میرزا محمد مجاهدی تبریزی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۶ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۳۱ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

پدر محمد مجاهدی

عالم ربانی، مجاهد نستوه، مرحوم حاج میرزا علی‌اکبر مجاهد فرزند آخوند ملا سلیمان حسن‌آبادی از علمای نامدار تبریز و از دلدادگان حضرات ائمه معصومین علیهم‌السلام بود. وی به خاطر مجاهدت‌ها و رشادت‌هایی که در ارتباط با مبارزه با دودمان قاجار و استقرار نظام مشروطه در تبریز از خود نشان داد، به «مجاهد» معروف گردید. در سایه درایت و تیزهوشی که داشت باقرخان و ستارخان از دستوراتش اطاعت می‌‌کردند و خانه‌اش محل رتق و فتق امور جاری مردم بود.

ایشان در نتیجه اعتراض به برنامه‌های ضددینی رضاخان قُلدر، به همراه آیت الله میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی، آیت الله حاج میرزا ابوالحسن انگجی و آیت الله حاج سید محمد مولانا به تبعید و زندان محکوم گردید. این عالم وارسته از فقهاء و مراجع بزرگ شیعه مانند؛ آیت الله ملا محمد شربیانی، آیت الله زین‌‌العابدین تبریزی (۹ رجب ۱۳۳۸ ق)، آیت الله سید محمدکاظم یزدی طباطبایی، آیت الله محمدتقی حائری، آیت الله میرزا محمدحسین نائینی (۱۰ رجب ۱۳۴۷ ق)، آیت الله عبدالله مازندرانی نجفی (محرم ۱۳۲۴ ق)، آیت الله علی... شیرازی (۲۷ رمضان ۱۳۴۷ ق)، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله ملا محمدکاظم خراسانی (محرم ۱۳۲۳ ق)، اجازه امور حسبیه و از آیت الله علی... شیرازی (۲۷ رمضان ۱۳۴۷ ق) اجازه نقل حدیث دارد. وی در تبریز به درود حیات گفت و در آنجا به خاک سپرده شد.[۱]

تولد محمد مجاهدی تبریزی

آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی در سال ۱۳۲۴ هـ.ق برابر با ۱۲۸۵ هـ.ش در بیتِ علم، تقوی و فضیلت، در شهر باصفای تبریز دیده به جهان باز کرد. دوران کودکی و طفولیت را در دامن مادری مهربان و پدری عالم و روحانی پشت سر نهاد و به حد رشد و بالندگی رسید.[۲]

تحصیلات ایشان

آقا میرزا محمد دروس ابتدایی و علوم مقدماتی را در زادگاهش فراگرفت و در سنین جوانی تبریز را به مقصد شهر مقدس قم ترک گفت. او در جوار مرقد منور کریمه اهل بیت علیهم‌السلام، حضرت معصومه سلام الله علیها در محافل علمی ‌‌نخبگانی همچون مؤسس حوزه علمیه قم، آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶-۱۳۵۵ ق)، آیت الله میرزا محمد همدانی (۱۳۱۵-۱۳۶۵ ق)، آیت الله سید محمد حجت کوه‌کمری (۱۳۱۰-۱۳۷۲ ق) و آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۹۲-۱۳۸۰ ق) حاضر گردید و از افادات علمی‌‌ و معنوی آن‌ها بهره وافی را برد.

آیت الله مجاهدی در سنین جوانی موفق به دریافت اجازه اجتهاد از آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله حاج شیخ عبداالکریم حایری یزدی، آیت الله سید محمدهادی میلانی (۲۵ شعبان ۱۳۶۶ ق) و اجازه روایی از آیت الله سید محسن حکیم (۲۰ رمضان ۱۳۷۲ ق) و اجازه امور حسبیه از آیت الله سید محمد حجت کوه‌کمری (۶ رمضان ۱۳۶۶ ق) گردید.[۳]

تدریس کردن آیت الله مجاهدی

آیت الله مجاهدی، پس از کسب کمالات علمی‌‌ و عملی در حوزه علمیه قم شروع به تدریس و تربیت طلاب علوم اسلامی‌‌ کرد و ۲۰ بار مکاسب و ۱۶ بار جلدینِ کفایة الاصول را تدریس نمود. او استادی مهربان، دلسوز، دقیق، نکته‌سنج و موشکاف بود و به شهادت شاگردانش، متن کفایه را از حفظ داشت و به صورت دقیق و ریشه‌ای معضلات آن را می‌‌شکافت و بیان می‌‌کرد.

ایشان در مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام و مدرسه حجتیه تدریس می‌‌نمود و جمع بسیاری از فضلاء و محصلین علوم دینی در محفل علمی‌‌اش شرکت می‌‌کردند. استاد مجاهدی می‌‌گوید: «مرحوم آیت الله مجاهدی می‌‌فرمودند: بیش از ۲۳ حوزه شاگردان من و یا شاگردانِ شاگردان من هستند و شکر خدا به هیچ شهری نرفتم، مگر این که شاگردان خود را در آنجا به امر تبلیغ و یا تدریس مشغول دیدم».[۴]

شماری از شاگردان آن بزرگوار که هم‌اکنون در ردیف عالمان، مُدرسان، واعظان، محققان، نویسندگان، فقیهان و مراجع تقلید هستند، اسامی ‌‌آن‌ها به ترتیب حروف الفباء و با حذف القاب بیان می‌‌گردد:

  • سید ابراهیم میرباقری؛
  • شیخ ابراهیم امینی؛
  • شیخ ابوالفضل سجودی گلپایگانی؛
  • شیخ ابوالقاسم غروی تبریزی؛
  • سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی؛
  • میرزا ابوطالب فاضلی خویی؛
  • شیخ احمد دانش آشتیانی؛
  • شیخ احمد پایانی اردبیلی؛
  • سید احمد فقیه امامی؛
  • شیخ بیوک آقا خلیل زاده (مروج) اردبیلی؛
  • سید جعفر مرقاتی خویی؛
  • شیخ جعفر شجونی گیلانی؛
  • سید جلال الدین آشتیانی؛
  • میرزا جواد تبریزی؛
  • سید حسین ابطحی گلپایگانی؛
  • شیخ حسین تقوی اشتهاردی؛
  • شیخ زیدالعابدین احمدی زنجانی؛
  • شهید سید عبدالکریم هاشمی‌‌نژاد؛
  • شیخ صادق احسان‌بخش؛
  • شیخ صادق خلخالی؛
  • سید صادق آل محمد اهری؛
  • سید عباس اعتمادی؛
  • سید عبدالطیف قریشی؛
  • میرزا عبدالرحیم ربانی شیرازی؛
  • شیخ عبدالرحیم ملکان؛
  • شیخ عبدالرسول جلیلی؛
  • شیخ عبدالعلی آخوندی اهری؛
  • شیخ عبدالغنی مهدوی صفت؛
  • سید عطاءالله زین الدینی اراکی؛
  • شیخ علی افتخاری گلپایگانی؛
  • سید علی‌اکبر قریشی ارومیه‌ای؛
  • شیخ عیسی سلیم‌پور اهری؛
  • شیخ قدرت‌الله وجدانی فخر سرابی؛
  • سید کاظم حسینی؛
  • شیخ مجدالدین محلاتی؛
  • میرزا محسن دوزدوزانی؛
  • سید محمدتقی کشفی؛
  • سید محمدحسن علوی عریضی؛
  • سید محمد ضیابادی قزوینی؛
  • سید محمدعلی روحانی؛
  • سید محمدعلی صدرایی اشکوری؛
  • سید محمد مصری خویی؛
  • سید محمد موسوی واعظ؛
  • شیخ محمدباقر رفیعی؛
  • شیخ محمدباقر ملبوبی؛
  • شیخ محمدحسین خندق‌آبادی؛
  • شیخ محمد شریف رازی؛
  • شیخ محمدعلی حقی سرابی؛
  • شیخ محمدعلی رسولی اراکی؛
  • شیخ محمد نصراللهی؛
  • شیخ محمدمهدی احمدی؛
  • سید محمدعلی روحانی؛
  • شیخ محمدعلی اجتهادی اراکی؛
  • شیخ محمدحسن بکایی خویی؛
  • شیخ محمد آیت اللهی؛
  • شیخ محمد مؤمن؛
  • سید مرتضی برقعی؛
  • سید مرتضی محمودی؛
  • شیخ مرتضی بنی فضل؛
  • شیخ موسی سلیمی؛
  • سید مهدی روحانی؛
  • شهید میرزا علی غروی تبریزی؛
  • سید هاشم رسولی محلاتی؛
  • سید یوسف مدنی تبریزی.

فضائل اخلاقی محمد مجاهدی تبریزی

معظم‌له بسیار مهذب، وارسته و متقی بود. خوش برخوردی، مواسات با مردم، دستگیری از فقرا، رسیدگی به وضع معیشتی طلاب، تحمل سختی‌‌ها و مشکلاتِ زندگی، دوری از گناه، دقت در مطالعه، فهم درست مطالب علمی، علاقه سرشار به علم و عمل و مهمتر از همه بُعد شجاعت و غیرت دینی ایشان زبانزد خاص و عام بود، اگر در جایی منظره‌ای می‌‌دید که مخالف با شئونات اسلامی ‌‌است به وظیفه شرعی خویش عمل می‌‌کرد و خلاف مقرارات الهی را از هیچ کسی برنمی‌‌تافت.

درِ خانه‌اش همواره به روی مراجعین باز بود، ولی در عین حال از مطرح شدن می‌‌هراسید. فرزندش می‌‌گوید: من در طول سال‌ها که به عنوان فرزند ارشد ایشان در خدمتشان بودم، ندیدم که در یکی از اعیاد در خانه بماند که مبادا دو نفر به دیدن ایشان بیاید، از این مسئله کراهت داشتند که مبادا مطرح بشوند و صبح زود از خانه بیرون می‌‌رفتند.

آن بزرگوار در نگارش و تحریر مطلب احاطه کامل داشت و خط نسخ و نستعلیق را به خوبی تحریر می‌‌کرد. استاد خطش در مورد یکی از نوشته‌های ایشان می‌‌نویسد: «ماشاءالله نور چشمی ‌‌آقا میرزا محمد این دو سه سطر را خیلی خوب و به قاعده تحریر کرده قابل تمجید و مرحمت مخصوص است».[۵]

علاقه ایشان به اهل بیت علیهم‌السلام

عرض ارادت و اخلاص به پیشگاه حضرات معصومین علیهم‌السلام و به ویژه محضر والای سرور و سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین علیه‌السلام و قرائت دائمی ‌‌زیارت عاشورا حالات روحانی عجیبی در زندگانی ایجاد می‌‌کند. یکی از هزاران افرادی که سال‌ها به زیارت عاشورا مداومت داشته آیت الله مجاهدی تبریزی است. فرزند ارشد ایشان استاد مجاهدی در این خصوص می‌‌گوید: «پدرم علامه نستوه مرحوم آقای آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی اعلی الله مقامه بیش از ۴۰ سال زیارت عاشورایشان ترک نشد و به خاطر اشتغالات علمی‌‌ و حوزه درسی که داشتند، لعن و سلام زیارت عاشورا را هر روز در حین رفتن به تدریس و به هنگام برگشتنِ به خانه می‌‌گفتند و از وقت نهایتِ استفاده را می‌‌بردند. برخی از شاگردان آن مرحوم که هم اکنون از مراجع تقلید و علمای بزرگ حوزه علمیه قمَ‌اند، پس از رحلت آن بزرگوار از من می‌‌پرسیدند که ایشان چه ذکری داشتند که دائماً به گفتن آن مشغول بودند؟ و من برای آنان توضیح می‌‌دادم که مرحوم پدرم به زیارت عاشورا مداومت داشتند و لعن و سلام آن را در اثنای راه می‌‌گفتند تا از دقایقی که در راهَ‌اند کمال استفاده را برده باشند».[۶]

از آثار شگرفی که در اثر مداومت زیارت عاشورا در آدمی ‌‌ایجاد می‌‌شود توجه و عنایت حضرت حسین بن علی علیهماالسلام در طول زندگانی و در لحظات پایانی عمر است. آیت الله آقا میرزا محمد از جمله کسانی است که در سایه مداومت به زیارتِ شریفِ عاشورا، در روزهای پایانی عمر مورد تفقد آقا امام حسین علیه‌السلام قرار گرفت.

استاد محمدعلی مجاهدی در این زمینه می‌‌نویسد: «مرحوم پدرم در روزهای پایانی عمر پربرکت خود حالات عجیبی داشتند به طوری که اغلب کادر پزشکی و پرستاری بیمارستان جذب ایشان شده بودند و روزی یک ساعت در اتاق پدرم جمع می‌‌شدند و از مطالب نصیحت آمیزشان بهره می‌‌بردند. من و آشنایان، بعد از ظهر هر روز اجازه داشتیم که از ایشان عیادت کنیم و مادرم شب‌ها در بیمارستان می‌‌ماندند. روزی از روزها که به بیمارستان «بازرگانان» رفتم، دیدم که مادرم بسیار متألّم و نارحت‌اند و برای پدرم اظهار نگرانی می‌‌کنند. وقتی که علت را جویا شدم، گفتند: دیشب طبق معمول پرستار بیمارستان آمد و شیشه خون را به یک دست و سرم غذایی را به دست دیگر آقا وصل کرد و رفت. معمولاً حدود ۳ ساعت طول می‌‌کشید تا خون و سرم تزریقی تمام شود. حدود یک ساعت گذشت و من مشغول تلاوت قرآن بودم. ناگهان تغییر در آقا پیدا شد، به سرعت از جا برخاستند و در حالی که از هر دو دست ایشان خون جاری بود، به نقطه‌ای از اتاق خیره شده و به پهنای صورت اشک می‌‌ریختند و می‌‌گفتند: السّلامُ علیک یا اَبا عبدالله بِاَبی انتَ و اُمّی یا سَیدی و مولای! من که از دیدن این وضع، شوکه شده بودم و نگران حال آقا بودم، پیش رفتم و سعی کردم ایشان را روی تخت بخوابانم ولی با دست خود اشاره کردند که کاری به کار ایشان نداشته باشم! و من به ناچار رفتم و پرستار را صدا کردم تا بیاید و جلوی خونریزی را بگیرد. ساعتی که گذشت به حال عادی برگشت، به من گفتند: دیگر در این مواقع مزاحم حال من نشوید! وقتی که حضرت سیدالشهداء روحی و ارواح العالمین له الفداء به عیادت من قدم رنجه می‌‌کنند من که نمی‌‌توانم مراتب ادب را به جای نیاورم! این حالات اختیاری نیست و ممکن است از این به بعد هم تکرار شود! سعی کنید از این پس آرامش خود را حفظ کنید و نگران حال من نباشید».[۷]

کرامات محمد تبریزی

شاعر اهل بیت استاد محمدعلی مجاهدی از مادرش نقل می‌‌کند که روزی مرحوم آقا به من گفتند: «فردا آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم رحلت می‌‌کنند و روز عزای ماست! و همان طور که گفته بودند این حادثه تلخ اتفاق افتاد. سال‌ها گذشت و روزی بعد از نماز صبح با لحن بغض آلودی به من فرمودند: سه روز دیگر آیت الله حجت را از دست خواهیم داد! و ایشان در همان روزی که گفته بودند رحلت کردند. سال‌ها گذشت و روزی پس از استراحت قیلوله (خواب پیش از ظهر) که آماده نماز می‌‌شدند انقلاب حال عجیبی را در ایشان مشاهده کردم. وقتی که علت را جویا شدم از پاسخ طفره رفتند و سرانجام در اثر اصرار من فرمودند: من هفت ماه دیگر بیشتر مهمان شما نیستم و در فلان ماه و در فلان روز خواهم رفت! از شنیدن این حرف دلهره عجیبی پیدا کردم و یادآوری سخن آن مرحوم درباره آن دو مرجع عالی‌ قدر بیشتر ناراحتم کرد. هنگامی‌‌ که پریشان احوالی مرا دیدند به دلداری من پرداختند و گفتند: مرگ و زندگی همه در دست خداست و در برابر این پرسش که شما این مطالب را از کجا می‌‌گویید؟ فرمودند: مرحوم آیت الله آقا میرزا احمد اهری از دوستان صمیمی ‌‌من بود و من پس از رحلت ایشان سال‌ها تکفل هزینه خانواده آن مرحوم را بر عهده داشتم و به خاطر این خدمت، روح آن مرحوم با من مأنوس شده و گاهی در خواب مطالبی را با من در میان می‌‌گذارد که بعدها عیناً اتفاق می‌‌افتاد و این سه مطلبی را که با شما در میان گذاشتم از همان مطالب بود!».[۸]

فرزند ارشد ایشان می‌‌نویسد: «بارها شاهد بودم که پدر بزرگوارم به هنگام نماز آیه: «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِمْ وَلاالضّالینْ» را به طرز خاصی ادا می‌‌کنند. روزی از ایشان پرسیدم: چرا این آیه سوره حمد را این گونه تلاوت می‌‌کنید؟ پدرم در حالی که لبخندی به لب داشتند و دست خود را بر سرم می‌‌کشیدند فرمودند: پسرم! تو به این کارها کاری نداشته باش، بعدها علت آن را خواهی فهمید و بعد آه سردی کشیده و به مطالعه مشغول شدند. پس از رحلت ایشان دفتری را به خط آن مرحوم در کتابخانه شخصی‌شان پیدا کردم که بخشی از آن را به رؤیاهای صادقه خود تحت عنوان «الرؤیا فی سنة ۱۳۶۳ هـ.ق» اختصاص داده بودند. اولین رؤیایی را که مرقوم فرموده بودند این بود: در ماه شعبان ۱۳۶۳ در قریه کرمجگان (قم) در خواب، طلیعه مبارکه حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را دیدم و آن بزرگوار به بنده تلاوت «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِمْ وَلاالَضّالینْ» را تعلیم می‌‌فرمودند و آن وقت بود که پی بردم چرا پدر بزرگوارم این آیه کریمه سوره حمد را به آن طرز خاص ادا می‌‌کردند».[۹]

فعالیت‌های سیاسی ایشان

در زمان دکتر مصدق یک عده کمونیست به طرفداری از مصدق مرتباً تظاهرات کرده و امنیت شهر را بر هم می‌‌زدند. یک روز در قم نسبت به علماء، روحانیت و طلاب علوم دینی بی‌احترامی ‌‌کرده و عده‌ای را مورد ضرب و جرح قرار دادند و شایع شده بود که اجساد قربانیان را در خاکفرج به خاک سپرده‌اند. آیت الله مجاهدی به عنوان اعتراض یک هفته درس و بحث را تعطیل کرده و هفت شبانه‌روز در قبرستان خاکفرج مستقر شد. وی سپس با ارسال دو تلگراف به مصدق و نمایندگان مجلس انزجار و اعتراض حوزه علمیه قم را اعلام داشت. آیت الله بروجردی در این جریان ایشان را به عنوان نماینده تام الاختیار خویش برگزیده بودند.

متن تلگرف اول چنین است: «مقام منیع جناب آقای نخست وزیر؛ خائنین کشور به منظور تضعیف اراده ملی و شکستن سد محکم میهن دوستی توانستند بین دولت و روحانیت و قاطبه طبقات متدین که علاقه مخصوص به دین و آیین دارند شکاف عجیبی ایجاد نموده بالنتیجه در این لغزش و پرتگاه آمال بیگانگان را تأمین نمایند؛ فاجعه عظمی، فرمان آتش مأمورین مبغوض دولت نسبت به ساحت مقدس حوزه علمیه قم عموم دل‌ها را جریحه‌دار و روز چهاردهم دی ماه را برای حوزه مقدسه تاریخِ اسفبار و انزجار قرار داد، ما عموم محصلین علوم دینیه نسبت به دولتی که مقتضیات شرع و مذهبی را رعایت ننموده و مأمورین بیگانه‌پرست اعزام می‌‌نمایند، اظهار انزجار و ابراز توبیخ و نفرت می‌‌نماییم و توقیف و محاکمه دقیقِ مسببین را از دولت وقت تقاضا داشته و انتقام مجروحین حوزه و محصلین مفقودالاثر که شهربانی شبانه متصدی دفن آن‌ها شده از دولت ملی مسئلت می‌‌نماییم».

متن تلگراف دوم آیت الله مجاهدی به مصدق و برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی چنین است: «مقام محترم آقای نخست وزیر محبوب، رونوشت مجلس حجت الاسلام آقای (سید محمدعلی) انگجی، رونوشت مجلس حجت الاسلام آقای شبستری، رونوشت حضرت اجل آقای خلخالی و رونوشت مجلس حضرت اجل آقای مدرسی؛ انتظار انتظامی ‌‌که از قوای دولتی و کفایت فرمانداری و شهربانی می‌‌رفت به عکس مأمول دیروز در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها و سرپرستی حضرت آیت الله بروجردی صحنه خونینی از خون فضلاء حوزه مقدسه قم تشکیل دادند.

دولت وقت متوجه باشد که مملکت پهناور چین در سایه بی‌پایگی عقیده به یک تلقیح کمونیزمی‌‌ به آتش اشتراکی سوخت. ولی در مملکت ایران که سرتاسر با شوروی هم مرز است و چندین سال در دوره جنگ در نقاط ایران مبسوط الید بودند بالاخص در آذربایجان حکومت نیمه شوروی تشکیل دادند، مع‌الوصف در روحیه مردم ایران تأثیر نکرد و جهت آن جز استحکام عقاید اسلامی ‌‌چیز دیگری نیست. چنان که روز اول مرام اشتراک را دین مقدس اسلام برانداخت، امروز هم همان قدرت را دارد و احتیاج دولت به حوزه و نوامیس دینی هزار مرتبه بیش از ارتش شاهنشاهی است. باعث انزجار ما از دولت وقت این است که عناصر مرموز را به شهر مذهبی به نام فرماندار و شهربانی اعزام که در نتیجه نفرت و انزجار عالم تشیع و حوزه مقدسه و حضرات آیات و حجج را به خود جلب نمود مقتضی است از این تغافل و خواب دراز بیدار، مسببین را شدیداً مجازات و به خواست حوزه مقدسه و اهالی شهر که اخراج... از قم و جلوگیری از بلوی اوست، موافقت نمایند.

مصدق در تاریخ ۱۱/۶/۱۳۳۱ و به شماره ۱۴۴۵۵ در پاسخ به تلگراف معظم‌له می‌‌نویسد: حضرت آقای محمد مجاهدی مُدرس محترم حوزه علمیه قم؛ نامه گرامی‌‌ عزّ وصول بخشید تشخیص شما بسیار صحیح است و مورد نظر خواهد بود.[۱۰] دکتر محمد مصدق؛ امضاء

آیت الله مجاهدی از دیدگاه دانشمندان اسلامی

برخی از شخصیت‌های برجسته اسلامی‌‌ و نویسندگان زبردست معاصر درباره مقام رفیعِ فقیه فرزانه و استاد دانشور حوزه آیت الله مجاهدی سخن گفته‌اند، که ذکر می‌‌گردد: فرزند ارشد آیت الله مجاهدی از برادرش مرحوم حاج محمدرضا نقل می‌‌کند: در سال اول یا دوم انقلاب که امام خمینی در قم تشریف داشتند، من در کوچه‌ای امام را با آیت الله سبحانی و جمعی از روحانیون دیدم. آیت الله سبحانی مرا به خدمت امام معرفی کرد و گفت؛ ایشان آقازاده آقای مجاهدی هستند. امام یک نگاه عمیقی به من انداخت و گفت: خدا رحمت کند آقای مجاهدی را، ایشان پیش از من انقلاب را شروع کرده بود، مُنتها دست تنها بود.[۱۱]

استاد مجاهدی می‌‌گوید: پس از مراسم کفن و دفن مرحوم پدرم، آیت الله بروجردی پیام دادند که می‌‌خواهم فرزند ایشان را ببینم، لذا من به همراه آیت الله سید محمدحسین خویی (شوهرعمه) و حاج میر عبدالصمد آقا میلانی (دایی) در اندرون به خدمت ایشان رسیدیم و معظم‌له پس از شروعِ صحبت به گریه افتادند و بر فوت او افسوس خوردند و رو به من کردند و گفتند: «خدا رحمت کند آقای مجاهدی را، اسلام از سرمایه مصرف می‌‌کند این حوزه دیگر مجاهدی پرورش نمی‌‌دهد».[۱۲]

شیخ محمد شریف رازی در خصوص ایشان می‌‌نویسد: «آقا میرزا محمد مجاهدی تبریزی از فضلاء، دانشمندان، مُدرسین مبرز و تلامذِ نامی ‌‌آیت الله حجت و به زیور علم و تقوی آراسته و موصوف می‌‌باشد. در میان محصلین و دانشمندان و علماء حوزه علمیه وجاهت تامی ‌‌دارند. وی دارای اخلاق جمیله و ملکات فاضله و معنویت مخصوص بودند مجلس و منطقش در انسان ایجاد نورانیت می‌‌نمود».[۱۳]

شیخ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی در مورد معظم‌له می‌‌نویسد: «شخصیت ظاهری ایشان به صورتی که در ذهن باقی مانده است، وقور، وزین، متین، خوش‌لباس و توأم باصلابت و رشادت، با آرامش گام می‌‌سپرد. در حال راه رفتن نیز ارسطووش به سوالات دانشجویان پاسخ می‌‌گفت و در حال و هوای خویشتن بود تا مظاهر بیرونی».[۱۴]

استاد مجاهدی از قول یکی از نزدیکان آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی می‌‌گوید: «در نجف اشرف که در خدمت آن بزرگوار - آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی - تلمذ می‌‌کردم، گاهی می‌‌شد در حین درس از مرحوم آیت الله مجاهدی یاد می‌‌کردند».[۱۵]

حکیم متأله سید جلال‌الدین آشتیانی در مورد وی فرمود: «خدا رحمت کند آیت الله مجاهدی را، حوزه درسی ایشان در قم بی‌نظیر بود و خود ایشان دریای مواجی از علوم و معارف بودند و من افتخار شاگردی آن عالم بزرگوار را داشته‌ام و کفایه را نزد ایشان تلمذ کرده‌ام، ایشان به تمام معنی متقی و از تظاهر به دور بودند».[۱۶]

استاد مجاهدی از قول یکی از شاگردان آن مرحوم می‌‌گوید: «در حوزه علمیه قم، دو نفر به دقت نظر معروف بودند، از بین مراجع: مرحوم آیت الله حجت و از بین مُدرسان طراز اول: مرحوم آیت الله مجاهدی».[۱۷]

تألیفات محمد مجاهدی تبریزی

آن فقیه فرزانه، در عمر کوتاه ولی بابرکت خود آثار علمی‌‌ و قلمی ‌‌ارزشمندی دارد که متأسّفانه هنوز به چاپ نرسیده و آن همه میراث گرانبها به جامعه علمی‌‌ و فرهنگی عرضه نگشته است، امید است با درایت بازماندگانش به زیور چاپ آراسته گردد.[۱۸]

  • ۱. الهدایة الی رموز الکفایة، (عربی-خطی): معظم‌له این کتاب را به صورت بدیع و شرحی مفید تألیف نموده، ابتدا مسأله‌ای را از متن کفایة الاصول عنوان می‌‌کند و نظرات آیت الله ملا علی حبوشانی، آیت الله میرزا علی ایروانی، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینی، مطرح می‌‌کند و در نهایت نظر استدلالی و استنباطی خویش را بیان می‌‌نماید.
  • ۲. نقد اللئالی فی فروع العلم الاجمالی، (عربی-خطی): این کتاب حاوی ۶۵ مسأله علمی ‌‌است و در سال ۱۳۷۶ ق در قم تدوین شده است.
  • ۳. قید الفوائد و کشکول، (عربی، فارسی-خطی)؛
  • ۴. الزام النواصب بامامة علی بن ابیطالب، (عربی-خطی)؛
  • ۵. المعارف والعقائد والاخلاق، ۴ جلد، (فارسی-خطی): مؤلف این کتاب را در ایام فراغت تالیف نموده و شامل بحث‌های اخلاقی، اعتقادی، عرفانی و معرفتی است.
  • ۶) شرح سیوطی؛ ایشان این شرح را به خاطر تشویق پسرش به خط نسخ زیبایی تحریر نموده هم اکنون موجود است.

حالات قبل از وفات ایشان

استاد شمس‌الدین محمدعلی مجاهدی حالات روحانی روزهای آخرِ زندگانی معظم‌له را چنین وصف می‌‌کند: «روزی من و جمعی از بستگان در اطراف تخت مرحوم آقا حلقه زده بودیم. آن روز مرتباً حمد و سوره می‌‌خواندند و به سمت خاصی می‌‌دمیدند و می‌‌فرمودند: بیش از من مزاحمت نکنید! از دست من برای شما کاری ساخته نیست! رهایم کنید! پرسیدم: آقا! چه کسانی مزاحم هستند؟ فرمودند: من سه دایی داشتم که مالکان مقتدر منطقه‌ای در آذربایجان بودند. مادرم پیش از فوت خودش، شش دانگ منطقه زراعی وسیعی را که متعلق به او بود، طی دست نوشته‌ای به من بخشید ولی بعد از درگذشت مادرم، سه برادر او که در دستگاه حکومتی آن روز ذی نفوذ بودند، آن منطقه زراعی را به ناحق تصاحب کردند و حق مسلم مرا نادیده گرفتند و نتیجه آن، این شد که من یک عمر با فقر و فاقه دست و پنجه نرم کنم. حالا که می‌‌بینند روزهای پایانی عمر من است ارواح آنان با حضور در این اتاق از من می‌‌خواهند که آن‌ها را ببخشم! و من هر چه برای آنان حمد و سوره می‌‌خوانم و طلب مغفرت می‌‌کنم می‌‌گویند که این‌ها برای ما فایده‌ای ندارد و شما باید قلباً از ما راضی باشید! و رضایت قلبی من از آنان بعد از ۴۰ سال خونِ جگر خوردن و ساختن و سوختن امکان‌پذیر نیست و آن حالی که لازمه این رضایت است در من پیدا نمی‌‌شود».

همچنین در وصفِ آخرین روز از عمر شریف ایشان می‌‌گوید: «آن روز اغلب اقوام و آشنایان در اتاقی که پدرم در آن بستری بودند، حضور داشتند و ایشان با آرامش و طُمأنینه عجیبی از آنان استمالت می‌‌کردند، وقتی که می‌‌خواستیم بیمارستان را ترک کنیم به من فرمودند: شمس‌الدین! ببین آب خنکی پیدا می‌‌کنی، خیلی تشنه‌ام! رفتم و یک لیوان آب سیب خنک برای پدرم آوردم، به زحمت و با کمک من در روی تخت نشستند و آب سیب را نوشیدند و فرمودند: چه آب سیب گوارایی! السلام علیک یا ابا عبدالله. و سپس در گوش من گفتند: پسرم! وصیت من به شما یک جمله است: «ایاک نَعْبُدُ وَ ایاک نَستَعین». خدا را همیشه در نظر داشته باش و از او همیشه طلب کمک کن، تمام امور در دست خداست، به لطف خدا توکل کن و بس! و بعد، از سمت راست خود به افرادی که در اطراف تخت ایستاده بودند، شروع کردند با تأنّی نگاه کردن، گویی دارند با همه خدا حافظی می‌‌کنند! سپس بر روی تخت خوابیدند و ملافه سفیدی را به روی صورت خود کشیدند. حدود ۱۵ دقیقه گذشت و پرفسور پویا، متخصص بیماری‌های خونی و طبیب معالج پدرم برای معاینه وارد اتاق شد و پس از گرفتن نبض و کنترل ضربان قلب، با لحن بُغض آلودی گفت: برای همیشه راحت شدند! عجب آدم صبور و متحملی بودند! احساس می‌‌کنم که نزدیکترین کسانم را از دست داده‌ام».[۲۰]

وفات محمد مجاهدی تبریزی

باری استادِ نامدارِ حوزه علمیه قم، آیت الله مجاهدی تبریزی پس از سال‌ها تهذیب نفس، تحقیق، تدریس، تربیت شاگردان مجتهد و پروراندنِ فرزندان صالح، به عارضه سرطان خون در بیمارستانِ «بازرگانان» تهران جان به جان آفرین تسلیم نمود و برای همیشه از فشارهای جسمی‌‌ راحت گردید. با انتشار خبر رحلت این عالم فرهیخته بازار تهران و کلیه درس و بحث‌های حوزه به مدت یک هفته تعطیل شد و پیکر پاکشان پس از تشییع شایسته و اقامه نماز میت به امامت مرجع تقلید وقت، آیت الله العظمی‌ ‌حاج آقا حسین بروجردی - با وجود کهولت، کسالت و تب - در آرامگاه (مقبره) حضرت آیت الله العظمی ‌‌آقای حاج شیخ عباسعلی شاهرودی واقع در قبرستان شیخانِ قم به خاک سپرده شد.[۲۱]

رونوشت مرقد مطهر وی که توسط آیت الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی نگارش یافته، چنین است: «هو الباقی، قد ارتحل من هذه النشاة الدنیه الی دارالسرور العالم الجلیل و الحبر النبیل و من جدّ و اجتهد فی التدریس و تربیت المتعلمین بحیث کان من جهابذة الاساتذه فی الحوزة العلمیه من نهتوی الیه افئدة الطلبة من کلُّ فجّ حضرة حجة الاسلام والمسلمین آیت الله المیرزا محمد المجاهدی التبریزی طاب ثراه و کانت الجنّة ماداه توفی قدس سره فی عشاء الاربعاء بعشرتین من ثانی الربیعین سنة ثلاث مأة و ثمانین بعد الالف من الهجرة، ۱۳۸۰».

فرزندان وی

ثمره ازدواج آن مرد بزرگ با صبیه مرجع تقلید وقت، مرحوم آیت الله حاج سید حاج آقا میلانی که از اعاظم فقهاء و از علمای مطرح در زمان خود بود، ۵ پسر و ۳ دختر می‌‌باشد که اسامی ‌‌فرزندان ذکورش عبارتند از:

  • ۱) استاد شمس‌الدین محمدعلی مجاهدی متخلص به «پروانه»، شاعر، ادیب و دارای آثاری همچون، تصحیحِ «فغان دل»، مجموعه اشعار شرر بیگدلی فرزند آذربیگدلی؛ تصحیحِ «گنجینة الاسرار»، عمان سامانی و «غزلیات» وحدت کرمانشاهی؛ «تذکره سخنوران قم»، جلد اول؛ «در محفل روحانیان، تذکره علمای شاعر»؛ تصحیح و تحشیه «دیوان حافظ»؛ «شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی»، (اثر ممتاز و کتاب سال در آثار عاشورایی در سال ۱۳۷۵)؛ «یک قطره از دریا، مجموعه شعر علوی»؛ «سیری در ملکوت، مجموعه شعر»؛ «یک صحرا جنون، مجموعه شعر»؛ «مجموعه شعر بقیع»؛ «خوشه‌های طلایی، مجموعه شعر مهدوی»؛ «آه عاشقان در انتظار موعود، مجموعه شعر مهدوی»؛ «یاس کبود، مجموعه شعر زهرایی»؛ «گریه اشک، مجموعه شعر عاشورایی»؛ «بال سرخ قنوت، مجموعه شعر عاشورایی»؛ ترجمه ساده و روان بر «صحیفه سجادیه»؛ «سیمای مهدی موعود در آئینه شعر فارسی»؛ «پنج گنج معنوی، مجموعه شعر پنج تن آل عبا»، ۳ جلد؛ ترجمه «ثواب الاعمال» و «در محضر لاهوتیان» و...
  • ۲) شادروان حاج محمدرضا مجاهدی؛
  • ۳) دکتر علی‌اکبر مجاهدی؛
  • ۴) دکتر محمدجواد مجاهدی؛
  • ۵) مهندس علی‌اصغر مجاهدی.[۲۲]

پانویس

  1. گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۲۱.
  2. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  3. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  4. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴، مفاخر آذربایجان، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ۱/۳۳۶-۳۳۷.
  5. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  6. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴ در محضر لاهوتیان، ص ۴۳۵.
  7. در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۵-۴۴۶.
  8. در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۰-۴۴۱.
  9. در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۲-۴۴۳.
  10. متن تلگراف‌ها و جواب مصدق در اختیار استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) است.
  11. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۱.
  12. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  13. آثار الحجة، محمد شریف رازی، ۶۳/۲، گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ۲/۱۰۴.
  14. مفاخر آذربایجان، ۳۳۵/۱.
  15. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴، در محضر لاهوتیان، صص ۴۴۴-۴۴۵.
  16. گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز سه‌شنبه ۱۳۸۲/۹/۱۱، در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۵.
  17. گفتگو با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز سه‌شنبه ۱۳۸۲/۹/۱۱، در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۵.
  18. هم اکنون تألیفات آیت الله مجاهدی تبریزی در کتابخانه فرزند ارشدش استاد محمدعلی مجاهدی نگهداری می‌‌شود.
  19. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴،مفاخر آذربایجان، ۳۳۷/۱.
  20. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴ در محضر لاهوتیان، ص ۴۴۷.
  21. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.
  22. مصاحبه با استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)، عصر روز جمعه ۱۳۸۲/۹/۱۴.

منبع

محمد الوانساز خويي، ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 179-199