علی بن ریان بن صلت قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۸ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل به کمک منبع جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

علی بن ریّان بن صلت اشعری قمی (حدود 200 - حدود 270 ق) محدّث مورد اعتماد شیعی و از نمایندگان امام هادی علیه السلام و از اصحاب امام عسکری علیه السلام است.

زندگی نامه

تاريخ تولد وى چندان روشن نيست و دانشمندانِ دانش تراجم كمتر به آن پرداخته اند. ولی مطابق با پاره ای از شواهد در اوائل سده سوم متولد گردیده است. [۱]

پدرش، ابوعلی ریّان بن صلت (م. حدود 265 ق) از راویان بلندپایه شیعه بود که در پی وداع غمگینش با امام رضا علیه السلام عازم بغداد و کوفه شد و پس از آن به قم آمد و با سلسله جلیل القدر اشعریان قم رابطه نزدیکی یافت و لقب «اشعری» گرفت. احتمالاً هنگامی که پدرش پیش از وفات امام رضا علیه السلام (م 203 ق) از مرو عازم بغداد بود، وی کودکی بیش نبود.

در منابع معتبر، هرچند گزارش دقیقی از دخالت پدرش در تربیت او دیده نمی شود، اما در موارد اندکی دیده شده که وی از پدرش نقل حدیث کرده است. همچنین به دلیل اینکه برخی از شاگردان پدرش نزد او نیز شاگردی نموده اند، گمان می رود که عامل اصلی در پرورش او، اشارات و راهنمایی های پدرش بوده است.

وی بخش عمده ای از تحصیلات خود را در بغداد و کوفه گذراند و در فقه و حدیث به حدّ کمال رسید. با اینکه وی در عصر امام هادی علیه السلام فردی میان سال بود، اما موفقیت های علمی و صداقت او در گفتار سبب شدند تا مورد توجه آن امام علیه السلام قرار گیرد و به عنوان وکیل آن حضرت برگزیده شود. وی در مسائل فقهی، مکاتبات متعددی با امام هادی علیه السلام انجام داده و گاهی به سبب فشارهای سیاسی، نام آن امام را به صراحت در مکاتباتش ذکر نمی کرده و تنها به جمله «کتبتُ الی الماضی الاخیر» اکتفا نموده است. ممکن است وی در مدت وکالتش، سفرهایی به سامرّاء داشته و از نزدیک با امام هادی علیه السلام ملاقات نموده باشد، اما در این باره گزارشی نرسیده است. همچنین درباره مکاتبه او با امام حسن عسکری علیه السلام نیز گزارشی دیده نشده است.

وی ظاهرا در اواخر سده دوم یا در آغاز سده سوم حدود 270 ه در قم وفات یافت.

علی بن ریان از نگاه دانشوران

شيخ طوسى مى نويسد: «محمد بن ريان از محدثان مورد اطمينان شيعه است».[۲]

علامه حلى در خلاصه و شيخ حر عاملى در وسائل الشيعه نيز مى گويند: «محمد بن ريان بن صلت از ياران حضرت هادى علیه‌السلام بوده و محدثى برجسته و موثق است».[۳]

نجاشى درباره او می گوید:

«على بن ريان بن صلت اشعرى قمى، يكى از محدثان مورد اعتماد و موثق است».[۴]

علامه ممقانى:

«در اين محدث عالى مقام شيعى، هيچ عيب و نقطه منفى وجود ندارد. او قطعاً از دانشوران مورد اعتبار و موثق است و در اين سخن جاى هيچ شك و شبهه اى وجود ندارد».[۵]

ساير دانشمندانِ تراجم به نقل آنچه گفته شد بسنده كرده اند و تمامى آن‌ها به شخصيت ارزشمند و برجسته اين محدث گرانقدر با ديده احترام و عظمت نگريسته و از او تجليل كرده اند.[۶]


اساتید

على بن ريان در زمينه فراگيرى آموزه هاى دينى كه مربوط به حوزه عملى و رفتارى يك انسانِ مسلمان است، تلاش پيگيرى داشت. اوهمانند ساير محدثان برخاسته از خاندان با شرف و دانش پرور اشعرى، روح و جان خويش را با تحصيل دانش حديث جلا و صفايى تازه بخشيد. در اين راستا وى از شهر قم به مدينه و يا سامرا به محضر امامان معصوم شيعه علیهم‌السلام مى شتافت، تا اخبار و روايات را از محضر آنان دريافت كند. علاوه بر امامان علیهم‌السلام وى از محضر جمعى از ياران امامان و استادان مسلم حديث نيز استفاده برد و از خرمن دانش و فقه آنان بهره مند گشته است. در اين نوشتار كوتاه به نام برخى از آنان اشاره مى شود.

  • 1- پدر بزرگوارش: ريان بن صلت؛
  • 2- احمد بن خلف؛[۷]
  • 3- حسن بن راشد بغدادى[۸]: حسن بن راشد از گروه محدثان نامور شيعه و از ياران حضرت جواد و حضرت هادى علیه‌السلام بود. كنيه اش ابوعلى، و از قبيله آل ملهب بغداد به شمار مى آمد. وى يكى از چهره هاى حديثى، موثق و موجه است.[۹]
  • 4- حسين بن راشد بغدادى: او برادر حسن بن راشد است. شيخ طوسى او را از اصحاب و ياران حضرت هادى علیه‌السلام برمى شمرد. به نظر مى رسد او نيز همانند برادرش از محدثان شيعه باشد.[۱۰]
  • 5- عبيدالله بن عبدالله دهقان[۱۱]؛
  • 6- على بن محمد معروف به ابن وهب[۱۲]؛
  • 7- قاسم الصيقل[۱۳]: وى از ياران حضرت موسى بن جعفر علیه‌السلام است. از منظر اعتقادى و باورهاى دينى و گرايش هاى مذهبى به ظاهر بايد يك محدث شيعى باشد؛ ولى درباره وجاهت و وثاقت او مطلب ويژه اى را نقل نكرده اند.[۱۴]

شاگردان

على بن ريان خود در محضر امام و جمعى از اصحاب، احاديث اهل بيت علیهم‌السلام را آموخت؛ اما از آنجائى كه گفته اند: زكات دانش، نشر و گسترش آن است.[۱۵] در منصب كرسى استادى قرار گرفت و آموخته هاى خويش را به جمعى از تشنگان معارف اهل بيت علیهم‌السلام تقديم كرد. نام آن‌ها در كتب تراجم چنين آمده است:

  • 1- احمد بن ابى عبدالله برقى؛
  • 2- احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى؛
  • 3- سهل بن زياد آدمى؛
  • 4- عبدالله بن جعفر حميرى اشعرى قمى؛
  • 5- محمد بن احمد بن يحيى؛
  • 6- محمد بن على بن محبوب اشعرى قمى؛
  • 7- على بن ابراهيم قمى؛
  • 8- ابراهيم بن هاشم قمى؛
  • 9- محمد بن احمد؛
  • 10- عبدالله بن محمد.[۱۶]

همان طور كه مشاهده مى كنيد در ميان شاگردان اين محدث شيعى، چهره هاى بسيار مشهور و برجسته اى نيز ديده مى شوند. اين يكى از نشانه هاى موقعيت و پايگاه بلند على بن ريان در دانش حديث و معارف اهل بيت علیهم‌السلام است.

فضايل على بن ريان بن صلت

از پاره اى از روايات استفاده مى شود كه على بن ريان با اين كه در حوزه حديث از فرزانگان دوران است، در ادبيات عرب هم جايگاه بلندى دارد. اين مدعا از روايت ذيل قابل استنباط و استنتاج است.

او مى گويد: «يكى از شيعيان، به وسيله ابراهيم بن عقبه، نامه اى به محضر حضرت امام جواد علیه‌السلام فرستاد. در آن نامه از حضرت چنين پرسش كرد: آيا مى شود بر نوعى از سجاده ساخت مدينه نماز خواند؟ حضرت در پاسخ چنين مرقوم داشتند: سجده بر آن سجاده‌هائى كه از حصير بافته شده و با نخ‌هائى به هم متصل شده اند، بى‌اشكال است «فكتَب صلّ ما كان معمولاً بخيوطة ولاتصل على ماكان معمولا بسيورة[۱۷]؛ ولى بر آن سجاده اى كه از پوست درست شده سجده نكن».

وقتى نامه آقا به شيعيان رسيد، از بكارگيرى و استعمال كلمه: خيوطة و سيورة، در شگفت شدند كه چرا امام علیه‌السلام به جاى خيوط و سيور، از كلمات خيوطة و سيورة استفاده كرده است؟ از اين جهت از پذيرش نامه خوددارى كردند كه نكند اين نامه از امام علیه‌السلام نباشد.

على بن ريان مى گويد: من براى اين كه شبهه آنان را برطرف كنم، براى آنان شعرى از شاعر معروف عرب به نام «تأبط شرا» را خواندم. او در يكى از اشعار خود كلمه «خيوطة» را بكار مى برد:


قريساً و مغشياً عليه كانّه × خيوطة مارى تغار و تضل

كه مارى مردى بوده كه ريسمان درست مى كرد و از نخ ها ريسمان مى ساخت.[۱۸]

بنابراين «خيوطة» همراه با تاء در كلام شعراى عرب استعمال شده است و واژه نادرستى نيست.

اثر مكتوب

على بن ريان قمى در راستاى نشر اخبار اهل بيت علیهم‌السلام كتاب هائى را هم تأليف كرده است: نجاشى مى نويسد: «او از حضرت هادى علیه‌السلام «نسخه»‌اى دارد و علاوه بر آن كتاب: منشورالاحاديث هم از اوست».[۱۹]

شيخ طوسى در فهرست مى گويد: «على بن ريان به اتفاق برادرش محمد بن ريان كتابى را تصنيف كردند».[۲۰]

پژوهشگر معروف شيعه آقا بزرگ تهرانى در كتاب ارزشمندش الذريعة درباره واژه «نسخه» كه در تعبير نجاشى بكار رفته بود مى گويد نسخه يك عنوان گسترده و عامى است كه چندين رساله و كتاب كوچك را در خود جاى داده و آن‌ها را دربرمى گيرد: همانند كتاب‌هائى كه در سده دوم و سوم هجرى به وسيله اصحاب امامان علیه‌السلام تصنيف مى شد.

اين‌ها مسائل و احكام عمليه دينى - كه به عنوان منابع اصلى تشريع و قانون گذارى محسوب مى شوند - را شامل مى شود: مانند اصول چهارصدگانه كه دانشوران پرتلاش شيعه آن را در سده هاى پيشين جمع آورى كرده اند.[۲۱]

وى در ادامه مى گويد: «كتاب ديگر ايشان منشورالاحاديث است و بعضى از دانشمندان منشورالاحاديث هم نقل كرده اند».[۲۲]

وفات

از آنجا كه اين محدث بزرگوار از ياران حضرت امام حسن عسكرى علیه‌السلام به شمار مى رود ظاهراً تا سال 260 كه هنگام رحلت جانگداز امام عسكرى علیه‌السلام است، در قيد حيات بوده؛ ولى بعد از اين تاريخ معلوم نيست در چه سالى از دنيا رفته است. يكى از شاگردان او على بن ابراهيم قمى، تا سال 307 زنده بود. شايد با توجه به اين نشانه ها، بتوان گفت: ایشان در اواخر سده سوم هجرت وفات یافته اند.محل دفن ايشان نيز در پرده ابهام قرار دارد، شايد همانند بسيارى از محدثان قمى در جوار حضرت معصومه به خاك سپرده شده باشد. روحش شاد و ياد گرامى او برقرار باد.


پانویس

  1. رجوع شود به ابوالحسن ربانى سبزوارى،"على بن ريان بن صلت قمى"، ستارگان حرم، جلد 9
  2. رجال، طوسى، ص 433.
  3. خلاصةالاقوال، ص 142؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 327؛ و رجال نجاشى، ص 263.
  4. رجال، نجاشى، ص 199.
  5. تنقيح المقال، ج 2، ص 289.
  6. وسائل الشيعه، ج 20، ص 262؛ معجم الرجال، ج 12، ص 25؛ جامع الروات، ج 1، ص 580.
  7. معجم رجال الحديث، ج 12، ص 25.
  8. همان.
  9. رجال، شيخ، ص 400 و 413؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 376.
  10. رجال، شيخ، ص 346؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 327.
  11. معجم رجال الحديث، ج 12، ص 26.
  12. همان.
  13. همان.
  14. تنقيح المقال، ج 2، ص 21، ماده قاف.
  15. اصول كافى، ج 1، ص 41، باب بذل العلم، حديث 3.
  16. معجم الرجال، ج 2، ص 26؛ جامع الروات، ج 1، ص 580؛ رجال، نجاشى، ص 198؛ تهذيب، شيخ طوسى، ج 1، ص 37؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 623.
  17. تهذيب، شيخ طوسى، ج 2، ص 330؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 603.
  18. همان؛ ولسان العرب، ماده خيط و سير.
  19. رجال، نجاشى، ص 199؛ الذريعه، ج 23، ص 15.
  20. فهرست، شيخ طوسى، ص 90.
  21. الذريعه، ج 24، ص 147.
  22. الذريعه، ج 23، ص 15.

منابع

  • ابوالحسن ربانى سبزوارى، "على بن ريان بن صلت قمى" ستارگان حرم، جلد 9
  • رحیم ابوالحسینی، عالمان شیعه، مجله شیعه شناسی، شماره 9، در دسترس در سایت حوزه، بازیابی: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴