The guilty will sight the Fire and know that they are about to fall in it, for they will find no way to escape it.
And the guilty shall see the fire, then they shall know that they are going to fall into it, and they shall not find a place to which to turn away from it.
And the guilty behold the Fire and know that they are about to fall therein, and they find no way of escape thence.
And the Sinful shall see the fire and apprehend that they have to fall therein: no means will they find to turn away therefrom.
معانی کلمات آیه
مصرفا: صرف: برگرداندن، خواه برگرداندن از حالى به حالى باشد يا از جايى به جايى،
«مصرف» (بر وزن مسجد) اسم مكان است به معنى محل برگرداندن يا برگشتن.[۱]
و گناهكاران (در قيامت) آتش دوزخ را مىبينند، پس درمىيابند كه در آن خواهند افتاد و راه فرارى از آن نمىيابند.
نکته ها
مجرمان در قيامت راه فرار ندارند، زيرا نجات يا در سايهى ايمان است، يا به خاطر عفو الهى براساس توبه وعملصالح، كه دستشان از اين موارد تهى است، و يا شفاعت، كه از بتها كارى ساخته نيست، پس دوزخ برايشان حتمى است.
پیام ها
1- مكان هلاكت بارى كه در آيه قبل وعده داده شده بود، «مَوْبِقاً» دوزخ است.
«رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ»
2- شرك، جرم و مشرك مجرم است. نادُوا شُرَكائِيَ ... رَأَى الْمُجْرِمُونَ
3- ديدن آتش، عذاب است وسوختن در آن عذابى ديگر. «رَأَى الْمُجْرِمُونَ»
4- در قيامت، گرچه مجرمان آتش را از دور دست مىبينند «1»، ولى چنان با صدا و نفير است كه مىپندارند الآن در آن مىافتند. «فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها»
5- شرك، عذابى ابدى دارد. «لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً»
6- مجرم در قيامت اميدى به نجات و راه فرار ندارد. «لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً»
«1». «اذا رأتهم من مكان بعيد، سمعوا لها تغيظاً و زمزاً». فرقان، 12.
وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ: و ببينند مشركان آتش را روز جزا معاينة از چهل سال راه. فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها: پس يقين كنند كه ايشان افتادگانند در آن.
وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً: و نيابند از آتش مكانى كه باز گردند به آن، يا گريزگاهى نيابند؛ جهت آنكه از همه جوانب احاطه كرده باشد بديشان.
نكته: استعمال «ظن» در اين آيه شريفه به معنى علم مىباشد، چنانچه در تفسير برهان از حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد: قوله تعالى «وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها اى ايقنو انّهم داخلوها» «1».
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به آنكه روز قيامت، حقايق مكشوف و جزاى
«1» تفسير برهان ج 2 ص 472 حديث 1.
جلد 8 - صفحه 74
اعمال به منصّه ظهور رسد، و كافر و مشرك چون آتش جهنم را به چشم مشاهده كنند، معبودان و ياران خود را بخوانند، جواب ندهند؛ در اين حال قطع كنند و يقين دانند كه بجز عذاب چارهاى ندارند و راه خلاصى نيابند. بنابراين پيش از آمدن چنين روزى، بايد شخص در صدد تدارك برآيد و از كفر و شرك و نفاق و فسق و فجور بازگشت نمايد به توحيد و ايمان و اخلاص و طاعت و عبادت، و آتش جهنم را به آب توبه و انابه خاموش گرداند.
و به بينند گناهكاران آتش را پس يقين كنند كه آنها داخل شوندگانند در آن و نيابند از آن گريز گاهى
و بتحقيق بيان نموديم در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثلى و باشد آدمى بيشتر چيزى از راه جدال
و باز نداشته است مردم را كه ايمان آورند وقتى كه آمد آنها را هدايت و طلب آمرزش نمايند از پروردگارشان مگر آنكه آيد آنها را آنچه رسم شده بود براى پيشينيان يا آيد آنها را عذاب رو برو
و نميفرستيم فرستادگان را مگر بشارت دهندگان و بيم- دهندگان و مجادله ميكنند آنانكه كافر شدند بباطل تا زائل نمايند بآن حق را و گرفتند آيتهاى مرا و آنچه را بيم داده شدند بآن از راه استهزاء.
تفسير
در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ظنّ در اين آيه يقين است يعنى يقين كردند كه داخل جهنّم ميشوند و در احتجاج نيز اينمعنى را از آنحضرت روايت نموده و تصريف امثال مانند تصريف آيات آوردن امثال و حكايات و دلائل واضحه است ببيانات مختلفه و عبارات متفاوته براى تنبّه و ازدياد بصيرت و زيادى جدال انسان بالنّسبه بساير موجودات از مراجعه بحال بعضى از
جلد 3 صفحه 433
آنها مانند ابو جهل و امثال او از قبيل نضر بن الحارث كه گفته شده اينجا مراد از انسان او است واضح ميشود كه چه تقاضاهاى بيجا و اشكالات بىاساسى ميكردند مانند آنكه به پيغمبران ميگفتند شما هم بشرى هستيد مانند ما چرا خدا ملائكه را برسالت نزد ما نفرستاد و بيا كوه صفا را براى ما طلا كن و امثال اينها كه شمّهاى از آن سابقا ذكر شد و بعد از نزول آيات بيّنات و ظهور معجزات باهرات باقى نمانده است چيزى كه باز دارد آنها را از ايمان بخدا و توبه از معاصى جز آنكه منتظرند عذابهائى كه بر پدرانشان در دنيا نازل شد بر آنها نازل شود يا عذاب آخرت را در برابر خودشان معاينه نمايند و اين از نهايت غفلت و فرط جهالت است چون خداوند پيغمبران را براى هدايت مردم فرستاده نه براى عذاب آنها و وظيفه ايشان فقط بشارت ببهشت است در صورت اطاعت و ترساندن از جهنّم در صورت معصيت و منظور آنها از مجادله و گفتگو تحقيق حقّ و صدق گفتار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيست چون امر او بر همه ظاهر شده بلكه مقصودشان آنستكه حق را از مقرّ خود زائل نمايند تا باطل جلوه پيدا كند و رياست چند روزه آنها محفوظ بماند لذا آيات الهى را كه راجع بمعاد و عذاب آخرت است مورد تمسخر و استهزاء خودشان قرار ميدهند ..
(آیه 53)- و این آیه سر انجام کار پیروان شیطان و مشرکان را چنین بیان میکند: «و (در آن روز) گنهکاران آتش (دوزخ) را میبینند» (وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ). و آتشی که هرگز آن را باور نکرده بودند در برابر چشمان آنها آشکار میشود.
در اینجا به اشتباهات گذشته خود پی میبرند: «و یقین میکنند که با آن در میآمیزند» (فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها).
«و (نیز به یقین میفهمند که) هیچ گونه راه گریزی از آن نخواهند یافت» (وَ لَمْ یَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً).
نه معبودهای ساختگیشان به فریادشان میرسند، نه شفاعت شفیعان در باره آنها مؤثر است، و نه با کذب و دروغ و یا توسل به «زر» و «زور» میتوانند از چنگال آتش دوزخ، آتشی که اعمالشان آن را شعلهور ساخته رهایی یابند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: