سقای دشت کربلا

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۸ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«سقایی» یکى از منصب هاى حضرت عباس‌ علیه السلام در روز عاشورا بود.

اصل آب رسانى به تشنگان در تعالیم‌ دینى بسیار پسندیده است. امام صادق علیه السلام فرموده است: «افضل الصدقة ابراد کبد حراء؛ برترین صدقه، خنک کردن جگرسوخته و تشنه است».

و نیز فرموده است: «من سقى الماء فى موضع یوجد فیه الماء کان کمن اعتق رقبة و من سقى الماء فى موضع لایوجد فیه الماء کان کمن احیى نفسا و من احیى نفسا فکانما احیى الناس جمیعا؛ هر که در جایى که آب ‌هست مردم را سیراب کند، گویا برده‌اى را آزاد کرده است و هر که آب دهد در جایى که ‌آب نیست، گویا کسى را زنده ساخته است و کسى که یک نفر را زنده کند، گویا به همه ‌مردم حیات بخشیده است».

و در روایت دیگرى از امام باقر علیه السلام است که خداوند سقایى ‌براى جگرهاى تشنه را دوست مى‌دارد: «ان الله یحب ابراد الکبد الحراء».[۱]

در کربلا، آب رسانى به خیمه‌ها و حرم سیدالشهدا علیه السلام بر عهده اباالفضل‌ علیه السلام بود و او را لقب‌ «سقاى دشت کربلا» داده‌اند، مثل لقب «قمر بنى هاشم» یا «علمدار حسین»: «و کان ‌العباس السقاء، قمر بنى هاشم، صاحب لواء الحسین...».[۲]

در ایام عاشورا و محرم نیز، عده‌اى به یاد آن حماسه و به نشانه سقایى حضرت عباس‌ و تشنگى اهل بیت، به سقایى و آب دادن به مردم و دسته‌هاى عزادار مى‌پردازند، چه ‌با مَشک، چه با آماده سازى منبع آب در معابر عمومى یا تهیه آب خنک و این را پیروى از شیوه مردانگى علمدار کربلا مى‌دانند.

البته سقایى به معناى فروش آب و تقسیم آب در خانه‌ها هم به عنوان یک حرفه، گفته مى‌شده است. سقاى کربلا، آنچنان فتوت داشت که ‌با لب تشنه وارد فرات شد، ولى خودش آب نخورد و ایثارگرى را به اوج رساند و عاقبت هم ‌روز عاشورا، جان را در راه آب آورى براى ذریه تشنه کام پیامبر از دست داد و دستانش‌ قلم شد و مشک پر آب را نتوانست به خیام حسینى برساند و در کنار فرات، بر خاک افتاد.

بر توسن موج خشم، آوا زده بود * مانند على بر صف هیجا زده بود

آبى مگر آورد حرم را ز فرات * سقاى حسین، دل به دریا زده بود

***

سقاى کربلا و علمدار شاه دین * فرزند شیر حق و هژبر کنامها

با کام تشنه آب ننوشیدى از فرات * یاد لب حسین و دگر تشنه کامها

افسوس شد امید تو از آب، ناامید * با این که شد ز جانب تو اهتمام ها

دستت جدا شد از تن و دست‌ خدا شدى * حق در عوض سپرد به دستت زمامها[۳]

به محلى که مخصوص آب دادن به عزاداران و هیأتهاست، یا به ظرف بزرگى از سنگ‌ که مخصوص این کار تراشیده مى‌شد، «سقاخانه‌» گفته مى‌شد. به نوشته لغت نامه دهخدا: (سقاخانه‌) محلى است که در آن آب ریزند که تشنگان خود را سیراب نمایند، جایى که در آنجا براى‌ تشنگان آب ذخیره کنند و آنجا را متبرک دانند.

پانویس

  1. هر سه حدیث در وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۳۰ و ۳۳۱.
  2. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۰.
  3. سید رضا بهشتى‌ «دریا».

منابع

11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها