با قاطع رحم، چون كه من سه بار او را مورد لعن در قرآن مجيد يافتم... .(كافی، ج2، ص641)
پانویس
- ↑ التوحيد (للصدوق)، ص: 74
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج8، ص: 83
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج69، ص: 263
- ↑ الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 419
- ↑ زندگى در پرتو اخلاق، ص: 80
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج69، ص: 262
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 340
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 341
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 341
منابع
- ابن بابويه، محمد بن على، التوحيد (للصدوق)، 1جلد، جامعه مدرسين - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1398ق.
- ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي (للصدوق)، 1جلد، كتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
- مكارم شيرازى، ناصر، زندگى در پرتو اخلاق، 1جلد، سرور - ايران - قم، چاپ: 6، 1386 ه.ش.
- كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.