آیه 3 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره طه 4>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

تنها غرض از نزول قرآن آن است که مردم خداترس را متذکر و بیدار سازی.

[بلکه آن را نازل کردیم] تا برای کسی که [از خدا] می ترسد، زمینه توجه و یادآوری باشد.

جز اينكه براى هر كه مى‌ترسد، پندى باشد.

تنها هشدارى است براى آن كه مى‌ترسد.

آن را فقط برای یادآوری کسانی که (از خدا) می‌ترسند نازل ساختیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

but only as an admonition to him who fears [his Lord].

Nay, it is a reminder to him who fears:

But as a reminder unto him who feareth,

But only as an admonition to those who fear (Allah),-

معانی کلمات آیه

«إِلاّ»: لیکن. امّا. «إِلاّ تَذّکِرَةً»: لیکن برای پند و اندرز. استثناء منقطع است. «تَذْکِرَةً»: آنچه مایه یادآوری و سبب پندآموزی گردد. مصدر باب تفعیل است (نگا: اعلی / و ).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره‌ى طه‌

سوره طه با يكصد وسى وپنج آيه، از سوره‌هاى مكّى است و محتواى آن نيز همانند ديگر سوره‌هاى مكّى، بيشتر سخن از مبدأ و معاد مى‌باشد.

اين سوره، اوّلين سوره‌اى است كه ماجراى حضرت موسى عليه السلام را به تفصيل بيان نموده و حدود هشتاد آيه را بدان اختصاص داده است. بخشى از آن نيز در مورد عظمت قرآن و صفات خداوند و بخشى در ارتباط با سرگذشت آدم و حوّا و وسوسه شيطان است و در پايان اندرزهاى بيدار كننده‌اى را بيان مى‌دارد.

امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: كسى كه به تلاوت سوره‌ى طه مداومت كند، محبوب خداوند بوده و در روز قيامت، نامه‌ى عمل او را به دست راستش خواهند داد. «1»

«1». تفسير نورالثقلين.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 320


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

به نام خداوند بخشنده مهربان.

طه «1»

طاها.

ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌ «2»

ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به زحمت و مشقت بيفتى.

إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌ «3»

مگر آنكه مايه‌ى تذكّر و يادآورى باشد براى كسى كه (از خدا) مى‌ترسد.

تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى‌ «4»

از جانب كسى كه زمين و آسمان‌هاى بلند را آفريده، نازل شده است.

نکته ها

براى حروف مقطّعه‌ى‌ «طه» معانى و تعبيرهاى مختلفى بيان شده است؛ از جمله آن كه نام خدا يا كلمه سوگند و يا نام پيامبر است. «1» چنانكه اهل‌بيت پيامبر را «آل طاها» يا حضرت على عليه السلام را «طه» «2» و در دعاى ندبه امام زمان عليه السلام را «يابن طه» مى‌خوانيم. به هر حال اين حروف زايد وبدون معنا نيست، و در طول زمان زيادى كه از نزول قرآن مى‌گذرد وبا وجود دشمنان زبان‌شناس بسيار، تاكنون هيچ‌گونه ايراد وخدشه قابل تأمّلى دراين مورد وارد نشده است. «3»

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به خاطر عشق و سوز و تعهّد در انجام وظيفه، بى‌تاب مى‌شد، «لِتَشْقى‌» تا

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». بحار، ج 97، ص 375.

«3». تفسير نمونه.

جلد 5 - صفحه 321

جايى كه در انجام تكليف، پاهاى حضرت متورم و رنگ مباركش زرد شده بود. «1»

«تنزيل» به معناى نزول تدريجى است، يعنى قرآن در مدّت 23 سال ودر حوادث و مناسبت‌هاى گوناگون، نازل گرديده است و اين با نزول دفعى قرآن در شب قدر بر قلب مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله منافاتى ندارد.

پیام ها

1- وحى الهى براى ايجاد رنج و زحمت نازل نشده است. ما أَنْزَلْنا ... لِتَشْقى‌

2- در انجام تكاليف دينى، تحمّل مشقّت‌هاى طاقت‌فرسا لازم نيست. ما أَنْزَلْنا ... لِتَشْقى‌

3- انسان فطرتاً داراى باورهايى است، ولى چون از آنها غافل مى‌شود نياز به تذكّر دارد. «تَذْكِرَةً»

4- تقوى و علم و خشيت با يكديگر ملازمند. «2» «تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌»

5- براى رشد مناسب، تنها كمال مربّى و مبلّغ كافى نيست، بايد زمينه‌ى پذيرش نيز فراهم باشد. «لِمَنْ يَخْشى‌» چنانكه براى برداشت محصول خوب، بذر خوب، زمين مناسب و مراقبت لازم است.

6- احساس مسئوليّت مقدّمه پندپذيرى است. «تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌»

7- وظيفه‌ى پيامبر تذكّر است نه اجبار مردم بر پذيرش. «إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌»

8- تشريع و تكوين، هر دو از يك منبع هستند و قوانين آنها با يكديگر مطابقت دارد. «تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ»

9- آفريدگار آسمان‌هاى با عظمت، اگر سخنى بگويد آن سخن، بسيار مهمّ است. تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ‌ ... السَّماواتِ الْعُلى‌ ... (كلام الامير امير الكلام)

«1». تفسير صافى.

«2». چنانكه در آيات ديگر مى‌خوانيم: «تذكرة للمتّقين» حاقّه، 48، «انّما يخشى اللّه من عباده العلماء» فاطر، 28.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 322

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌ «3»

إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌: لكن فرستاديم آن را بر تو به جهت پند دادن تو مر كسى را كه بترسد، يعنى در قلب او خشيت و رقت باشد تا به انذار از آن متأثر گردد. اختصاص «تذكرة» به اشخاص ترسناك به جهت آنست كه از قرآن فايده و بهره نبرند مگر آنانكه در قلب آنها ترس الهى باشد، هر چند قرآن براى تمامى مردمان تذكره و پند است.

تبصره: محقق طوسى (رحمه اللّه) فرمايد: خوف و خشيت هر چند در لغت به يك معنى باشند لكن نزد ارباب قلوب فرقى دارند:

خوف: تألم نفس است از عقاب كه متوقع مى‌باشد به سبب ارتكاب منهيات و تقصير در طاعات، اين قسم خوف بيشتر مردم را حاصل مى‌شود هر چند مراتب آن مختلف مى‌باشد و مرتبه علياى آن حاصل نشود مگر در كمى از مردم.

خشيت: حالتى است كه حاصل مى‌شود وقت ادراك عظمت و هيبت حق تعالى و خوف حجب از او سبحانه، و اين حالت به دست نيايد مگر براى كسى كه مطلع گردد به ساحت كبريائى و دريابد لذت قرب الهى را، و لذا خشيت را خاص گردانيد به دانشمندان و فرمود: (إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ). «2»، «3»

«1» تفسير قمى، ج 2، ص 58 و 57.

«2» سوره فاطر، آيه 28.

«3» مجمع البحرين، ج 1، ص 124- 123 ذيل ماده «خشى».

جلد 8 - صفحه 241


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

طه «1» ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌ «2» إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى‌ «3» تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى‌ «4»

الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‌ «5» لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى‌ «6» وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى‌ «7» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ «8»

ترجمه‌

اى طالب حقّ و هادى خلق‌

نفرستاديم بر تو قرآن را براى آنكه در رنج افتى‌

ولى فرستاديم آنرا براى پند دادن تو كسى را كه ميترسد

فرستادنى از جانب آنكه آفريد زمين و آسمانهاى بلند را

خداوند بخشنده‌اى كه بر عرش مستولى است‌

مر او را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است و آنچه در ميان آن دو است و آنچه در زير خاك نمناك است‌

و اگر آشكار كنى گفتار را پس همانا او ميداند پوشيده و پوشيده‌تر را

خداوند نيست خدائى مگر او مر او را است نامهاى نيكو.

تفسير

در اوّل سوره بقره شرحى راجع بفواتح السّور گذشت و اينجا از امام صادق عليه السّلام در معانى الاخبار نقل نموده كه امّا طه پس اسمى است از اسماء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و معناى آن اى طالب حقّ و هادى بسوى او است و قمّى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقتى نماز ميخواند بانگشتان پا تكيه ميفرمود تا ورم كرد پس خداوند تعالى نازل فرمود طه بلغت طى اى محمّد نفرستاديم تا آخر آيه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از شبهائى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد عايشه بود عرض كرد يا رسول اللّه چرا خودت را بتعب مى‌اندازى با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده فرمود آيا نباشم بنده شكر گذارى و آنحضرت بر اطراف انگشتان پايش مى‌ايستاد پس اين آيه نازل شد و در احتجاج‌

جلد 3 صفحه 498

از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت ده سال بر اين امر مداومت داشت تا قدمهايش ورم كرد و رويش زرد شد چون تمام شب را قيام ميفرمود تا خداوند عتاب فرمود او را باين امر و فرمود طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‌ بل لتسعد به فيض ره هم در تفسير لتشقى بل لتسعد نقل فرموده و از اينجا بنظر ميرسد كه مراد شقاوت مقابل با سعادت است نه تعب و رنج كه گفته‌اند در اين لفظ شايع است مگر آنكه مراد از تفسير، بيان نكته عدول از لتتعب به لتشقى در كلام الهى باشد كه خواسته‌اند بفرمايند اينكه خداوند لتشقى فرموده با آنكه مراد لتتعب است براى اشاره بآنستكه مقصود از انزال سعادت آنحضرت است نه مشقّت و تعب در هر حال مقصود از انزال قرآن نيست مگر آنكه تذكر دهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسانى را كه در دلشان ترس خداوند جا دارد و قبول نصيحت و اندرز مينمايند بمصالح و مفاسد امورشان شايد متذكر شوند و بسعادت دنيا و آخرت برسند و نازل شده است قرآن نازل شدنى از جانب خداوند عالم قادرى كه خلق فرمود زمين و آسمانها را كه هر يك عليا هستند چون على جمع عليا است بمعناى بلند و با رفعت و از اينجا مقام قرآن معلوم ميشود كه از جانب چنين خالق عظيم الشأنى و از چنين مقام رفيعى نازل شده است و ظاهرا الرحمن خبر مبتداء محذوف باشد يعنى هو الرحمن و على العرش استوى خبر بعد از خبر و محتمل است الرّحمن مبتداء باشد و ما بعد آن خبر و استوى بمعناى استيلاء و احاطه و احتواء بر ملك است چنانچه در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در سوره اعراف ذيل آيه‌ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ‌ بيان مفصّلى نافع در اينمقام ايراد گرديد و تكرار نميشود و هيچ يك از موجودات عرشى و فرشى از ثرى تا ثريّا بيرون از احاطه علم و قدرت و ملك و سلطنت خداوند نيست حتّى چيزهائى كه در زير خاك نمناك و قعر زمين كه بآب ميرسد پنهان است از قبيل گنج و معدن و موجودات جاندار و بى‌جان همه در حيطه تصرف و احاطه علميّه الهيّه است در خصال از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود هر چيزى مستقرّ برثرى است و ثرى با قدرت است و قدرت هر چيزى را نگهدارى ميكند و از روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه زمين و همه موجودات بعد از آن كه هر يك بر ديگرى مستقرند برثرى استقرار دارند

جلد 3 صفحه 499

و آنجا علم علماء ختم ميشود و مساوى است علم خداوند بگفتار بلند و آهسته و كردار آشكار و پنهان و ميداند سرّ مكنون در نفس و آنچه را از خاطر بگذرد و فراموش گردد چنانچه در تفسير سرّ و اخفى در معانى از امام صادق و در مجمع از آنحضرت و امام باقر عليهما السلام نقل شده است پس لازم نيست خداوند را بلند خواند آهسته هم اگر بخوانند آنرا ميشنود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند نود و نه اسم دارد كه هر كس آنها را احصاء نمايد داخل بهشت ميشود و همه اسماء خداوند خوب است چون دلالت بر صفات كمال و جمال و جلال دارد و ظاهرا مراد از احصاء آنها اتّصاف بآن صفات است كه البته موجب بهشت است و محتمل است مراد معرفت خداوند بآن صفات باشد كه مقدمه و موجب دخول در بهشت خواهد بود چنانچه در مجمع روايت نموده كه كسيكه از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه داخل بهشت ميشود چه رسد بآنكه معتقد بسائر صفات هم باشد و خداوند را ثنا نمايد و حسنى چون مؤنث است صفت جماعت ميشود آورد لازم نيست بصيغه جمع باشد براى مطابقه با اسماء كه مؤنث است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِلاّ تَذكِرَةً لِمَن‌ يَخشي‌ «3»

مگر اينكه‌ تذكره‌ و يادآوري‌ ‌باشد‌ ‌از‌ ‌براي‌ كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ خداي‌ تبارك‌ و ‌تعالي‌ بترسد ‌که‌ مراد علّت‌ نزول‌ قرآن‌ ‌براي‌ يادآوري‌ ‌او‌ ‌است‌ و كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌خدا‌ بترسد فقط مؤمن‌ ‌که‌ معتقد بجميع‌ عقائد حقه‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد:

(وَ ذَكِّر فَإِن‌َّ الذِّكري‌ تَنفَع‌ُ المُؤمِنِين‌َ) ذاريات‌ ‌آيه‌ 55 و ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌از‌ ‌آن‌ ميفرمايد:

(فَتَوَل‌َّ عَنهُم‌ فَما أَنت‌َ بِمَلُوم‌ٍ) ذاريات‌ ‌آيه‌ 54 ‌که‌ مفادش‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ دو ‌آيه‌ مطابق‌ ميشود ‌که‌ ‌از‌ كفّار و مشركين‌ و معاندين‌ اعراض‌ فرما و اهل‌ ايمان‌ ‌را‌ يادآوري‌ كن‌ ‌پس‌ ‌براي‌ كفّار ‌خود‌ ‌را‌ بمشقت‌ ميانداز و كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌خدا‌ مي‌ترسند ‌اينکه‌ قرآن‌ تذكره‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌که‌ بدستورات‌ ‌آن‌ عمل‌ كنند واجبات‌ ‌او‌ ‌را‌ بجا آورند و ‌از‌ محرمات‌ ‌آن‌ اجتناب‌ كنند لذا ميفرمايد ‌ما قرآن‌ ‌را‌ نازل‌ نكرديم‌.

(إِلّا تَذكِرَةً لِمَن‌ يَخشي‌) ‌که‌ گفتند مؤمن‌ بايد ‌بين‌ خوف‌ و رجاء ‌باشد‌ امر ‌از‌ مكر اللّه‌ و يأس‌ ‌از‌ روح‌ اللّه‌ دو معصيت‌ كبيره‌ ‌است‌ و اخبار خوف‌ و رجاء دو دسته‌ ‌است‌ يك‌ دسته‌ دلالت‌ دارد ‌که‌ مؤمن‌ خوف‌ و رجائش‌ بايد مساوي‌ ‌باشد‌ هيچ‌ كدام‌ ‌بر‌ ديگري‌ زيادتي‌ نداشته‌ ‌باشد‌ و يك‌ دسته‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ رجاء ‌آن‌ بايد بيشتر ‌از‌ خوف‌ ‌باشد‌ و ‌در‌ جمع‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ اخبار وجوهي‌ گفته‌اند وجهي‌ ‌که‌ بنظر تمام‌ ميآيد آنكه‌ دو نظر ‌است‌ مؤمن‌ ‌اگر‌ نظر بخود و اعمال‌ ‌خود‌ كند بايد خوف‌ و رجاء ‌آن‌ مساوي‌ ‌باشد‌ بسا ‌باشد‌ ‌که‌ عباداتش‌ مقبول‌ درگاه‌ الهي‌ نشود زيرا فاقد شرائط قبول‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ بواسطه‌ بعضي‌ ‌از‌ معاصي‌ حبط شود ‌ يا ‌ العياذ باللّه‌ ‌در‌ آخر عمر ايمانش‌ ‌از‌

جلد 13 - صفحه 5

دست‌ برود و بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رحلت‌ كند و بسا ‌باشد‌ ببركت‌ اعمال‌ صالحه‌ و توفيق‌ توبه‌ گناهانش‌ محو شود چنانچه‌ ميفرمايد:

(فَأُولئِك‌َ يُبَدِّل‌ُ اللّه‌ُ سَيِّئاتِهِم‌ حَسَنات‌ٍ) فرقان‌ ‌آيه‌ 71.

و اما نظر بسعه رحمت‌ و عفو و مغفرت‌ الهي‌ ‌در‌ جنب‌ معاصي‌ رجائش‌ بيشتر ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- در این آیه هدف نزول قرآن را چنین شرح می‌دهد: ما قرآن را «جز برای یادآوری کسانی که از خدا می‌ترسند» نازل نکردیم (إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشی).

تعبیر «من یخشی» نشان می‌دهد تا یک نوع احساس مسؤولیت (خشیت و ترس) در آدمی نباشد، پذیرای حقایق نخواهد شد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع