آیه 29 سوره رعد

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۳۸ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ

مشاهده آیه در سوره


<<28 آیه 29 سوره الرعد 30>>
سوره : سوره الرعد (13)
جزء : 13
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

آنان که به خدا ایمان آورده و به کار نیکو پرداختند خوشا بر احوال آنها، و بازگشت و مقام نیکو آنها راست.

کسانی که ایمان آوردند، و کارهای شایسته انجام دادند، برای آنان زندگی خوش و با سعادت و بازگشتی نیک است.

كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.

زندگى خوش و بازگشتنگاه نيكو از آن كسانى است كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند.

آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پاکیزه‌ترین (زندگی) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجامها!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Those who have faith and do righteous deeds—happy are they and good is their [ultimate] destination.

(As for) those who believe and do good, a good final state shall be theirs and a goodly return.

Those who believe and do right: Joy is for them, and bliss (their) journey's end.

"For those who believe and work righteousness, is (every) blessedness, and a beautiful place of (final) return."

معانی کلمات آیه

طوبى: در مجمع البيان و قاموس و اقرب الموارد آمده كه طوبى تانيث اطيب است ، حيات طوبى يعنى زندگى پاكيزه‏ تر. كشاف آن را مصدر گفته است . مانند : بشرى و زلفى و در اصل طيبى بوده و آن فقط يك بار در قرآن آمده است. مأب: اوب: بازگشت. مأب مصدر ميمى ، به معنى بازگشتن و اسم مكان ، به معنى محل بازگشت و اسم زمان ، به معنى زمان بازگشت آيد. .[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ «29»

كسانى‌كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند خوشا بحالشان و سرانجام نيكويى دارند.

نکته ها

مردم چهار دسته‌اند:

الف: مؤمن، كسانى‌كه هم ايمان دارند و هم اعمالشان صالح است.

ب: كافر، كسانى‌كه ايمان ندارند و در ظاهر نيز اظهار ايمان نمى‌كنند.

ج: فاسق، كسانى‌كه ايمان دارند، ولى اعمالشان صالح نيست.

د: منافق، كسانى‌كه ايمان ندارند، ولى به ظاهر اظهار ايمان مى‌كنند.

«طُوبى‌» يا مصدر است مثل‌ «بُشْرى‌» و يا مؤنث «اطيب» به معناى بهترين است. در آيه مصداق خاصى براى (بهترين) بيان نشده تا شامل همه بهترين‌ها شود. و شايد رواياتى كه مى‌گويد: طوبى‌ درختى است كه ريشه آن در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله وعلى عليه السلام وشاخه‌هاى آن بر سر مؤمنان سايه افكنده، «1» مثال و تجسمى باشد از اينكه همه پاكى‌ها و خيرات در گرو اتصال به رهبران آسمانى است.

وقتى كوته‌فكران به پيامبر صلى الله عليه و آله انتقاد كردند كه چرا اين همه فاطمه زهرا عليها السلام را مى‌بوسى؟

حضرت فرمود: زمانى كه در شب معراج مرا به بهشت بردند، من از ميوه درخت طوبى خوردم و وجود فاطمه از آن نشأت گرفت و پديد آمد ومن هرگاه مشتاق بوى بهشت مى‌شوم دخترم فاطمه را بو مى‌كنم. «2»

كاميابى افراد بى‌ايمان و بدور از عمل صالح، عمق و تداوم ندارد. چنانكه حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «لا خير فى لذة من بعدها النار» «3» در لذّتى كه بعد از آن آتش باشد، خيرى نيست.

«1». بحار، ج 8، ص 117 و 120.

«2». بحار، ج 8، ص 188

«3». بحار، ج 41، ص 104

جلد 4 - صفحه 361

پیام ها

1- زندگى شيرين دنيوى و عاقبت نيكوى اخروى در سايه ايمان و عمل صالح است. الَّذِينَ آمَنُوا ... طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ‌

2- كاميابى‌هاى دنيوى در صورتى ارزش دارد كه همراه عاقبت اخروى باشد نه آنكه مانع آن گردد. «طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ «29»

الَّذِينَ آمَنُوا: آنانكه ايمان آوردند. وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌: و بجا آوردند كارهاى شايسته و پسنديده از اوامر الهى و سنت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.

طُوبى‌ لَهُمْ‌: زندگانى خوش است مر ايشان را روشنائى چشم، غبطه، خير و

«1» تفسير منهج الصادقين ج 5 ص 109.

جلد 6 - صفحه 383

كرامت، بهشت، خوشحالى، عيش گوارا، دوام خير است براى ايشان.

ابن عباس گفته: «طوبى» نام بهشت است به لغت حبشه. وَ حُسْنُ مَآبٍ‌: و نيكوئى بازگشت است براى آنها.

1- در كافى شريف از حضرت صادق عليه السّلام «طوبى» درختى است در بهشت، اصل آن در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و هيچ قصر مؤمنى نبود مگر آنكه شاخه‌اى از آن نباشد. خطور نكند در قلب مؤمن ميل به چيزى، مگر آنكه از آن شاخه بيابد. و اگر اسب سوار مجدّى در سايه آن صد سال سير كند، از آن خارج نشود، اگر غرابى پرواز كند، از پائين نرسد به بالاى آن تا پير شود و بيفتد. آگاه باشيد در چنين چيزى رغبت نمائيد. «1» 2- در اكمال صدوق (رحمه الله) از حضرت صادق عليه السّلام: طوبى لمن تمسّك بامرنا فى غيبة قائمنا فلم يزع قلبه بعد الهداية. فقيل له:

و ما طوبى؟ قال: شجرة فى الجنّة اصلها فى دار علىّ بن أبي طالب عليه السّلام و ليس مؤمن الّا و فى داره غصن من اغصانها و ذلك قول اللّه طوبى لهم و حسن مآب. «2» طوبى است براى كسى كه تمسك جويد به امر ما در زمان غيبت قائم ما، پس برنگردد قلبش بعد از هدايت. عرض شد: طوبى چه چيز است؟ فرمود:

درختى است در بهشت، اصل آن در خانه على بن ابى طالب عليه السّلام و نيست مؤمنى مگر آنكه شاخه‌اى در خانه او باشد؛ اينست فرمايش الهى‌ «طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ».

3- در تفسير طوبى به درخت در بهشت و ذكر اوصاف آن زياد است، چنانچه قمى و عياشى در تفسير خود، و صدوق در عيون و خصال، و طبرسى در احتجاج، و ثعلبى در تفسير خود از كلبى از صالح از ابن عباس نقل نموده.

4- ابو الفتوح رازى از حضرت باقر عليه السّلام و حاكم ابو القاسم حسكانى‌

«1» كافى ج 2 ص 239 حديث 3.

«2» كمال الدين ص 358.

جلد 6 - صفحه 384

نيز از آن حضرت از آباء كرام خود از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمود از درخت طوبى فرمود: شجره‌اى است اصل آن در خانه من و فرع آن بر اهل بهشت منبسط شده. مرتبه ديگر سؤال، فرمود: درختى است اصل آن در خانه على عليه السّلام عرض كردند: يا رسول اللّه نوبت اول فرمودى در خانه من، حال فرمودى در خانه على؟ فرمود: انّ دارى و دار علىّ فى الجنّة بمكان واحد.

بدرستى كه خانه من و على در بهشت در يك مكان باشد. «1» 5- على بن ابراهيم قمى- از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه: حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زياد مى‌بوسيد حضرت فاطمه عليه السّلام را. پس بعض از زنان اين را ناپسند دانستند، حضرت فرمود: شبى كه مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم. جبرئيل مرا نزد درخت طوبى برد، سيبى از آن تناول نمودم، پس خدا آن را تحويل نمود در پشت من به آب، چون هبوط به زمين و مواقعه با خديجه، پس حامله شد به فاطمه، و هر زمانى كه مشتاق به بهشت شوم مى‌بوسم او را و مى‌يابم بوى شجره طوبى را و او است حوراء انسيّه. «2» وجه تنظيم قوله تعالى: «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ» بما قبل. چون بيان فرمود اينكه نقض عهد كفار به سبب حبّ رياست و ميل به دنيا و ترك آخرت است، و اخبار فرمود كه بسط رزق و اعطاء قدر كفاف به مصلحت باشد؛ ذكر فرمود سوء عاقبت كافرين را در مقابل حسن عاقبت مؤمنين.

در عقب آن بيان نمود ترك تفكر آنان در بيّنات شافيه و درخواست نزول آيات مقترحه، بقوله‌ «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ ...» و چون استعجال نمودند در نزول عذاب فرمود: «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ» بگو اى پيغمبر كه هلاك مى‌فرمايد خداوند هر كه را خواهد معجلا و تأخير اندازد هر كه را خواهد.

«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 291.

«2» تفسير قمى ج 1 ص 365.

جلد 6 - صفحه 385

بعد بيان فرمود ثابتين را بقوله‌ «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ».

بعد اشاره به مقام آنها بقوله‌ «طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ «25» اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ «26» وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ «27» الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ «28» الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ «29»

ترجمه‌

و آنانكه ميشكنند پيمان خدا را بعد از محكم نمودنش و قطع ميكنند آنچه را امر نموده است خدا بآن كه وصل كرده شود و فساد ميكنند در زمين آنگروه مر آنها را است دورى از رحمت و مر آنها را است بدى آنسراى‌

خدا وسعت ميدهد روزى را براى هر كس بخواهد و تنگ ميگرداند و شاد شدند بزندگانى دنيا و نيست زندگانى دنيا در آخرت مگر بهره كمى‌

و ميگويند آنانكه كافر شدند چرا نازل نميشود بر او آيتى از پروردگارش بگو همانا خدا گمراه ميكند هر كس را كه ميخواهد و راهنمائى ميكند بسوى خود هر كس را كه بازگشت كند

آنانكه ايمان آوردند و آرام ميگيرد دلهاشان بياد خدا آگاه باشيد بياد خدا آرام ميگيرد دلها

آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته خوشى است مر ايشان را و نيكوئى بازگشت.

تفسير

آيه اوّل با مختصر تفاوتى در سوره بقره گذشت و شايد اينجا بمناسبت آنكه دو عنوان مقابل با نقض عهد و قطع رحم كه وفا وصله است در آيات سابقه ذكر شده بود تكرار شده در هر حال مخلّ بفصاحت نيست چنانچه مكرّر ذكر شده بلكه مؤكّد غرض و مكمّل مقصود است و از مراجعه بما سبق تفسيرش معلوم ميشود و مراد از سوء الدار عذاب آخرت است و يكى از مقدرات الهى براى بندگان روزى است و وسعت و تنگى آن باراده او است كه خداوند بر حسب اقتضاء حال آنها در هر زمان و مكان صلاح بداند تعيين و تقدير ميفرمايد و مربوط بسعى و كوشش و زرنگى و تنبلى مردم نيست چنانچه مشهود است و اگر كسى بخواهد منكر شود انكار امر بديهى را نموده و بر وسعت رزق بايد شكر گذارى كرد ولى نبايد خوشحال شد بزندگانى دنيا و وفور نعمتها و ساير لذائذ آن بطوريكه از فكر آخرت باز ماند چون تمام نعم و لذائذ و زندگانى دنياى فانى در جنب نعم و لذّات و حيات ابدى آخرت باقى‌

جلد 3 صفحه 205

نيست مگر متاع كمى كه از دست ميرود اگر بآنها تهيّه توشه‌اى نشود براى سفر آخرت كه همراه باشد و ميگويند كسانيكه بعد از نزول آيات بيّنات و معجزات با هرات باقى بر كفرند چرا آن معجزه‌اى كه ما خواستيم از قبيل طلا شدن كوه صفا يا آيتى كه ما ادراك كنيم نزول آنرا از جانب خدا بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل نميشود بگو در جواب آنها كه چون شما دست از لجاج و عناد بر نداشتيد و بمعجزاتى كه تاكنون خواستيد و آوردم قانع نشديد و هر روز بدلخواه خودتان معجزه‌اى ميخواهيد كه صلاح نيست اتيان آن و تدبر و تفكّر در آيات الهى ننموديد تا راه اعجاز و حقّ بودن آن بر شما واضح شود و عقل سليم را كه وديعه الهيّه بود در وجودتان از كار انداختيد خداوند هم عنايت خود را از شما سلب كرد و بحال خود واگذارتان فرمود و گمراه شديد چون خداوند اشخاص متعصّب عنود لجوج بى فكر را هدايت نميكند كسى را هدايت ميكند بسوى خود كه طالب حقّ باشد و رجوع كند از تقليد و تعصّب و عناد بحكم عقل و عنايت پروردگار و از او بخواهد با توبه و انابه كه حقّ را بر او آشكار فرمايد و بديده انصاف نظر نمايد و تفكّر كند در آيات الهى كه البتّه براى او واضح و آشكار خواهد گشت چنانچه هدايت نمود كسانيرا كه ايمان آوردند و مطمئن ميباشد دلهاشان بياد خدا و اولياء او و ميدانند مواعيد او حقّ و كلام او صدق و معجزه باقيه است تا قيامت و ديگر دين اسلام حاجت بمعجزه تازه‌اى ندارد آگاه باشيد بياد خدا و صفات او و مراجعه بآيات قرآن كه ذكر اللّه است و بيانات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و كلمات امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد اطهار آندو اطمينان و آرامش پيدا ميكند دلها و پاك ميشود از شكّ و تزلزل و تشويش در اصول و فروع دين چنانچه عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ذكر اللّه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه باو مطمئن ميشود دلها و قمّى ره فرموده كسانيكه ايمان آوردند شيعيانند و ذكر اللّه امير المؤمنين و ائمّه عليهم السلام ميباشند و آنانكه ايمان آوردند بخدا و پيغمبر و امام و معاد و بجا آوردند كارهاى شايسته را از فعل واجبات و ترك محرمات، خوشى و خرمى و پاكيزگى عيش است براى ايشان و خوبى بازگشت در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه طوبى درختى است در بهشت كه بيخ آن در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و نيست مؤمنى مگر آنكه در خانه او شاخه‌اى است از آن كه خطور نميكند در دلش رغبت بچيزى مگر آنكه‌

جلد 3 صفحه 206

ميدهد آنرا باو آندرخت و اگر اسب سوارى بجدّيّت بتازد در سايه آن صد سال بيرون از آن نميشود و اگر كلاغى بپرداز زيرش ببالاى آن نميرسد تا از پيرى بيفتد آگاه باشيد و در آن رغبت نمائيد و عيّاشى از امام باقر عليه السّلام مانند اين حديث را نقل نموده و در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه طوبى از آن كسى است كه تمسّك بامر ما نموده در غيبت قائم ما و بشكّ نيفتاده است دل او بعد از هدايت و آندرختى است در بهشت كه اصل آن در خانه على بن أبي طالب عليه السّلام است و نيست مؤمنى مگر آنكه در خانه او شاخه‌اى از شاخه‌هاى آنست و اين مراد از قول خداوند طوبى لهم و حسن مآب است و اخبار در تفسير طوبى بدرخت بهشتى و ذكر اوصاف آن بسيار است كه قمّى و عيّاشى و در عيون و خصال و احتجاج و غيرها نقل نموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه پرسيدند از طوبى فرمود درختى است كه اصل آن در خانه من و فرع آن براى اهل بهشت است و دفعه ديگر كه پرسيدند فرمود در خانه على عليه السّلام است عرضه داشتند چگونه ميشود اين فرمود خانه من و على در بهشت يكجا است و بنابراين روايات طوبى بر وزن بشرى كه مصدر طاب يا مؤنث اطيب است علم منقول شده براى آندرخت بهشتى و اراده آن با اراده معناى اصلى منافات ندارد چون استعمال لفظ در بيشتر از يك معنى جائز و مستحسن و در كلام الهى شايع و رايج است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ طُوبي‌ لَهُم‌ وَ حُسن‌ُ مَآب‌ٍ «29»

كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و اعمال‌ صالحه‌ بجا آوردند خوشا بحال‌ ‌آنها‌ و نيكو بازگشتي‌ دارند.

الَّذِين‌َ آمَنُوا معتقد بجميع‌ عقائد و ضروريات‌ دين‌ بدون‌ اينكه‌ چيزي‌

جلد 11 - صفحه 336

‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ منكر شود ‌ يا ‌ چيزي‌ ‌بر‌ ‌او‌ بيفزايد و ‌در‌ ايمان‌ چهار امر معتبر ‌است‌:

1‌-‌ علم‌ ‌که‌ شك‌ و مظنّه‌ كافي‌ نيست‌. 2‌-‌ اعتقاد و دلبستگي‌ و دربند بودن‌ 3‌-‌ اقرار و اعتراف‌ ‌که‌ جحود و انكار نباشد. 4‌-‌ تسليم‌.

وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ اعمال‌ صالحه‌ عبارت‌ ‌از‌ اتيان‌ بواجبات‌ شرعيه‌ و مندوبات‌ ‌بر‌ وجه‌ صحيح‌ جامع‌ جميع‌ اجزاء و شرائط و خالي‌ ‌از‌ موانع‌ و منافيات‌ ‌هر‌ چه‌ بيشتر بهتر و ‌اگر‌ شرايط قبول‌ ‌را‌ ‌هم‌ مراعات‌ كنند عالي‌تر ميشود.

طُوبي‌ لَهُم‌ طوبي‌ دو طوبي‌ داريم‌ وصفي‌ و اسمي‌: وصفي‌ ‌يعني‌ خوشي‌ حال‌ و ‌آن‌ باينست‌ ‌که‌ بقدر خردلي‌ ناراحتي‌ نداشته‌ ‌باشد‌ ‌از‌ حين‌ موت‌ ‌الي‌ الابد ‌که‌ آخر ندارد.

و اسمي‌ شجره‌ طوبي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ قصر امير المؤمنين‌ ‌است‌ و شاخه‌هاي‌ ‌آن‌ ‌در‌ تمام‌ قصور مؤمنين‌ سايه‌ انداخته‌ و ‌هر‌ چه‌ متمايل‌ باشند ‌از‌ ‌آن‌ شاخه‌ بيرون‌ ميآيد و تناول‌ ميكنند.

وَ حُسن‌ُ مَآب‌ٍ چه‌ بازگشتي‌ ‌است‌ بهتر ‌از‌ اينكه‌ بفرمايد يا أَيَّتُهَا النَّفس‌ُ المُطمَئِنَّةُ ارجِعِي‌ إِلي‌ رَبِّك‌ِ راضِيَةً مَرضِيَّةً فَادخُلِي‌ فِي‌ عِبادِي‌ وَ ادخُلِي‌ جَنَّتِي‌ فجر ‌آيه‌ 28 ‌الي‌ 30، ‌هم‌ ‌خدا‌ ‌از‌ بنده‌ راضي‌ ‌هم‌ بنده‌ خوشنود محشور ‌با‌ انبياء و ائمه‌ (ع‌) و صلحاء، و ‌غير‌ ‌اينکه‌ ‌از‌ آيات‌ بسياري‌ ‌که‌ مشتمل‌ ‌بر‌ بشارات‌ زياد هست‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ رزقنا اللّه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 29)- و در این آیه با ذکر سرنوشت و پایان کار افراد با ایمان مضمون آیات قبل را چنین تکمیل می‌کند: «آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بهترین زندگی برای آنهاست و سر انجام کارشان بهترین سر انجامها خواهد بود» (الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ).

ج2، ص480

ذکر خدا چیست و چگونه است؟

گفته‌اند «ذکر دو گونه است: ذکر قلبی و ذکر زبانی و هر یک از آنها دو گونه است یا پس از فراموشی است و یا بدون فراموشی».

و به هر حال در آیه فوق منظور از ذکر خدا که مایه آرامش دلهاست تنها این نیست که نام او را بر زبان آورد و مکرر تسبیح و تهلیل و تکبیر گوید، بلکه منظور آن است که با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد، و این توجه، مبدأ حرکت و فعالیت در وجود او به سوی جهاد و تلاش و نیکیها گردد و میان او و گناه سدّ مستحکمی ایجاد کند، این است حقیقت «ذکر» که آن همه آثار و برکات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است.

در حدیث می‌خوانیم از وصایایی که پیامبر به علی علیه السّلام فرمود این بود:

«ای علی! سه کار است که این امت طاقت آن را ندارند (و از همه کس ساخته نیست) مواسات با برادران دینی در مال، و حق مردم را از خویشتن دادن، و یاد خدا در هر حال، ولی یاد خدا (تنها) سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اکبر نیست، بلکه یاد خدا آن است که هنگامی که انسان در برابر حرامی قرار می‌گیرد از خدا بترسد و آن را ترک گوید».

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع