آیه 43 سوره قلم
<<42 | آیه 43 سوره قلم | 44>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
چشمانشان ذلیل و ترسان، ذلّت و حسرت آنها را فرا گرفته و از این پیش (در دنیا) با تن سالم به سجده خدا آنها را میخواندند (ولی اجابت نکردند).
دیدگانشان از شرم و حیا، فرو افتاده، خواری و ذلت آنان را فرا گیرد و اینان [در دنیا] به سجده [بر خدا] دعوت می شدند در حالی که تندرست بودند [ولی از فرمان خدا متکبرانه روی می گرداندند.]
ديدگانشان به زير افتاده، خوارى آنان را فرو مىگيرد، در حالى كه [پيش از اين] به سجده دعوت مىشدند و تندرست بودند.
وحشت در چشمانشان پيداست، ذلت بر آنها چيره شده است. پيش از اين نيز آنها را در عين تندرستى به سجده فراخوانده بودند.
این در حالی است که چشمهایشان (از شدّت شرمساری) به زیر افتاده، و ذلّت و خواری وجودشان را فراگرفته؛ آنها پیش از این دعوت به سجود میشدند در حالی که سالم بودند (ولی امروز دیگر توانایی آن را ندارند)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«خَاشِعَةً»: به زیر افتاده (نگا: قمر / . حال است. «تَرْهَقُهُمْ»: ایشان را در بر میگیرد. آنان را فرا میگیرد (نگا: یونس / و ).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ «42» خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ «43»
روزى كه كار بر آنان دشوار شود و به سجده كردن دعوت شوند ولى نتوانند. ديدگانشان (از ترس) فرو افتاده و ذلّت و خوارى وجودشان را فرا گرفته است. آنان (در دنيا) به سجده دعوت مىشدند در حالى كه سالم بودند (ولى سجده نكردند و امروز ديگر عاجزند.)
نکته ها
مراد از «يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ» همان اصطلاحى است كه در فارسى مىگوييم: كارد به استخوانش رسيده است.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: در آن روز بر دهانها مهر زده شود، ترس تمام وجود را فرا گيرد، چشمها خيره و جانها به حنجرهها رسد. «1»
در سوره فرقان آيه 60 مىخوانيم: «وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا» هرگاه به آنان گفته شود: در برابر خداى رحمان سجده كنيد، گويند: رحمن كيست؟ آيا به آنچه دستور مىدهى سجده كنيم؟ آيه مورد بحث كه مىفرمايد: «كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ» اشاره به آن آيه دارد.
مراد از دعوت به سجده در دنيا «كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ» يا نداى اذان است كه مردم را به نماز و سجده دعوت مىكند يا آياتى كه فرمان عبادت دارد و يادستوراتى كه عمل به آن، نوعى سجده و تواضع و فروتنى در برابر خداوند است، بگذريم كه سجده
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 187
اوج عبادت است.
پیام ها
1- قيامت، روز بُروز سختىها است. «يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ»
2- قيامت، تجسّم دنياست. آن كه در دنيا اهل سجده نبوده است، در قيامت، توان سجده ندارد. «يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ»
3- كسانى كه از فرصت اختيار و سلامتى استفاده نكنند، در انتظار روزى باشند كه هيچ يك از اين فرصت ها را نخواهند داشت. «يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ»
4- مجرم، رويى براى سربلند كردن و نگاه كردن ندارد. «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ»
5- ذلّت قيامت فراگير است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ»
6- كسى كه خشوع انتخابى در برابر خدا را نپذيرد، در آن روز خشوع و ذلّت اجبارى را خواهد پذيرفت. خاشِعَةً ... تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (43)
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ: در حالتى كه فرو افتاده باشد چشمهاى آنها، به جهت هول و ترس، نتوانند چشم بگشايند و سر بلند كنند. تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ: برسد و فرو گيرد ايشان را خوارى و نگونسارى به جهت ندامت و حسرت. پس بيان علت ذلت فرمايد كه: وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ: و بتحقيق بودند در دنيا خوانده مىشدند، يعنى مأمور گشتند، إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ: به سجده كردن خداى را در حالتى كه تندرست بودند و قادر بر آن، يعنى با وجود صحت بدن، ترك آن مىنمودند، لا جرم در اين روز جز حسرت و ندامت بهره ندارند. سعيد بن جبير گفته: مراد داعى مؤذن است، يعنى استماع حىّ على خير العمل، مىكردند و اجابت آن نمىنمودند.
از حضرت باقر عليه السّلام مروى است در بيان اين آيه فرمود: مردمان درمانده شوند در آن روز، و هيبت عظيم بر ايشان طارى، ديدهاى ايشان باز ماند، و دلهاى ايشان به گلوى رسد، و اين به جهت آن باشد كه ايشان در دنيا استطاعت داشتند به اوامر الهى قيام نمايند و از نواهى اجتناب كنند، ايشان به
«1» مدرك ياد شده، صفحه 387. روايت منهج از أبو موسى اشعرى است.
جلد 13 - صفحه 279
جاى نياوردند و حدود الهى را هيچ پنداشتند. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (34) أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (35) ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (36) أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ (37) إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ (38)
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ (39) سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذلِكَ زَعِيمٌ (40) أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (41) يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (42) خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ (43)
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (44) وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (45)
جلد 5 صفحه 253
ترجمه
همانا براى پرهيزكاران نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است
آيا پس قرار ميدهيم منقادان را مانند گناهكاران
چيست شما را چگونه حكم ميكنيد
آيا براى شما كتابى است كه در آن ميخوانيد و مىيابيد
همانا براى شما است در آن آنچه را كه اختيار كنيد
يا مر شما را است عهدهاى مؤكّد بقسمى در نهايت تأكيد بعهده ما تا روز قيامت كه همانا براى شما است آنچه حكم ميكنيد
بپرس از آنها كه كدامشان باين امر ملتزم و ضامنند
يا براى آنها شريكهائى هستند پس بايد بياورند شريكهاى خودشان را اگر هستند راستگويان
روز كه دامن بكمر زده شود از شدّت و خوانده شوند بسوى سجود پس نتوانند سجده نمايند
با آنكه بزير افكنده باشد چشمهاشان فرو گيردشان خوارى و بتحقيق بودند كه خوانده ميشدند به سجده كردن با آنكه بودند تندرستان
پس واگذار مرا و كسيرا كه تكذيب ميكند اين سخن را در آتيه بتدريج مستحق عذاب كنيم آنها را از جائيكه نميدانند
و مهلت دهم آنها را همانا تدبير من محكم است.
تفسير
براى كسانيكه بأقلّ مراتب تقوى كه پرهيز از معاصى است عمل نمودهاند نزد خداوند باغهاى بهشتى كه از كثرت نعمت و دوام آن باغهاى نعمت خوانده شده موجود است و چون گفتهاند كفّار مكّه ميگفتند چنانچه خداوند ما را در دنيا بوفور نعمت بر محمد و پيروانش فضيلت داده در آخرت هم خواهد داد خداوند در ردّ قول آنها ميفرمايد آيا چنين امرى ممكن است كه ما مسلمانانرا كه مطيع اوامر ما هستند مانند كفّار گناهكار قرار دهيم در فضل و عطاء خود چه ميشود شما را مگر اختلال فكرى براى شما روى داده چگونه چنين حكم ناروائى مينمائيد آيا براى شما كه اهل كتاب نيستيد كتاب آسمانى ميباشد كه در آن نوشته فضيلت شما را و آنرا ميخوانيد و مىيابيد كه براى شما در آن كتاب است كه آنچه بخواهيد باختيار خودتان بكنيد و بنابراين جمله انّ لكم فيه لما تخيّرون مفعول تدرسون است و كسر انّ بملاحظه دخول لام است در مدخول آن و
جلد 5 صفحه 254
محتمل است جمله مستأنفه باشد يا براى شما عهدهاى مؤكّد بقسم است كه بنهايت تأكيد رسيده و بر عهده خدا است بر حسب آن عهود و مواثيق تا روز قيامت كه بشما اجازه دهد هر حكمى خواسته باشيد از خير و شرف و فضل براى خودتان اثبات نمائيد اى پيغمبر بپرس از آنها كدام يكشان ملتزمند باثبات اين دعوى و حاضرند ضامن و كفيل شوند كه خداوند در قيامت همان معامله را كه با مسلمانان ميكند با آنها بنمايد يا آنها را فضيلت دهد آيا در ميان عقلاء عالم كسانى هستند كه با آنها شريك باشند در اين ادّعاء باطل و بگويند خدا عاصى را بر مطيع فضيلت داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه آيا شركائى كه آنها براى خدا در عبادت قرار دادند كه بتها باشند چنين شركائى براى آنها هستند كه بتوانند آنانرا مانند مسلمانان در آخرت قرار دهند اگر چه بشفاعت نزد خدا باشد اگر راست ميگويند بروند آنها را بياورند تا معلوم شود كه هيچ كارى از دستشان بر نمىآيد در روز كه در شدّت و سختى مانند آنستكه مردم در ورطه هولناكى افتادهاند كه بايد براى خلاص از آن دامن بكمر زد يا جامه بالا كشيد كه ساق پا نمايان شود و آن روز قيامت و صحراى محشر است و گفتهاند اين در كلام عرب كنايه از شدّت امر و سختى آنست و در اخبار اينمعنى تأييد شده و از هول و هراس ميخواهند بزمين بيفتند و سجده كنند ولى از كثرت ازدحام نميتوانند و گفته شده در آنروز براى بحسرت انداختن آنها بر ترك سجود در دنيا و براى توبيخ و ملامت بآنها امر ميشود كه سجده كنيد در برابر خداوند ولى آنها متمكّن نميشوند و در روايات عدم تمكّنشان بخشك شدن فقرات پشتشان مانند آنكه يك پارچه شده باشد معلّل شده و از اين قبيل عذابها در قيامت بسيار است سرها بزير چشمها بزمين دوخته با كمال ذلّت و خوارى بمحشر رانده و مانده شوند چون در دنيا خوانده بسجود خدا شدند و سالم بودند و تخلّف نمودند از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه هيچ تخلّفى از امر و نهى خدا نيست مگر آنكه از طرف او براى آن حكمى و ابتلائى است و از قمّى ره كشف ساق ببروز اسرار منافقين در آنروز و دعوت بسجود ببعث بر
جلد 5 صفحه 255
قبول ولايت مولى و خضوع در برابر او در دنيا و علّت عدم استطاعت بخشك شدن گردنشان بعد از كشف ساق براى عقوبت تأويل شده و ظاهرا منقول از امام صادق عليه السّلام و از بواطن قرآن است و در خاتمه خداوند به پيغمبر خود فرموده كه آنها را كه تكذيب ميكنند سخنان مرا كه در قرآن است بمن واگذار كن تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل آيه و الّذين كذّبوا بآياتنا در تفسير اين آيه و آيه بعد گذشت خلاصه آنكه يك نوع غضب خدا بر بنده آنستكه وسائل مستحق عقوبت شدن او را در دنيا برايش فراهم نمايد تا بتدريج استحقاقش كامل گردد و يكمرتبه در حال غفلت و عدم توجّه بعلّت مأخوذ بعذاب اليم گردد و چون اينمعامله شبيه بكيد و مكر است و قابل دفع و جلوگيرى نيست از آن بكيد متين تعبير شده است در هر حال خاطر مبارك پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد جمع باشد كه خداوند انتقام او و ذريّه طاهرهاش را هر قسم باشد از كفّار و منافقين خواهد كشيد
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
خاشِعَةً أَبصارُهُم تَرهَقُهُم ذِلَّةٌ وَ قَد كانُوا يُدعَونَ إِلَي السُّجُودِ وَ هُم سالِمُونَ (43)
زيرا فتاده چشمهاي آنها ذلت و خواري آنها را فرو گرفته و بتحقيق بودند در دنيا که آنها را دعوت بتوحيد و سجده در پيشگاه الهي ميكردند و آنها سالم و متمكن از سجده بودند ولي نخوت و كبر و عناد مانع بود از اينكه سجده كنند بعينه مثل شيطان است که كبر و نخوت او را مانع شد، و در جاي ديگر ميفرمايد: وَ أَنذِرهُم يَومَ الآزِفَةِ إِذِ القُلُوبُ لَدَي الحَناجِرِ كاظِمِينَ مؤمن آيه 18.
خاشِعَةً أَبصارُهُم از شدت احوال روز قيامت که زمين مثل كوره حدادي آتش فور ميزند خورشيد يك ني بالاي سر آنها نورش گرفته ميشود حرارتش ميتابد غل بگردن بسلاسل هفتاد زراعي بسته شدهاند ملائكه غلاظ و شداد با تازيانههاي آتشي و عمود رو بجهنم ميبرند از شدت حول نميتوانند نگاه كنند چشمها فرو افتاده قلبها از جا كنده شده بحنجره رسيده.
تَرهَقُهُم ذِلَّةٌ رهق فرو گرفته شده يعني ذلت و خفت و خواري سر تا پاي آنها
جلد 17 - صفحه 149
را فرو گرفته.
وَ قَد كانُوا يُدعَونَ إِلَي السُّجُودِ که تمام انبياء آمدند مردم را دعوت كردند بتوحيد و سجده در پيشگاه الهي و تسليم اوامر الهي و اجتناب از نواهي و ترك شرك بجميع اقسام شرك ذاتا صفة افعالا عبادة نظرا.
وَ هُم سالِمُونَ متمكن بودند در اطاعت اوامر الهي و امتثال فرمايشات انبياء و لكن مخالفت كردند تا همچو روزي باين بليات دچار شدند و گرفتار.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 43)- این آیه میگوید: «این در حالی است که چشمهایشان (از شدت شرمساری) به زیر افتاده و ذلت و خواری تمام وجودشان را فرا گرفته» (خاشعة ابصارهم ترهقهم ذلة).
افراد مجرم هنگامی که در دادگاه محکوم میشوند معمولا سر خود را به زیر میافکنند، و ذلت تمام وجودشان را فرا میگیرد.
سپس میافزاید: «آنها پیش از این (در دار دنیا) دعوت به سجود میشدند در حالی که سالم بودند» ولی امروز دیگر توانائی آن را ندارند (و قد کانوا یدعون الی السجود و هم سالمون).
آنها هرگز سجده نکردند، و روح استکبار و تمرد و سرپیچی را با خود به صحنه قیامت آوردند با این حال چگونه قدرت بر سجده دارند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم