ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش
زینب بنت جحش، خواهر عبدالله بن جحش، یکی از زوجات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است. او پیش از این، همسر زید بن حارثه بود، ولی به عللی از او جدا شد. ماجرای این طلاق و ازدواج در قرآن کریم آمده است.
جریان ازدواج زینب با پیامبر
زینب بنت جحش پیش از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، بنا به درخواست آن حضرت، ابتدا با زید بن حارثه[۱] پسر خوانده رسول خدا -که مردم او را از کمال نزدیکی به پیامبر، زید بن محمد می گفتند- ازدواج کرد و از او فرزندی به دنیا آورد که نامش را اسامه گذاشتند. وی در حدود یک سال در خانه زید بود ولی پس از آن، میانشان اختلاف افتاد و تصمیم به جدایی گرفتند.[۲]
بدین جهت زید بن حارثه به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و از همسر خود در نزد آن حضرت شکوه و گلایه کرد و از آن حضرت اجازه خواست که همسرش را طلاق دهد. پیامبر صلی الله علیه و آله وی را به خویشتنداری و تفاهم اخلاقی با همسرش دعوت نمود و به وی فرمود: «إتّق الله و امسک علیک زوجک».
به هر روی، علیرغم تلاش پیامبر صلی الله علیه و آله و برخی از صحابه در ایجاد تفاهم میان زید و زینب، کارشان به جدایی و طلاق انجامید. زینب پس از آن با رسول خدا ازدواج کرد. داستان ازدواج او با رسول خدا طی آیات ۴، ۶، ۳۶ تا ۴۰ سوره احزاب آمده است.
ازدواج زینب بنت جحش با زید بن حارثه و طلاق گرفتن او و ازدواج مجدد با پیامبر، دو سنت غلط از سنن عهد جهالت اعراب را مورد هدف قرار داد، یکی این که اعراب زمان جاهلیت به امتیاز و اصالت قبیله و خاندان خود بسیار مغرور بودند و دیگر اعتقادی که بر طبق آن پسر خوانده ها را مانند پسران حقیقی می پنداشتند و در ارث بردن و سایر احکام میان آنان و فرزندات حقیقی، اختلافی قائل نمی شدند. آنان مطابق این نظر، زنان مطلقه پسر خوانده ها را نیز بر پدر خوانده هایشان (مانند زنان پسران حقیقی) حرام می دانستند.
عدهای می گویند عامل جدایی آن دو، روحیات زینب بوده است، چرا که او حسب و نسب و عظمت قبیله ای و طائفه ای خود را به رخ شوهر می کشاند و هم چنان در قلب، خود را از او برتر می دانست و رضایت به ازدواج نداشت. اما این مطلب بعید به نظر می رسد و احتمال می رود که عامل طلاق، اخلاق خاص زید باشد. چرا که مطالعه زندگی او به ما می نمایاند که او کراراً ازدواج کرد و همه را طلاق داد جز آخرین همسر که در هنگام شهادتش از او جدا نشده بود.
گواه دیگر بر این که زید مقصر اصلی این جدایی بود این که، وقتی پیامبر از تصمیم او برای طلاق دادن زینب آگاه شد، بنابر آیه ۳۷ سوره احزاب، زید را چنین خطاب قرار داد که: «أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ»: همسرت را نگاه دار و از خدای بترس. و در صورتی که تقصیر متوجه همسر او بود، عمل زید خلاف تقوی و پرهیزکاری و مستوجب سرزنش پیامبر شمرده نمی شد. ولی سرانجام زید او را طلاق داد.
پیامبر به مصداق آیه ۴ سوره احزاب: «مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَٰلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ»[۳] و آیه ۴۰ این سوره که می فرماید: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا»،[۴] و برای مبارزه با آن سنت جاهلی که پسر خوانده را چون پسر حقیقی و زن مطلقه او را بر پدر خوانده حرام می دانست، پس از طلاق زید و زینب، با زینب ازدواج کرد.
خداوند به مصداق آیه ۳۷ سوره احزاب: «وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا»[۵] به پیامبر می فرماید که ما برای این که مؤمنین در ازدواج با زنان پسر خواندههای خود که از آن ها طلاق گرفته اند، برای خود گناهی نپندارند، زینب را به نکاح تو درآوردیم.
این آیه همیشه مایه فخر زینب بر دیگر زنان پیامبر بود. چرا که به آنان میگفت: «زوّجکن أهلیکن و زوّجنی الله من فوق سبع سماوات»؛[۶] شما را خانوادهتان به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله درآورده ولی مرا خداوند متعال از بالای هفت آسمان به نکاح آن حضرت مفتخر نموده است.
شبههای در این ازدواج
برخی از مستشرقین مغرض، بر اساس قسمتی از آیه ۳۷ سوره احزاب که می فرماید: «تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ»، و با استناد به قسمتی موهوم از اقوال گوناگون و متشتت تاریخی، که جز ساخته و پرداخته ذهن داستان سازان و یا یهودیان نیست، این گونه استناد می کنند که پیامبر روزی که به در خانه زید رفته بود زینب را دید و دلباخته او شد. زید به دلیل علاقه مفرطی که بر پیامبر داشت، همسر خود را با اصرار طلاق داد، تا او به عقد پیامبر درآید. و منظور از آن چه که در این آیه آمده است که «در دل پنهان می داشتی و از مخالفت خلق می ترسیدی»، همین عشق قلبی به زینب است.
البته بی پایگی چنین سخنی مشهود است، چرا که از رفتار زید در طول زندگی مشخص می شود که او با همسرانش معمولاً سازگار نبود، جز آخری که در هنگام شهادتش با او همسر بود و جدایی او و همسرش از یکدیگر نیز معلول همین ناسازگاری ها بوده است. دیگر این که در همین آیه از قول پیامبر به زید آمده است که: «أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ». این می رساند که پیامبر از جدایی زید و زینب رضایت نداشته و پیامبر را نشاید که بر زبان سخنی بگوید در حالی که در قلب نیت دیگری بگذرد.
منظور از آن چه که پیامبر به مقتضای «تَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ»، در دل پنهان می داشته، همان رسالت الهی است که پیامبر برای شکستن این دو امر باطل جاهلی که ذکر آن ها گذشت، بر دوش می کشیده است. چرا که در چنین جامعه ای که چنین اعتقاداتی سالیان متمادی در فرهنگ آنان رسوخ کرده است، تلاش برای از بین بردن این رسومات و سنت شکنی سنن جاهلی، کاری سخت و دشوار بود. همان گونه که خداوند در آیه بعد، یعنی در آیه ۳۹ همین سوره و درباره همین عمل پیامبر می فرماید: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا.[۷]
گویند که مقارن همین ایام بود که آیه حجاب نازل شد و احکام راجع به زن ها عموماً و امهات مومنین ـ همسران پیامبر ـ خصوصاً مقرر گردید.
پانویس
- ↑ زید بن حارثه غلام حضرت خدیجه بود که پس از ازدواج، او را به پیامبر بخشید. پیامبر او را آزاد کرد و به فرزند خواندگی درآورد. او همواره ملازم و همراه و یاور پیامبر اسلام بود تا این که در جنگ موته به شهادت رسید.
- ↑ البدایه والنهایه ابن کثیر، ج ۴، ص ۱۶۶.
- ↑ خدا در درون هیچ مردی دو قلب ننهاده است و زنان را که مادر خود می خوانید، مادرتان قرار نداد و فرزند خواندگان تان را فرزندان تان نساخت. این ها چیزهایی است که به زبان می گویید و سخن حق از آن خداست و اوست که راه می نماید.
- ↑ محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست. او رسول خدا و خاتم پیامبران است و خدا به هر چیزی داناست.
- ↑ و تو به آن مرد که خدا نعمتش داده بود و تو نیز نعمتش داده بودی، گفتی: زنت را برای خود نگه دار و از خدای بترس. و در دل خود آن چه را خدا آشکار ساخت، مخفی داشته بودی و از مردم می ترسیدی، حال آن که خدا از هر کس دیگر سزاوارتر بود که از او بترسی. پس چون زید از او حاجت خویش بگزارد (و او را طلاق داد)، به همسری تواش درآوردیم تا مؤمنان را در زناشویی با زنان فرزند خواندگان خود، اگر حاجت خویش از او بگزارده باشند، منعی نباشد و حکم خداوند شدنی است.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۷۸.
- ↑ کسانی که پیام های خدا را می رسانند و از او می ترسند و از هیچ کس جز او نمی ترسند، خدا برای حساب کردن اعمالشان کافی است.
منابع
- محمد؛ پیام آور خداوند، محمد مهدی توکلی، در دسترس در [۱].
- موسسه تبیان، نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام.