آیه 34 سوره یس
<<33 | آیه 34 سوره یس | 35>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و در زمین باغها از نخل خرما و انگور قرار دادیم و در آن چشمههای آب جاری کردیم.
و در آن بوستان هایی از درختان خرما و انگور قرار دادیم، و در آن از چشمه های گوناگون روان ساختیم،
و در آن [زمين] باغهايى از درختان خرما و تاك قرار داديم و چشمهها در آن روان كرديم.
و در آن باغهايى از نخلها و تاكها پديد آورديم و چشمهها روان ساختيم،
و در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایی از آن جاری ساختیم،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْعُیُونِ»: چشمهها.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ «34»
و در آن، باغهايى از درختان خرما و انگور قرار داديم و در آن چشمهها شكافته و روان ساختيم.
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ «35»
تا از ميوهى آن و آن چهدستانشان به عمل آورده است، بخورند، پس چرا سپاسگزارى نمىكنند؟
نکته ها
در قرآن از ميان ميوهها نام انگور و خرما بيشتر به كار رفته و اين يا به خاطر نقش غذايى اين دو ميوه است و يا به خاطر در دسترس بودن آنها يا تنوّع گونههاى آنها يا بهرهگيرى از خشك و تر آن دو و يا جهات ديگر.
دو كلمه «نَخِيلٍ» و «أَعْنابٍ» به صورت جمع بكار رفته است، زيرا هر يك از خرما و انگور داراى انواع زيادى هستند.
پیام ها
1- در تغذيه نقش اول با حبوبات و دانههاست و سپس ميوهها. أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا ... جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ
2- وظيفه انسان در برابر نعمتها، معرفت و شكر است. (خداوند زمين مرده را
جلد 7 - صفحه 538
زنده مىكند و گياهان و ميوهها را در دسترس قرار مىدهد تا انسان بخورد و شكر كند.) لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ ... أَ فَلا يَشْكُرُونَ
3- توليد فرآوردههاى مختلف از ميوهها، مورد پذيرش قرآن است. «وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ»
4- بيان نعمتها، سبب ايجاد روح شكرگزارى در انسان است. «أَ فَلا يَشْكُرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34)
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ: و آفريديم در زمين بوستانها و باغات، مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ: از انواع اشجار خرما و اصناف انگور. تخصيص اين دو نوع بواسطه كثرت اصناف و منافع ايشان است. چون زروع و اشجار بدون آب مثمر نيست لذا فرمايد: وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ: و روان گردانيديم در زمين از چشمهها تا مزارع و باغات را سيراب نمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28» إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ «29» يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (30) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ (31) وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (32)
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33) وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34) لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (35)
ترجمه
و فرو نفرستاديم بر قومش بعد از او لشگرى از آسمان و نبوديم فرو فرستندگان
نبود آن مگر يك فرياد پس آنگاه بودند خاموششدگان
اى دريغ بر بندگان نمىآيد آنها را پيغمبرى مگر آنكه هستند كه بآن استهزاء ميكنند
آيا نديدند كه چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از قرنها كه آنها بسويشان برنميگردند
و نيستند همگى مگر جماعتيكه نزد ما حاضر كرده شدگانند
و دليلى است براى آنها زمين مرده كه زنده كرديم آنرا و بيرون آورديم از آن دانهئى پس از آن ميخورند
و قرار داديم در آن باغهائى از خرما بنان و انگورها و روان كرديم در آن از چشمهها
تا بخورند از ميوه آن و آنچه ساخت آنرا دستهاشان آيا پس شكر نميكنند.
تفسير
بعد از قتل اهل انطاكيه حبيب نجّار را به تفصيلى كه در آيات سابقه ذكر شد آنها مورد غضب الهى شدند چنانچه ميفرمايد و نازل ننموديمبر قوم
جلد 4 صفحه 405
او بعد از او لشگرى از آسمان براى هلاك آنها اگرچه ميفرستيم براى هلاك دشمنان تو در جنگ بدر و غيره از مواقع لازمه براى عظمت مقام تو چون بنا نداشتيم ما در امور غير مهمّه لشگرى از آسمان بفرستيم براى كمك بندگان يا عذاب آنها اگر كلمه ما در ما كنّا نافيه باشد و اگر موصوله باشد مراد آنستكه نه لشگرى فرستاديم نه چيزى از چيزهائى كه بر امم سابقه فرستاديم از قبيل سنگريزه و باران شديد و باد سوزان نبود آنچه فرستاديم مگر يك نعره و فرياد جبرئيل كه فورا آتش فتنه وجود آنها را خاموش و مانند خاكستر كرد و باين سهولت كار تمامشان خاتمه يافت اى حسرت و ندامت و افسوس و دريغ بر حال بندگان خدا بيا كه بجا و محلّ است آمدن تو چون هيچ پيغمبرى نيامد براى هدايت و ارشاد آنها مگر آنكه باو استهزاء و سخريّه مينمودند و اذيّت و آزارش ميكردند و حقيقتا جاى تأسف است بر حال كسانيكه مر شد و ناصح مشفق خودشان را كه غرض و طمعى ندارد جز خير دنيا و آخرت آنها مسخره نمايند و تمام ملائكه و اهل ايمان بحال آنها تأسف خوردند آيا اين كفّار مكّه نمىبينند كه چه بسيار از اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را بعذابهاى گوناگون هلاك نموديم و نمىبينند كه آنها ديگر بدنيا برنمىگردند نزد آنها و نيستند همگى مگر دسته و جماعتى كه نزد ما حاضر كرده ميشوند و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و ما زائده براى تأكيد يعنى بدرستيكه همه اجماعا نزد ما حاضر شدگانند و مقصود در روز قيامت است و بقرائت مشهوران نافيه لمّا بمعناى الّا است و چون ذكر قيامت بميان آمد باز خداوند استدلال بر آن نموده كه يكى از ادلّه دالّه بر چنين روزى و امكان آن براى خداوند آنستكه زمين مرده را كه مدّتها است بىآب و گياه مانده ما بوسيله باران رحمت خود احياء مينمائيم و بيرون ميآوريم از آن حبّ گندم و جو و ساير حبوبات را كه از آن ارتزاق مينمائيد و خلق نموديم ما در آنزمين باغهائى از درختان خرما و انگور كه در عربستان بسيار و منافع آندو بيشمار است و منفجر نموديم در آن اراضى يا آن باغات چشمههاى آب روان را براى آنكه بندگان بخورند از ميوه هر يك از آن درختها يا آنچه ذكر شد و چيزهائى كه بدست خودشان از آنها عمل ميآورند از قبيل شيره و سركه و دوشاب
جلد 4 صفحه 406
و غيرها اگر ما در و ما عملته موصوله باشد و اگر نافيه باشد مراد آنستكه ما از زمين اين قبيل درختان بيرون ميآوريم با آنكه مردم بدست خودشان آنها را ننشانده باشند و زحمتى براى بدست آوردن ميوه آن نكشيده باشند پس آيا سزاوار نيست كه شكر نعمتهاى چنين خداوند بخشنده مهربانى را بجا آورند و غير او را ستايش ننمايند و آيا سزاوار است كه شكر نكنند با چنين نعمتهاى بىزحمتى كه براى آنها تهيّه فرموده و بايد بدانند همانطور كه از زمين مرده نباتات زنده را بوجود آورد بوسيله باران ميتواند از خاك مرده حيوانات زنده را بيرون آورد بوسيله بارانيكه حكم منى را دارد در جذب ذرّات متفرّقه از ابدان پوسيده شده در خاك كه مكرّر ذكر شده است و افاضه روح بآن و از حضرت سجاد يا حسرة العباد بطريق اضافه براى افاده اختصاص آن به بندگان نقل قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلنا فِيها جَنّاتٍ مِن نَخِيلٍ وَ أَعنابٍ وَ فَجَّرنا فِيها مِنَ العُيُونِ (34)
و قرار داديم در آن زمين ميته باغستانهايي و نخلستانهايي از نخل خرما و رطب و از مو انگور و شكافتيم در آن زمين ميته و در آن جنّات چشمههايي از آب.
و ذكر نخيل و اعناب از باب مثال است و الّا فواكه و ميوهها بسيار است چه از اشجار باشد مثل سيب، به، هلو، گلابي، شليل و اشباه اينها، چه فواكه زميني باشد مثل هندوانه، خربوزه، بادنجان، كلم قمري، شلغم، بقولات، تره، نعناع ترخون، ريحان و غير اينها از مأكولات انسان و حيوانات جلّ الخالق.
وَ جَعَلنا فِيها جَنّاتٍ جنّات از ماده جنّ است بمعني مستور و لذا طائفه جن را جن گفتند بر اينكه بر انسان مستور هستند ديده نميشوند چنانچه مي- فرمايد در مورد شياطين إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم اعراف آيه 26 و در اينکه باغستانها و نخلستانها چنان اشجار سر بهم آورده و سايه انداخته که خورشيد و ماه و ستارگان و آسمان ديده نميشود.
مِن نَخِيلٍ وَ أَعنابٍ ذكر نخيل و اعناب از باب مثال است و امتياز اينکه دو از ساير فواكه و ميوهها براي شدّت احتياج بشر است از بسرش تا شيره و سركهاش و لذا در ميان فواكه اينکه دو مورد زكات شد چنانچه در حبوب گندم و جو مورد شد زيرا احتياج به اينکه دو بيش از ساير حبوبات است که اينها را غلّات اربعه ميگويند چنانچه در حيوانات که مأكول انسان هستند انعام ثلاثه: شتر، گاو، گوسفند و بز نيز حكم گوسفند دارد و احتياجات به آنها از پوست آنها تا شير آنها و روغن و كره و ماست و پنير و كشك و ساير فوائد بسيار است و در ميان فلزّات طلا و نقره سكه دار چون تمام معاملات بسته به آنها است اينکه نه چيز است که مورد زكاة است.
وَ فَجَّرنا فِيها مِنَ العُيُونِ ضمير فيها ممكن است به ارض باشد که در آيه قبل فرمود و ممكن است به جنّات باشد لكن اول بنظر اقرب ميآيد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 34)- این آیه توضیح و تشریحی بر آیه قبل است و چگونگی حیات زمینهای مرده را بیان میکند، میفرماید: «و ما در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایی از آن جاری ساختیم» (وَ جَعَلْنا فِیها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ).
در آیه قبل سخن از دانههای غذایی در میان بود، اما در اینجا از میوههای نیرو بخش و مغذی سخن میگوید که دو نمونه بارز و کامل آنها «خرما» و «انگور» است که هر یک غذایی کامل محسوب میشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم