آیه 6 سوره تحریم
<<5 | آیه 6 سوره تحریم | 7>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشی که مردم (دلسخت کافر) و سنگ (خارا) آتشافروز اوست و بر آن دوزخ فرشتگانی بسیار درشتخو و دلسخت مأمورند که هرگز نافرمانی خدا را (در اجرای قهر و غضب حق) نخواهند کرد و آنچه به آنها حکم شود انجام دهند.
ای مؤمنان! خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها است، حفظ کنید. بر آن فرشتگانی خشن و سخت گیر گمارده شده اند که از آنچه خدا به آنان دستور داده، سرپیچی نمی کنند، و آنچه را به آن مأمورند، همواره انجام می دهند.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ كنيد: بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده] اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمىكنند و آنچه را كه مأمورند انجام مىدهند.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگها هستند نگه داريد. فرشتگانى درشتگفتار و سختگير بر آن آتش موكّلند. هر چه خدا بگويد نافرمانى نمىكنند و همان مىكنند كه به آن مأمور شدهاند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مینمایند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«قُوا»: مصون و محفوظ دارید. «أَهْلِیکُمْ»: (نگا: مائده / ). «وَقُودُ»: افروزینه (نگا: بقره / ، آلعمران / ). «غِلاظٌ»: جمع غَلیظ، خشن، تندخو. «شِدَادٌ»: جمع شَدید، زورمند. سختگیر. توانا در انجام کارهای دشوار.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن مردمان (گنهكار) و سنگها هستند، حفظ كنيد. آتشى كه بر آن فرشتگانى درشت خو و سخت گير نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانى نكنند و آنچه را فرمان يابند انجام دهند.
نکته ها
«وقود» به معناى ماده اشتعال زاست، همچون نفت و زغال سنگ. لذا برخى مفسّران، مراد از «الْحِجارَةُ» را مواردى همچون زغالسنگ دانستهاند. در حديث مىخوانيم: سنگ آتشزا، همان كبريت و گوگرد است. «1»
در روايات آمده است كه جوانى با شنيدن اين آيه بر زمين افتاد و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به او وعده بهشت داد و فرمود: «ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ» «2» بهشت مخصوص كسانى است كه از مقام من پروا داشته و از وعدههاى عذاب من بترسند.
در روايات مىخوانيم كه شيوه حفظ بستگان از آتش دوزخ، امر به معروف و نهى از منكر
«1». بحار، ج 17، ص 364.
«2». ابراهيم، 14.
جلد 10 - صفحه 128
آنان است كه اگر قبول كردند، آنان را از آتش حفظ كردهاى و اگر نپذيرفتند، تو به وظيفهات عمل كردهاى. «ان اطاعوك كنت قد وقيتهم و ان عصوك قد قضيت ما عليك» «1»
در روايتى مىخوانيم: «رحم الله رجلا قال يا اهلاه! صلاتكم صيامكم زكاتكم مسكينكم يتيمكم جيرانكم» «2» رحمت خدا بر كسىكه به خانوادهاش هشدار دهد كه مراقب نماز و روزه و زكات و فقرا و ايتام و همسايگانتان باشيد.
شايد «وَقُودُهَا النَّاسُ»، اشاره به تجسّم عمل انسان در قيامت باشد كه خصلتها و اعمال زشت او در دنيا، در آن روز آتشگيره مىشود.
مسئوليّت انسان در برابر خانواده
در آيات متعدّدى از قرآن به رسالت انسان در برابر خانوادهاش اشاره شده است، از جمله:
«قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً» «3»
«وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» «4» اهل خود را به نماز فرمان ده و بر آن پايدارى كن.
«وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» «5» نزديكترين بستگانت را هشدار ده.
«يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» «6» فرزندم! نماز به پا دار و امر به معروف كن.
«قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ» «7» اى پيامبر! به زنان و دختران خود و سپس زنان مؤمنان بگو ...
«إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ» «8»* زيانكاران واقعى كسانى هستند كه خود و خانوادهشان در قيامت باختهاند.
«إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ» «9» مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بىتفاوت نيستند.
«وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» «10» پيامبر، همواره خانوادهاش را به نماز سفارش مىكرد.
در روايات نيز توجّه بسيارى به اين موضوع شده كه چند نمونهاى ذكر مىشود:
«1». تفسير نور الثقلين.
«2». تفسير مراغى.
«3». تحريم، 6.
«4». طه، 132.
«5». شعراء، 214.
«6». لقمان، 17.
«7». احزاب، 59.
«8». زمر، 15.
«9». طور، 26.
«10». مريم، 55.
جلد 10 - صفحه 129
امام على عليه السلام مىفرمايد: «علموا انفسكم و اهليكم الخير و ادبوهم» «1» به خود و خانوادهتان خير بياموزيد و آنان را ادب كنيد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: كلكم راع و كلكم مسؤل عن رعيته ... الرجل راع على اهل بيته ... فالمرئة راعية على اهل بيت بعلها و ولده «2» همه شما نسبت به زير دست خود مسئول هستيد. مرد، مسئول خانوادهاش، زن مسئول شوهر و فرزندش است.
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «مروا صبيانكم بالصلاة اذا بلغوا سبع سنين و اضربوهم على تركها اذا بلغوا تسعا و فرقوا بينهم فى المضاجع اذا بلغوا عشرا» «3» همين كه فرزندتان به هفت سالگى رسيد، آنان را به نماز فرمان دهيد و همين كه نه ساله شدند، سختگيرى تا مرز تنبيه بدنى مانعى ندارد و بستر و رختخواب آنان را در ده سالگى جدا كنيد.
قرآن در سوره مدّثر، تعداد فرشتگان دوزخ را نوزده نفر مىداند: «عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ» «4» و شايد وصف «غِلاظٌ شِدادٌ» در اين آيه (6 تحريم)، حالات همان نوزده فرشته باشد.
شايد مراد از «لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ»، همان فرمان خداوند نسبت به گرفتن و بستن و در آتش انداختن دوزخيان باشد كه در جاى ديگر مىخوانيم. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ» «5» و يا «خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِيمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ» «6»
چون در ميان فرشتگان نيز سلسله مراتب وجود دارد، «وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» «7» شايد مراد از «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ» همان فرمانهايى باشد كه فرشتگان برتر به فرشتگان تحت امر خود مىدهند، آنان نيز بدون چون و چرا اطاعت مىكنند.
هم خودتان را حفظ كنيد، «قُوا أَنْفُسَكُمْ» و هم از خداوند بخواهيد شما را حفظ كند.
رَبَّنا ... قِنا عَذابَ النَّارِ «8»
«1». تفسير مراغى.
«2». مجموعه و رام، ج 1، ص 6.
«3». بحار، ج 85، ص 134.
«4». مدثر، 30.
«5». حاقه، 30- 31.
«6». دخان، 47- 48.
«7». صافات، 164.
«8». بقره، 201.
جلد 10 - صفحه 130
پیام ها
1- ايمان داشتن كافى نيست، حفظ آن از خطرات و آسيبها مهم است. پس بايد مراقبت كرد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ»
2- اولين گام در اصلاحات، اصلاح خود و بستگان و سپس اصلاح جامعه است.
در اين آيه، اصلاح خود و بستگان و سپس در آيه نهم، اصلاح جامعه از طريق جهاد با كفّار و منافقان آمده است. «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ»
3- ايمان به معاد و دوزخ، نقش مهمى در ايجاد تقوا و اصلاح خود و ديگران دارد. «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»
4- تربيت دينى فرزندان، بر عهده مدير خانواده است. «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً»
5- نفس انسان، سركش است و نياز به حفاظت دارد. «قُوا أَنْفُسَكُمْ»
6- اولىترين فرد به حفظ انسان، خود انسان است. «قُوا أَنْفُسَكُمْ»
7- تا زنجير از پاى خود باز نكنيم، نمىتوانيم ديگران را آزاد كنيم. خودسازى شرط موفقيّت در ساختن خانواده و جامعه است. «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ»
8- كيفر رها كردن خانواده و نزديكان، هيزم آتش دوزخ شدن است. «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»
9- كسانى كه در دنيا سنگدل باشند، «فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» «1» در آن روز نيز در رديف سنگ قرار مىگيرند. «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»
10- در مديريّت، مسئول هر كار بايد با آن كار سنخيّت داشته باشد. اگر مسئول دوزخ، غلاظ و شداد نباشد، يا خودش اذيّت مىشود و يا به رسالت خود درست عمل نمىكند. «عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ»
11- گرچه انسانِ معصيت كار به دوزخ مىرود، امّا فرشتگان دوزخ، در عذاب كردن او معصيت خدا را نخواهند كرد. «لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ»
«1». بقره، 74.
جلد 10 - صفحه 131
12- فرشتگان، نه دستورات گذشته را تمرّد كرده و مىكنند، «ما أَمَرَهُمْ» نه دستوراتى كه بعداً به آنان داده مىشود. «ما يُؤْمَرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6»
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد به خدا و رسول، قُوا أَنْفُسَكُمْ:
نگاهداريد نفسهاى خود را به ترك معاصى و پيروى شهوات و صبر در فعل طاعات و عبادات، وَ أَهْلِيكُمْ: و نگاهداريد اهالى خود را از زنان و فرزندان و خادمان به تعليم واجبات و نصايح و تأديبات، ناراً وَقُودُهَا: از آتشى كه گيرانه و فروزنده آن، النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ: مردمان كفارند از جن و انس، و سنگ كبريت كه زياد كننده حرارت آتش است. نزد بعضى بتان سنگ كه كفار مىپرستيدند، يا گنجهاى طلا و نقره احبار و رهبانان، كه اصل آن سنگ است.
تنبيه: آيه تأكيد شديد است در نگهدارى شخص و اهل و فرزندان خود را از چنين آتشى.
در روايت است كه: اشدّ النّاس عذابا يوم القيمة من جهل اهله: «1» بدترين مردم از حيث عذاب روز قيامت، كسى است كه اهل و عيال او جاهل باشند، يعنى ايشان را تعليم علوم دينيه نكرده باشد.
و نيز در حديث است كه: رحم اللّه رجلا قال: يا اهلاه، صلاتكم، صيامكم، زكاتكم، مسكينكم، يتيمكم، جيرانكم، لعلّ اللّه يجمعهم معه فى الجنّة: «2» خدا رحمت كند شخصى را كه اهل بيت خود را گويد: اى اهالى و عشاير، بر شما باد نماز گزاريد و روزه داريد و زكات دهيد و در حق مسكين و يتيم و همسايه احسان كنيد،
«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 340.
«2» مدرك ياد شده.
جلد 13 - صفحه 226
شايد كه حق تعالى ايشان را با شما در بهشت جمع فرمايد.
و نيز روايت است: چون مؤمن از معاصى پرهيز و به واجبات عمل كند و اهالى خود را بر طاعات و عبادات تحريص كند، روز قيامت به او گويند: خدا تو را از ما جزاى خير دهد كه در دنيا تعليم ما نمودى و به اوامر امر، و از نواهى ما را نهى كردى. و به سبب آن خود و ما را از عذاب امروز رهانيدى. پس او با جميع اهل و عيال خود به بهشت روند و به سعادت ابدى فايز شوند. و اگر تعليم اهالى خود نكرده باشد، گويند:
خدا از ما جزاى خير به تو ندهد كه ما را امر ننمودى و از منهيات بازنداشتى، پس او را با جميع اهلش به جهنم برند. «1» عَلَيْها مَلائِكَةٌ: بر آن آتش، ملائكهاند. مراد زبانيه و اعوان آنها كه موكلند بر آتش جهنم، غِلاظٌ شِدادٌ: غليظ سخنان بر جهنميان، و سختكار و توانا در تعذيب و اجراى اوامر الهى كه اهل جهنم، قوت رهائى و خلاصى از ايشان نيست. لا يَعْصُونَ اللَّهَ: نافرمانى نكنند خدا را، ما أَمَرَهُمْ: آنچه امر فرموده باشد ايشان را به آن، وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ: و بجا مىآورند آنچه امر مىشوند به آن و ممتنع نشوند از آن، بلكه به هرچه مأمور شوند، بدون تعلل قيام نمايند.
تبصره: آيه تهديد عظيمى است نسبت به مخالفين اوامر سبحانى و متمرّدين از فرامين الهى، كه بيانديشند از چنين آتشى و از چنين مأمورانى.
در احتجاج- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است: گذشتيم با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كوهى، و اشك جارى بود از بعض آن. حضرت فرمود: چه چيز تو را گريان ساخته، اى كوه؟ عرض كرد: زمانى حضرت مسيح عليه السّلام مرور نمود بر من، در حالى كه مردم را مىترسانيد از آتشى كه گيرانه آن مردم و سنگ هستند، من مىترسم كه از آن سنگها بوده باشم. فرمود: مترس، آن سنگ كبريت است. پس كوه ساكن شد و آرام گرفت. «2»
«1» مدرك ياد شده.
«2» البرهان، جلد 4، صفحه 355.
جلد 13 - صفحه 227
تفسير برهان- ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمايد: از اين آيه، چگونه نگاه دارم اهل خود را؟ فرمود: امر كن به آنچه خدا امر فرموده، و نهى كن از آنچه خدا نهى نموده. پس اگر اطاعت كنند تو را، نگهداشتى ايشان را، و اگر نافرمانى كنند، بجاآوردى آنچه بر تو بود.
عبرت: منصور عمّار گويد: سالى به حج مىرفتم. شبى در كوچههاى كوفه گردش مىكردم. صدائى از خانهاى شنيدم، مىگفت: خدايا به عزت و جلالت قسم اين معصيت كه نمودم مخالفت تو را نخواستم و به عذاب تو جاهل نبودم، لكن گناهى عارض شد به تو مغرور شدم، خدايا مرا از عذاب تو، كه رهاند، اگر از رحمت تو دستم بريده شود چه كنم. منصور گويد: خواستم او را امتحان كنم. از شكاف درب اين آيه تلاوت نمودم: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً. نعرهاى زد ساعتى اضطراب كرد، ساكت شد. خانه را نشان نمودم. صبح آمدم، ديدم جنازهاى نهاد و پيرهزنى رفت و آمد مىكرد. پرسيدم: جنازه كيست؟ گفت: جوانى خداترس، از اولاد رسول ديشب در مناجات، مردى آيه قرآن تلاوت نمود، ساعتى مضطرب و از دنيا رفت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «7» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «8» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «9» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «10»
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «11» وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ «12»
جلد 5 صفحه 232
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نگاه داريد خودتان و كسان خود را از آتشى كه آتش گيره آن مردمان و سنگها است مأمورين بر آن ملائكه سنگدلان سخت گيرانند نافرمانى نميكنند خدا را در آنچه امر فرمود ايشان را و انجام ميدهند آنچه را كه مأمور ميشوند
اى كسانيكه كافر شديد عذرخواهى نكنيد امروز جز اين نيست كه جزا داده ميشويد آنچه را كه بوديد عمل ميكرديد
اى كسانيكه ايمان آورديد بازگشت نمائيد بسوى خدا بازگشتى خالص در نصيحت شايد پروردگار شما بپوشاند از شما گناهان شما را و داخل كند شما را در بهشتهائيكه جارى ميشود در زمين آنها نهرها روز كه خوار نسازد خدا پيغمبر و آنانرا كه ايمان آوردند با او نور ايشان ميتابد پيش رويشان و بجانب راستشان گويند پروردگارا كامل فرما براى ما نور ما را و بيامرز ما را همانا تو بر هر چيز توانائى
اى پيغمبر جهاد كن با كافران و منافقان و سختگيرى كن بر آنها و جايگاهشان دوزخ است و بد بازگشتگاهى است آن
زده است خدا مثلى براى آنانكه كافر شدند بزن نوح و زن لوط كه بودند در زير فرمان دو بنده از بندگان ما كه شايسته بودند پس خيانت كردند با آن دو پس دفع ننمودند از آندو چيزى از عذاب خدا را و گفته شد داخل شويد در آتش با داخل شوندگان
و زده است خدا مثلى براى آنانكه ايمان آوردند بزن فرعون هنگاميكه گفت پروردگارا بنا كن براى من در نزد خود خانهاى در بهشت و نجات ده مرا از فرعون و كردار او و نجات ده مرا از گروه ستمكاران
و بمريم دختر عمران آنكه نگه داشت رحم خويش را پس دميديم در آن از روح خود و تصديق كرد سخنان پروردگارش و كتابهاى او را و بود از عبادت كنندگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از تأديب و انذار زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در آيات سابقه دستور تأديب و انذار اهل و عيال را باهل ايمان داده كه ايشانرا امر فرموده بمحافظت و نگهدارى خودشان و اهل بيتشان را از معصيت بامتثال اوامر و نواهى الهى براى ايمنى از آتش جهنّم كه آتشافروز آن ابدان اهل معصيت و سنگ كبريت است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه فان لم تفعلوا و لن تفعلوا گذشت و اگر
جلد 5 صفحه 233
نبود نقل از معصوم بنظر حقير محتمل بود مراد از حجاره قلوب قاسيه اهل معصيت باشد كه در سختى مانند سنگ است و مأمورين انتظامى آن آتش كه نوزده فرشته معروف به زبانيهاند مهيب و بيرحم و سختگير و قوى پنجهاند و معصومند از گناه و جدّى در اجراء اوامر الهى و بر حسب روايات معتبره محافظت و نگهدارى كسان از گناه باداء وظيفه امر بمعروف و نهى از منكر است نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و در تعليم و تربيت آنها بآداب دينى كوتاهى ننمايند و روز قيامت براى كفّار جاى عذرجوئى و عذرخواهى نيست چون در دنيا كه دار تكليف است هر كار خواستهاند كردهاند و در آخرت كه دار جزا است محلّى براى پذيرفتن عذر آنها باقى نمانده و اين اعلام بآنها در وقت ورود در آتش خواهد شد كه اين جزاى اعمال خودتان است از كسى گله نداشته باشيد تجاوز در عذاب از مقدار استحقاقتان نشده و بعد از اين خداوند اهل ايمانرا امر بتوبه فرموده ولى نه توبه صورى باغراض دنيوى بلكه توبه واقعى خالص از غرض و مرض براى بازگشت حقيقى باطاعت خدا و رسول مانند كسيكه خودش را نصيحت نموده و پشيمان از گناه شده و عزم جزمى دارد كه ديگر مرتكب معصيت نشود چون نصوح مأخوذ از نصح و مجازا بتوبه نسبت داده شده براى مبالغه در آن و در روايات ائمه اطهار توبه نصوح بتوبهاى كه بازگشت از آن بگناه نشود و بتوبهاى كه باطن توبه كننده در آن مانند ظاهرش بلكه بهتر باشد تفسير شده و در بعضى از روايات ذكر شده كه خدا كسيرا كه توبه نصوح كند دوست دارد و تمام گناهان او را در دنيا و آخرت مستور ميدارد و از بعضى آثار استفاده ميشود كه توبه كامل بندامت از گناه سابق و عزم بر ترك لاحق و قضاء فوائت و اداء ديون و ردّ مظالم و تحصيل رضاى صاحبان حقوق و چشيدن مرارت عبادت بقدريكه چشيده از حلاوت معصيت است و بعد از توبه گفتهاند خداوند گناهان تائب را ميآمرزد چون عسى از خداوند براى وجوب و قبول توبه واجب است و بنظر حقير تفضّل است و باين جهت بلفظ عسى كه ظاهر در شك و ترديد است تعبير شده براى
جلد 5 صفحه 234
آنكه مؤمن هميشه بين خوف و رجاء باشد و در ادعيه التماس از قبول توبه شده و اين دليل بر حتمى نبودن آن است و چون روز قيامت شود خداوند پيغمبر خود و اهل ايمان حقيقى باو را كه با او بودند در دنيا ظاهرا و باطنا سرشكسته و خوار و ذليل نميفرمايد بلكه سر بلند و عزيز و محترم ميدارد بقبول شفاعت و دخول در جنّت و مزيّت مقام و منزلت آنان بر ساير امم و نورشان كه حاصل از اعمال سابقه ايشان است ميتابد در مقابلشان و صفحه محشر را روشن مينمايد و نوريكه از نامههاى اعمال آنان كه بدست راستشان است برخاسته ميشود از جانب راستشان تابش دارد علاوه بر آنكه ائمه اطهار بر حسب نقل مجمع و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام پيش رو و در جانب راست اهل ايمان سير مينمايند تا برسند بمنازل خودشان در بهشت و ايشان هميشه با خدا راز و نياز داشته و دارند و طالب مزيد نور و رحمت و مغفرت الهى بوده و هستند و در مقابل اينجماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوّت از اين امّتند كه خوار و رو سياه در اسفل السافلين جهنّم جاى خواهند گرفت و بعد از اين خداوند آيه شريفه يا ايّها النّبى جاهد الكفّار و المنافقين را كه در سوره برائت شرح آن گذشت تكرار فرموده بنظر حقير براى آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آن دو زن كه در آيات سابقه گذشت و پدرانشان و ياورانشان مجاهده فرمايد بصبر و سكون و تحمّل و مدارا و ترك ملاطفت و ابر از خشونت تا از اين پرروتر نشوند و منافات ندارد كه آنجا مراد همان باشد كه بيان شد و اينجا مراد اين باشد كه جهاد كن با كفّار بشمشير و با منافقين بتدبير و لذا بعد از اين دو مثل از زنان كافره براى كفّار ذكر فرموده يكى زن حضرت نوح و ديگر زن حضرت لوط كه گفتهاند اوّلى واعله و دوّمى واهله نام داشته و بآن دو پيغمبر محترم خيانت نمودند بنفاق و افشاء سرّ و پيوند با اجانب و نسبت آن دو زن با آن دو پيغمبر اصلا بحال آن دو فائده نداشت و ذرّهاى از عذاب آن دو بملاحظه آن دو نبى معظّم كاسته نشد و مأمورين دوزخ بآنها گفته يا خواهند گفت كه داخل شويد در جهنّم با كسانيكه هيچ آشنائى با پيغمبران ندارند براى آنكه كسى بطمع نسبت با پيغمبر جرئت در معصيت خدا پيدا نكند و براى آنكه كسى بملاحظه نسبت با كافر و بودن در تحت
جلد 5 صفحه 235
نفوذ او مأيوس از سعادت خود نباشد مثل زده بآسيه بنت مزاحم زن فرعون از زنان با ايمان كه گرفتار مرد خدا نشناس بودند و دين خود را تا آخر حفظ نمودند چون گفتهاند وقتى فرعون از ايمان او بحضرت موسى مطّلع شد و او را بچهار ميخ كشيد از خدا خواست كه او را مرگ دهد و ببهشت ببرد و از شرّ فرعون و اعمال ناشايسته او برهاند و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و منزل بهشتى او را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست مثل زده بمريم بنت عمران عليها السلام كه ناموس خود را در تمام مدّت عمر از هر جهت حفظ نمود و شوهر نكرد و هميشه بعبادت مشغول بود و مائده بهشتى براى او ميرسيد تا خداوند روح پاك شريفى را بدست قدرت خود بدون واسطه خلق فرمود و بواسطه پاكى و شرافت آن بخود نسبت داد و بتوسط جبرئيل از گريبان او به رحمش واصل فرمود و از آن حضرت عيسى بوجود آمد و روح اللّه شد و آنزن بتمام مواعيد الهيّه و كتب آسمانى ايمان داشت و همه را تصديق نمود و حقّا مردانه قيام بدعا و ثنا و عبادت و اطاعت خدا نمود و لذا حقّ او را از قانتين شمرده كه جمع مذكّر است و گفتهاند از باب تغليب است و بالاترين فضيلت او و آسيه آنست كه نام آن دو در كمال و فضل رديف حضرت خديجه و حضرت فاطمه در اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجههائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه از حقّ و تعلّق دادن است و بيان شده و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 236
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُم وَ أَهلِيكُم ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَةُ عَلَيها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُم وَ يَفعَلُونَ ما يُؤمَرُونَ «6»
اي كساني که ايمان آوردهايد نگهداري كنيد و حفظ كنيد خود را و كساني که اهل شما هستند از آتشي که هيزم آن ابدان انسان است و سنگ كبريت و بر آن آتش موكل هستند ملائكه غليظ اللسان سختگير مخالفت نميكنند فرمان الهي را و آنچه بآنها امر ميشود بجا ميآورند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب باهل ايمان است زيرا غير مؤمن هر که باشد و
جلد 17 - صفحه 76
هر چه باشد و لو عمر نوح كند و تمامش بعبادت بگذراند مخلد در عذاب است چه طبيعي باشد يا مشرك يا يهود و نصاري و مجوس يا اهل ضلالت و بدعت يا منكر ضروري دين يا مذهب باشد.
قُوا أَنفُسَكُم وَ أَهلِيكُم هر كس اهل شما باشد از اولاد و احفاد چه نسبت سببي داشته باشند يا نسبي و در تحت عيلولت و فرمان شما هستند، و تعبير باهل با اينكه بر هر فرد مسلمان واجب است امر بمعروف و نهي از منكر نسبت بجميع افراد مسلمين و واجب است ارشاد و هدايت نسبت بجهال براي اينکه است که اولا اهل اطاعت او را ميكنند بخلاف ديگران، و ثانيا انسان علاقه و محبت نسبت باهل خود دارد و در مقام جلب نفع آنها و دفع ضرر از آنها است.
ناراً آتش جهنم است و اينکه آتش هميشه افروخته است لكن هيزم را که در ميان آتش بيندازند آتش ميگيرد و شعلهور ميشود لذا ميفرمايد:
وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَةُ اهل جهنم خود بزبان ما در ميگيرند و از خود آنها شعله آتش بلند ميشود، و تعبير به حجاره گفتند: سنگ كبريت است که او هم در آتش شعلهور ميشود لكن آنچه بنظر ميآيد مراد اصنام مشركين است که از سنگ ميتراشند که ميفرمايد. إِنَّكُم وَ ما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُم لَها وارِدُونَ انبياء آيه 95. و حصب برافروختگي است، و از اقوال ابراهيم بمشركين ميفرمايد:
أَ تَعبُدُونَ ما تَنحِتُونَ صافات آيه 95، و نحت تراشيدن است.
عَلَيها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ خزنه جهنم که با تازيانههاي آتشي و عمودهاي آتشي که بر بدن آنها و بر فرق آنها ميزنند و غلهاي آتشي که بگردن آنها مياندازند با سلاسل و حميم جهنمي که بر سر آنها ميريزند که ميفرمايد: خُذُوهُ فَاعتِلُوهُ إِلي سَواءِ الجَحِيمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ دخان آيه 47. و ميفرمايد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ الحاقة آيه 30 الي 32. و گفتند حميم مس آب شده است، و نيز ميفرمايد: فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِيابٌ مِن نارٍ يُصَبُّ مِن فَوقِ رُؤُسِهِمُ الحَمِيمُ يُصهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِم وَ الجُلُودُ وَ لَهُم مَقامِعُ
جلد 17 - صفحه 77
مِن حَدِيدٍ كُلَّما أَرادُوا أَن يَخرُجُوا مِنها مِن غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ حج آيه 20 و 21.
لا يَعصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُم آن ملائكه غلاظ و شداد خردلي معصيت و نافرماني نميكنند چنانچه عقيده مذهب شيعه است که ملائكه كلا معصوم هستند چنانچه انبياء و اوصياء معصوم هستند، و قضيه هاروت و ماروت را در سوره بقره آيه 96 مفصلا شرح كردهايم مراجعه فرمائيد.
وَ يَفعَلُونَ ما يُؤمَرُونَ ذرهاي خلاف دستور عمل نميكنند نه زياده از مقدار مأموريت و نه نقيصه و كوتاهي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- خانواده خود را از آتش دوزخ نجات دهید! به دنبال اخطار و سرزنش نسبت به بعضی از همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، خداوند در این آیه، روی سخن را به همه مؤمنان کرده، و دستوراتی در باره تعلیم و تربیت همسر و فرزندان و خانواده به آنها میدهد.
نخست میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید» (یا ایها الذین آمنوا قوا
ج5، ص226
انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة)
.نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است، و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر، و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده است.
این برنامهای است که باید از نخستین سنگ بنای خانواده، یعنی از مقدمات ازدواج، و سپس نخستین لحظه تولد فرزند آغاز گردد، و در تمام مراحل با برنامهریزی صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود.
سپس میافزاید: «فرشتگانی بر آن آتش گمارده شده، که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند، و آنچه فرمان داده شدهاند (بطور کامل) اجرا میکنند» (علیها ملائکة غلاظ شداد لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون).
و به این ترتیب، نه راه گریزی وجود دارد و نه گریه و التماس و جزع و فزع مؤثر است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم