آیه 18 سوره قلم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۲۹ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَلَا يَسْتَثْنُونَ|سوره=68|آیه =18}} {{مشخصات آیه |شماره آیه = 18 |شم...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَا يَسْتَثْنُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<17 آیه 18 سوره قلم 19>>
سوره : سوره قلم (68)
جزء : 29
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و هیچ استثناء نکردند (ان شاء اللَه نگفتند و به خواست خدا معتقد نبودند).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and they did not make any exception.

معانی کلمات آیه

«لا یَسْتَثْنُونَ»: چیزی فرو نگذارند. برای مستمندان چیزی کنار نگذارند و بدیشان ندهند (نگا: انعام / .

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ «17» وَ لا يَسْتَثْنُونَ «18» فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ «19» فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ «20» فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ «21» أَنِ اغْدُوا عَلى‌ حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ «22»

همانا، ما مردم (مكّه را) آزموديم، همان گونه كه صاحبان آن باغ (در يمن) آزموديم، آنگاه كه سوگند ياد كردند صبحگاهان ميوه‌هاى باغ را بچينند. و چيزى را (براى فقرا) استثناء نكردند. پس هنگامى كه در خواب بودند، از طرف پروردگارت آفتى بر گرد باغ چرخيد (و باغ را سوزاند). پس صبح شد در حالى كه (اصل باغ به كلى) برچيده شده بود. (آنان بى خبر از ماجرا) بامدادان يكديگر را ندا دادند. كه اگر قصد چيدن ميوه داريد به سوى كشتزار حركت كنيد.

نکته ها

مراد از «طائِفٌ»، آفت و بلايى است كه بر گرد باغ چرخيد و آنرا سوزاند و خاكستر كرد.

«صرم» به معناى قطع و چيدن ميوه است و مراد از «صريم» برچيده شدن و قطع تمام درختان با قهر الهى است.

«فَتَنادَوْا» به معناى نداى افراد براى اجتماع در يك محل و مشورت و هم فكرى است.

قهر الهى، گاهى به افراد مى‌رسد. همان كه فرعون و لشكرش غرق شدند، «اغرقناه و

جلد 10 - صفحه 179

جنوده» «1»، گاهى به مال مى‌رسد مثل اين آيات كه باغش سوخت ولى خودشان سالم بودند و گاهى به افراد و مال، هر دو مى‌رسد، نظير قارون كه خودش و خانه‌اش و سرمايه‌اش به خاك فرو رفت. «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ» «2»

در اين سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. يك بار در آيه‌ «مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ» و يك بار داستان اين آيات.

سنّت‌هاى خوب نياكان را بايد ادامه داد امّا در اين داستان وارثان تصميم گرفتند راه پدر را كنار و فقرا را محروم كنند.

گناه، سبب محروميّت است. امام باقر عليه السلام فرمود: «ان الرجل ليذنب الذنب فيدرء عنه الرزق» «3» مردى كه گناه مى‌كند، به همان ميزان از رزق الهى محروم مى‌شود. چنانكه در روايت آمده است: گاهى انسان به خاطر گناه از نماز شب محروم مى‌گردد. «4»

ارزش مال تا جايى است كه فكر را منحرف نكند وگرنه به حكم خداوند مسجد ضرار خراب مى‌شود و گوساله طلايى سامرى را مى‌سوزاند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً» «5»

داستان باغ سوخته‌

مرد باغدارى كه هر سال از ميوه‌هاى باغش به فقرا انفاق مى‌كرد از دنيا رفت. وارثان تصميم گرفتند فقرا را محروم نمايند، تنها يكى از وارثان مخالف بود ولى اكثر آنان بخل ورزيدند و براى محروم كردن فقرا تصميم گرفتند كه سحرگاهان به باغ روند و ميوه‌ها را بچينند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را يك تخته خاكستر ديدند. گفتند: ما راه را گم كرده‌ايم، اين باغ ما نيست. امّا ديگرى گفت: ما از راه درست پدر منحرف شديم، و تصميم گرفتيم فقرا را محروم كنيم، لذا خودمان محروم شديم. آن فرزندى كه از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: آيا به شما نگفتم اين فكر غلط است؟ به هر حال آنان قهر الهى را ديدند و متنبّه شدند و يكديگر را ملامت كردند.

«1». يونس، 73.

«2». قصص، 81.

«3». تفسير نورالثقلين.

«4». تفسير مراغى.

«5». طه، 97.

جلد 10 - صفحه 180

پیام ها

1- آزمايش يكى از سنّت‌هاى الهى است. «إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا»

2- قران، نمونه‌هاى مختلف اتحاد الهى را بيان مى‌دارد تا ما با شيوه آزمون الهى آشنا شويم. «كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ»

3- طرح‌هايى كه به محروم كردن فقرا بينجامد ناكام است. أَقْسَمُوا ... وَ لا يَسْتَثْنُونَ‌ ...

فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ‌

4- هر سوگندى ارزش ندارد. «أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ»

5- قهر الهى مخصوص آخرت نيست بلكه گاهى در دنيا و بسيار سريع واقع مى‌شود. فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ‌ ... فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ‌

6- تنبيه و كيفر از شئون ربوبيّت است و جنبه تربيتى دارد. «طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ»

7- هيچ كس نمى‌تواند بر خدا پيشى بگيرد. (اينها صبح زود براى چيدن ميوه‌ها برخاستند ولى خداوند سحر باغ را سوزاند.) «وَ هُمْ نائِمُونَ»

8- كيفر و جرم بايد متناسب باشد. چون فقرا را محروم كردند پس محروم شدند.

لا يَسْتَثْنُونَ‌ ... فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ‌

9- فكر و تدبير انسان در برابر تدبير خدا بى‌رنگ است. (در اينجا وارثان تصميمى گرفتند و خداوند اراده ديگرى فرمود.) أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ‌ ...

فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ‌

10- خداوند حامى فقراست. با اينكه فقرا از تصميم وارثان خبر نداشتند ولى خداوند به حمايت از فقرا و براى تنبيه وارثان بخيل، باغ را سوزاند. لا يَسْتَثْنُونَ‌ ... فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ‌

11- كاميابى‌هاى انسان در انحصار محاسبات او نيست. در اين داستان محاسبات به گونه‌اى بود، امّا نتيجه چيز ديگرى شد. لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ‌ ... فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ‌

12- نيّت بد، اگر همراه با برنامه‌ريزى و انجام اقدامات مقدماتى باشد، كيفر دارد.

جلد 10 - صفحه 181

وَ لا يَسْتَثْنُونَ‌ ... فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ‌

13- ثروتى كه محرومان از آن بهره‌مند نشوند، نبودنش بهتر است. «فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ»

14- حرص و بخل، سبب زيادت سرمايه و كاميابى نمى‌شود. لا يَسْتَثْنُونَ‌ ...

فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ‌

پانویس

منابع