آیه 48 سوره نحل
<<47 | آیه 48 سوره نحل | 49>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا چشم نگشودند تا ببینند که هر موجودی که خدا آفریده چگونه آثار وجودی و سایههای آن به هر جانب از راست و چپ (مستقیم یا غیر مستقیم) روانه میشود و همه به سجده خدا با کمال فروتنی مشغولند؟
آیا به سوی آنچه خدا آفریده ننگریستند که سایه های آنان در حالی که فروتنانه برای خدا سجده می کنند، از راست و چپ برمی گردد؟
آيا به چيزهايى كه خدا آفريده است، ننگريستهاند كه [چگونه] سايههايشان از راست و [از جوانب] چپ مىگردد، و براى خدا در حال فروتنى سر بر خاك مىسايند؟
آيا به چيزهايى كه خدا آفريده است نمىنگرند كه براى سجده به درگاه او سايههايشان از راست و چپ حركت دارند و در برابر او خاشعند؟
آیا آنها مخلوقات خدا را ندیدند که سایههایشان از راست و چپ حرکت دارند، و با خضوع برای خدا سجده میکنند؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يتفيؤ: فىء: رجوع «فاء فيئا: رجع» «يتفيؤ»: بر مى گردد.
شمائل: شمال: طرف چپ .جمع آن در قرآن ، شمائل است.
سجدا: ساجد: سجده كننده، خضوع كننده . جمع آن ، «سجد» است.
داخرون: دخر: ذلت و خوارى. داخر: متواضع و خوار. منظور از آن ، متواضع و مطيع بودن است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ «48»
آيا چيزهايى را كه خداوند آفريده نديدهاند كه چگونه از راست و چپ سايههايشان مىگسترد و در حال سجده، فروتنانه خضوع دارند.
نکته ها
«فيى ء» به سايهى بعد از ظهر گفته مىشود كه در حال بازگشت است، ولى «ظل» به هر نوع سايهاى گفته مىشود.
«داخر» به معناى خاضع است و شايد مراد از «يمين» و «شمال» در آيه، دو طرف روز يعنى صبح و غروب باشد.
شايد از آن جهت كه سايه حالت به خاك افتادگى دارد، تعبير سجده در مورد آن بكار رفته است. گرچه از نظر تكوينى همهى موجودات در برابر خدا ساجد و خاضعاند.
پیام ها
1- نه فقط خود اشياء، بلكه آثار و لوازم و خواص اشياء، همچون سايه آنها، در برابر خداوند خاضعند. ظِلالُهُ ... سُجَّداً
2- مطالعه در آفريدههاى الهى و تغييرات آنها، يكى از سفارشهاى قرآن است.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ ...
3- اگر اشياى هستى، حتّى سايه آنها، در برابر خداوند ساجد وخاضعند، چرا بشر
جلد 4 - صفحه 529
نباشد. سُجَّداً ... داخِرُونَ
4- سجده و تسبيح تمام هستى از روى شعور است، گرچه ما آن را درك نمىكنيم.
«هُمْ داخِرُونَ» (به گفته فخررازى، تعبير «داخِرُونَ» در مورد موجوداتِ با شعور بكار مىرود و اين رمز شعور موجودات و حتى نوعى شعور سايه آنهاست.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48)
بعد از آن بيان فرمايد دلايل قدرت خود را:
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ: آيا نظر نمىكنند منكرين وحدانيت سبحانى و مكذبين حضرت رسالت پناهى به آنچه را كه آفريده است خداى تعالى از چيزها. مراد از شيء در اينجا اجسامى هستند قائم، و براى آنها سايه باشد از كوه و درخت و غيره به سبب قرينه بعد كه: يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ:
برمىگردد سايه او از محلى به محلى. عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ: از طرف راست و از طرف چپ. براى آن كه هنگام طلوع آفتاب، شخص متوجه قبله باشد، سايه پيش روى او، و وقتى شمس بالا آيد سايه به طرف راست و بعد از آن به طرف پشت سر، و پيش از غروب سايه به طرف چپ واقع شود، اين است معنى تحويل سايه از راست به چپ. سُجَّداً لِلَّهِ: در حالتى كه سايه اشياء منقادند مر فرمان الهى را و دائرند در تحت تدبير سبحانى از بلند شدن و امتداد يافتن و برگشتن و زائل شدن و غير آن. وَ هُمْ داخِرُونَ: و اجرام خاضع و كوچكند براى ذات احديت پروردگار.
تنبيه: سجده عبارت است از غايت خضوع نسبت به غير، و چون در حقيقت سايه اشياء در تحت اراده حضرت حق مىباشند در امتداد و زوال و تحويل و تحريك و به هيچ وجه تخطى ننمايند، لذا به ديده بصيرت كه نظر شود، تمام سايه اجسام متواضعند نسبت به فرمان الهى. پس در معنى ساجد باشند ذات سبحانى را، و سايه كافر، در حال انكارش، اقرار نمايد خالقش را، و به لسان
جلد 7 - صفحه 215
حال كذب قول كافر را بعالميان مبين سازد. أبو الفتوح رازى قدس اللّه سره فرمايد «1»: در خبر آمده كه چون كافر سجده كند بت را، سايه او سجده نمايد خداى را. ايضا عبد اللّه عمر روايت نموده كه پيغمبر فرمود: هيچ چيز نباشد مگر آنكه خداى را پيش از نماز پيشين و بعد از زوال سجده كند، آنگاه تلاوت فرمود (يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50)
ترجمه
آيا پس ايمن شدند آنانكه بتدبير كردند كارهاى بد را كه فرو برد خدا آنها را بزمين يا بيايد آنها را عذاب از جائيكه ندانند
يا بگيرد آنها را در حال آمد و شدشان پس نيستند آنها عاجز كنندگان
يا بگيرد آنها را در حال ترس پس همانا پروردگار شما بسيار با رأفت و رحمت است
آيا نظر نكردند بسوى آنچه آفريد خدا از چيزيكه بر ميگردد سايههايش از راست و جوانب چپ سجده كنندگان مر خدا را و آنها منقادانند
و از براى خدا سجده ميكند آنچه در آسمان و آنچه در زمين است از جنبنده و فرشتگان و آنها سركشى نميكنند
ميترسند از پروردگارشان كه برتر از آنها است و بجا مىآورند آنچه را مأمور ميشوند.
تفسير
- خداوند در مقام تهديد كفّار كه ميخواستند بمكر و حيله مانع از دعوت پيغمبر و پيشرفت امر آنحضرت شوند ميفرمايد آيا ايمن شدند كسانيكه بمكر و حيله كارهاى بد ناشايسته نمودند از قبيل استهزاء و ايذاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان از آنكه مانند قارون زمين آنها را فرو برد يعنى نبايد مأمون باشند چون استفهام براى انكار است بلكه بايد منتظر چنين بلائى باشند يا آنكه عذاب ناگهانى مانند قوم لوط بر آنها نازل شود از آسمان با آنكه ترقب آنرا نداشته باشند يا آنكه خدا آنها را باعمالشان بگيرد و انتقام بكشد از آنها در حاليكه مشغول برفت و آمدند در كارهاشان بنفع خودشان يا ضرر اهل ايمان يا در حاليكه ميگردند از پهلوئى بپهلوى ديگر در بستر استراحت و آنها نميتوانند جلوگيرى از اراده
جلد 3 صفحه 290
الهى نمايند كه گفتهاند يا آنكه خداوند بگيرد آنها را براى انتقام در حاليكه خائف باشند براى آنكه ديده باشند امثال خودشان را كه معذّب بعذاب الهى شدند اگر تخوّف مأخوذ از خوف بمعناى ترس باشد يا در حاليكه روز بروز و بتدريج از نفوس و اموال و اعتبار آنها كاسته شود تا بكلى مستأصل و نابود شوند اگر تخوّف بمعناى تنقّص باشد كه گفتهاند يا در حاليكه بيدار باشند چنانچه قمّى ره فرموده در هر حال بر خلاف حالت سابقه كه حال عدم ترقب و انتظار بود مترقب و منتظر باشند و خداوند تعجيل در عقاب آنها نفرموده براى آنكه پروردگار بر بندگان خود رءوف و مهربان است تا ممكن باشد نميخواهد آنها را عذاب فرمايد شايد توبه كنند و مردمان صالح از نسل آنها بوجود آيند و هميشه قادر بر عذاب آنها بوده و هست و خواهد بود اگر ميخواهند قدرت و عظمت خداوند را مشاهده نمايند نظر كنند بهر چه خداوند خلق نموده از اجسام كه سايه دارند چون استفهام در ا و لم يروا انكارى است يعنى بايد نظر كنند و به بينند كه ميگردد سايههاى آنها از جانب راست و جوانب چپ در حاليكه سجده كنانند يعنى خاضع و فرمان بردارند بالذّات كه موجود ميشوند بحركت آفتاب از مشرق بمغرب يا گردش زمين بدور خود بامر الهى بدون آنكه آنى از وظيفه خود تخلّف نمايند و خود آن اجسام هم در مقابل اراده الهى ذليل و خوار و مطيع و منقادند بانقياد ذاتى و طبعى بطوريكه اگر آنى فيض حقّ بآنها نرسد نيست و نابود خواهند شد و اين حقيقت سجود و خضوع و عبوديّت و بندگى و فرمانبردارى است و اينكه بعضى از ضمائر و الفاظ بمفرد و بعضى بلفظ جمع تعبير شده براى آنستكه اسماء اجناس، اعتبارى به افراد و جمع آنها نيست و مراعات لفظ و معنى جائز است و تفنّن در تعبير از لوازم خطابه و محسّنات كلام است و احتياج بذكر نكات نادلپذير ندارد و اين سجود و خضوع و انقياد اختصاص بسايه اشياء سايهدار و خود آنها ندارد براى خداوند سجده و خضوع مينمايند و تسليم و انقياد ذاتى دارند تمام موجوداتيكه در آسمانها و در زمينند كه آنها جنبنده و متحرك بحول و قوّه الهى ميباشند و ملائكه كه براى شرافت نوعى يا مجرد بودنشان از مادّه و لوازم آن مخصوص بذكر شدهاند اين در صورتى است كه من دابّة بيان باشد از براى ما فى السموات و ما فى الارض هر دو و الا من دابة را ممكن است اختصاص
جلد 3 صفحه 291
به بيان ما فى الارض داد و ملائكه را بيان از براى ما فى السموات گرفت بطور لف و نشر مشوّش و نكته تأخير ذكر ملائكه اراده بيان حال آنها باشد كه بهيچ وجه سركشى و تكبّر از عبادت پروردگار ندارند و ميترسند از خداوندى كه فوق ايشان است بقهر و غلبه و بجا مىآورند هر عبادتى را كه مأمور بآن شدهاند در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه در آسمان هفتم ملائكهاى هستند كه از وقتى خدا آنها را آفريده در سجدهاند تا روز قيامت از خوف خدا ميلرزند و از چشمشان قطره اشكى نريزد مگر آنكه ملكى شود و چون قيامت بر پا گردد سرها بلند كنند و گويند ما حقّ عبادت تو را بجا نياورديم و اين مسلّم است كه ملائكه اصناف متعددهاى هستند و هر صنفى وظيفه مخصوصى دارند از قيام و ركوع و سجود در عبادت كه تخلف از آن نمينمايند و اطلاق ما بر ذوى العقول باعتبار اراده شىء كه عبارت از موجود است ميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ لَم يَرَوا إِلي ما خَلَقَ اللّهُ مِن شَيءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ اليَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلّهِ وَ هُم داخِرُونَ (48)
آيا نميبينند اينکه كفار و مشركين بچيزهايي که خداوند خلق فرموده از هر- چيزي که سايه بر او بر ميگردد بطرف راست و چپ در حالي که سجده ميكنند در پيشگاه الهي و آنها خوار و خفيف و ذليل هستند، مفسّرين تفسير كردهاند باشياء که داراي جسم باشند، مثل انسان و حيوان و اشجار و جبال و عمارات و نحو اينها که ذي ظل هستند که در موقع طلوع شمس سايه آنها بطرف مغرب بسيار طولانيست و هر چه
جلد 12 - صفحه 133
شمس ارتفاع پيدا كند سايه كوتاه ميشود بطرف شمال حركت ميكند تا زوال که منتهاي نقصان پيدا ميكند يا معدوم ميشود و چون شمس بطرف مغرب ميرود سايه بطرف مشرق سير ميكند و تزائد پيدا ميكند تا نزديك غروب بطرف يمين سايه بسيار طولاني ميشود، و اينکه نقصان و تزائد اظهار مقهوريت تحت اراده حق است و اينکه معني سجده است و اينها ذليل و ضعيف هستند و تحت قدرة او هستند و آيه كنايه از دو امر است (يكي) آنكه اينکه مخلوقات از نباتات و حيوانات و انسان و غير اينها هر كدام يك آثاري دارند که در ابتداي امر بسيار ضعيف هستند يك نطفه يا يك حبّه يا يك هسته بيش نيستند و خداوند آنها را تربيت ميكند و رشد پيدا ميكنند و آثار خود را ظاهر ميكنند سپس رو بضعف ميروند تا فاني و زائل شوند و در تمام اينکه حالات تحت اراده و مشيت خداوند خود هستند و مقهور قدرت او و اينکه دليل بر وحدانيت حضرت ربوبيست استدلال فرموده خصوصا و عموما.
(امر دوّم) اينكه در بسياري از آيات و اخبار صريحا دلالت دارد که تمام اينکه موجودات حتي جمادات شعور و ادراكات دارند و تسبيح و تمجيد و تحميد حق ميكنند.
وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسري آيه 46 و سجده پروردگار ميكنند و معرفت بخدا و رسول و امام دارند و داراي ولايت هستند پس بناء علي هذا شروع كنيم بتفسير آيه شريفه أَ وَ لَم يَرَوا آيا اينکه كفّار و مشركين نظر نميكنند بالحسّ و العيان إِلي ما خَلَقَ اللّهُ مِن شَيءٍ شامل جميع اشياء امكانيه ميشود که مخلوق الهي هستند و موجود بايجاد او يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ بر ميگردد آثار آنها و تشبيه بظلّ براي اينست که ظلّ اثر ذي ظل است پس از آنكه بحد كمال رسيد تنزّل ميكند عن اليمين بطرف رشد سير ميكند و الشمائل بطرف ضعف برميگردد تا اينجا قسمت اوّل را بيان فرموده که تحت قدرت و مشيّت او و مقهور اراده تكوينيه او هستند که و في کل شيء له آية تدل علي انه واحد سُجَّداً لِلّهِ راجع بقسمت دوّم که در جميع اينکه احوال و طواري عبادت خالق خود ميكنند و تسبيح و تمجيد ميكنند و معرفت و شعور و ادراك دارند و در پيشگاه الهي سجده
جلد 12 - صفحه 134
ميكنند وَ هُم داخِرُونَ خاضع و خاشع و ذليل در پيشگاه او هستند هذا ما عندنا و اللّه العالم بحقائق الامور.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- سجده همه مخلوقات و جنبندگان حتی سایههایشان برای خدا! در اینجا بار دیگر به بحث توحید باز میگردد، نخست میگوید: «آیا آنها (مشرکان توطئهگر) مخلوقات خدا را ندیدند که (چگونه) سایههایشان از راست و چپ حرکت دارند و با خضوع برای خدا سجده میکنند»؟ (أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلی ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم